اعتصاب عمومي، كيفر خواستي عليه كليت جمهوري اسلامي
مظفر محمدي
٢٨ مرداد، سال روز حمله رژيم به كردستان براي سركوب انقلاب مردم و برقراري يك ديكتاتوري بورژوايي و مذهبي در ايران است. فراخوان اعتصاب عمومي در كردستان كيفرخواستي عليه اين جنايت و عليه كليت جمهوري اسلامي است. اعتصاب عمومي عكس العمل توده اي در مقابل جنايات رژيمي است كه در طول سه دهه و به وسعت جامعه ايران سازمان داده شده است.
كارگران و مردم زحمتكش كردستان در اين عكس العمل تاريخي ميخواهند به جمهوري اسلامي بگويند كه اگر چه سه دهه از اين تاريخ ميگذرد اما اين جنايات را فراموش نكرده اند. رژيم را نبخشيده اند و هيچگاه سر تسليم در مقابلش فرود نياورده اند. مردم كردستان مي خواهند بار ديگر و در سالروز يورش نظامي، به رژيم بگويند كه بمباران شهرها و روستاها و كشتار جمعي و اعدام هاي صحرايي و بدون محاكمه از جانب نمايندگان خميني از جمله خلخالي ها را فراموش نكرده و نخواهند كرد.
شرايط كنوني و اتفاقاتي كه در جامعه ايران در جريان است، اين اقدام انساني و اعتراض توده اي را در كردستان داراي اولويت و اهميت تاريخي كرده است. به اين دليل است كه امسال بار ديگر كيفرخواست مردم عليه جمهوري اسلامي در سال روز يورش نظامي به كردستان در دستور قرار گرفته است.
انتخاباتي انجام شد و تحولاتي را به دنبال داشت كه توجه همه مردم را به خود جلب كرده است. جناح حاكم مدعي است كه صاحب بيش از بيست ميليون راي مردم است و جناح ديگر رژيم مدعي است كه بيش از ده ميليون رأي مردم را دارد. صرف نظر از چند و چون اين نمايش مسخره و ادعاهاي هر كدام از جناح هاي رژيم، جنبشي پا به ميدان گذاشته كه مدعي دفاع از حقوق و آزادي مردم است. اكنون با توهم و فريب و رياكاري هايي مواجهيم كه بر فراز جامعه ايران گسترده شده و متاسفانه نيروي قابل توجهي را پشت سرخود بسيج كرده است.
انسانيت به همه حكم مي كند كه در مقابل اين فريب و توهم و تبديل كردن بخشي از مردم به سياهي لشکر جناحي از رژيم به نام جنبش سبز بايد ايستاد. يك وجه اعتصاب عمومي در كردستان ارسال اين پيام به جامعه است. اعلام اين واقعيت است كه رهبران اين جنبش جناحي از خود رژيم و مريدان و همكاران خميني فرمانده كل قوا و صادر كننده فرمان حمله به كردستان اند.
راه مردم كردستان از ايران جدا نيست. اين اعتصاب همچنان كيفر خواستي عليه جنايات رژيم در سالهاي ٦٠و بعد از آن و به اعدام هاي چند ده هزار نفري كمونيست ها، فعالين كارگري و چپ و مردم آزاديخواه ايران است. اعلام جرم به رژيمي است كه كارگران خاتون آباد را فقط به خاطر درخواست حقوق معوقه شان، به گلوله بست. اعلام جرم به رژيمي است كه تهاجم وحشيانه به كوي دانشگاه و جنايت ١٨ تير را سازمان داد. قتل هاي زنجيره اي عليه مخالفين را مرتكب شد. سنديكاها و اتحاديه هاي كارگري را ممنوع و فعالين كارگري را شكنجه كرد، شلاق زد، اخراج و يا روانه زندان ها نمود. دانشجويان آزاديخواه وبرابري طلب را سركوب كرد، رهبران و فعالين شان را تا حد مرگ شكنجه و سرانجام آزاديشان را به وثيقه هاي كمرشكن و خانه خراب كن مشروط كرد. زبان رهبران كارگري را بريد و خفه شان كرد. اين اعتصاب اعتراض به كشتارهاي اخير و دستگيري و شكنجه جوانان و در بند نگه داشتن زندانيان سياسي و براي آزادي آنهاست.
