بهترين ياد جانباختگان، جدا كردن صف خود از دشمنان مردم است
مظفر محمدی
پنج شنبه ٨ مرداد، خانواده هاي قربانيان جنايت رژيم، در مناسبت هاي مختلف ياد عزيزانشان را گرامي داشتند. يادشان گرامي باد! مردم معترض و مبارز بهمراه خانواده هاي داغديده، خواهان معرفي و محاكمه جنايتكاران و خواستار آزادي همه زندانيان سياسي اند. اين فوري ترين خواست مردم است. بايد گلوي رژيم اسلامي را تا تسليم به اين خواستها فشرد. اين هنوز بخشي از كار و وظيفه فوري است كه طبقه كارگر و مردم آزاديخواه و زنان و جوانان برابري طلب، با آن مواجه اند.
در چند هفته اخير و در تحولاتي كه در جامعه ايران در جريان است، مساله مهمي كه در خور توجه جدي و حياتي است اين است كه جناحي از رژيم و بخشي از دست اندركاران و جنايتكاران سه دهه حاكميت جمهوري اسلامي، آمده اند و مدعي دفاع از آزادي و حق مردم شده اند. اينها كه امروز سنگ حق مردم را به سينه ميزنند، خود از پايمال كنندگان اين حقوق اند. اينها مدافعين قانون اساسي جمهوري اسلامي، قانون كارآن ، قانون خانواده و قصاص و آپارتايد جنسي و دخالت مذهب در زندگي مردم اند. اينها هنوز هم به سر اين قوانين قسم ميخورند و وفاداري و پايبندي خود را به آن اعلام ميكنند. جناح موسوي، خاتمي، رفسنجاني خود را شايسته تر از جناح ديگر براي پاسداري از اين قوانين و از مالكيت خصوصي و دولتي بر دارايي ها و اموال جامعه و بر جان و زندگي طبقه كارگر و استثمار اين طبقه و تضمين كار ارزان و تحميل فقر و فلاكت به نفع طبقه خود، ميدانند.
رهبران و سردمداران جناح اصلاحات و جنبش سبز، خود بخشي از رژيم و مجرمان و ستمگراني هستند كه بايد به مردم حساب پس بدهند. اينها پاسداران سرمايه و ارتجاع اسلامي و ياران خميني و سازماندهندگان سپاه پاسداران و بسيج و تربيت كنندگان شكنجه گران و بازجويان اوين اند. اينها از نسل لاجوردي ها، خلخالي ها و ديگر جانيان عمامه دار و بي عمامه جمهوري اسلامي اند. روزي كه دست قدرتمند طبقه كارگر و مردم آزاديخواه گلوي جمهوري اسلامي را تا مرگ و سرنگوني اش بفشارد، هيچ جناحي از آن، از محاكمه و مجازات در امان نخواهد ماند. انقلاب آزاديخواهانه و برابري طلبانه كارگران همه اين جناح ها و سران و جانيان جمهوري اسلامي را جارو خواهد كرد.
در مناسبت هاي بزرگداشت قربانيان تظاهرات مردم تهران و شهرهاي ايران، اين موسوی و كروبي و خاتمي و غيره نيستند كه تسلي دهندگان خانواده قربانيان اند. اين خانواده ها و همه خانواده هاي زندانيان سياسي بايستي متحدين و دوستان و دلسوزان خود و فرزندانشان را در صفوف طبقه كارگر و ديگر مردم آزاديخواه و برابري طلب جستجو كنند. از طرف ديگر كارگران، كمونيست ها، زنان برابري طلب و جوانان آزاديخواه چه در حمايت و در كنار اين خانواده ها تا به آخر و چه در هدايت مبارزات واعتراضات توده هاي مردم به جان آمده عليه كليت نظام سرمايه داري جمهوري اسلامي در هر لباس ورنگي مي بايست به سازماندهي صف خود مستقل از اين نمايشات مسخره وفريبكارانه بپردازند.
جدالهاي اجتماعي در ايران دو طرف دارد. در يك طرف صف ميليوني كارگران استثمار شده و زحمتكشان اسير فقر و فلاكت و گرسنگي و همه آزاديخواهان اسير استبداد و سركوب سياسي قرا دارد و در طرف مقابل، جمهوري اسلامي در كليتش و با همه جناح ها و نهادهاي سركوب و تحميق ، از دولت و مجلس و دستگاه هاي نظامي و پليسي و زندان ها و قوانين ارتجاعي ضد كارگر و ضد زن و ضد انسانيت قرار گرفته است.
امروزكساني از صفوف رژيم آمده اند تا اين صف طبقاتي و اجتماعي و انساني را مخدوش كرده و بخشي از مردم را به سياهي لشكر جدال و جناح بندي و جنگ قدرت خود تبديل كنند. اين ها مردم را دنبال خود و با راه حل هاي خود براي نجات جمهوري اسلامي ميخواهند. حضور هر اندازه از صفوف مردم در پشت سر و دنباله رو اين جناح ها، براي طبقه كارگر، ميليونها زن اسير تبعيض جنسي و نسل جوان تحقير شده، يك تراژدي انساني است. بايد در مقابل اين تراژدي ايستاد.
بهترين و انساني ترين بزرگداشت از ياد قربانيان جنايات اخير جمهوري اسلامي در تهران و شهرهاي ديگر ايران اين است كه طبقه كارگر آگاه، توده عظيم زنان و جوانان آزاديخواه و برابري طلب اعلام كنند كه به هيچكدام از اين جناح بندي ها تعلق ندارند. فعالين و رهبران كارگران و ديگر مردم زحممتكش، به خانواده هاي قربانيان و زندانيان سياسي اعلام مي كنند كه تا بر كندن ريشه ستم وسركوب و استثمار و ايجاد جامعه اي آزاد و برابري و فارغ از استثمار انسان و فارغ از آپارتايد جنسي و تحقير انسان، از پاي نخواهند نشست. جامعه اي كه در آن آزادي، برابري و حرمت انسان، بالاتر از هر قانون و مذهب و مليت و سنتي است.