مصاحبه با کورش مدرسی
سئوال : در ادامه گفتگوی قبلی، در مورد مباحث کنگره، موضوعی که مانده بحث اولویتهای حزب حکمتیست است. در مورد این اولویتها در کنگره موضوعات مختلف و بحث های متعددی شد. اینجا اساساً جویای نظر شما هستم. اما قبل از وارد شدن به بحث بگذارید بپرسم که اصلا ًچه منظوری از این بحث بود و تعیین اولویت ها حزب باید بر چه پایه هائی استوار باشد؟
کورش مدرسی : احزاب سیاسی، و از جمله حزب ما، وقتی در کنگره جمع میشوند تلاش میکنند تا برای یک یا چند سال آینده برنامه ریزی کنند. این بحث نه در مورد تاکتیک و اقدامات روز است و نه در مورد استراتژی و اهداف و راههای طولانی. یک بحث میان مدت است. تصمیم در مورد مسیری که باید طی شود و شاخص هائی که باید طی مدت محدود و معین به آنها رسید است. البته روشن است که هدف از بحث اولویت های حزب لیست آرزو هایمان نیست. لیست تغییرات لازم به تحقق و قابل تحقق در طی مدت معین است. لیست اقدامات و تغییراتی است که در یک مدت معین باید آنها را متحقق کرد تا حزب بتواند به اهداف استراتژیک خود نزدیک شود.
درنتیجه بحث اولویت ها یک بحث کاملا مشخص است که به اوضاع مشخص برمیگردد.به این برمیگردد که فکر میکنید اوضاع به کدام جهت میرود، جریانهای اصلی در جامعه کجا ایستاده اند، مسائل گرهی پیش روی ما کدام ها هستند و بالاخره فکرمیکنید حزب کجا ایستاده است و ظرف مدت معین به کجا برسد. این چهارچوب کلی بحث در کنگره بود که من هم به نوبه خودم، مثل بقیه، نظرم را توضیح دادم.
سئوال : با این توصیف اولین اولویتی که شما فکر میکنید باید در دستور حزب باشد چیست ؟
کورش مدرسی : من فکر می کنم که اولین اولویت حزب ما این است که دستاوردهای تا کنونی را تثبیت کند.
به نظر من حزب حکمتیست سه پایه قدرت دارد. ١ - اعتبار و نفوذی که امروز در ایران به دست آورده است و دیگران ندارند ٢ – رهبران کمونیست اجتماعی در کردستان ٣ – یک خط عمیقا متمایز از سایر جریانات و به اعتقاد من عمیقا مارکسیستی.
حزب ما امروز نظر مثبت بسیاری از کمونیستهای ایران و طبعا نظر دشمنانه شدید جمهوری اسلامی را با خود دارد. حزب ما تعلق خاطر و تعلق سیاسی بسیاری از کمونیستهای خوب ایران را با خودش دارد، صاحب اعتبار و نفوذی در جامعه ایران است و درست به همین دلیل زیر ضرب جمهوری اسلامی و کل لشکر اپورتونیست های سیاسی است. این دستاورد ها باید تحکیم شوند. حزب ما حزبی با یک خط کاملا ًمتمایز باز شناخته میشود که یکی از ارکان اعتبار و قدرتش است. حزبی که در هر لحظه، بجای کلی گوئی و آیت الکرسی سوسیالیستی دقیقا گفته است که منفعت طبقه کارگر کجاست و چگونه و با چه معیار ابژکتیوی تعریف و سنجیده میشود. درست به همین دلیل با همه ی دارودسته های بورژوائی در افتاده است، به جنگ بسیاری از باورهای موجود رفته و خلاف این باور ها و خلاف جریان بوده است. به نظر من اولین قدم ما این است که این دستاوردها را تحکیم کنیم و جا پاهایمان در جامعه ی ایران را محکم کنیم.
سئوال : یعنی چه کاری باید کرد تا این دستاوردها تحکیم بشوند؟
کورش مدرسی : یعنی قابلیت و نفوذ امروز حزب در ایران را گسترش دهیم، فشار پلیسی و جنگ روانی رژیم علیه حزب حکمتیست همراه با تبلیغات کثیف جریان نئوتوده ای و سایر اپورتونیست ها را خنثی کنیم. این کار نیازمند یک نبرد همه جانبه فکری، سیاسی، قلمی و تشکیلاتی است. حزب ما اگر چنین نبردی را سازمان ندهد و اگر دشمنان اش را پس نزند، نقطه قدرتش را از دست میدهد. احزاب زیادی زیر فشار پلیس و جریانات اپوروتونیست محو شده اند.
