|
|
خواننده گرامى |
|
جستجو Search | |
فواد شفيعى غلطهای املایی دوم خرداد جبهه مشارکت را به یک معنا باید عصاره و حد نهایی تکامل دوم خرداد،نگرشها و سیاستهایش و نیز آخرین نقطه امید ود ستاویز ابوزیسیون ملی- اسلامی برای تاثیر گذاری بر فضای سیاسی ایران محسوب کرد؛ نقشی که "اتحاد جمهوری خواهان" در بخش خارج از کشور این طیف ایفا می کند. آیینه تمام نمای این نیروها با تمام تناقضات درونی و واپسماند گی و ورشکستگیشان، نیروهایی که تریبونهای سیاسی و مطبوعاتی و فرهنگی رسمی و علنی کشور را به دست دارند، این را از ترکیب ميهمانان همین کنگره اخرشان میشود دریافت: ارمین، یزدی، سحابی، سروش و ... نگارخانه کاملی از تصاویر ارتجاعی!! در اوضاع و احوال کنونی و پس از انتخابات مجلس هفتم، دوم خرداد را حتی دیگر نمیتوان به عنوان یک امکان نظری و یک حالت ممکن برای پاسخگویی به بحرانهای جامعه، حکومت و سرمایه داری ایران در نظر گرقت، دوم خرداد موضوعیت خود را به طور کامل و همه جانبه برای مردم، جمهورى اسلامى و غرب از دست داده است و این مقدمه ای برای تبدیل ان به جریانی حاشیه ای در سیاست ایران (در بهترین حالت نظیر ملی- مذهبی ها) خواهد بود. همانطور که هم اکنون می بینیم تضادها و اختلافات اصلی در داخل حاکمیت بر سر استراتزی حکومت در قبال مردم،سیاست خارجی وغيره به تدریج به مباحث و مسائل درونی جناح مقابل تبدیل میشود، امری که با هیاهوی شخصیتهای دوم خردادی و آمپولهای تقویتی کنفرانسها و مطبوعات، يعنى خالقان دنیاهای مجازی، قابل پیشگیری نخواهد بود. جامعه به شدت پسا دوم خردادی در تقابل با حکومت به شدت پیشا دوم خردادی شده به جامعه ای کاملا قطبی تبدیل شده است که راه حلهای متوهم و میانه و بی ویتامین را به شدت پس می زند - امری که دوخردادى ها با کاندیدا کردن موسوی ،نخست وزیر سالهای خون و ریش و کوپن، به آن دامن می زنند. وا قعیات با صدایی خشک و نخراشیده فریاد بر اورده اند که یا باید به پچ پچ کردن و جولان دادن در سوراخ سنبه های "ورسای" دل خوش داشت و یا درفش در دست عازم "باستیل" بود. این تناقض و نقطه ضعف بنیادین امری نیست که با صدور نسخه گسترش تشکیلات و ایجاد سازمانهای اقماری وغيره از سوی حجاریان قابل حل باشد. چرا که مشکل در "ذات" است نه در "تشکیلات". راه حلهای رادیکال با شدت بیشتری در دستور کار جامعه قرار می گیرد، البته پیشرفت این پروسه در هر دوره به عوامل مختلفی نظیر میزان سازمان یابی وتشکل ونیز تداوم و سراسری شدن حرکات اعتراضی، مقدار برد و نفوذ جريان کمونيستي کارگرى در تاثیر گذاری بر این اعتراضات و هدایت آنها، سیاستها و شدت سرکوب حکومت و غيره بستگی دارد، ولی انچه مشخص است این است که این مرحله تا هر زمانی که بپاید و طول بکشد، پله اخر است، در متن چنین شرایطی از جانب دوم خرداد و پسر عمو های ملی مذهبی اش - این کاهنان فرتوت معبد اپوزیسیون قانونی رزیم - شعار "اصلاحات از پایین" و "بازگشت به جامعه مدنی" و "تشکیل حزب طبقه متوسط " و "مقابله با نسخه چینی" برای تجدید سازمان دوم خرداد در شرایط جدید داده می شود. در مورد عبارت "اصلاحات از پایین" - پیش از آنکه در آن عمیق شویم و در مقابل آن گارد تئوریک بگیریم، باید گفت که حاوی یک تناقض اشکار محتوایی است. کیست که نداند اصلاحات و رفرم اموری هستند که همیشه از "بالا" و از جانب بخشهایی از حکومت (شخصیتهای دوران انتقالی) به منظور تخفیف ابعاد بحران و ارام و راضی کردن مردم معترض در پیش گرفته می شود، مشکل اگر واقعا بخواهد از" پایین" حل شود، به سرعت و از راههای "اعتراض"، "شورش"، "انقلاب" و... به ذهن هر انسان معترض و خشمگینی که دستش به جایی بند نیست خطور می کند. ماجرای"حزب طبقه متوسط" از این هم جالب تر است، "طبقه متوسط" ی که این همه بر جذب و نمایندگی ان در مقالات رنگارنگ وعبارات قلمبه سلمبه (نشخوار دست پنجم و ششم سیاستهای بلر) تاکید می شود مدتها ست که به خیابان امده و دارد حضور و اعتراضش را با عصبانیت فریاد می زند، آن وقت آقایان جلسات و کنگره ها و تحصنهای خود را به بحث بر سر"تعداد دندانهای اسب" می گذرانند!! پیش بینیهای دوم خرداد در مورد "نسخه چینی" هم تا کنون تو زرد از اب در امده است. با وجود چاقو کشان و اوباشی که در مجلس نشسته اند و فضاحت رو به تزاید او ضاع هیچ نسخه ای جز زور و سرکوب عریان و همه جانبه در دستور کار حاکمیت قرار نخواهد گرفت. اتفاقا آزادیهای اجتماعی و فردی اولین مواضعی هستند که مورد تعرض قرار گرفته اند، قرار است با تشکیل قصابخانه ای تحت عنوان "امر به معروف و نهی از منکر" این تعرض به امری نهادینه شده و سیستماتیک بدل شود. امتیازها یک به یک پس گرفته می شوند و جمهوری اسلامی بیش از پیش در هیات کامل و واقعی خود از ورای تمامی بزکها و ماستمالیهای دیپلماتیک ظهور می کند. صرف نظر از همه این پریشانگویی ها و تناقضات نفس طرح مسئله رجوع به جامعه مدنی و خروج از حاکمیت به معنی نفی گزاره های "اصلاح پذیر بودن حکومت از درون" و "ظرفیت داشتن قانون اساسی برای حرکت مسالمت امیز و تدریجی به سوی دمو کراسی" و صرفنظر کردن از امکاناتی است که جزیی از حکومت بودن در اختیار هر جریانی می گذارد. و این چیزی نیست جز نقض فلسقه وجودی دوم خرداد و محورهای عملیاتی و مانور آن و مترادف با پیوستن دوم خرداد به برزخی است که اموات و اشباح سیاست ایران از سالها قبل برای مشخص شدن تکلیفشان در ان نوبت گرفته اند. به هر صورت اوضاع هر طوری که پیش رود ،صحنه سیاست ایران برای دوم خرداد هر روز بیش از پیش در قالب "تخت پروکروست" جلوه خواهد کرد(*) * در اساطیر یونان پروکروست راهزنی بود که دو تختخواب داشت،یکی دراز و یکی کوتاه اگر رهگذری به چنگش می افتاد او را در رختخوابی می گذاشت که اندازه اش نبود اگر فرد دراز بود او را می برید و اگر کوتاه بود او را می کشید تا اندازه رختخواب شود که در هر دو حالت به مرگ رهگذر می انجامید، |
|