اعدام دلار دارابی
جمهوری اسلامی همین است
ثریا شهابی
اول ماه مه، روز جمعه، پنهانی و در خفا، دلارا دارابی، از نوجوانان محکوم به اعدام که مردم او را از نزدیک میشناختند، پس از ۶ سال زندان، اعدام کردند. گفته میشود که هنوز در مورد اینکه دلارا مرتکب جرم شده است، تردید وجود دارد.
هزاران هزار نفری که برای جلوگیری از اعدام او شش سال گذشته کار و فعالیت کرده بودند، مردمی که از نزدیک آثار نقاشی های این دختر جوان را دیده بودند، در بهت و ناباوری از خود سوال میکردند، چرا؟
چرا جمعه و روز تفریح مردم؟ چرا اول مه روز جشن اتحاد بین المللی کارگران، چرا بی اطلاع، پنهانی و در خفا؟
دلارا که در سن هفده سالگی متهم به کشتن یکی از افراد فامیل خود بود، در سن ۲۳ سالگی به دآر آویخته شد. او تنها نوجوانی نیست که جمهوری اسلامی سرش را بالای دار فرستاد. جمهوری اسلامی در اعدام کودکان و نوجوانان در میان دول مرتجع جهان رتبه بالایی دارد. چیزی که از جمله قتل دلارا را متمایز کرد، نزدیکی کیس او به مردم بود. مردم با چهره، سرنوشت و دقایق بازی جنگ روانی قصاص و عفو، از نزدیک تماس داشتند. میلیونها نفر سنگینی اعدام او را چون قتل عمد عزیز از دست رفته ای احساس کردند، همراه خانواده و دوستانش در ایران و سراسر جهان گریستند، شوکه شدند، و سوال کردند، چرا؟ چرا اینگونه عجولانه و ناگهانی و چرا ثمر ندادن تلاش اینهمه مردم بشردوست؟
تا روزی و جایی که قانون بدوی، ضدبشری و آدم کش، قصاص وجود دارد، جمهوری اسلامی حتی در روزهای به زمین افتادنش، هم میتواند بنام قانون و بدست مردم، آدم بکشد. تا جایی و روزی که جانوران حاکم بر ایران با تکیه بر قوانین اسلامی و شرع اسلام میتوانند حکومت کنند، بساط سنگسار و قصاصشان هم برپا است!
جمهوری اسلامی همین است، "تمام کش کردن نیم کش شده ها"، کشتن بی دادگاه و سپردن پرونده مجرمیت یا بی گناهی مقتول به روز قیامت و اجر بهشت یا عذاب جهنم! جمهوری اسلامی همین ماشین جنایت است. قانون و عدالت و قضاوت آن، یعنی همین لاشه متعفق و گندیده از جنایت. باید گریبان قاتلین اصلی را گرفت، نه خانواده مقتول ("اولیای دم")!
اما حکم قصاص، مطالبه دار زدن دلارا، حتی اگر دلارا مجرم بوده باشد، برای خانواده مقتول، اجتناب پذیر بود، اگر خود را "ناچار" به اطاعت از قوانین ضدبشری قصاص نمی دیدند! اگر میدانستند برای مرهم گذاری بر درد عزیز از دست رفته شان، ناچار نیستند شریک جرم جمهوری اسلامی برای تحمیل بربریت قرون وسطایی قانون قصاص، تحت عنوان عدالت شوند! میتوانستند از موقعیت قربانی که عزیزی از دست داه اند، کسانی که سزاوار عطوفت عمیق جامعه اند، به مقام صادر کننده حکم مرگ کسی تنزل نکنند! همه میدانند که این مراسم شنیع آدم کشی، نمی تواند موجب تسلی خاطر بازماندگان شود. این نه عدالت که نقشه قتل عمد، انتقام و جنایت است.
کسی که از کشتن دلارا تسلی خاطر یافت، احمدی نژاد و خامنه ای و سران ماشین جنایت جمهوری اسلامی اند، که با قتل او تلاش کردند که طبقه کارگر ایران را در روز اتحاد طبقاتیش، بترسانند! مردم را از فعالیت علیه اعدام کودکان و نوجوانان پشیمان و دلسرد کنند، از زنان "زهر چشم بگیرند" که پا از گلیم خود دراز نکنند، و در آستانه انتخاباتشان گوشه ای از قدرت وقاحت در جنایت را ، بیاد مردم آورند، و مردم را بترسانند. تلاشی که پردوام نیست.
مردم!
مرعوب نشوید! این آدم کشی ها، از سر استیصال است! تنها راه جلوگیری از اعدام کودکان، نوجوان و انسانهای دیگری در ایران، تعرض به قاتلین اصلی احکام قصاص و جنایت است. نباید گذاشت دستهای خون آلوده شان را پشت قصاص و مقصر جلوه دادن بخش دیگری از مردم (اولیای دم) پنهان کنند. حکومت جنایتکاران با صدور و اجرای احکام قصاص و اعدام، با آتش بازی میکند. باید با تعرضی وسیع به سرتاپای حکومتشان، به قاتلین نشان داد که با جنایت بیشتر نه تنها نمی توانند بر آتش خشم و انزجار مردم آب بریزند که موجب عمیق تر شدن کینه و نفرت از خدا و حکومتش، خواهند شد.
باید این فقره قتل را هم به پرونده قطور جنایاتشان اضافه کرد و خود را برای محاکمه تک تک شان، مجهز کرد. حتی اگر دلارا مجرم بوده باشد،
باید علیه جمهوری اسلامی، متحد و متشکل شد. به همراه حزب حکمتیست علیه اعدام، قصاص و سنگسار پیشاپیش مبارزه مردم، همه را به مبارزه علیه جمهوری اسلامی و برای یک دنیای بهتر، فرا خواند. این کارساز ترین مبارزه ای است که میتواند به قدرت مردم، برای همیشه ریشه قتل و جنایت در ایران را از بن برکند.