یک رکن مهم قدرت ما در کردستان اعتبار کادرهای با نفوذ و اجتماعی این حزب در کردستان است. طیف وسیعی از رهبران شناخته شده مردم در کردستان که بخش مهمی از اعتبار تاریخ مبارزه علیه جمهوری اسلامی و مبارزه علیه بورژوازی را با خود دارند. حزب ما باید این بدنه کادری را برای مردم قابل دسترس نگاه دارد و به آنها امکان بدهد که نقشی که می توانند را در عرصه سیاست ایران بازی کنند. این کادرها تاریخا خاری در چشم ناسیونالیسم کرد و جمهوری اسلامی بوده اند و به نظر من برای طبقه کارگر و کل جنبش ما و آینده قدرت سیاسی در ایران نقطه امیدی هستند. میخواهم بگویم این نقطه قدرت ها باید آگاهانه و با برنامه تقویت شوند.
حتی در شرایط عادی و متعارف در دنیای سیاست و در دنیای مبارزه طبقاتی نمی شود جائی توقف کرد چه برسد به اوضاع کنونی که این حزب سیبل حملات جمهوری اسلامی و کل لشگر اپورتونیست ها است. بحث من این است که امروز یا جلو میروید یا عقبتان میزنند. این نه تنها در مورد ما، بلکه منطق زندگی همه احزاب سیاسی است که بود و نبودشان تفاوتی در این دنیا دارد.
علاوه بر این ما با مسائل جدیدی در سطح جامعه و در سطح ایران روبرو هستیم. دنیا منتظر کسی نمی ماند و دائم مسائل جدید خلق میکند و به جلو میراند.
در جامعه ایران جنبش همگانی فروکش کرده است که نتایج آن را قبلا مورد اشاره قرار داد و گفتم نبرد را به عرصه روزمره مبارزه کارگری منتقل میکند. این وضع بعلاوه بحران اقتصادی جهانی جامعه ایران را بسمت پلاریزه شدن پرولتری – بورژوائی، کارگری- سرمایه داری سوق میدهد. این فضا بهترین فرصت برای ساختن یک جنبش خودآگاه طبقاتی و از پائین در کل طبقه کارگر است. این مصافی است که حزب ما نمیتواند در اولویت هایش نادیده بگیرد. ما باید بتوانیم طی مدّت معینی یک جنبش بسیار خودآگاه و سوسیالیست کارگری را از پائین تا بالا شکل دهیم، دامن بزنیم و بسازیم. ما باید بتوانیم گسترش و عروج چنین جنبشی را به گسترش و عروج حزبمان تبدیل کنبم.
می خواهم بگویم که علاوه بر تحکیم موقعیت کنونی که اولویت درجه اول ماست، در این دوره باید اولویت دیگری را در لیست مان قرار دهیم و آنهم عروج و گسترش یک جنبش کاملا خودآگاه کمونیست از رهبران کارگری و از توده کارگری در متن و قلب صنعتی ترین و حیاتی ترین صنایع ایران و محلات کارگری و زحمتکشی است. این امکان امروز بیشتر از همیشه وجود دارد.
این اولویت ها باید به نقشه ها و اهداف کاملا تعریف شده و قابل دسترسی و زمانبندی شده تبدیل شوند و در این متن وظایف تشکیلات ها و ارگانهای مختلف حزب به عنوان یک مجموعه به هم بافته تعریف و تعیین شوند. کل حزب حکمتیست از تک عضو آن در دورترین نقاط ایران تا اعضای رهبری آن باید بدانند در این متن چه کار معین و زمانبندی شده ای را انجام میدهند. همه باید این اولویت های مصوب را در دستور خودشان بگذارند و بدانند که چطوری واقعاً ظرف یک سال آینده در جنبش کمونیستی طبقه کارگر ایران تحولی که میخواهیم را شکل میدهند. چگونه تعداد هرچه وسیعتری از رهبران کمونیست و سوسیالیست طبقه کارگر را به این حزب جلب میکنند، چگونه از نظر فکری و از نظر جنبشی آنها را جلب و جذب میکنند، چگونه فشار پلیس و جنگ روانی رژیم را خنثی میکنند و غیره.
سئوال : کارگران کمونیست که یکی از اهداف شما در لیست اولویت هایتان است، امروز با چه ویژگی هائی شناخته میشوند و ما چه باید بکنیم؟
کورش مدرسی : ببینید، معیار من جنبشی و اجتماعی است نه ایدئولوژیک. من کارگر کمونیست را کارگری می دانم که خواهان برچیدن نظام سرمایه داری است، به معنی عام برابری طلب و مساوات طلب است و کارگر معترض در محیط کارش است. این کارگر با هزار کجی و معوجی ایدئولوژیک و سیاسی هزار بار به حزب ما نزدیک تر است تا فلان فعال ایدئولوژیک که کنج خانه و پشت ایتنترنت مقالات "جالب" و رادیکال مینویسد. این کارگران به طور طبیعی به سخنگوی هر اعتراض کارگری تبدیل میشوند. محمل اعتماد کارگران هستند، چسب دورنی طبقه کارگر هستند. بخصوص وقتی کمی باتجربه تر و استخوان خورد کرده تر باشند برای هر فعل و انفعالی چه در کارخانه و چه در محله به لنگری تبدیل می شوند. اینها معتمدین کارگران، آژیتاتورهای پرولتر هستند.
