مظفر محمدي
گارد آزادي، از ذهن تا واقعيت
با اعلام تشكيل گارد آزادي سرها به سرعت بطرف آن برگشت وبا موافقتها و مخالفتهاي گوناگون مواجه شد. در ميان انسانهاي تشنه آزادي و آرزومند يافتن راه حلي براي دخالت در تعيين سزنوشت خود و راهي سريع و زود فرجام براي رهايي، اولين سوال اين بود كه "گارد آزادي چيست؟" و يا "گارد آزادي كجاست تا به آن بپيونديم؟".
ما با اشتياقى گسترده و با كنجكاوى روبرو شديم. اما گارد آزادى وجوه تازه بسيارى با خود داشت. طبيعى بود كه مشتاقين به مقايسه بنشينند. اين سوال و ابهام، ريشه در تجارب و سنتهاي تاريخي تا كنوني و بخصوص تاريخ معاصر ايران دارد. بنابراين ما قبل از اينكه بگوييم گارد آزادي چيست ميبايست توضيح دهيم، استدلال كنيم و اثبات كنيم كه گارد آزادي چه نيست و چه تفاوتهايي با تجارب و سنتهاي مبارزاتي در تاريخ معاصر دارد. اما اينجا و قبل از هر چيز بايد تاكيد كنم كه بحث برسر گارد آزادى در سراسر ايران است. گارد آزادي سراسري و بوسعت ايران است اما شرايط و موقعيتهاي گوناگون، تفاوتهايي را بين مناطق مختلف از جمله كردستان با ساير مناطق ايران بوجود آورده است. من در آخر به اين تفاوتها برميگردم و توضيحي كوتاه خواهم داد. اما مخاطب ما همه مردم و همه دوستان در سراسر ايران از تهران تا جنوب و شرق تا شمال و غرب ايران است. بايد اول به خصلت سراسري گارد آزادي به عنوان تحركي توده اي واجتماعي نگاه كرد و آن را پذيرفت سپس تفاوتهاي آن را در نقاط مختلف ايران مد نظر داشت.
گارد آزادي چه نيست؟
اگر از تجارب بين المللي جنبشهاي مشابه بگذريم، در ايران دو نمونه از تجارب و سنت احزاب مسلح را پشت سر داريم كه بيش از دو نسل مردم جامعه ما با آن آشنا هستند.
يكي از اين سنتها، سازمانهاي مختلف چريكي ( چريكهاي فدايي، مجاهدين و ...) است كه در واقع كل آدمهاي اين سازمانها چريك اند. از سر تا پا و از رهبري تا آخرين عضو آن مسلح اند، مخفي اند و ضبط و ربط خاص خودشان را دارند، استراتژي و تاكتيك خودشان را دارند. خانه هاي تيمي و زير زميني و مخفي دارند. كاري به مردم ندارند و ايزوله و در حاشيه كار و زندگي و جامعه اند. كار و حتي زندگيشان با مردم عادي جامعه فرق دارد و كاملا بيگانه و نامربوط است. چريك نماينده خود گمارده مردم و جامعه است. شبحي است كه ميخواهد با تفنگش چيزي را عوض كند و يا جامعه را از چيزي كه خود از آن ناراضي است نجات دهد. مردم در اين روش و مبارزه و زندگي نقش و دخالتي ندارند. بايد منتظر ناجي باشند. قرار است عمليات نظامي چريكي مردم را از استبداد و فقر و استثمار نجات بدهد. مردم دراين سياست و شيوه و روش نقشي ندارند. اين شيوه مبارزه محكوم به شكست است. در واقع ناجي خودش بايد نجات پيدا كند و به جامعه برگردد.
دومين نمونه زنده و حي و حاضر تر، تجربه خود ما، تجربه "كومه له" است. جرياني كه خود ما ساختيم و بعد از آن عبور كرديم. كومه له جرياني به ظاهر اجتماعي تر از مشي چريكي است. اما در واقع روش و سياست ناظر و حاكم بر آن به كار چريكي خيلي شباهت دارد و در تداوم خود تقريبا به همان اندازه در حاشيه جامعه و نامربوط به زندگي و مبارزه اجتماعي مردم ميشود. در اينجا هم (كومله) سازماني است كه از بالا تا پايين مسلح است. كل مشي و سياستش مسلحانه و " پيشمرگايه تي" است. در اين خط مشي هم مبارزه شهري و توده اي (سياسي، نظامي) غايب است. اين مشي به جامعه مربوط نيست و توده مردم در اين ماجرا نقشي ندارند. وقتي كساني ميخواهند نقش بازي كنند يا دخالت كنند بايد دست از كار و زندگي و روابط اجتماعي و خانواده و همسر و فرزندان بشويند و بيايند و در نقطه اي كه اگر چه خانه تيمي و زير زمين نيست، اما در جايي بنام اردوگاه و يا مقرها گرد هم آيند. اين دخالتگري، فردي است و انتخابي نيست كه توده مردم قادر به انجام آن باشند. در واقع اين افراد هم به همان قهرمانان چريك تبديل ميشوند كه ميخواهند با تفنگهايشان جامعه و مردم را نجات دهند. توده كارگر و زحمتكش و زنان و مرداني كه نميخواهند از جامعه و محل كار و زندگيشان كنده شوند نقشي در اين ماجرا نميتوانند داشته باشند. كومه له به تدريج به اجتماع آدمهاي ساكن مقرات و اردوگاهها تقليل ميابد. كومه له زماني از نفوذ اجتماعي قابل توجهي برخوردار بوده است اما هيچگاه نتوانست از اين نفوذ به نفع تشكل يابي اجتماعي مردم و شاخه و سازمان نظامي توده اي استفاده كند.
كومه له هيچوقت داراي شاخه نظامي با هزاران و دهها هزار نيروي مسلح توده اي در شهرها و مناطق نشد. سازمان نظامي متشكل از توده هاي كارگر و زحمتكش و جوانان و زنان و مرداني كه اهالي و ساكنين محلات شهرها و مناطق هستند و در همان حال مشغول كار و زندگي خويش اند درعين حال اسلحه شان را دارند و در واحدهاي خود سازمان يافته اند و كنترل جايي را در دست دارند و قدرت دو فاكتويي را بوجود آورده اند. كومه له سازماني سراپا مسلح و حرفه اي و اردوگاهي و ماوراء مردم و جامعه نقش قهرمانان و ناجيان را بازي كرد و مردم هم در انتظار پيروزي اين ناجي ماندند. اين خط مشي و روش و سياست هم سنت خودش را دارد. قهرمانان خودش را دارد. آدمهاي پولاديني كه شباهتي به مردم عادي و زندگي عادي ندارند. براي اين قهرمانان زندگي و تفريح و روابط اجتماعي و زندگي اجتماعي و عواطف و احساسات و عشق و خانواده و... معني ندارد. يا معني ديگري دارد. اين الگويي از زندگي است كه نميشود آن را تعميم داد و نميتوان آنرا به توده مردم جامعه توصيه كرد. نميتوان توده وسيع مردم را از محل كار و زندگي و جامعه شان كند و به اردوگاهها آورد تا بصورت حرفه اي و تمام وقت و نامحدود اسلحه بدوش بكشند. حتي نميشود و نميتوان نانشان را تامين كرد. اين سياست هم نهايتا" عليرغم تداوم خود به بن بست رسيده است. هر اندازه حفظ اردوگاه يا تعدادي آدم مسلح حرفه اي اگر به خودي خود هنوز هم براي جرياناتي قابل قبول باشد اما هيچگاه نتوانسته و نميتواند جانشين مبارزه سياسي و نظامي توده هاي مردم اعم از كارگر و زحمتكش و زن و مرد و جوان و ... در محل كار و زندگيشان باشد.
