اعتصاب عمومي در كردستان؛

زمينه هاي سياسي، انتخابي ديگر

مظفر محمدي

 

زمينه هاي سياسي

حدود دو ماه  از هياهوي جنگ و جدال جناح هاي جمهوري اسلامي مي گذرد. تب و تاب اجتماعي و انتظار تحولي به نفع نان و آزادي  مردم جاي خود را به شك و ترديد و گاها ياس و ناكامي داده است. غير از اين هم انتظار نمي رفت. شعارها عوض شده اند، هر دو جناح بورژوازي مساله انتخابات را پشت سر نهاده و اكنون فول هاي همديگر را مي شمارند و در نهايت هر كدام  در سرسپردگي به نظام با هم مسابقه دارند. در اين ميان سر كساني بي كلاه ماند كه اميد خود را به جناحي از جمهوري اسلامي گره زدند. اين تداوم و تكرار تراژدي توهم به دوم خرداد بود.

ابعاد توهم و سردرگمي و ياس توده هاي مردم زحمتكش حتي فراتر از اميد به اصلاحات است. در هر دوره انتخابات اخير،‌ بخش بزرگي از توده هاي مردم زحمتكش و بيكار و فقرزده كه جمهوري اسلامي نان سفره شان را گرو گرفته است، به عدالتخواهي احمدي نژاد اميد بستند. بخش ديگر از مردم متوهم و روشنفكران طبقه متوسط جامعه به اميد نفس كشيدني آزاد پشت موسوي و جنبش سبز اش صف كشيدند. از توده مردم متوهم و بي سازمان و بي افق سياسي و بدون رهبري كمونيستي و كارگري بيش از اين انتظار نمي رود. در چنين شرايطي اين كار ممكن است بارها و بارها اتفاق افتد.  

 

اعتصاب عمومي، انتخابي ديگر

فراخوان اعتصاب عمومي در كردستان يكي از اشكال دخالتگري آگاهانه كمونيست ها در شرايط كنوني است.  اين كار در پاسخ و درتقابل با عروج جنبشي به نام سبز و در دل تحولاتي بود كه بيش از يك ماه جامعه ايران را به خود مشغول كرد. جنبشي كه ميليونها نفر را با توهم به بهبودي در شرايط كار وزندگي و ازادي و حرمت انساني شان، به پاي صندوق هاي راي و سپس به خيابان ها كشاند.

در مقابل اين شرايط وارونه و اين تراژدي انساني كه مردم زحمتكش را به سياهي لشكر بورواژي تبديل كرد،‌ ميبايست كار ديگري كرد. ميبايست سرها را به سمتي ديگر برگرداند. مي بايست فضايي ايجاد كرد و راه حل و راه مبارزه و اعتراضي  متفاوت را پيش پاي مردم قراد داد. همزماني ٢٨ مرداد سي امين سالروز حمله لشكريان اسلام  به كردستان براي تسخير يكي از سنگرهاي محكم مدافع انقلاب، فرصتي بود كه كارگران و مردم كردستان بار ديگر كيفرخواستشان را عليه هر دوجناح بورژوازي و رژيم اسلامي شان اعلام كنند. ورق زدن صفحات سياهي از عملكرد بورژوازي و جمهوري اسلامي در سالروز ٢٨ مرداد، يادآوري جنايات جمهوري اسلامي است كه تاريخ ننگين ٣٠ ساله حاكميتش مملو از اين جنايات  است.

سي امين سال روز ٢٨ مرداد را نميشد تنها با تبليغ و خطابيه هايي در محكوم كردن جنايت حمله جمهوري اسلامي به كردستان  از سر گذراند. تحولات دو ماهه اخير از كمونيست ها و همه كارگران و مردم ازاديخواه طلب مي كرد كه حسابشان از حساب و جدال جناح ها جدا كنند. اين شرايط طلب مي كرد كه با هر انداز زور و توان ، شعار و پرچم  يك  اعتراض  عمومي بلند گردد.  

