مبارزه علیه اختناق سیاسی یک رکن اساسی مبارزات دانشجویی

 

مصاحبه نشریه پرتو با بهرام مدرسی

 

پرتو: دانشگاهها به زودی باز میشوند٬ تهدیدها علیه دانشجویان آغاز شده است٬ خامنه ای و فرمانده هان سپاه و بسیج جلسات خود را با روسای دانشگاهها شروع کرده اند. دلیل این تحرک به نظر شما چیست؟

بهرام مدرسی: بازگشایی مجدد دانشگاه ها همیشه مسئله داغی برای رژیم بوده است. نگرانی از بازگشایی دانشگاهها امسال بخصوص بعد از رویدادهای بعد از انتخابات طبعا ابعاد بیشتری یافته است. نگرانی  از بازگشایی دانشگاهها اما تنها مختص به احمدی نژاد و خانمه ای و فرماندهان سپاه نمیشود. درست به همان درجه رفسنجانی، موسوی و کروبی و ادوار تحکیم وحدت  و جناح "خودی" اینها در وزارت اطلاعات هم در این نگرانی ها شریک هستند.  

بیش از یکسال پیش از انتخاباتشان، هردوجناح رژیم حمله ای برنامه ریزی شده و هماهنگ را به محیط سیاسی و چپ دانشگاه ها در سطح کل کشور آغاز کردند. صدها تن از دانشجویان کمونیست، چپ و آزادیخواه را دستگیر و روانه زندان ها کردند. نشریات دانشجویی را ممنوع کردند، کانون ها و انجمنهای دانشجویی را ممنوع اعلام کردند و مشترکا تلاش کردند که فضایی پادگانی را به دانشگاه ها تحمیل کنند. تنها در این صورت میشد تضمین کرد که تحرکات هریک از جناح ها چه سبز و چه سیاه،  با دخالت چپ ها و کمونیست ها از دستشان در نمیرود. کل پروژه حمله به دانشجویان با برنامه ریزی و همکاری مستقیم  طرفداران جناح موسوی و رفسنجانی در بخصوص وزارت اطلاعات صورت گرفت. پیش از این ها هم البته آقایان ادوار تحکیم وحدت و لیبرال – مذهبی ها هم مداما لیست های بلند بالای دانشجویان کمونیست را به بهانه های مختلف چاپ و درخواست برخورد مقامات به این دانشجویان را میکردند. این تنها  بلاهت محض رهبران این جریان را نشان میدهد، اگر فکر میکنند که دانشجویان و مردم این واقعیات را فراموش کرده اند. 

امروز بیشتر از همیشه نگران هستند چرا که کابوس تحرک چپ و آزادیخواهی و کمونیسم کماکان در دانشگاه ها   علیرغم تمام فشارها و سرکوب ها هنوز در گردش است. شکست امید بستن به پرچم سبز موسوی  ضرورت جلو آمدن این چپ را الزامی میکند. حتی اگر همه آن دانشجویان چپ  و کمونیست  شناخته شده را هم روانه زندان کرده باشند، کسانی که امیدشان را دیروز به باندرول سبز بسته بودند، به ادبیات و سنت  همین دانشجویان کمونیست و آزادیخواه  رجوع میکنند و خود راسا آن پرچم را بلند میکنند. این منشا نگرانی همه شان است. همین محیط فعالیت مساعدی را برای دانشجویان کمونیست فراهم میکند. تصورش را بکنید که دانشگاه ها باز شده اند. تصورش را بکنید که نمایندگان دفاتر تحکیم و ادوار به جمع های دانشجویان میروند و آنها را دعوت میکنند که برای حمایت از کروبی در نماز خانه دانشگاه  با سجاده و مهر سبز نماز جماعت بخوانند. تصورش را بکنید که فقط یک دانشجوی چپ در آن جمع حاضر باشد و علیه این راه و هدف و سیاست فقط چند کلمه بگوید. تصور اینکه  این جمع دانشجویان به کدام سو خواهند رفت زیاد سخت نیست. همین عمق نگرانی و دلیل این تحرک خامنه ای و سپاه و احمدی نژاد و موسوی و وزارت اطلاعات است.