این طیف امروز بشدت از نظر ذهنی و ارتباطات درونی و سازمانی ضعیف است. در بعد خودآگاهی و تشخیص عمق تفاوتهای جنبش پرولتری با افق بورژوازی عمیق نیست. بعکس آلودگی های سنت ها و باور های بورژوائی در داده های فکری این بخش عمیق است. این بخش از طبقه کارگر را دیوار چین از ایدئولوژی حاکم در جامعه جدا نمیکند.
بخش اعظم چپ ایران عمیقا پوپولیست و ناسیونالیست است و این چپ بر ذهنیت طبقه کارگر و فعالین آن تاثیر دارد. گفتم در جامعه سرمایه داری بنا به تعریف هر آژیتاسیون حتی رقیق برابری طلبانه در طبقه کارگر گوش شنوا پیدا میکند.
یک بُعد مهم کار ما باید درافتادن با باور ها و داده های "طبیعی" باشد که سالهای سال بورژوازی و طبقات حاکمه در ذهن طبقه کارگر کاشته اند باشد. درافتادن صمیمانه و نشان دادن اینکه حقیقت، منفعت طبقه کارگر و مارکسیسم یک چیز هستند و به کلی با باورهای "طبییعی" متناقض اند.
مارکسیسمی که ما مدافع آن هستیم هر درجه خود آگاه باشد به همان درجه متشکل است، به همان درجه متحد است و به همان درجه انسجام تشکیلاتی اش بالاتر می رود. کمونیسم ما کمونیسمی نیست که بشود تنها آنرا کنج خانه یا گوشه کافه و تریا تمرین کرد. کمونیسم ما کمونیسم پراتیک مارکس و لنین است. شما هر درجه مارکسیست یا لنینیست باشید به همان درجه متشکل هستید نمی توانید منفعل باشید، نمی توانید هیچ کاری نکنید، نمی توانید با کارخانه بغلی تان تماس نداشته باشید، نمی توانید در دانشگاه باشید و با کارگران به طور فشرده تماس و ارتباط نداشته باشید، نمی توانید جزئی از پروسه خودآگاهی و متشکل کردن طبقه کارگر نباشید. این مارکسیسم ما است.
واضح است که بخش مهمی از کارگران کمونیست، آگاهانه خود را کمونیست میدانند. اما قرار نیست که ما در مقابل ناروشنی ها، توهمات و داده های "خودبخودی" در ذهن این کارگران کمونیست سجده کنیم. کار ما تملق طبقه کارگر نیست، کار ما آگاه کردن، متحد کردن و به میدان آوردن آن است. ما خودمان را آگاه ترین بخش این جنبش می دانیم.
متاسفانه بخش زیادی از این نقش فراموش شده است. بخش زیادی از آنچه که در ذهن یک رهبر کارگری مینشیند را کل دستگاه خرافه بورژوازی از تلویزیونهای لس انجلس تا تلویزیونهای واشینگتن و لندن و آلمان و فرانسه و غیره شکل میدهند.
سئوال : فکر میکنید افق ها و سنت های سیاسی جا افتاده در درون چپ چه اندازه در صفوف کارگران کمونیست تاثیر دارند ؟
کورش مدرسی : خیلی تاثیر دارند. ببینید چپ یک پدیده مثبتی در جامعه ایران است این در کنار واقعیت سرمایه داری بودن ایران باعث میشود که طبقه کارگر به طور کلی به ایده های چپ و برابری طلبانه جلب شود. اما چپ ایران در در خطوط عمده اش در این دوره گذشته یک پوپولیسم وسیعی را نمایندگی کرد و این پوپولیسم بیان "چپ و میلیتانت" همان افق و باورهای ناسیونالیسم عظمت طلب پرو غرب ایران بود. این چپ در بهترین حالت ضد رژیمی است و نه کمونیست کارگری. شلوغی ضد رژیمی اول و آخر فلسفه وجودیش است درنتیجه برایش مهم نبود که آیا هخا شلوغ می کند یا ناسیونالیست کرد، الاحواز به میدان آمده یا نایسونالیسم ترک خود را به همه اینها در یک جبهه میدید. و این در ذهنیت کارگر تاثیر میگذارد. کارگر را ناسیونالیست میکند.