بنابراين در جواب اين سوال كه گارد آزادي چيست و يا كجاست تا به آن بپيونديم، ما بدوا ميگوييم گارد آزادي هيچكدام از تجارب و سنتهاي تاكنوني كه مواردي از آن ذكر شد نيست. ماجراي ديگريست، صورت مسئله ي ديگري است.
گارد آزادي چيست؟
گارد آزادي يك الگو و روش اجتماعي و توده اي براي دخالتگري و ايفاي نقش اجتماعي توده هاي مردم است. گارد آزادي سنتي توده اي و اجتماعي براي دخالت مردم اعم از كارگر و زحمتكش و كارمند و فرهنگي و دانش آموز و دانشجو و شاغل و بيكار براي تغيير در شرايط كنوني و ايجاد جامعه اي آزاد و مرفه و برابر است. چيزي شبيه سازمان يافتن مردم در تشكلهاي توده اي متنوع در محل كار و زندگيشان. مانند شورا، سنديكا، كميته هاي كارگري، انجمنهاي صنفي و محافل و شبكه هاي مبارزاتي و ...
گارد آزادي از همان مردمي ايجاد ميشود كه در اين سازمانهاي توده اي و اجتماعي و در محل كار و زندگي خود بنوعي متشكل شده يا ميشوند. ما با همان صراحت و روشني كه به كارگران ميگوييم شورا و سنديكايتان را بسازيد و از دستمزد و نان سفره تان دفاع كنيد، به جوانان و دانشجويان و دانش آموزان ميگوييم در انجمنها و جمعها و گروههايتان متشكل و متحد شويد، به فرهنگيان و كارمندان ميگوييم متحد و متشكل شويد، به مردم در محلات ميگوييم سازمانها و شبكه هاي اجتماعي و مبارزاتي را تشكيل دهيد، با همان صراحت به مردم ميگوييم كه واحدهاي گارد آزادي را تشكيل دهيد.
تفاوتي اگر وجود دارد در اين است كه عضويت در واحدهاي گارد آزادي مخفي است و اسلحه ها مخفي است. اما شكل مبارزه و ابراز وجود گارد آزادي هم علني است. آدمهايش شهروند جامعه اند، كارگر كارخانه اند، دانشجو و دانش آموز و كارمند اند، مغازه دارند، اهالي محله اند، كساني اند كه صبح از خواب بيدار ميشوند و سر كار ميروند و عصر بر ميگردند. آدمهايي كه با هم زندگي ميكنند، به تفريح ميروند، و حشر و نشرشان با هم است. در محلات خود و در همسايگي همديگر زندگي ميكنند در ميان خانواده هاي خود، پدر، مادر، خواهر، برادر و فرزندان خانواده اند. عضويت در گارد آزادي به همان اندازه ساده و طبيعي است كه عضويت در هر تشكل و مبارزه اجتماعي و گروه ورزشي و غيره.
واحد گارد آزادي كوچه من واحد گارد كوچه بغلي را نميشناسد. اما همسايه اند، همكلاسي، همكار كارخانه يا اداره و يا ديگر موسسات فرهنگي و بهداشتي و غيره اند. هر كس حدس ميزند همسايه اش عضو گارد آزادي است و اين برايش امري طبيعي است. همانطوريكه برايش طبيعي است كه آنها عضو كلوب، باشگاه، سنديكا، شورا، انجمن، محافل و... ديگري باشند.
عضويت در واحدهاي گارد آزادي بهمان اندازه طبيعي و قابل قبول است كه عضويت در هر تشكل و مبارزه اجتماعي. اگر شكل و سازمان تاكتيكهاي گارد آزادي متفاوت است اما هدف و محتواي اين مبارزه همان اهدافي است كه توده هاي مردم براي تغيير زندگي خود و تامين دخالت مستقيم در تعيين سرنوشت خود دارند.
عرصه هاي مبارزه اجتماعي بسيار متنوع است و هر كدام به مثابه حلقه هاي به هم پيوسته در خدمت بهبود زندگي و تغيير در جامعه است. در ميان همه اينها گارد آزادي يك عرصه و يك حلقه اصلي و تعيين كننده مبارزه اجتماعي و توده اي مردم است. گارد آزادي آلترناتيو هيچ عرصه ديگر مبارزه اجتماعي نيست. جاي هيچكدام از آنها را نميگيرد و هيچكدام از آنها را منتفي نميكند. اما در حقيقت تضمين ميكند كه مبارزات اجتماعي و سياسي مردم و تشكل و اتحادشان به نتيجه برسد، هيچ نيرويي قادر به اخلال در آن نباشد، پيروزي مردم قابل باز پس گيري نباشد.
افق مبارزه اجتماعي مردم، آزادي، برابري، انسانيت، حرمت اجتماعي و رهايي از استبداد و بردگي است. از يك تشكل ساده و تجمع عادي مردم كه با چيزي مخالفت دارد و چيزي را ميخواهد عوض كند تا اتحاد همين مردم در شورا و سنديكا و در حزبشان و تا متشكل شدن در گارد آزاديشان حلقه هاي به هم پيوسته يك مبارزه عظيم اجتماعي اند.
گارد آزادي در شرايط كنوني يك حلقه اصلي و تعيين كننده در اين تحرك بزرگ توده اي و اجتماعي براي رهايي است.
گارد آزادي براي چيست و عليه كيست؟
استراتژي و اهداف گارد آزادي همان اهدافي است كه كمونيسم و حزب حكمتيست در جامعه دارد.
گارد آزادي ابزار قدرت مردم است. عليه هر كس و هر چيزي است كه در مقابل اين قدرت بايستد. ناسيوناليستها و قوم پرستها ميگويند گارد آزادي عليه ما درست شده است. ليبرالهاي مرعوب ميگويند اين خشونت است. پاسخ گارد آزادي به اين دو گروه روشن است.
ناسيوناليستها خود بايد انتخاب كنند. اگر قرار است اينها آزادي و حرمت مردم و اتحادشان را زير پا بگذارند، جنگ و كينه قومي را دامن بزنند، جنگ كرد و فارس و ترك و عرب و شيعه و سني راه بيندازند، آري گارد آزادي عليه آنها است. وگر نه گارد آزادي حافظ آزادي بي قيد و شرط براي همه است. به همين دليل همه كساني كه آرزوي يك زندگي آزاد و سرفراز را در دل دارند از گارد آزادي استقبال ميكنند. هر كس ريگي در كفش ندارد و آزادي و حرمت مردم را ميخواهد و از آزادي و انسانيت و برابري گريزان نيست بايد از تشكيل گارد آزادي خوشحال باشد.