 

پرتو: چند سال گذشته دانشگاههای ایران مرکز اعتراضات وسیع دانشجویان بوده است٬ اعتراضاتی که بدلیل مطالبات انسانی و رادیکال آن سمپاتی وسیعی را در میان مردم و خصوصا در میان اقشار پایین جامعه جلب کرد. به همین دلیل در یک سال گذشته تعرض وسیعی به دانشجویان و در راس آن دانشجویان آزادیخواه و برابرطلب صورت گرفت. اکنون و بعد از این اتفاقات صف بندیها به چه صورتی است٬ ارزیابی شما از وضع کنونی چه است؟

بهرام مدرسی: همانطور که گفتید فضایی که دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب در سطح کل دانشگاه های کشور ایجاد کردند، سمپاتی وسیعی را میان کارگران و کل طبقه کارکن در جامعه را ایجاد کرد. دلیل حمله رژیم به این دانشجویان هم از همین جا ناشی میشود. اگر این دانشجویان خواست آزادی و برابری، خواست آزادی های سیاسی و آزادی تشکل و عمل سیاسی را فقط به محیط های تحصیلی محدود میکردند، زیاد برای رژیم خطرناک نبود. آنها پرچمی را برافراشتند که راه را به طبقه کارگر و کل جامعه نشان داد. شرایطی را که دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب ایجاد کردند را با شرایط مطلوب مثلا تحکیم وحدت مقایسه کنید و یا  با شرایطی که لیبرال- اسلامی ها میخواهند مقایسه کنید. با همین خواسته های جنبش سبز مقایسه کنید. حداکثر آزادی که این جریانات تبلیغش را میکنند، آزادی از بخشی از قید و بند های اسلامی است و بس! خبری از آزادی تشکل های کارگری نیست. خبری از آزادی احزاب سیاسی خارج از دایره حکومت نیست. خبری از یکقدم آنطرفتر از قانون اساسی شان نیست. این فضا چطور میتوانند  سمپاتی اقشار زحمتکش و کارگران را کسب کنند؟  نمیشود در دانشگاه زهرا رهنورد را نماینده اعتراض زنان معرفی کرد چون گل به گوشه چارقدش میزند. اگر این فضا و این پرچم از دانشگاه به جامعه اعلام شود، میتوان انتظار حمایت توده وسیع زنان از خانم رهنورد را داشت؟ جواب همه این اگر ها منفی است.  

به نظر من شرایطی که دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب را به پرچمداران آزادیخواهی در کل جامعه بدل کرد، کماکان وجود دارد. صفبندی های امروز مستقل از اینکه چه جناحی از حکومت امروز با چه لحنی به طرف مقابل میپرد، تا آنجا که به کمونیست ها و آزادیخواهان و برابری طلبان واقعی مربوط میشود، همان است که بود. صفبندی احزاب و جریانات بورژوایی درون و بیرون حکومت  درمقابل صف آزادیخواهی و برابری طلبی. آنچه که جنبش دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب را ضروری کرد امروز به مراتب سنگین تر خود را توازن قوای میان طبقات تحمیل میکند. راه دیگری موجود نیست. 

روشن است که شرایط کار برای چپ و آزادیخواهی در دانشگاه ها مشکل تر شده است و این واقعیت را باید  اعلام کرد. اما! امروز همانطور که گفتم با شکست توهم به پرچم سبز گوشهای بیشتری برای شنیدن واقعیات باز هستند. تحرک چپ و آزادیخواهی و کمونیسم از خواست من و شما نشات نمیگیرد. این ضرورت و احتیاج طبقه ای است که راهی جز مبارزه برای خلاصی از شر حکومت سرمایه داران و رژیم اسلامی اش ندارد. دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب  جواب به این ضرورت در محیط های دانشگاهی بودند و هستند. نجات از شر نظام سرمایه داری و حکومت اسلامی اش برای مثال  به معنی تلاش برای برابری واقعی زن و مرد است که در این صورت خانم رهنورد در مقابل این تلاش قرار میگیرد، به معنی آزادی واقعی انسان از قید کار مزدی است که وسیعترین امکان آزادی های سیاسی و اجتماعی را امکان پذیر میکند که در این صورت شعارها و مطالبات  لیبرال اسلامی ها و موسوی و تحکیم وحدت در مقابل این قرار میگیرند. آنها نمیتوانند خواهان آزادی باشند که امکان تحرک سیاسی و اجتماعی وسیع را به جامعه و بخصوص به طبقه کارگر بدهد.سنگ قانون اساسی به سینه زدن امروزشان از همین جا ناشی میشود. کمونیست ها در دانشگاه پرچم آزادی واقعی و برابری واقعی را در مقابل همه این احزاب و جریانات بورژوایی برافراشتند. این همانطور که گفتم قبل از اینکه خواست من یا شما باشد، جواب به یک ضرورت اجتماعی بود که  امروز خود را دقیقا بخاطر همین صف بندی ها و تناقضات  درونی بورژوازی صد برابر به جامعه تحمیل میکند.

توازن قوا به این بیان همان است که بود،  وجود صف مستقل آزادیخواهی و برابری طلبی بیشتر از هرزمان دیگر امروز ضروری شده است.

