نژاد پرستانی که ادای ضد تبعیض نژادی در میاورند.

(در حاشیه سخنرانی احمدی نژاد در کنفرانس علیه تبعیض نژادی دوربان ۲)

سعید کرامت

 

سخنرانی احمدی نژاد و پیامدهای آن در کنفرانس بین المللی علیه تبعیض نژادی در ژنو نمایانگر واقعیاتی تلخ در جامعه وارونه کنونی بشریت است. کسی که دولتش سمبل تبعیضات متعدد در کشور متبوع اش است سعی دارد بعنوان یک قهرمان ضد نژاد پرستی در دنیا عرض اندام کند. یک عامل بروز چنین گستاخی ای حاصل  عملکرد دولتهای غربی و اسرائیل و آمریکا میباشد. 

 کشورهای غربی ارگانها و نهادهای بین المللی متعددی تحت عنوان "دفاع از حقوق بشر" تاسیس کرده اند . اما در واقع "حقوق بشر" تنها نقش زر ورقی را بازی میکند که ماموریت اصلی آن نهادها را پوشانده است. کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل  یا شورای امنیت سازمان ملل متحد نمونه هایی از آن ارگانهایی هستند که کارشان این است،  دولتهایی را که نسبت به منافع آمریکا و چند کشور دیگر کم توجه هستند، از طریق آن ارگانها مورد فشار قرار دهند. دولتهای متمرد از سیاست دول غربی را به نقض حقوق بشر متهم و آنها را برای امنیت منطقه و دیگران تهدید قلمداد نمایند. در خیلی موارد این اتهامات ممکن است درست باشد. اما آنچه نادرست میباشد، عوامفریبی و  استفاده ابزاری از نهادهای بین اللملی است. بعنوان مثال، شورای امنیت سازمان ملل حکم دستگیری عمر البشیر را میدهد، اما در عین حال دولت اسرائیل را که در طول ۶۰ سال گذشته، بارها و هر بار کشتاری شبیه البشیر علیه فلسطینان مرتکب شده است- مورد حمایت قرار میدهد. علاوه براین، من هیچگاه ندیده ویا نخوانده ام که یک ارگان سازمان ملل از نبودن آزادی سیاسی، بی حقوقی زن، و یا تبعیض بر علیه شهروندان در عربستان ابراز نگرانی بکند. اما این "نگرانی" در رابطه با دولتهایی که سیاست شان با آمریکا همخوانی ندارد منجمله کوبا، موج میزند.

این دبل استانداردها احمدی نژاد را- در آنچه که کنفرانس ضد نژاد پرستی خوانده شد- در موضعی قوی در مقابل آمریکا قرار داده است. مقامات آمریکا از  نقش سازمان ملل و از درجه حمایت خودشان از سیاستهای نژادپرستانه اسرائیل علیه فلسطینیان کاملا واقف بودند. به این دلیل کنفرانس را تحریم کردند. نمی خواستند که در مراسمی شرکت کنند که سیاستهای آنها از جانب شرکت کنندگان لعن و نفرین شود. عدم شرکت آمریکا و اسرائیل در این کنفرانس دو واقعیت را نشان داد: ۱)  دمکراسی در آن کشورها هم تا آنجا مجاز است که لطمه جدی به منافع آنها وارد ننماید. ۲) عدم شرکت آن کشورها یک نوع اقرار به نژادپرستی و دبل استانداردی از جانب آمریکا و اسرائیل بود.

احمدی نژاد از این موقعیت بعنوان یک فرصت یگانه استفاده کرد که به آمریکا یاد آورشود که علاوه بر آسیب پذیری اش از نظر نظامی، میتواند در عرصه حقوق بشر هم از جانب ایران واز تریبون سازمان ملل مورد چالش قرار گیرد و به اعتبار سیاسی اش لطمه وارد شود. هر چند لفاظی احمدی نژاد در میان اکثریت شهروندان ایران خریداری ندارد و دیپلماتهای غربی سخنان او را محکوم کردند، اما او در ارسال پیامش که انتقاد از نقش ابزاری شورای امنیت سازمان ملل و نژادپرست بودن دولت اسرائیل بود موفق بود. مردم ساده ساکن کشورهای دیگر شکنجه و سنگسار جمهوری اسلامی را تجربه نکرده اند ویا حتی از آن خبر ندارند که ماهیت احمدی نژاد را بشناسند. اما  دست کم در ده سال اخیراز راه تلویزیونها دیده اند که چه بر سر مردم افغانستان، عراق و فلسطین آمده است. در نتىجه حرف ضد آمریکا و اسرائیلی احمدی نژاد برایشان جذابیت دارد. 

 احمدی نژاد به این شرایط واقف است. مقابله با سیاستهای خارجی آمریکا و افشاگری در مورد آنها میدان دیگری است که جمهوری اسلامی انتخاب کرده است تا از آنجا هم دولتهای مخالفش را تحت فشار قرار دهد.  به همین دلیل بعد از مراجعت از آن گردهمائی اعلام نمود "از این پس نماینده ملت ایران در تمام کنفرانسهای جهانی شرکت خواهد کرد و علیه ظلم و ستم شما صحبت خواهد کرد".  این تحولات نشانه این امر است که جمهوری اسلامی عزم کرده است تا با استفاده از امکانات موجود و تریبونهای سازمان ملل، آمریکا را تحت فشار قرار داده و خود را بعنوان یک قدرت منطقه ای مطرح بکند. بدین طریق مسئله فلسطین مبدل به یک ابزار سیاسی مهم در دست جمهوری اسلامی برای امتیاز گیری از آمریکا شده است.

طنز تلخ قضیه اینجا است که عملکرد دولتهای اسرائیل و آمریکا چنان زشت بوده است که در مقابل انتقاد کسی که تمام ارکان دولتش بر تبعیض، شکنجه و کشتار استوار است، آسیب پذیر میشوند و به یک موضع دفاعی  می افتند.

کارنامه طرفین این دعوا کمابیش شبیه است. یکی افتخار تبعیض بر علیه مردم فلسطین و مدیریت زندانهای گوانتانامو و ابوغریب را در کارنامه اش دارد؛ دیگری، آپارتاید جنسی، تبعیض بر علیه شهروندان غیر معتقد به ولایت فقیه و اداره زندانهای اوین و گوهر دشت در سابقه اش ثبت شده است. حقوق بشر زمانی برای اینها ارزش دارد که بتوانند از آن بعنوان یک اهرم فشار سیاسی بر علیه دیگران استفاده کنند.