ليبرالهاي ما هم اگر قرار است نگران خشونت باشند لطفا بگويند كه جوابشان به خشونت روزمره جمهوري اسلامي ، به جنايت، آدمكشي، قمه كشي، سنگسار، قطع دست، تعقيب و آزار و اعدام صدها هزار انسان شريف و آزاديخواه و صدها هزار اسير و زنداني، ترور مردم، تحميل حجاب و هتك حرمت و دخالت پليسي در ابتدايي ترين امور زندگي مردم چيست؟
آيا معجزه اي در آستين دارند، ميخواهند مردم را منتظر "مهدي موعود" نگه دارند، و يا منتظر دو خرداد ديگري هستند؟ اگر ما بخواهيم جلو اين جنايات را بگيريم و راهي پيدا كنيم كه به عمر ننگين جانيان خاتمه بدهيم چكار بايد بكنيم؟ اگر بخواهيم در مقابل تحريكات قوم پرستانه و جنگ فرقه اي و مذهبي بايستيم بايد چكار كنيم؟ مردم هيچ راه ديگري ندارند جز اينكه پاسخ دشمن را با روش خود او بدهند. كساني كه ميخواهند مردم را بره وار به قتلگاه ببرند و قرباني كنند خيانتكارند. ما باني و مروج خشونت نيستيم. ما ميخواهيم به اين خشونتها و اين جنايتها خاتمه بدهيم. گارد آزادي ميخواهد حافظ حرمت، آزادي و امنيت و برابري انسانهاي جامعه ما باشد. ما نميخواهيم مردم قرباني خشونت و جنايت همه جانبه دشمنانشان شوند. ما ميخواهيم قدرت را از اين جنايتكاران بگيريم. اينها با زبان خوش دست از سر مردم بر نميدارند. ما ميخواهيم مردم در سرنوشتشان دخيل باشند و سرنوشتشان را با دستان خود رقم بزنند. گارد آزادي ابزار قدرت گيري مردم است. بدون آن كسب قدرت سياسي از جانب ما و مردم ممكن نيست. بدون آن هر جرياني ممكن است قدرت را بگيرد بجز طبقه كارگر و مردم. واحدهاي فعلي گارد و ارتش توده اي گارد آزادي مدافع و حافظ پيروزي مردم است.
در شرايط فعلي و تا زماني كه جمهوري اسلامي سر كار است گارد آزادي عليه استبداد و دخالت پليسي در زندگي مردم، براي ايجاد فضاي انساني و دادن اميد به مردم، تداوم و گسترش مبارزه براي احقاق حقوق مدني و انساني و آزاديهاي فردي و اجتماعي شان فعاليت ميكند. از امروز و تا پيروزي مردم، گارد آزادي عليه همه نيروهاي سياهي است كه عامل تفرقه و تبعيض و مانع ابراز وجود و اعمال اراده مستقيم مردم براي آزادي و برابري اند.
گارد آزادي و تاكتيكهاي مبارزاتي
به عنوان اولين گامها و اهداف كوتاه مدت و فوري، گارد آزادي ميخواهد به هر اندازه كه در توان دارد زندگي و حرمت مردم را از تعرض دشمن حفظ كند.
يك ساعت كنترل محله يا بخشي از محله اي، نشان دادن بخشي از قدرت مردم است. نقض استبداد و نشان دادن گوشه اي از دخالت خود مردم و ايفاي نقش شان است. در تداوم اين حضور و ابراز وجودهاي قدرتمند و مستمر، جامعه به يك درجه از تحقق حقوق جهانشمول انسان نزديك ميشود.
گارد ازادي بازوي قدرتمند مردم و چتري است بر بالاي سر محلات كار و زندگيشان كه در شرايط گوناگون انها را از آسيبهاي روز افزون استبداد و دستگاههاي جاسوسي و مافيايي و از شبكه هاي به اعتياد كشاندن جوانان مصون نگه ميدارد.
گارد آزادي مبشر فضاي ازاد و انساني در محلهاي زندگي مردم و گشايشي در مناسبات و روابط مردم است. كمرنگ كردن سايه حضور و دخالت جاسوسي و پليسي بر زندگي مردم است. در شهرها و محلاتي كه واحدهاي گارد آزادي و در آينده نزديك گردانهاي گارد آزادي حضور دارند حجاب اجباري بيشتر بي معني ميشود، آزادي پوشش به نرم زندگي مردم تبديل ميگردد، آزادي بيان و تكثير و توزيع ادبيات كمونيستي و انساني باب ميشود، برابري زن و مرد به نرم و عادت مردم تبديل ميشود، ميدان خودنمايي ارتجاع محدود و تنگ ميگردد... در شهر و محلات محل حضور و فعاليت گارد ازادي انسانيت معناي واقعيش را پيدا ميكند. همبستگي و دلسوزي و صميميت نرم رفتار مردم ميشود. گارد ازادي در همه خانه ها و در دلهاي مردم است. مردم با گارد ازادي احساس امنيت و ارامش و قدرت وافتخار ميكنند و گارد آزادي در ميان مردم احساس امنيت و قدرت بيشتر و به حمايت تك تك خانواده ها اعم از زن و مرد و پير و جوان متكي است. مردم مثل مردمك چشمشان از گارد ازادي و فرزندان خود دفاع و حمايت ميكنند...
گارد آزادي علاوه براين مرجعي براي قضاوت و عدالت و برابري است. صندوق شكايات مردم به اشكال مختلف علني و مخفي داير ميگردند. مزاحمان آزادي و حرمت مردم و بخصوص كسانيكه در پوشش زنان و دختران و يا كنترل زندگي خصوصيشان دخالت ميكنند مورد بازخواست قرار ميگيرند. باندهاي مافيايي و فروشندگان و عاملين مواد مخدر يا بايد دست از اعمال ضدانسانيشان بردارند يا محلات زندگي مردم را ترك كنند. جاسوسان و همكاران رژيم جايي در ميان مردم محلات نخواهند داشت و از طرف گارد آزادي مورد بازخواست قرار ميگيرند. اين بازخواستها توسط اخطار كتبي به آنها و سپس احضارشان به ميان مردم، هنگامي كه واحدهاي گارد حضور علني مييابند و در صورت سر پيچي، معرفي انها به مردم و جامعه و در نهايت تنبيه آنها صورت خواهد گرفت. بهر حال اين مساله ي بازي است. همه نهادها و گروهها و شخصيتهاي همكار رژيم از آخوند محله تا رييس كلانتري و پاسبان و هر كسي به نوعي سرش به اين رژيم وصل است بايد براي گارد آزادي حساب باز كند. ابتكارات توده اي براي اينكه گارد آزادي ميخ خود را بكوبد و قدرتي دو فاكتو در محلات وشهرها بوجود آورد بسيار متنوع است و ميتواند به اندازه محلات هر شهر و يا از اين تا آن شهر متفاوت باشد. نسخه اي از پيش پيچيده شده براي واحدهاي گارد آزادي وجود ندارد. تجارب بايد به هم منتقل شوند و موانع بايد بررسي گردند واين كار ما است. آنچه كه اهميت دارد اين است كه گارد آزادي يك پاي تحولات محل فعاليت خود است. و آنچه كه باز حائز اهميت است اين است كه اهالي محل از گارد خود محافظت ميكنند، به آن پوشش اجتماعي ميدهند. آرم گارد و كلاه آن و هر گونه سمبل آن در ميان جوانان و نوجوانان چنان تكثير و باب ميشود كه تشخيص گارد از اهالي محل و از بچه هاي محل براي دشمن بسيار دشوار است. انگار همه گارد اند. تنها تفاوت واحدهاي گارد آزادي اين است كه اين واحدها نوك حمله يك تحرك و مقاومت توده اي و گسترده در محل اند.