انتخاب كردستان از جانب حزب حكمتيست و كمونيست هاي كردستان، براي برافراشتن پرچم و شعار اعتراض عمومي به دلايلي مناسب تر از جاهاي ديگر بود. علاوه بر اينكه  تحولات اخير با سي امين سالروز حمله جمهوري اسلامي به كردستان همزمان شد، اما مساله مهم اين بود كه كارگران و مردم زحمتكش و آزاديخواه كردستان كم ترين توهم را به جناح هاي مختلف جمهوري اسلامي داشته و دارند. و مهمتر از همه، كمونيسم و حزب حكمتيست در اين بخش از كشور از نفوذ و  اعتبار اجتماعي  قابل توجهي برخوردار است و در نتيجه راديكاليسم و روحيه مبارزاتي و اميد به پيروزي در اين بخش از ايران بالا است. به اين دلايل اين انتخابي واقعي با زمينه هاي واقعي بود.

يك شاخص پيروزي اين حركت بطور طبيعي اين بود كه كارگران و مردم كردستان با هر اندازه توان و آمادگي كه دارند و به هر اندازه ممكن و مقدور، به اعتصاب و اعتراض در ابعاد معيني اقدام كنند. اين كار در حد ممكن و معين انجام شد.  اما شاخص مهم ديگر اين بود كه در شرايطي كه بورژوازي و جناح هايش هر كدام به شيوه خود به چشم مردم خاك مي پاشند و توده ميليوني مردم را يكي با شعار عدالتخواهي و ديگري با شعار اصلاحات به دنبال خود مي كشانند، كمونيست ها و آزاديخواهان اعلام كنند كه راه طبقه كارگر و مردم آزاديخواه از اين تحولات فريبكارانه جدا است. صف مستقلي بايد تشكيل مي شد و اين كار صرفا با شعار "صف مستقل تشكيل دهيد" ممكن نبوده و نيست.

اعلام اعتصاب و اعتراض عمومي در كردستان اعلام يك راه حل عملي و صف مستقل واقعي و جواب كمونيستي، كارگري و انساني به شرايط موجود بود. اين اعتصاب و اعتراض ميتوانست عمومي تر، گسترده و ميليوني باشد. و اين به سازمان معين حزبي وتوده اي گسترده، آمادگي بيشتر و موقعيت مناسب تر نياز داشت. اما هيچ اقدام انقلابي و انساني نميتواند منتظر نتايجي محيرالعقول و خارج از توان انسانهاي معين و يا منتظر معجزه باشد. در رابطه با فراخوان اعتصاب و اعتراض در كردستان در شرايط معين امروز چه به لحاظ سياسي و ابعاد نيروي دشمن و توان سركوب آن و چه به لحاظ سازمانيابي حزبي و توده اي كارگران و مردم، نميتوانست نتايجي معجزه آسا داشته باشد. با اين آگاهي واقعي، كمونيست ها و حزب حكمتيست توده هاي كارگر و زحمتكش در كردستان را به اقدامي انقلابي و انساني فراخواندند. و انتخاب و راه متفاوتي را پيش پاي مردم گذاشتند.

شاخص درستي اين تاكتيك و سياست در شرايط امروز ايران، اعلام عملي صفي مستقل، سياست و شعاري راديكال از جدال جناح هاي جمهوري اسلامي و راهي متفاوت از آنچه كه امروز بورژوازي  پيش پاي مردم قرار داده و توده هاي بي سازمان و بي رهبري را به دنبال خود كشانده است، مي باشد. اين سياست و اين راه بايد ادامه يابد. از همه فرصتهاي ممكن بايد استفاده كرد تا توجه جامعه را به سوي سياست درست جلب كرد. امروز سرها در ايران به سوي اين سياست عليه كليت جمهوري اسلامي، برگردانده شده است. در حال حاضر نميتوان رفت و ازابعاد توجه و قناعت كارگران و مردم به درستي اين سياست و نادرستي و اشتباه بودن روان شدن به دنبال بورژوازي و دشمنان مردم، آمارگرفت. اين را بايد در گام هاي بعدي و پشت سرهم و در اقدامات انقلابي و در پيوند خوردن شبكه هاي مبارزاتي در ميان كارگران و  توده هاي مردم آزاديخواه و زنان برابري طلب و جوانان معترض به وضع موجود، ديد.

كمونيست ها بايد شرايطي فراهم كنند تا طبقه كارگر و توده ميليوني زنان و جوانان آزاديخواه ، بتوانند به انتخابي جداگانه دست بزنند، راه هاي متفاوت و مستقل از بورژوازي را برگزينند و در هر قدم پيروزيهاي ولو كوچك را تجربه و خود را براي پيروزي هاي بزرگتر آماه سازنند. حزب حكمتيست و همه كمونيست ها موظفند اين راه را براي طبقه كارگر هموار كنند.