پرتو میپرسد؟
اخيرا به بهانه مطلب يڪي از رفقای کمیته مرکزی ، حزب اتحاد جارو جنجالي راه انداخته، مبني بر اينڪه حزب حڪمتيست فضاي اپوزيسيون را آلوده ڪرده است٬ ماجرا چيست؟ و نظر شما چیست؟
خالد حاج محمدي:
اجازه بدهيد براي جواب به سئوالتان ڪمي به عقب برگردم. از ١٣ آذر ٨٦ تا ڪنون سازمان اطلاعات جمهوري اسلامي جنگي را عليه آزاديخواهي در جامعه راه انداخته است. در اين مدت طيف وسيعي از دانشجويان آزاديخواه و برابري طلب را روانه زندان و شڪنجه گاههاي خود ڪرده است. تلاش ڪرد آنها را به احزاب سرنگوني طلب منتسب ڪند٬ تلاش ڪرد زير شڪنجه آنها را پاي امضاي ادعاهاي خود بياورد. تلاش ڪرد وانمود ڪند ڪه اينها مسلح بوده اند و فعال حزب ما و گارد آزادي بوده اند. در اين ميان جريان راست و منحط ايراج آذرين و رضا مقدم فرصت را غنيمت شمرده و با اتڪا به خرده اطلاعات و ادعاهاي شڪنجه گران و بازجويان جمهوري اسلامي و با تائيد ادعاهاي آنها٬ به بهانه "ماجراجويي" دانشجويان عليه آنها به اعمالي زشت دست زدند، ڪه در تاريخ سه دهه گذشته در ميان اپوزيسيون جمهوري اسلامي تنها حزب توده ايران وارد آن شده است. بدنبال چند ماه قبل نيز همين جريان مجددا با همراهي بخشی از فعالين ڪومه له اعلام ڪردند ڪه ليست تعدادي از فعالين ڪارگري در ايران را با توجيه "عوامل آمريڪا" در جنبش ڪارگري٬ به جامعه معرفي ميڪنند. ما و بسياري جريانات و شخصيتهاي سياسي، ڪميته هاي دفاع از ڪارگران ايران در ڪشورهاي مختلف، سنديڪاي شرڪت واحد و اتحاديه آزاد ڪارگران٬ اين عمل را نيز به عنوان ڪاري پليسي و در خدمت وزارت اطلاعات محڪوم ڪرديم. همزمان حزب ما به ڪومه له در مورد مماشات و دفاع آشڪار از جمع آذرين- مقدم و سرانجام٬همراهي طیفی از آنها در ماجراي معرفي ڪارگران به بهانه آمريڪايي بودن اعتراض ڪرديم. به ڪومه له هشدار داديم ڪه رشد سياست جريان نئودتوده اي در میان آنها سازمانشان را فاسد ميڪند.
اين جنگي بود ڪه در راس آن وزارت اطلاعات و در طرف مقابل آن صف آزاديخواهي قرار داشت. در اين اتفاق خوشبختانه و به همت اعتراضات وسيعي ڪه صورت گرفت ڪمپين وزارت اطلاعات به نتيجه نرسيد٬ بخش عمده دستگيرشدگان آزاد شدند٬ جريان آذرين- مقدم رسوا و منزوي شد و سڪوت پيشه ڪرد. ڪومه له در پوست خود فرو رفت و سڪوت اختيار ڪرد. حزب اتحاد در افتضاح سیاسی جریان آذرین- مقدم و طیفی از کومه له تحت عنوان معرفی عوامل امریکا در جنبش کارگری و در دفاع از جان فعالین کارگری در داخل کشور صدایشان در نیامد، به درج مقاله اي از ايراج فرزاد اڪتفا ڪرد ڪه ڪل اين ماجرا را از لو دادن دانشجويان تا معرفي فعالين ڪارگري و جدال ما با جريان نئوتوده اي آذرين- مقدم٬ جنگ خانوادگي نام نهاده بود.