زمان تعرض گارد آزادي فرا ميرسد
در حال حاضر عمليات نظامي در دستور گارد آزادي نيست. اما اين فقط خصوصيت اين دوره فعاليت گارد به خاطر شرايط سياسي و اجتماعي در جامعه ما است. در صورت اجراي تهديد نظامي امريكا و خطر فروپاشي شيرازه مدنيت جامعه ايران و جنگ قومي كه ناقوس شومش به گوش ميرسد تعرض گارد آزادي براي دفاع از مدنيت و انسانيت و آزادي و اتحاد مردم ضروري و حياتي است. اما گارد آزادي نيرويي فقط براي پاسخ دادن به وقايع آتي نيست. بلكه از همين حالا و از همان آغاز تشكيل و شروع كار، به هر درجه مبارزه مردم رشد كند و به هر درجه تعرض مردم گسترده تر و فراگيرتر شود و هر حركت رو به پيش مردم براي احقاق حقوقشان بر نحوه كار و تاكتيكهاي گارد آزادي تاثير ميگذارد و بالعكس هم به هر درجه نقش گارد ازادي موثرتر و ابعاد حضور و تاثيرش گسترده تر ميشود مبارزه مردم را تحت تاثير قرار داده و اميد و قوت قلب بيشتري ميدهد. اين توازن همزمان و هماهنگ با هم به پيش ميروند.
در مرحله معيني كه رژيم بخواهد فضا را ميليتاريزه كند، اذيت و آزارش را به مردم بيشتر و تشديد كند، دخالت مزدورانش را در زندگي مردم و در محلهاي كار و زندگي تداوم و افزايش دهد و بالاخره بخواهد قدرقدرتي و زورگويي كند، گارد آزادي بايد او را سرجايش بنشاند.
در تداوم اين كشمكشها بخصوص در شهرهايي كه گارد آزادي توده اي تر و قدرتمندتر ميشود، اوضاعي پيش ميايد كه شب ها شهر دست گارد آزادي و مردم است. رژيم و ماموران نظامي و انتظاميش تنها ساعاتي در روز آنهم در خيابانهاي اصلي و مراكز استقرارشان ميتوانند حضور يابند. و حتي در طول روزها هم محلات از تعرض ماموران رژيم در امان خواهد بود. اين شرايطي است كه گارد آزادي فقط واحدهاي مسلح نيست، از بچه هايي كه زير چرخ ماشينهاي پليس و دولت ميخ ميريزند تا جواناني كه به كوكتل مولوتف مسلح اند و تا همه اهالي محلات كه گارد ازاديشان را در دل خود و در كانون گرم خانواده ها و محله شان پرورانده و حفظشان ميكنند.... را در بر ميگيرد.
ما بايد براي اين دوره تعرض آماده شويم.
از تلاش براي تغيير توازن قوا بين مردم و دولت و بين آزادي و استبداد و ايجاد گشايش و فضاي انساني و ازاد در محلات و در شهرها تا كنترل كامل محلات در ساعاتي از شبانه روز و سرانجام تا يكسره كردن كار رژيم با يك تعرض همزمان و هماهنگ جنبش كارگري و توده اي و تعرضهاي گارد آزادي براي خلع سلاح نيروهاي رژيم و تصرف پادگانها، ديوار بلندي نيست و زمان درازي طولال نخواهد كشيد...
دشمن بشريت و مردم ايران بيش از سه دهه است به كارگران و زنان و جوانان و فرهنگيان و پرستاران و به همه مردم، يك جنگ تمام عيار و نابرابر را اعلام كرده و اجرا نموده است. ما در اين جنگ مرگ و زندگي قربانيان بيشماري داده ايم. بقيه اگر كشته نشده و يا زنداني نگشته اند اما در شرايط فلاكتبار اقتصادي و فقر و بيكاري و گرسنگي و فحشا و اعتياد دست و پا ميزنيم. بيش از دو نسل انسانهاي جامعه ما تبا ه شده است. علاوه بر نان سفره، ابتدايي ترين ازاديهاي مدني و اجتماعي و حرمت انساني زن و مرد و جوان و پير و كودك پايمال شده اند. اين خشونت دايمي و اين جنگ نابرابر بايد تمام شود. اين رژيم بايد به زير كشيده شود. توطئه هاي دشمنان مردم براي تجزيه و تلاشي و تفرقه و تقسيم مردم به مليت و زبان و قوم و مذهب بايد خنثي شوند و براي همه اينها مردم بايد متشكل و متحد شوند و بايد گارد آزاديشان را تشكيل دهند. راه ديگري وجود ندارد.
گارد آزادي توده اي ميشود
گفتيم، گارد آزادي چريك يا مجاهد و خانه تيمي نيست، پيشمر گايه تي و پيشمرگ حرفه اي و بريده از جامعه و نگه داري شده در ارودگاهها نيست. گارد آزادي از همان روز و ساعات اعلامش تشكل توده ها است، خود مردم است. خانه مردم و ظرف مبارزه شان است. ما داريم دوره " گارد آزادي كجا است كه به ان بپيونديم؟" را پشت سر ميگذاريم. اكنون بخش قابل توجهي از جوانان و مردم ميدانند كه گارد آزادي خودشان هستند، منم، تويي، همسايه و همكلاسي و همكار كارخانه و دوستان و همفكران خودمان است. گارد ازادي نطفه يك تحرك عظيم اجتماعي و توده اي را در خود ميپروراند و بهمين دليل از ذهن تا به واقعيت تبديل شدن گارد آزادي نياز به پروسه تدريجي و طولاني و مرحله بندي شده نداشته است. براي تشكيل يك گردان در شروع هر سازمان نظامي و در تجارب خود ما هم، زمان طولاني و امكانات و ملزومات پيچيده اي لازم بود. عليرغم اين زمان طولاني و چندين ساله و حتي بيش از دو دهه هيچوقت الگوهاي چريكي و پيشمرگ حرفه اي و اردوگاهي توده اي نشدند و نميتوانستند بشوند. اما گارد آزادي از همان ابتدا نطفه توده اي شدن را در خودش دارد.
