اعتصاب كارگران نساجى سنندج پيروزيها، نگرانيها و درسها رادیو پرتو: شما اعتصاب کارگران نساجی کردستان را موفق ارزیابی کردید. به نظر شما موفقیت کارگران نساجی کردستان در چه بود؟ مظفر محمدی: این موفقیت را میتوان از جوانب مختلف مورد بررسی قرار داد. این اعتصاب برای اولین بار است که کارفرما را به عقب نشینی وادار میکند. این بزرگترین تفاوت این اعتصاب با دوره های قبلی مبارزات کارگران نساجی است. رادیو پرتو: اعتصاب چگونه شکل گرفت و بر سر چه بود؟ مظفر محمدی: ازحدود ٢٠ روز پیش کارفرما ٦ نفر از کارگران را اخراج کرد. کارگران کارخانه سریعا عکس العمل نشان داده و خواستار آن شدند که کارگران اخراجی بر سر کار خود برگردند و اخراجها بطور كامل متوقف شود و حقوق کامل كارگران را پرداخت کند و سایر حق و حقوق كارگران را نیز به رسمیت بشناسد. از آن موقع کارگران به اعتصاب نشستند. رادیو پرتو: چطور شد که شیفتها یکی پس از دیگری به اعتصاب پیوستند؟ مظفر محمدی: نصف بیشتر کارگران این کارخانه قراردادی و موقت هستند و خطر اخراج آنها را تهدید میکند. از این رو کارگران این خطر را تشخیص داده و برای اینکه سدی در برابر این تعرض ایجاد کنند یکپارچه به میدان آمدند. رادیو پرتو: تجربه های قبلی کارگران چقدر در این اعتصاب موثر بود؟ مظفر محمدی: کارگران نساجی کردستان پس از هر بار اخراج همکارانشان دست به اعتصاب زده اند. کارفرما هم با وعده وعید هر بار آنها را بر سر کار برگردانده است. این تجارب باعث شد که اینبار هم کارگران به اعتصاب متوسل شوند، منتهى مصمم تر و یکپارچه تر. این بار کارگران هیچگونه وعده ای از جانب کارفرما را نپذیرفتند و او را باور نکردند. رادیو پرتو: تمهیدات کارفرما و ارگانهای دولتی در برابر اعتصاب چه بود و کارگران چه موانعی را خنثی کردند؟ مظفر محمدی: در پروسه اعتصاب، نمایندگان کارگران با توطئه کارفرما و حامیان دولتی اش رو برو بودند. قبل از هر چیز مدیر عامل نساجی با هیاتی به سنندج آمد و عده ای از کارگران، که خانواده "جانباز" و بسیجی که گویا "خودی" هستند را جدا كردند، تا قانعشان کند از اعتصاب دست بکشند و در بین صفوف کارگران تفرقه ایجاد کنند. سپس نمایندگان کارگران تحت فشار پلیسی قرار گرفتند، آقای "شیث امانی" را به اتهام "عامل آشوب" به اطلاعات احضار کردند، و کارش را سیاسی خواندند و خواستند اطلاعیه بدهد و کارگران را سر کار بفرستد. گویا اعتصاب کار یک نفر بوده که بقیه را تحریک کرده است. همین موضوع را با خود کارگران مطرح کردند و از آنها خواستند بر سر کار برگردند و گفتند شما تحت فشار نماینده هایتان هستید و بر گردید سر کارهایتان. اما جوابى دندان شکن از کارگران گرفتند. علاوه بر اینها کارفرما اعلام كرد که کارخانه بسته میشود و "شما ول معطل هستید". به این ترتیب میخواست کل صورت مساله اعتصاب را عوض کند و کارگران را به چانه زنی برسر قیمت اخراج و بازخرید و غیره بکشاند.. این موجب تزلزل مرحله ای در میان کارگران شد. اما خوشبختانه این تهدیدات مداوم با پایداری خود کارگران و کاردانی نمایندگان آنان یکی پس از دیگری خنثی گردید. رادیو پرتو: علاوه بر این موانع، مشکلات اقتصادی هم بر سر راه کارگران وجود داشت. کارگران چگونه این مشکل را حریف شدند؟ مظفر محمدی: ببینید، وقتی کارگران در کشورهای پیشرفته اعتصاب میکنند خیالشان نسبتا راحتتر است که صندوق اعتصاب دارند و پول روزهای اعتصاب را میگیرند يا پس اندازی دارند... اما کارگران نساجی هیچ چیزی نداشتند. نه پشتوانه مالی، نه صندوقی ... آنها فقط به جیب خودشان متکی بودند. اما خوشبختانه در میان حدود ٤٠٠ کارگر نساجی کسانی بودند که پس اندازی داشتند. آنها همه را روی هم گذاشته و صرف نیازکارگران و خانواده هایشان کردند تا هیچ کارگری تحت فشار احتياج به نان روزانه بچه هایش فشار برايش غير قابل تحمل نشود كه مجبور به شكستن اعتصاب يا پيدا كردن كار ديگر شود.. این کار صرفنظر از جنبه مبارزاتی، جنبه انسانی بسیار قوی دارد که در سنت جنبش کارگری هست. علاوه بر این تلاشهایی خارج از کارگران برای حمایت مالی شد اما متاسفانه به موقع نرسید و کارگران مجبر شدند با اتکا به خودشان ایستادند. رایو پرتو: بخاطر نان کسی متزلزل نشد. اما دلایل دیگری بود که میتوانست باعث شود ابهاماتی در میان کارگران بوجود آید. با این وجود چگونه شد که در این ١٤ روز کارگران با هم جلو آمدند؟ مظفر محمدی: همانطور که قبلا گفتیم کارگران تجربیات قبلی را داشتند. آنها از قبل شورایی داشتند به اسم " شورای اسلامی" که طی پروسه انتخابات و مجامع عمومی مکرر ، به چیزدیگری تبدیل شد و آنها نمایندگان جدید انتخاب کردند. این ٦ نماینده که انتخاب شده اند نماینده واقعی کارگران اند. این نمایندگان فشارهای رژیم را تحمل کردند و نترسیدند و شیوه های پیشرفته ای از سازمانیابی را نیز ارائه کردند. مثلا هر روز صبح ساعتی را به این امر اختصاص دادند که بنشینند و بررسی کنند که آن روز را چکار کنند و چه تاکتیک جدیدی را اختیار نمایند. مساله نان بچه هایشان چه میشود، جواب به پلیس و فشار آنها بر نمایندگان کارگران را چگونه از سربگذرانند، مذاکره چه میشود، مساله حمایتها به کجا رسید و از این قبیل. و بعد پبش کارگرها میروند و گزارش میدهند. یک شیوه درست دیگر مبارزه این بود که همه کارگران با هم تجمع نمیکردند تا همه به یکباره خسته شودند و بلکه هر عده در همان شیفت کاری خود در سالن جمع میشدند و به اعتصاب ادامه میدادند و شیفت قبلی به خانه میرفت تا دور بعد. این هم یک کار هوشیارانه بود. تماس با مدیا و تقاضای حمایتها و از این قبیل نمونه های دیگری از کاردانی و شیوه های مدرن و پیشرو کارگران و نمایندگانشان بود. رادیو پرتو: سر انجام رسانه ها به این موضوع علاقه نشان دادند و مجالی داده شد تا این اعتصاب و خواسته هایش شناخته شود. این کار چگونه اتفاق افتاد؟ مظفر محمدی: این روزها جامعه تشنه این نوع تحرکها و عدالت خواهیها و حق خواهی هاست. وقتی بیش از ٤٠٠ کارگر در شهری مانند سنندج اعتصاب میکنند که با خانواده هایشان جمعا چند هزار نفراند، این اتفاق ساده ای نیست، اتفاق بزرگی است. در حالیکه رژیم خودش را بسیج میکند و کمیسیون کار و کمیسیون حل بحران تشکیل میدهد، مدیا و مطبوعات هم نمیتواند ساکت باشد. از سر منافع خودشان ساکت نمینشینند. رادیو پرتو: تا جایی که به پیروزی برمیگردد به نظر شما پیروزی کارگران در چه نکاتی بود. آیا آنها توانستند خواستهای معینی را تحمیل کنند؟ مظفر محمدی: تا جایی که به توافقات بر میگردد نسبت به خواستهای اولیه کارگران خیلی کم است. خواستهای اولیه که مطرح شد عبارت بودند از لغو کامل کار قرار دادی، توقف اخراجها، برگشتن کارگران اخراجی به سر کار، یک وعده غذای گرم، تامین بهداشت و ایمنی محیط کار، مداوای مجانی کارگران بیمار، اجرای طرح طبقه بندی مشاغل و از این قبیل ... اما در جریان هر مبارزه ای بالاخره توازن قوا تعیین میکند که زور مبارزه چقدر است و بالاخره خواست حد اکثر تامین میشود یا حد اقل. کارگران نساجی هم همین کار را کردند و پس از دو هفته کشمکش با توجه به توازن قوا به حداقل خواستهایشان رضایت دادند. برای مثال کارگران میدانستند که لغو کار قراردادی موقت زور بیشتری میخواهد و نیروی سراسری ترى را میطلبد. اما اگر به نسبت ابعاد مسئله، فشاری که رژیم گذاشت و تعرضی که به صورت اخراجهای پی در پی شروع کرده بود، توافقات و تعهدات کتبی گرفته شده از کارفرما مانند توقف اخراجها، تغییر قرارداد کار از ٣ به ٦ ماه و پاره ای توافقات دیگر نشان میدهد که اعتصاب کارگران به بخشی از اهدافش رسیده است. رادیو پرتو: شما فکر میکنید کارگران بیشتر از اینها میتوانستند حق و حقوقشان را از کارفرما و دولت بگیرند؟ آیا با توجه به مصافی که کارگران با جمهوری اسلامی داشتند، فکر نمیکنید که این خوشحالی مشروط یک نوع بی انصافی نسبت به نتیجه اعتصاب است؟ مظفر محمدی: کارگران نساجی تمام نیروی خود را گذاشتند و تجربه بسیار خوبی برای کارگران به ارمغان آوردند. حال چه کارهای دیگری میشد کرد یا نمیشد به جای خود. اما خارج از خود کارگران و در بیرون از سالن اعتصابشان کارهای خیلی زیاد دیگری میتوانست بشود و امکان پذیر بود. با این نیرویی که طبقه کارگر ایران دارد، با این اوضاع سیاسی و فضای سیاسی که درایران هست ، با این وضع درهم برهم و وورشکستگی و بحرانهای پی درپی که رژیم با آن روبرو است اگر اینها را روی هم بگذاریم ما نباید از کارمان راضی باشیم. این را من رو به کارگران نساجی کردستان نمیگویم . بلکه منظورم کل نیرویی است که ما داریم، کارگران و مردم، چپ جامعه و حزب ما. من اعتصاب کارخانه نساجی کردستان را فقط در چهاردیواری آن کارخانه نگاه نمیکنم. کارگران نساجی لیاقت و کاردانی و فداکاریهای خیلی زیادی از خود نشان دادند و الگوهایی از انساندوستی را نشان دادند. مسئله این است که وقتی جایی کارگران اعتصاب میکنند و مهمترین بخش مطالباتشان لغو کار قراردادی ، يعني يكي از خواستهاي سراسرى طبقه کارگر ایران است، میبایست یک همبستگی وسیعتر کارگری بوجود بیاوريم. اگر در جاهای دیگر اعتصابی صورت میگرفت و حتی اگر بخاطر همین خواست که کارگران سالهاست برایش مبارزه میکنند، ١ ساعت