نه به احمدی نژاد کافی نیست، نه به جمهوری اسلامی
جمال کمانگر
دنباله روان و کاسه لیسان رژیم اسلامی به هر دری میزنند تا بازار مضکه انتخابات را گرم نگه دارند. از خامنه ای گرفته تا دیگر سران رژیم از اصول گرا و اصلاح طلبان ورشکسته ،همه در این توافق دارند که باید تنور این مضحکه را گرم نگه دارند.تب انتخابات و شریک شدن در قدرت حزب دمکرات کردستان وسایر ناسیونالیستهای درون حاکمیت را به جنب و جوش انداخته است. اما مضحک تر از همه صحنه گردانی های انجمنهای اسلامی و دفتر تحکیم وحدت به نام دانشجو چشم گیر تر است. 50 انجمن اسلامی با امضای بیانیه ای خواهان حضور مردم در انتخابات و رای دادن به دو مهره جنایتکار و در قدرت در دوره "انقلاب فرهنگی" در دانشگاهها و و کشتار زندانیان سیاسی در سال 67 هستند. اینها با طرح شعار به ظاهر رادیکال "نه به احمدی نژاد" بازار توهم پراکنی و عوام فریبی را حول مضحکه انتخابات ریاست جمهوری گسترده اند. اینکه احمدی نژاد جنایتکاری همسان میر حسین موسوی و کروبی است برای مردم و توده دانشجویان باید معرفه باشد.
اما منفعت های حقیر این دنبالچه های رژیم اسلامی در دانشگاهها چنین اقتضا میکند تا این واقعیت را وارونه جلوه دهند.جنبش اصلاح رژیم از درون شکست خورد و به بایگانی سپرده شد. این دور باطل به جز عمر خریدن بیشتر برای رژیم هیچ سودی نصیب مردم عاصی از 30 سال جنایت جمهوری اسلامی نخواهد داشت. تلاش دوباره برای اعاده حیثیت از این گروه بی آبرو در دانشگاهها و جامعه محکوم به شکست است.
اگر در بازی قدرت میان جناحهای مختلف رژیم امروز شاهد شکاف و چند دستگی هستیم . اگر برای نجات از ورشکستگی اقتصادی دولت ، جناحهای مختلف همدیگر را لگد میکنند.اگرقبلا خط و نشان کشیدن های احمدی نژاد در نابودی اسرائیل و انکار "هولوکاست" محلی از اعراب داشت. اما امروز بحران اقتصادی جاری در جهان این موقعیت را بوجود آورده است که جمهوری اسلامی بار دیگر با تناقضات همیشگی اش دست به گریبان باشد. نه از لحاظ فرهنگی توانسته است که معضلات مردم را جواب دهد و نه ساختار سیاسی اش این مجال را برای تغییر از دورن میدهد. جمهوری اسلامی کماکان نتوانسته است اقتصاد بی سر وسامانش را سامان دهد. موج عظیم بیکاری و بی حقوقی کارگران و فقر مطلق بر بخش وسیعی از جامعه مسائلی جدی است که رژیم جوابی برایش ندارد. یا باید بزند و طبقه کارگر را بیش از این سرکوب و بی حقوق کند یا قدرت رقابت برای حفظ صنایع ورشکسته اش که عمدتا مصرف داخلی دارد نخواهد داشت.
در چنین شرایطی بازار گرمی برای انتخابات و ایجاد توهم اصلاح وضع موجود فریبی بیش نیست. کاسه گردانی امثال تحکیم وحدت و انجمنهای اسلامی برای رای مردم خودش را در سخنان مهره های اصلی رژیم در مورد بحران دامنگیر کل رژیم نشان میدهد.
به سخنان بخشی از کسانی که پشت اطلاعیه انجمن های اسلامی هستند دقت کنید تا شیادی سیاسی آنها بیشتر بر ملا شود. جناحهای رژیم در یک نکته مهم با هم اتفاق نظر دارند آنهم کشیدن مردم به پای صندوقهای رای و مشروعیت گرفتن برای نظام اسلامی در اذهان مردم.
سحابی در نشست تحکیم وحدت خطاب به دانشجویان چنین میگوید:" به هرکس دلتان میخواهد رای دهید فقط به پای صندوقهای رای بیایئد"سروش در نامه ای خطاب به تحکیم وحدت مینویسد: دانشجویان هم چون آحاد دیگر مردم حق، بلکه تکلیف دارند" ابراهیم یزدی از نهضت آزادی "خواهان مشارکت حدااکثری" است! کروبی میگوید:" اگر این شرایط باقی بماند وضع همه ما بدتر میشود."
محسن رضایی" با احمدی نژاد کشور به لبه پرتگاه میرود." اما واقیعت در پس این تبلیغات دروغین چیزی دیگری میگوید. جدا از تمام شعارها و برنامه های به ظاهر "رادیکال" دریک نکته همه باهم شریکند، عوام فریبی به قصد جمع کردن رای و خاک پاشیدن به چشم مردم.
. در نشست اخیر تحکیم وحدت در هیج جا ما از این حضرات ندیدیم و نشنیدم که پس چرا در مقابل دستگیری و بازداشت جمعی کارگران در اول ماه مه سکوت کرده اید؟ چرا در مقابل اعدام کودکان و نوجوانان سکوت کرده اید؟ تحکیم وحدت و انجمنهای اسلامی برای عطسه هر شیخ پشم الدین دهها جلسه و سمینار میگذارند اما در مقابل بازداشت فعالین کارگری سکوت میکنند. در مقابل داشتن حق اعتصاب و تشکل برای کارگران وقتی تریبون دستشان می افتد لکنت زبان میگیرند. اینها هنوز از پدرخواندگانشان در" انقلاب فرهنگی" دستور میگیرند. تلاش برای بازگشت به دانشگاهها بخشی از این صحنه گردانی انتخاباتی است باید توسط دانشجویان افشا و رسوا شود.
تحکیم وحدت و انجمنهای اسلامی در موارد بالا سکوت میکنند چون خط قرمز جنبشی و طبقاتیشان اجازه نمیدهد وارد نقد سیستم سرمایه داری حاکم شوند. در اقتصاد طرفدار بازار آزاد و ضد سوسیالیسم هستند در سیاست هم لیبرال و دنباله رو سیاستهای آمریکا، از لحاظ فرهنگی ملی –اسلامی و شرق زده هستند.
مردم یک بار دنبال توهم اصلاح رژیم رفتند و 8 سال دیگر بر عمر ننگینش اضافه شد. اگر امثال سروش شرکت در انتخابات را" حق و تکلیف" میداند برای توده دانشجو و مردم به ستوه آمده انتخابات میتواند این فرصت را بوجود بیاورد که تریبونها و جلساتشان به محل افشاگری و بازخواست از کسانی باشد که در کشتار 67 شریک بودند. در انقلاب فرهنگی شریک بودند. در به تباهی کشاندن مردم کارگر و زحمتکش جامعه نقش داشته و دارند.هیچ کدام از کاندیداها نه توانش را دارند ونه میخواهند که بساط لفت ولیس اسلامی را کم کنند . اینها خود بخشی از دستگاه تحمیق و خرافی اسلامی هستند.بنابراین نه به احمدی نژاد کافی نیست! نه به جمهوری اسلامی نظرمردم را نمایندگی میکند.
اگر انجمنهای اسلامی و سایر عوامل رژیم در دانشگاهها طی سالهای گذشته به حاشیه رانده شدند تنها با سیاستی فعال و افشاگرانه طیفی وسیعی از دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب میسر شد. این مسیر را باید ادامه داد.
***