گارد آزادي الگويي براي اعمال اراده مردم است. الگويي ضد انتظار است. الگو و راهي است براي مردم كه از آن استفاده كنند و به آن دست ببرند و مستقيما و بلاواسطه قدرتشان را اعمال كنند و يك پشتوانه عظيم اجتماعي و توده اي مسلح براي مبارزه امروز و حفظ دستاوردهاي پيروزي فردا را داشته باشند. گارد آزادي اعمال اراده مستقيم و بلاواسطه اي است كه احتياج به اجازه و مجوز و گير و گازهاي قانوني ندارد. اعلام موجوديت نيرويي است در ميان مردم كه بلاواسطه و مستقيم به رژيم ميگويد بايد برود. قوانينش مردود است. موجوديتش منفور است و ميگويد من ميخواهم با قدرت خودم و با زور خودم از سرراه خوشبختي و سعادت مردم جارويت كنم و قوانين انساني حقوق جهانشمول انسان و منشور سرنگوني را جايش بگذارم. اين قانون مدون من است و به جاي قوانين ارتجاعي و شرعي و اسلامي و ضدانساني و ضد زن تو اجرا ميشود.
گارد آزادي توده اي ميشود چرا كه مردم به ابزاري براي قدرت نمايي احتياج داشته و دارند. گارد آزادي بهترين و موثرترين ابزار در دسترس توده هاي مردم است . ميگويم در دسترس. چرا كه الگوهاي غيراجتماعي مسلح شدن تا كنوني در دسترس مردم نبوده و نيست. براي مسلح شدن در سنت چريك و مجاهد و پيشمرگ بايد اول از جامعه و زندگي و كار بريد ودر واقع خود را از دسترش جامعه دور كرد. اما گارد آزادي در محلات شهرها و مناطق، هميشه در ميان مردم و اصلا خود مردم است و دايما در دسترس.
علاوه بر اين راههاي سريع توده گير شدن گارد آزادي وجود دارد. ما ميدانستيم كه با صرف اعلام يك نام و يا تبليغ يك سري اهداف خوب، گارد ازادي حتي تشكيل نميشود تا چه رسد به اينكه توده اي شود. ميبايست به مردم الگو نشان داد. هميشه اينطور است. بنابراين ما ميبايست در ميان سرهايي كه به طرف اين پديده جديد برميگشت گارد را تشكيل ميداديم. گارد آزادي ميبايست اعلام موجوديت عملي و عيني و واقعي ميكرد تا مردم آن را ببينند و باوركنند. اين باور، هم اكنون دارد حاصل ميشود. گارد آزادي در ميان پيشقراولان يك تسليح توده اي تشكيل شده است. استارت يك تحرك عظيم اجتماعي و توده اي زده شده است. جواب سوال ، " گارد آزادي كجا است تا به آن بپيونديم" داده شده است. ديگر اين سوال مطرح نيست. هم اكنون حضور واحدهاي گارد آزادي در ميان مردم به امري واقعي تبديل شده است. يك الگوي مبارزه اجتماعي و توده اي جلوي دست مردم قرارگرفته است. مردم انتخابش ميكنند.
بنابراين يك راه ديگر توده گير شدن سريع گارد آزادي ابراز وجود وحضور علني مستمر و دايم خود گارد است. حضوري كه هيچگاه قطع نميشود. واحدهاي گارد آزادي براي حضور در محلات شهرها صدها كيلومتر راه را نميپيمايند و از ميان جنگلهاي شمال و يا كوهها و آنور مرزها نمي آيند، حضورشان با ريتم ٦ماه و يا سالي يك بار نيست. دايما حضور دارند. مردم حضورشان را شب و روز در كنار خود احساس ميكنند حتي وقتي كه سلاحشان را همراه ندارند و يا كلاه مخصوص گارد آزادي را به سر ندارند. حضورشان در كارخانه و مدرسه دانشگاه و اداره و بازار و محله محسوس است. گارد آزادي يعني همكار كارخانه و اداره و مدرسه و همسايه ام ... اين واقعيتي بي برو برگرد است .
چيزي كه امروز در ميان بخشي از مردم و جوانان جا افتاده و مورد استقبال و همراهي قرار گرفته است، فردا در ابعاد توده اي متحقق ميشود.
امروز ما گارد آزادي را سازمان داده و ميدهيم. اسلحه را به دستشان ميرسانيم يا خود به آن دسترسي دارند، آموزش لازم را ميدهيم، علاوه بر سلاح، واحدهاي گارد را به سياست و اهداف انساني گارد آزادي نيز مسلح ميكنيم. اما فردا و به زودي واحدهاي گارد در ابعاد توده اي و به صورت خود جوش شكل ميگيرند. ما شاهد اعلام وجود صدها واحد گارد در هر شهر خواهيم بود كه الزاما ما مستقيما سازمان نداده ايم اما با ما ارتباط ميگيرند. بچه هاي محل، خودشان را در گارد سازمان ميدهند و به نوعي مسلح ميكنند، از ميخهاي خاردار تا كوكتل مولوتف و تا چسپي كه ماشينهاي دشمن را از كار ميندازد و تا اسپري كه آرم گارد را بر در و ديوار نقش ميكند. همه جا حضور گارد محسوس ميشود. همه اين ابتكارات توده اي مردم با گارد آزادي تداعي ميشود. گارد آزادي ابتكارات توده اي دفاع از خود و تعرض را در ميان مردم دامن ميزند.
ارتش گارد آزادي در سراسر ايران حتي اگر تماما مسلح نشده است اما آماده خلع سلاح نيروهاي رژيم و تصرف به موقع پادگان و پاسگاههاي نظامي و پليس است. اكنون ما در شرايطي قرار داريم كه ميتوانيم اين تحرك توده اي را فراخوان بدهيم و همگان تحققش را با چشمان خود ببينند.
ما افق و استراتژي اميدواركننده براي پيشروي مبارزه و پيروزي مردم جلو روي جامعه گرفته ايم. همگان را به انتخاب اين افق و راههاي تحقق آن و به گارد آزادي به عنوان ضامن و حافظ اين پيروزي فرا ميخوانيم.