اعتصاب عمومي مردم كردستان، اعتراض عمومي به بيكاري و فقر و فلاكت و گراني و گرسنگي و اعتياد و فحشا در جامعه ايران است. اعتصاب و اعتراض عمومي مردم كردستان يعني همه اين ها. به اين اعتبار اين اعتصاب و اعتراض فقط يك آكسيون عادي نيست. هر كاري كه در سالروز حمله به مردم كردستان به فرمان خميني فرمانده كل قوا و رهبر جمهوري اسلامي انجام شود، اين معناي گسترده را در بر دارد. و باز به اين اعتبار اعتصاب و اعتراض عمومي مردم در كردستان امري تنها مربوط به مردم كردستان نيست. جبهه اي و صف بخشي از ميليون ها شهروند كارگر، زحمتكش، معلم، پرستار، كارمند و كاسبكار در سراسر ايران است و مي بايست مورد حمايت طبقه كارگر و همه مردم زحمتكش و آزاديخواهان كل جامعه ايران قرار گيرد.
همزمان، تصميم به اعتراض و اعتصاب عمومي در كردستان پيامي به رهبران جنبش سبز و اعوان و انصارشان است كه همگي آنها در جرم وجنايات رژيم شان عليه كارگران، دانشجويان، زنان و مردم زحمتكش و در تهاجم وحشیانه رژيم اسلامي به مردم كردستان شريك اند. پيامي به همه دشمنان مردم است كه اكنون لباس دوست به تن كرده و به همدردي و همدلي با مردم تظاهر ميكنند. پيامي است به خاتمي، رفسنجاني، كروبي و موسوي ها و حاميانشان كه همه آنها پاره تن اين رژيم اند و در مقابل همه جنايات رژيمشان مسئول و جوابگو هستند. پيامي به موسوي است كه اكنون به عنوان سمبل "آزاديخواهي" جلو افتاده است تا مردم را بار ديگر مثل سلف خود، خاتمي وديگران، بفريبد. پيامي است به اينها و سئوالي است كه، مگر آقايان از همه كرده ها و جنايات رژيم شان پشيمان شده اند؟ مگر از كارگران و زنان و مردم زحمتكش تقاضاي بخشش كرده اند؟ مگر در دادگاه هاي عادلانه كارگران و مردم حضور يافته و حكم برائت شان صادر شده است؟
پيامي است به رهبران جنبش سبز كه اگر فكر مي كنند راي هاي انتخاباتي به معناي حكم برائت شان است، سخت در اشتباهند. طبقه كارگر، زنان اسير آپارتايد جنسي و جوانان بيكار و بي افق و آرزومند زندگي مرفه و شاد و مردم داغديده و قرباني داده در نتيجه يورش نظامي و توپ و بمب باران وجب به وجب اين نقطه از كشور، نمي خواهند تاوان فريب خوردگان نمايش انتخاباتي آنها را پس بدهند. اين عوامفريبي ها هيچ مشروعيتي به جناحي از رژيم عليه جناح ديگر نمي دهد و بار گناهانشان را سبك نمي كند. اين ها همگي از خميني تا خامنه اي و احمدي نژاد و رفسنجاني و خاتمي و كروبي و موسوي در يك به يك جنايات رژيم شان شريكند. رهبران جنبش سبز قبل از اينكه منشا خير و اثري براي مردم باشند، عامل تفرقه در صفوف مردم و كشاندن بخشي از آن به صف حاميان و ناجيان رژيم اسلامي اند. اين ها به جاي اينكه مورد حمايت و توهم قرار گيرند، سزاوار محاكمه و مجازات اند.