می خواهم بگویم که این چپ بیشتر از هر چیز تسمه نقاله ی ایده های ناسیونالیستی و همه خلقی به ذهن طبقه کارگر و مردم زحمتکش است. در کردستان ناسیونالیزم چپ تلاش میکند کارگر و زحمتکش آن جامعه را ناسیونالیست نگاه دارد، در ایران ناسیونالیزم چپ تلاش می کند طبقه کارگر را در همان چهارچوبی که تلویزیونهای لوس آنجلس از دنیا میفهمند محبوس نگاه دارد.
نقد داده های ذهنی طبقه کارگر از جمله باید نقد این جنبش ها باشد. این جنبشها را باید برسی و نقد کرد. به همین دلیل در کنگره بحث راجع به جنبش کمونیستی محوری شد.
سئوال : فرض کنید کارگر کمونیستی در مرکز مهم کارگری در ایران است. چگونه می تواند که سیاست سوسیالیستی را تشخیص بدهد و آلودگی ها را پس بزند؟
کورش مدرسی : ببینید من بحثم "زدن آلودگیها" نیست این فرمول بجای مبارزه سیاسی ما را به یک جهاد ایدئولوژیک میرساند. بحث من این است که در جامعه جنبشهائی در مقابل هم قرار گرفته اند. طبقات در مقابل هم صف بسته اند و در دوره بحران اقتصادی بیشتر از هر چیز جنبشهای مختلفِ طبقه سرمایه داری تفاوت هایشان با هم دیگر کمرنگ تر می شود و در مقابل طبقه کارگر و برای کشیدن سود از گرده این طبقه به سمت یک جبهه مشترک میروند. در همان حال باید توجه کرد که فرهنگ جامعه فرهنگ طبقه حاکمه است و این جبهه مشترک بورژوائی علیه طبقه کارگر بیش از همیشه همین رنگ را به فرهنگ حاکم بر جامعه و از جمله بر طبقه کارگر میزند. این حکم مارکس است و شاهد آن ذهنیت امروز طبقه کارگر است. اگر شما کارگر یا عضو خانواده کارگری باشید در مقابل تلویزیون و در مقابل بمباران تبلیغاتی در مورد بحران قرار داشته باشید به سادگی چیزهائی را به عنوان حقیقت قبول می کنیم که ذره ای حقیقت ندارد. چیزهائی را درست میدانید که درست نیستند.
می پرسید چگونه باید این تشخیص داد؟ می گویم این تشخیص را باید به یک انتخاب مبارزاتی و سیاسی برای کارگر تبدیل کرد. این انتخاب و این تشخیص بدون وجود احزاب و کمونیست هائی مانند ما بطور خودبخودی در مقابل طبقه کارگر قرار نمیگیرد. اینجا است نقش حزب حکمتیست برجسته می شود. لولای این تشخیص قابلیت ما هستیم. می خواهم بگویم قبل از هر چیز این حزب حکمتیست است که باید این انتخاب را به کارگری که به قول شما در ذوب آهن کار میکند بدهد.
می خواهم بگویم این یک مبارزه است یک مبارزه همه جانبه است و اشتباه است اگر از آن فقط یک جهاد ایدئولوژیک برداشت بکنیم یا گویا می خواهیم برگردیم به اصول یا گویا می خواهیم پاکیزگی خودمان را نگاه داریم و یا می خواهیم آلودگی ها را بزنیم. لااقل بحث من این نیست. بحثم این است با روشن کردن با دراُفتادن با جنبشهای دیگر در همه ی عرصه ها است که به کارگری که بیشتر از هر کس در جامعه دنبال جواب میگردد امکان تشخیص و انتخاب را میدهید.
سئوال : شما در ادامه بحث رو به فعالین حزب حکمتیست چه نکات مهمی هست فکر میکنید باید بگوئید؟
کورش مدرسی : اولویتهای حزب را نهادهای رهبری حزب و بخصوص دفتر سیاسی اعلام میکند و حتماً الان هم دست اندرکار است و به رفقای داخل کشور یا خارج کشور می گوید که به نظر دفتر سیاسی هر کسی چه کاری باید بکند.
بحث من اینجا کلی تر بود. بحثم رهنمود و اینکه چه باید کرد نیست دارم میگویم این جهتی است که باید داشت. و باید از حزب حکمتیست در مقابل هه دشمنان دفاع کرد باید این حزب را به عمق صنعتی ترین و پیشرفته ترین بخشهای پرولترصنعتی ایران برد. باید آن را در عمق محلات کارگری و زحمتکشی کاشت و کاری کرد در این مدّت محدود آینده هر کسی پرسید جایگاه قدرت کمونیستها چیست؟ ذوب آهن و نفت و برق وآب و گاز و محلات کارگری متناسب و محلات زحمتکشی متناسب و محلات زحمتکشی و کارگرنشین کردستان را و همه اینها را نشان او بدهند. این کار عملی است و از ما برمی آید.
با تشکر از محمد فتوحی سرا که پیاده کردن متن را بر عهده گرفتند.
***