امنيت گارد آزادي در توده اي و اجتماعي بودن آن تضمين است
امنيت گارد آزادي مانند سنت چريكي و مجاهديني در خانه هاي مخفي و محكم ودور از چشم مردم و يا در گذاشتن قرار و مدارهايي كه مو لاي درزش نميرود و يا اسامي مستعار و يا جنگ و گريزها و يا فداكاري بيش از حد و قهرمان بودن چريك يا مجاهد نيست. امنيت گارد ازادي در اردوگاههاي پيشمرگايه تي تامين نميشود، اساسا اردوگاهي ندارد. امنيت گارد آزادي در توده اي بودن و اجتماعي بودن تك تك اعضاي واحدهاي گارد است. وقتي من با اسم و رسم واقعيم عضو كارگران كارخانه و يا دانشگاه و عضو محبوب محله و عضو باشگاه و يا گروه كوهنوردي بچه ها ي محل و ... هستم ديگر نيازي به خانه تيمي محكم و قرار و مدارهاي مخفي و پچ پچ هاي زيرزمين ها و يا اردوگاه ندارم. خانه من همان خانواده و مدرسه و دانشگاه و كارخانه و محله ام است. بهترين دوست و حامي من مردمي است كه در ميانشان زندگي ميكنم. كسي است كه اسلحه ام را نگه داشته است ...
گارد آزادي با اين خصوصيات انساندوستانه و آزاديخواهانه و اميدبخش و قدرتمند را مردم مانند مردمك چشمشان حفاظت ميكنند. هر عضو گارد ويا هر واحد گارد آزادي اگر از اين واقعيت بدون برو برگرد غافل باشد اشتباه ميكند و ضربه ميخورد. عضو گارد آزادي قبلا و بدوا يك انسان اجتماعي است. يك ادم دوست داشتني در خانواده و محله و مدرسه و كارخانه است. مورد اعتماد همان مردم و داراي اتوريته و نفوذ و محبوبيت است. اين ضامن ابراز وجود قدرتمند مسلحانه او است. درب همه خانه ها به رويش باز است. و به موقع اگر به خطر افتاد اهالي محله و دوستان و يارانش حفاظتش خواهند كرد.
در همان حال اگر عضوي از گارد آزادي شناخته شد و يا واحدي علني شد و به خطر افتاد ما راه حفاظت آن و دور كردنش از دسترس دشمن را داريم و پيدا ميكنيم. اما باز تاكيد ميكنم كه بهترين ضامن حفظ امنيت گارد آزادي در اجتماعي بودن اعضاي گارد است و در توده اي شدن آن. اين را بايد تامين و تضمين كنيم.
گارد آزادي و حزب حكمتيست
گارد آزادي را حزب حكمتيست به جامعه اعلام كرده است. راهي پيش پاي جامعه. الگويي براي مبارزه اي موثر و سرنوشت ساز. الگويي در دسترس مردم و قابل تعميم در ابعاد توده اي. اما نميشود راهي و الگويي را نشان داد و بعد نشست و آن را تبليغ كرد. بايد رفت و آن را سازمان داد. خشتهايش را روي هم گذاشت. اين كار ما است و اين كار انجام شده و دارد پيش ميرود. اما از اين ببعد گارد ازادي ديگر يك تجربه وسنت و يك داده پياشاروي جامعه است. زمان دست بردن به آن در ابعاد توده اي رسيده است. گارد آزادي ديگر فقط يك پروژه حزب حكمتيست نيست. يك افق و يك سنت و الگوي پيشاروي كل جامعه است. مال همه است. راهي است پيش پاي همه. لازم نيست حتما حكمتيست باشي تا به گارد آزادي بپيوندي و واحدهايش را تشكيل بدهي. از همين حالا هم در واحدهاي گارد آزادي كساني هستند كه كاملا با ما موافق نيستند. از همين حالا نشانه هاي توجه به گارد آزادي در صفوف نيروهاي مسلح ديده ميشود. يك افسر يا سرباز صفوف نيروهاي مسلح، يك عضو يا فرمانده پاسگاه نيروي انتظامي شهري و منطقه اي و مرزي ميتواند عضو گارد آزادي باشد. گارد آزادي تشكلي فقط براي كمونيستها نيست. همه آزاديخواهان و انسانهاي شريف جامعه، همه طرفداران جامعه مدني و انساني و حقوق برابر زن و مرد، همه كساني كه از قوم پرستي و تبعيض و تقسيم انسان به قوم و ملت و نژاد و مذهب متنفرند، همه كساني كه انسان و انسانيت برايشان مبنا است و از هر گونه تبعيض و نابرابري بيزارند، ميتوانند و بايد درگارد آزادي جمع شوند، واحدهاي گارد آزادي را تشكيل دهند و ارتش گارد را درست كنند. ارتشي به وسعت سراسر ايران و به وسعت همه جامعه اعم از زن و مرد كارگر و جوان و كارمند و كاسبكار و غيره...
حتي به كساني كه از زاويه مخالفت با گارد، ابراز نگراني ميكنند كه چه تضميني وجود دارد كه به نيرويي براي سركوب مخالفين تبديل نشود، بايد گفت كه راه تضمين اين كار هم اين است كه به گارد بپيوندي و با حضور و نقش خودت از وقوع چنين انحرافي جلوگيري كني. راه اينكه احزاب به نيروهاي بالاي سر مردم تبديل نشوند اين است كه توسط تشكل و اتحاد توده اي سياسي و نظامي مردم جلو اين اتفاق را گرفت.
با وجود هر اندازه فراگيري و همه گيري و توده اي بودن گارد آزادي، باز نميتوان تشكيلاتي نظامي عريض و طويل را بدون هدايت و رهبري در جامعه و سر خود و هر كه براي خود رها كرد. گارد آزادي از طرف حزب حكمتيست هدايت و رهبري ميشود. رهبري و سلسله مراتب فرماندهي آن تعيين ميشود. سيستم آموزشي آن تعيين و اجرا ميگردد، حدود و ثغور وظايف گارد در مقاطع گوناگون و شرايط متفاوت تعيين ميگردد. از همان ابتدا سياست ناظر بر آن كه بر مبناي حقوق جهانشمول و منشور سرنگوني است تعيين شده است. گارد آزادي به عنوان نيرويي انساني و دلسوز و با پرنسيپ و با ديسيپلين و محبوب مردم و جامعه تربيت ميشود و آموزش ميبيند.
خلاصه كنم، گارد آزادى را اهالي محله، جوانان و بچه هاي محل ميسازند. از همين حالا مردم محله و بخصوص جوانها يك موضوع بحث و يك اقدام انقلابي و جسورانه در پيش روي خود دارند. بحث گارد آزادي الان ديگر يك پاي بحث دايمي ميان مردم و گروههاي جوان در پاتوقهاي محلات و در گروههاي كوهنوردي و در منازل و مدارس ودانشگاهها و در همه جا است. سوالي كه فوري بايد به آن جواب داد اين است كه چگونه اين گارد را بسازيم؟
جواب اين سوال را فقط نميتوان روي كاغذ داد. ما اين كار را كرديم و باز ميكنيم. اما جواب عملي به اين سوال باز دست خود فعالين ميان مرد م و جوانا ن را ميبوسد. دست كميته هاي كمونيستي را ميبوسد كه خود راسا و مستقيما اين آرزوي جوانان مشتاق پيوستن به گارد |آزادي را با سازمان دادنشان برآورده كنند. هر عضو كميته كمونيستي و هر فعال حكمتيست خود بهترين مرجع صلاحيتدار براي به عمل در آوردن و سازمان دادن واحدهاي گارد آزادي است.