اعتصاب و اعتراض عمومي در كردستان، كيفر خواستي عليه كليت جمهوري اسلامي با همه جناح ها و جوارح آن است. هر مغازه اي كه بسته ميشود، هر محل كاري كه تعطيل مي گردد، هر دقايق و ساعاتي كه كارخانه ها مي خوابند و كارگران دست از كار مي كشند، هر شعاري كه بر ديوارها نوشته ميشود وهر صداي اعتراضي كه در ٢٨ مرداد امسال از شهرها و مناطق كردستان بر مي خيزد به معناي رساندن اين پيام به كليت جمهوري اسلامي است. اين آغاز تحركي انساني و جنبشي اجتماعي و توده اي در دل تحولات اخير در ايران است. اين صدايي متفاوت و اقدامي انساني در مقابل همه هياهو و جار وجنجالي است كه امروز درجنگ قدرت بالايي ها، به نام دفاع از حق و آزادي به خورد مردم ميدهند.
نفس اعلام اعتراض عمومي و تلاش براي سازماندهي آن همان صداي متفاوت و انساني و آزاديخواهانه و برابري طلبانه اي است كه شايسته است كل نيروي كمونيسم و چپ و كارگر و همه احزاب و جريانات و شخصيت هاي آزاديخواه را در بر گيرد. شايد اين هم فرصتي است كه آن بخش از جرياناتي كه در مقابل جنبش سبز كرنش كرده و مجذوب يا مرعوب آن شده اند را به مكان انساني و آزاديخواهانه و برابري طلبانه و فارغ از هر گونه توهم وتوكل به آن جنبش برگرداند. شايد هنوز براي اين جريانات دير نشده باشد كه خود را از دنباله روي و تبديل شدن به سياهي لشكر و ادغام در صف جناحي از رژيم نجات بدهند.
همچنين دعوت به اعتصاب و اعتراض توده اي به يورش نظامي ٢٨ مرداد رژيم اسلامي به كردستان با هدف خفه كردن يكي از سنگرهاي مهم انقلاب ٥٧، هشداري به توده فريب خورده و سياهي لشكر جنبش سبز است كه چه انتخاب مضر و اشتباه مهلكي را به ضرر خود و انسانيت و آزادي و برابري مرتكب ميشوند. فراخوان دعوت به جدا كردن صف خود از ارتجاع و بخش و جناحي از رژيم است.
شايسته است كه ٢٨ مرداد امسال سالروز يورش نظامي به كردستان و تحميل جنگي نابرابر به وفاداران به انقلاب ٥٧ و اهدافش، به روز اعتصاب عمومي، تعطيل كسب و كار و ابتكارات و جنب و جوش هاي انساني براي سازماندهي و تدارك اين اعتراض انساني تبديل شده و فضاي انقلابي سالهاي ٥٧ را در خاطره ها زنده كند.
كمونيست ها، كارگران و همه مردم آزاديخواه و برابري طلب نيروي پيشرو و سازمانده و رهبري كننده اين اعتراض بزرگ اند. سكوت، بي تحركي ولو هر تك جريان و نفري از مدعيان كمونيسم و آزادي و برابري و حقوق انسان، به هر بهانه اي، به معناي غيبت غير قابل قبول و بخشش در اين تحرك و اقدام انساني است. سازماندهي پيروزمندانه اين اعتراض و اعتصاب وظيفه همه احزاب، جريانات و شخصيت هاي چپ و كارگري و همه زنان و مردان وجوانان آزاديخواه است. اين نقطه عطفي در تاريخ مبارزات اين دوره عليه جمهوري اسلامي، فاصله گرفتن از جنگ هاي جناحي رژيم و يك گام پيشروي به سوي آزادي و برابري است. هر گونه شركت و تلاش براي سازماندهي اين اعتصاب و اعتراض توده اي افتخاري تاريخي را نصيب همه فعالين و سازماندهندگان اين حركت تاريخي خواهدكرد.
به سوي اعتصاب و اعتراض توده اي در كردستان
به سوي تعطيل كسب و كار در سال روز ٢٨ مرداد
به سوي حمايت ميليوني و سراسري از اعتصاب عمومي در كردستان