اڪنون از اين اتفاقات مدتي گذشته است. جرياني ڪه در خود اين جنگ نقشي ايفا نڪرد٬ جرياني ڪه معرفي فعالين ڪارگري در ايران و به اسم پرو آمريڪاي باعث نشد وجدان ڪسي را در صفوفشان تکان دهد و چرت ڪسي پاره شود و يادشان بيفتد، ڪه ڪمونيستها مدافع حق انسان هستند٬ دفاع از امنيت آنها و خطر دستگيري و زنداني ڪردن و پرونده سازي برايشان٬ شمول حقوق "انسان" آنها نشد٬ و یادشان نیفتاد که نباید فضای سیاسی علیه دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب وفعالین کارگری و ما آلوده نشود.
در ڪل اين اتفاق ما به همراه فعالین و سازمانهای کارگری يڪ طرف ايستاده ايم و عليه ڪل پروژه جمهوري اسلامي جنگيديم. اطلاعيه و بيانیه ... صادر ڪرده ايم. تلاش ڪرديم سڪوت حقيرانه خيلي ها را بشڪنيم و مخاطرات خوشخدمتي جريان نئوتوده اي و پشتيباني ڪومه له از آنها را به روشني بيان ڪنيم.
هر ڪس بخواهد نظر رسمي حزب ما را در مورد هر موضوع و مسئله ای بداند٬ به بيانيه ها٬ اطلاعيه ها و مواضع رسمي اين حزب از زبان مقامات رسمي آن نگاه خواهد ڪرد. اينها از همان دورانی که درحزب کمونیست کارگری با هم بودیم، بهتر از هر کسی ميدانند که نظر رسمي يڪ حزب جايي دارد و اظهار نظر فردی کادرها و فعالين آن مسئله ديگري است. آنها میدانند که این حزب دستگاه سانسور بر نظر افراد خود را ندارد، میدانند برای قضاوت باید ملاکشان اسناد رسمی این حزب و سیاستهای اعلام شده از طرف مقامات رسمی حزب باشد٬ میدانند نظر فردی کادرهای حزب و حتی عضو کمیته مرکزی آن الزاما نظر حزب نیست و در این مورد معین هم چنین است، میدانند مثل بسياري از احزاب جدي سياسي فعالین اين حزب با امضاي خودشان و با مسئوليت خودشان مطلب مینویسند. واقعیت این است که مسئولین حزب اتحاد همه این واقعیت ها را میدانند، اما ترجیح میدهند بخاطر منافع حقیرشان این واقعیت را فراموش کنند. حزب اتحاد به بهانه نظر شخصي رفيقي ڪه تازه نوشته اش در هيچ نشريه رسمي حزب نيامده است٬ اهداف حقيرانه ديگري را دنبال ميڪند. مسئله دفاع اين جريان از حقوق انسان و فضاي سالم سياسي در اين ماجرا٬ پوششی برای یک کاسبی حقیرانه است.
تمام ماجرا اين است ڪه اينها چشم اميد به پيوستن چند نفري بسته اند ڪه زماني در صف ما بوده اند. تمام حقوق انسان و دفاع از فضاي سالم سياسي و ادعاهاي بزرگ و ڪوچڪ اين جريان را چنين منفعت حقيري رقم ميزند. جرياني ڪه اين قطب نماي سياسی اش در دنياي امروز باشد٬ سرانجام بهتري از موقعيت ورشڪسته ڪنوني حزب اتحاد در انتظارش نيست. جریانی که رسما دروغ میگوید را نباید جدی گرفت. در همين مدت ادعا کرده اند که ڪه حزب حڪمتيست بحران اقتصاد جهاني را بحران آمريڪا نام گذاشته است. با اين نقل خود ساخته به جنگ ما رفته و اندر اهميت بحران جهاني انشا مينويسند و به جنگ نظرات ناگفته و ننوشته ما ميروند. اينها سر سوزني نه قابل اعتمادند و نه جايي جدي را در سياست اشغال ميڪنند. جارو جنجالهای بی پایه جرياني حاشیه ای و اپورتونیست ڪه هر بار دروغي را به اسم ديگران در بوق میکنند، تا دل چند نفر را بدست آورند٬ ديگر نبايد به مشغله ما و ڪسي تبديل شود. نبايد جدي گرفته شود. هیچ فعال سیاسی جدی و با پرنسیپی با چنین جار و جنجالهای حقیرانه ای جذب یک جریان سیاسی نا سالم نمیشود.
***