 

پرتو: فکر میکنید که چه دعوای سیاسی مهمی امسال در محیط های دانشگاهی وجود خواهد داشت و دانشجویان کمونیست باید کجا بایستند؟ 

بهرام مدرسی: دانشجویان آزادیخواه و کمونیست بخصوص باید یکبار دیگر آزادی واقعی را معنی کنند. باید برابری واقعی را معنی کنند و نه تنها این بلکه باید آن را چنان قابل فهم و دردسترس عامه دانشجویان قرار دهند که هر کسی بتواند قبول کند که حق با کمونیست ها است. باید دانشگاه را درست مثل سال های قبل به کارگر و زن در جامعه وصل کرد. باید آزادی را به آزادی طبقه کارگر وصل کرد. باید برابری را به برابری انسان ها در بهره مند شدن از نتیجه کار انسان معنی کرد، باید معنی واقعی آزادی و برابری را مقابل همه تفسیرهایی که آن را به برابری در مقابل قانون اساسی برای مثال قرار میدهند قرار دهند. باید برابری زن و مرد را چنان توضیح داد که خانم رهنورد و عبادی جرات نکنند خود را نماینده جنبش آزادیخواهی زنان اعلام کنند.

دانشجویان آزادیخواه و کمونیست اگر با این عمق و عامه فهم ، این تفاوت ها را بیان نکنند، پرچمی را که خود برافراشته اند را در دست دیگران با معنی و تفسیری دیگر خواهند دید.

جنگ اصلی با رژیم اسلامی خواهد بود، جدل سیاسی اصلی اما برسر روشنتر اعلام کردن آن پرچمی باید باشد که امروز دیگر همگان به وجود آن اعتراف میکنند. پرچم دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب، پرچم زنده باد آزادی و زنده باد برابری، پرچم حمایت از مبارزات کارگران، پرچم دفاع از آزادی مطلق زن و مرد، پرچم نه به همه جناح های حکومت در دانشگاه ها.

 

پرتو: به نظر شما خواست اصلی  مبارزه دانشجویان امسال علیه اختناق در دانشگاه ها نیست؟

بهرام مدرسی: مبارزه علیه اختناق در دانشگاه ها مبارزه ای روزانه و لحظه به لحظه است. نه فقط به امروز مربوط میشود و نه کنار زدنش تنها از عهده  دانشجویان برمیاید. دانشجویان پارتیزان های مبارزه علیه اختناق در شرایطی که خارج از دانشگاه فضا گورستانی است، نیستند و نباید باشند. دانشگاه ها هم آینه و هم پیشقراول تحرکات سیاسی در ایران هستند. دلیلش را بارها گفته ایم. مبارزه علیه اختناق حتما یک رکن اساسی مباره در دانشگاه ها خواهد بود. این به موجودیت رژیم اسلامی و کشمکشش با مردم و بخصوص طبقه کارگر مربوط میشود. اگر در دانشگاه ها چنان آزادیهای سیاسی موجود باشد که بشود از عدم اختناق در آن محیط ها صحبت کرد، در آنصورت طبقه کارگر و کل جامعه کارکن هم همین آزادی ها را برای خود خواهد خواست این دلیل اصلی تلاش رژیم برای  پادگانی کردن دانشگاه ها است. آزادی در دانشگاه به دانشگاه محدود نخواهد ماند. آزادی در دانشگاه، خواست آزادی فعالیت سیاسی در کارخانه و مراکز تولیدی و ادارات را بدنبال خود خواهد داشت. آزادی فعالیت سیاسی در مراکز تولیدی یعنی خط پایان کشیدن بر منبع سود و ثروت کل طبقه بورژوایی چه اسلامی، چه شاهنشاهی، چه لیبرال اسلامی و چه نوع  چپ لیبرال آن.  

آزادی که نمایندگان احزاب و نیروهای بورژوایی در دانشگاه ها خواستار آن هستند، چنان محدود و "خودی" است که  میل به رها شدن را به خارج از دانشگاه ارسال نمیکند. حکومتی ها از هر دسته و گروه شان  با این نوع "آزادی" مخالفتی ندارند. اگر تضمین شود که در همان جا محدود میماند. مشکل این است که در همانجا محدود نمیماند! مشکل این است که پرچم مبارزه واقعی علیه اختناق و پادگانی شدن دانشگاه ها در دست نمایندگان واقعی آن است. در دست دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب و چپ و کمونیست است. نمیتوانند مشترکا علیه نمایندگان و پرچم داران واقعی آزادی و برابری توطئه کنند و دستگیرشان کنند و بعد خود را بعنوان نماینده مبارزه علیه اختانق بخورد مردم بدهند.  

امسال با فرض اینکه دانشگاه ها را نبندند، مبارزه علیه اختناق سیاسی یک رکن اساسی مبارزات دانشجویی خواهد بود. این مبارزه را باید به مبارزه واقعی مردم در خارج از دانشگاه علیه اختناق گره زد. باید برای جاخالی دادن به نیروهای امنیتی رژیم، "خودی" های حکومت را جلو انداخت.