علاوه بر آن خود گروههاي جوانان و كساني كه با همند، دوست همند ميتوانند دست به كار شوند. واحدهاي خودجوش گارد آزادي بعضا منتظر اينكه كسي به سراغشان برود نميمانند. ابتكارات توده اي بسيار عظيم و گسترده است. اين ابتكارات به كار ميافتند و گارد آزادي را متحقق ميكنند. در ابعاد توده اي و اجتماعي و با ابتكاراتي كه هيچگاه نميتوان از قبل آنها را روي كاغذ آْورد. جمع آوري اين انرژي و خلاقيت ها و آمادگي، چه آنجا كه واحدهاي معين گارد بوجود مي آيند و چه در ميان جوانان و مشتاقان اين راه انقلابي، كار ما و كار فعالين حكمتيست و كميته هاي كمونيستي است. كافي است هر واحد آماده و هر گروه جوان آماده براي سازمانيابي در واحد گارد آزادي با ما تماس بگيرد. بقيه كارها به دنبال خواهد آمد. و شبكه اي از ارتباطات مداوم و هماهنگي و ديسيپلين و چه بايد كرد و چه نبايد كرد و مساله فرماندهي و آموزش و تهيه امكانات و كنترل فعاليتها و غيره و غيره تشكيل خواهد شد. كار عظيمي است و سازماني باشكوه و قدرتي توده اي هيجان انگيز است!
در همان حال گارد آزادي فرماندهي واحد و سراسري خود را خواهد داشت. اما در حال حاضر و تا تشكيل گردانها و تيپهاي گارد و پا گذاشتن به مراحل سرنوشت ساز در مبارزه مردم، واحدهاي گارد آزادي توسط كميته هاي كمونيستي و حزبي در محل علاوه بر ايجاد، هدايت و كنترل ميشوند. علاوه بر كميته هاي كمونيستي در محل هم اكنون واحدهايي بطور مستقيم توسط كميته هاي موجود وعلني شهري (كميته سنندج، سقز، بوكان، مهاباد و....) و حتي شخصيتهاي سرشناس حزب در ميان مردم، سازمان يافته اند. و از طرف اين مسوولين يا كميته هاي علني هدايت ميشوند. به هر درجه ما پيش ميرويم تنوع و گستردگي اين سازمانيابي بيشتر ميشود. همانطوريكه گفتم زماني ميرسد كه صدها و هزاران واحد خودجوش توده اي مسلح گارد تشكيل ميشوند كه الزاما توسط كميته هاي كمونيستي و حزبي در محل و يا توسط مسوولين و كميته هاي علني موجود تشكيل نشده اند. اما به گارد آزادي و سلسله مراتب فرماندهي وصل ميشوند و راه هدايت و كنترلشان را باز خواهند يافت.
واحدهاي گارد آزادي كه بهر ترتيب تشكيل ميشوند توسط مرتبطين و سازماندهندگان اين واحدها و يا از راه خودكفايي خود واحدها فورا مسلح ميشوند. آموزش واحدهاي گارد باز برعهده مسوولين و سازماندهندگان آن است. هر واحدي كه بهر ترتيبي اعلام موجوديت ميكند يك اسمي براي خود تعيين و يك فرمانده نيزبراي خود انتخاب ميكند. سازماندهندگان و مرتبطين و بعضا فرماندهان واحدهاي گارد آزادي موظف به آموزش سياسي و نظامي اعضاي واحد هستند. بايد براي اين كار محل و زمان و ملزومات لازم را فراهم كرد و امنيت آن را تضمين نمود.
گارد آزادي مانند هر تشكل اجتماعي و توده اي ديگر خودكفا است و به كمك اعضا و دوستان و مردم طرفدار گارد آزادي تامين و تدارك ميشود. به مرور صندوقهاي كمك مالي علني و مخفي گارد آزادي در داخل و خارج كشور تشكيل ميشوند. همه جريانات طرفدار ازادي و رهايي انسان از جهنم جمهوري اسلامي، به اين صندوقها كمك خواهند كرد. كمك به گارد آزادي ديني است كه بشريت امروز براي كنار زدن اسلام سياسي و تروريسم اسلامي در جهان و منطقه و بخصوص در ايران و براي جلوگيري از عروج قوم پرستي و تكرار سناريوي عراق در ايران توسط تهديدات نظامي دولت امريكا، بر عهده دارد.
گارد آزادي سراسري است
در خاتمه و بار ديگر تاكيد و تكرار ميكنم كه گارد ازادي سراسري است. نيرويي سراسري و بوسعت همه شهرها و مناطق ايران است. واحدهاي گارد آزادي ميتوانند همزمان در همه نقاط ايران تشكيل شوند. تفاوتي كه مناطق ديگر ايران با كردستان دارند ايجاب ميكند كه اين واحدها در حال حاضر مسلح نباشند. اما تشكيل واحدها و اعلام موجوديت و ابراز وجود و دخالت در امور مربوط به زندگي و امنيت مردم بخصوص در محلات ضروري و عينا همان است كه براي همه جاي ايران صادق است. گارد آزادي مثلا در منطقه قلهك تهران ميتواند به نارضايتي و شكايت مردم از حضور جاسوسان يا مانورهاي نظامي و پليسي و دخالت در زندگي زنان و دختران و جوانان عكس العمل نشان داده و اخطار لازم را بكند. اين واحدها در همه شهرها و مناطق و در ميان نيروهاي مسلح و انتظامي رژيم ميتوانند سريعا تكثير شوند. دسترسي اين واحدها به سلاح و ابراز وجود مسلحانه بستگي به شرايط معيني دارد كه بايد خود را برايش آماده كرد. شرايطي كه بندهاي رژيم شل شده و در اين حالت مراكز پليسي و نظامي رژيم منابع تسليحاتي واحدهاي گارد آزادي اند. واحدهايي كه از پيشي و از همين حالا سازمان يافته اند يا خود را سازمان داده اند. اين آمادگي براي پاسخ به اين مقاطع معين، بسيار حياتي و ضروري است. فراخوان به ايجاد واحدهاي گارد آزادي سراسري است اما مسلح شدن فوري و انجام كارهاي معيني كه هم اكنون در بعضي از شهرها بخصوص در كردستان از جانب واحدهاي شهري گارد آزادي در جريان است و يا حضور و گشت واحدهاي علني گارد آزادي در مناطق مختلف كردستان، براي سراسر ايران در حال حاضر نه لازم و نه بعضا امكان پذير است.
و باز اينجا لازم به تاكيد و تكرار است كه سنت فعاليت چريكي و علي الخصوص تجربه مجاهديني كه مردم بيشتر با آن آشنايي دارند، بخصوص در محيط هاي روشنفكري و دانشجويي هنوز بر ذهن جوانان و مردم سنگيني ميكند. يك شرط موفقيت ما در تشكيل گارد آزادي در سراسر ايران و بخصوص در ميان جوانان و روشنفكران و دانشجويان مرزبندي كامل و كنار نهادن تمام و كمال اين سنتها است. در اين سنتها خصلتهاي ماجراجويي، انتقامجويي، فردگرايي و قهرمان بازي بارز است. اين سنت ها ربطي به مبارزه اجتماعي مردم ندارند. اينها خود را ناجي و به جاي مردم ميگذارند. مجاهد حتي پا را فراتر گذاشته بود و خود را قيم و حكومت مردم ميناميد. اعلام دولت مجاهديني را همه به ياد دارند.