کار میخوابید ما چند گام به جلو برداشته بوديم. تازه ابعاد مساله فراتر از این هم میتوانست باشد. علاوه بر کارگران، اگر از جانب دانشجویان، زنان، مردم آزادیخواه و کل جریانات چپ و سوسیالیست و کمونیست دخالت موثری میشد دستاوردهای این اعتصاب خیلی بیشتر میشد. یا حد اقل دستاورد این اعتصاب که خیلی دلخوش کننده تربود این میشد که آن ٦ کارگر اخراجی برسر کار بر میگشتند. اگر آنها بر سر کار بر میگشتند موفقیت بزرگتری برای کارگران و همه ما بود. لغو كار قرار دادى ، کار یک کارخانه در يك گوشه این مملکت نیست، یک مبارزه سراسری کارگران است. رادیو پرتو: شما فکر نمیکنید که مطرح کردن اینکه کارگران میتوانستند به چه چیزهایی دسترسی پیدا کنند زودرس است و باید در مراحل بعدی به آن پرداخت، بطوریکه شادی دستاوردهای موجود را تحت تاثیر قرار ندهد؟ مظفر محمدی: مساله اصلی این نیست که کارگران کم بدست آورده اند. زور این اعتصاب تا همین حد میرسید. باید واقع بین بود. مساله این است که هنوز این پایان کار نیست. اگر ميتوانستيم آن ٦ نفر کارگر بر سر کار بر گردانيم، دور بعدی اخراج کارگران را برای کارفرما خیلی مشکلتر میکرد. اعتصاب موفقتر بود، بعلاوه اجرای تعهدات كارفرما هم تضمين شده نيست. ایا واقعا ٣ ماه پول بازخرید را برای هر سال سنوات خدمت به كارگران اخراجى پرداخت میکنند؟ آیا دستمزد ١٦ روز اعتصاب کارگران را میدهند؟ هنوز كه دستمزد ٢ روز اعتصاب قبلی را نداده اند... ما در شادی و پیروزی هم شریکیم و صمیمانه نيست که در نگرانیهای همدیگر شریک نباشیم و این یک هشدار هم هست. رادیو پرتو: معنی این هشدار و نگرانی برای کارگرانی که بر سر کار برگشته اند چیست؟ مظفر محمدی: موفقیت کارگران بر اساس نقاط قوت آنها بدست آمده که باید حفظ شان کرد. باید تشکل و همبستگیشان را حفظ کنند.دسیسه کارفرما با این تمام نمیشود. نقشه اینها بستن کارخانه است. کارگران باید نقطه قدرتشان که اتحاد درونیشان است را حفظ کنند. حتی اگر هیچ مساله ای هم نباشد هر 15 روز یک بار بنشینند و وضع خود را بررسی کنند و سراغ همین تعهدات کارفرما را بگیرند درمجامع عمومیشان، سراغ مدیریت بروند و بگویند حقوق ماه قبل چه شد. دستمزد روزهای اعتصابمان را بدهید، مساله ایمنی محیط کار چه میشود و غیره و باید از کارفرما و مدیریت بخواهند که تعهداتشان را اجرا کنند. و این با اتکا به همان نقاط قوت امکان پذیر است. به کارفرما و دولت نمیتوان اعتماد کرد آنها میخواهند وقت بخرند و بحران را از سر بگذرانند و کارگران هم این را میدانند. این اساس نگرانی همه ما میتواند باشد. باید دستاورد این اعتصاب را تضمین کنیم. .رادیو پرتو: شما در نوشته ها و صحبتهایتان از "ما " سخن میگویید. در جمعبندی که تحت عنوان دستاوردهای اعتصاب نوشتید گفتید، ضعفهای ما، با توجه به شرایط موجود کارگران و چشم انداز آینده چه توقع و انتظاری را مد نظر دارید؟ مظفر محمدی. قبلا هم گفتم که لغو قرار داد موقت کار، یک امر سراسری کارگران است. و این حمایت وسیع و آمادگی وسیع میخواهد. این هشداری است به کارگران رادیکال و سوسیالیست در جنبش کارگری ایران که نباید این فرصتها را از دست داد. از دست دادن یک فرصت یک ضعف است و ما در رابطه با کل طبقه کارگر ایران یک فرصت را از دست دادیم. حدود ۵٠٠ کارگر بیش از دو هفته در گوشه ای از این مملکت اعتصاب کرده اند و تشکل دارند و نماینده دارند ، در مقابل تهدیدات میاستند، با فقر و گرسنگی دست و پنجه نرم میکنند، بايد كاري كرد. مسئله دیگر هم این است که در خود شهر سنندج کارهای زیادی میشد کرد. برای مثال یک آشپزخانه مردمی که هر روز غذای گرم و سرد برای کارگران میفرستاد با دست خود مردم و یا خانواده های کارگران و از طرف مغازه دارها، دانشجوها، مردم محله و غیره، تصورش را بکنید که چه حرکت عظیمی بود. اگر پلیس جلو این حرکت اسناندوستانه را میگرفت جواب خوبی از همین مردم میگرفت و آبرویشان میرفت...این پای خانواده کارگران را هم به میدان میکشید. در خارج کشور هم همینطور است. چیزی شبیه نامه فدراسیون اتحادیه های کارگری نفت و معادن و انرژی نروژ میتوانست زیاد باشد. وقتی نماینده بیش از ٤ میلیون کارگر انرژی در اروپا به خاتمی مینویسد که حمله شما به کارگران ایران حمله به کارگران و حقوق بشر در سراسر جهان است ، چه همبستگی با شکوهی است! همه اینها نیازمند کار بیشتری است. و این کار کل طبقه کارگر ایران، کارگران چپ و رادیکال و سوسیالیست و دانشجویان و مدافعان حقوق زن و کودک است. روی حرف من به همه اینها و از جمله به حزب و همه حکمتیستهای داخل و خارج کشور و آنهایی که در این مدت نبضشان با نبض کارگران میزد، است. ما از این کارها در آینده به وفور خواهیم داشت. جبران این نقاط ضعف ما را کمک میکنند تا دستاوردهای خیلی بیشتری داشته باشیم. رادیو پرتو: شما که در این مدت درگیر مسائل اعتصاب بودید و همراه آن، احساس خودتان در این مورد چیست؟ مظفر محمدی: راستش من احساس دوگانه ای دارم. در طول همه این مدت آرزو میکردم که اعتصاب حتی یک روز زودتر، یک ساعت زودتر پایان یابد. اعتصاب کار سخت و دردناکی است. صرفا مسئله تعطیلی کار یا ضرر زدن به کارفرما نیست. کارگر در این مصاف اذیت میشود، فرسوده میشود، خسته میگردد، تهدید میشود، خانواده اش نگران میشود، سرما و گرما میچشد، و مهمتر از همه گرسنگی میکشد. تمام شدن اعتصاب و دستاوردهای نسبی آن طبعا برای من خوشحال کننده است. اما در همان حال نمیتوان این نگرانی را پنهان کرد که چه تضمینی وجود دارد؟ کارگران زور خود را زدند. کارفرما و مدیریت هم با خشونت و بی رحمی و رذالتشان کماکان در کمین اند. شمشیر اخراج بر بالای سر کارگران است. مسئله تفرقه اندازی وجود دارد. فقر و گرسنگی ادامه دارد. مسئله من اینست که برای همین اندازه تعهدات برای انجام خواستهای کارگران چه تضمینی وجود دارد تا این احساس خوشایند در گلویمان تلخ نشود. امیدوارم با اتحاد و پایداری کارگران، حفظ تشکلشان و پشت گیری نمایندگانشان این نگرانیها حد اقل در این زمینه و تا جایی که به کارگران نساجی و اعتصابشان مربوط است برطرف شود. آنوقت همه نفس راحتی میکشیم.
|