ما بايد تمام و كمال از اين سنتها فاصله بگيريم. گارد ازادي نيروي مردم و خود مردم است نه نخبگان و قهرمانان.
وقتي ما ميگوييم گارد آزادي به جاسوسان و همكاران رژيم و حتي عاملين فروش و توزيع مواد مخدر هشدار ميدهد. انجام اين كار بنا به پيشرفت سازماندهي و فعاليت گارد آزادي از اين محله تا محله ديگر و از اين شهر تا شهر ديگر فرق ميكند. براي مثال ما در شهر مهاباد ميتوانيم اين كاررا بكنيم وواحدهاي مسلح گارد آزادي مسلحانه و علني، تنها با پوشاندن چهره خود به ميان مردم بروند و رودر رو و مستقيما اين اخطار و هشدار را كف دست همكاران و مزاحمان و مخربان زندگي مردم بگذارند. اينها وقتي با واقعيت حضور قدرتنمد گارد مواجه ميشوند و با چشمان خود ميبينند مجبورند دست و پايشان را جمع كنند، اما اين كار براي مثال در دانشگاه تبريز يا فلان شهر مركزي و جنوب ايران به همين شكل ممكن نيست. نميشود با دست خالي و يا فقط با اخطار كتبي سراغ همكار رژيم در دانشگاه رفت و گوش او را كشيد. اين فضا را به نفع دخالت رژيم تغيير ميدهد و بهانه دست دشمن ميدهد كه فضارا بسته تر كند و فشار بياورد. در عين حال اينجور اخطارها بعد از مدتي خاصيتش را از دست ميدهد و توخالي ميشود. نميشود بدون واحد مسلح گارد ازادي فقط بلوف زد يا با سيلي و لگد سراغ جاسوس و همكار رژيم در مدارس و دانشگاهها رفت و تنبيهشان كرد.
ما بطور واقعي در خيلي از شهرهاي ايران بجز كردستان هنوز در مرحله مقدماتي اين كار هستيم. ما كمتر از ٦ ماه است اين كار را شروع كرديم و هنوز در خيلي از شهرهاي ايران ميليونها جوان و مردم مشتاق چنين راهي، حرف ما را نشنيده اند و دستشان به ما نرسيده است. اگر در كردستان تاحد وارد شدن عمل مستقيم واحدهاي گارد پيش رفتيم به خاطر شرايط و موقعيتي است كه ما در اين منطقه داريم. كردستان براي حكمتيستها و براي گارد آزادي دست به نقد تر است، ما اينجا امروز چيزي ميگوييم و حرف ميزنيم فردا انعكاسش را ميبينيم. همانطوري كه به موقع خودش پطروگراد براي يلشويكها دست به نقد تر بود و يا جنبش مقاومت در فرانسه همزمان در همه شهرهاي فرانسه پا به ميدان نگذاشت. و يا انقلاب مشروطيت ار تبريز شروع و به تهران رسيد. بايد اين تفاوتها را به رسميت شناخت و از نقاط قوت خود به خوبي و تمام و كمال استفاده كرد و درعين حال از اهيمت سراسري بودن و شدن گارد آزادي كم نكرد و از ريتم كار و فعاليت براي تحقق بخشيدن به آن در همه شهرها و مناطق ايران نكاست.
گارد آزادي در همه جا به معناي حضور و وجود مردمان و فعالين و جواناني است كه با اتوريته و محبوبيت خود فضايي انساني را در محل كار و زندگيشان بوجود ميآورند.شخصيتهاي محبوب هر جا باشند در محل كار و زندگي، محيط را براي فعاليت سياسي امن ميكنند. گروههاي مردم و جواناني كه در محله محبوب اند، مدرن اند، دوست و دلسوز مردم اند، داراي اتوريته اند، رابطه شان باهم و با مردم به شدت اجتماعي و انساني و حاكي از دلسوزي است. در دانشگاه ها هم همينطور و در مدارس هم همينطور. همين انسانها و جوانهاي خوشنام و خوش مشرب و دوست داشتني اند كه واحدهاي گارد آزادي را در ميان خودشان درست ميكنند و قبل از اينكه مسلح شوند و قدرت نمايي كنند، با محبوبيتشان، به مردم اميد ميدهند و متحد كردن و قوي كردنشان را متحقق ميسازند. كنترل محلات از جانب واحدهاي گارد آزادي در حال حاضر و بدون داشتن اسلحه هم امكان پذير است. ميتوان با ايجاد فضايي انساني و آزاد و احترام متقابل و احترام به برابري زن و مرد و .... فضارا بر ارتجاع تنگ كرد، از جولان نيروهاي سياه رژيم كم كرد و محله را تبديل به جايي كرد كه نفس كشيدن در آن براي زنان و مردان و دختران و پسران و اهالي محله ازادتر و راحت تر است. اين اتحاد و همبستگي در ميان مردم را بايد ايجاد كرد و اين كار كميته هاي كمونيستي و حكمتيستها و گارد آزادي در همه شهرها و محلات و دانشگاهها و مدارس و در ميان مردم است.
ابراز وجود و قدرت نمايي مسلحانه مكمل اين تحرك انساني و شور وشوقي است كه مردم و جوانان در محل هاي كار و زندگيشان نمايندگي ميكنند. عضو واحد گارد آزادي قبل از هر چيز عضو موثر و محبوب و دوست داشتني در ميان اهالي محل كار و زندگيش است. كسي است ، يا واحدهايي اند كه امروز با اين محبوبيت و فردا با ابراز وجود مسلحانه قدرت واقعي مردم را نمايندگي ميكنند و دشمن را به هراس مياندازند. كاري كه امروز نه با اخطار كتبي و بدون پشتوانه و توخالي ممكن است و نه با گوشمالي دادن همكاران رژيم در كوچه پس كوچه هاي دانشگاهها و يا محلات شهرها.
گارد آزادي چريك نيست. واحد مجاهديني نيست. نيروي اجتماعي و محبوب در ميان مردم است. كسي است كه وقتي قردا اسلحه بر دوش در محله ظاهر ميشود و اگر چهره اش را نشان نميدهد اما مردم اورا همان انسان محبوب همسايه و همكلاسي و همكار خود ميدانند. همان صدا، همان كلمات، همان برخورد انساني و همان جديت و صلابت و صراحت نسبت به دشمن. نيرويي كه بايد روي حرفهايش حساب كرد. دوستان را قوي و دشمنان را دستپاچه ميكند.
٢۵ تير ماه ١٣٨۵ ( ١٦ ژوئيه ٢۰۰٦)