مردم به هوش باشيد!

اين صف و تظاهرات روز جمعه متعلق به ما نيست!

پيام مهرنوش موسوى، دبير سازمان رهايى زن

زنان و مردان آزاديخواه!

جنبش حق طلبانه شما مردم، مشتاق سرنگونى نظام است. مشتاق برچيدن کل بساط تبعيض و ستم و نابرابرى است. همه ميدانند که مردم ايران از خفقان، زن ستيزى، جوان کشى، فقر و تباهى به تنگ آمده اند.

اين حقيقت را دشمنان مردم نيز مدتهاست خودشان ميدانند. از همين روست که امروز، اين بار به جاى خاتمى ها، هجاريانها، سروشها، گنجى ها، عباديها، يک ابله سياسى را در جنبش راست پرو غرب در مقابل مردم قرار داده اند. دشمنان مردم آمده اند، کفش و کلاه کرده اند تا باز هم از نفرت و اعتراض بحق مردم، از عدم آمادگى فعلى سياسى و تشکيلاتى مردم براى يکسره کردن موفقيت آميز کار نظام، سو استفاده کنند. مردم را به اسم، رسم و افق يک ابله مرتجع و عقب مانده، پشت سر يک ناسيوناليست ضد انسان، يک ضد کمونيست آشکار و علنى، به خيابان بکشانند. به اين اميد که ١٠ مهر را به قيمت هزينه کردن اعتراض خود مردم، به تاريخ تاکنونى ننگين جنبششان اضافه کنند.

اهورا نه فقط به لحاط بلاهتش شبيه به خمينى است، بلکه دقيقا بر پايه و اساس همان استراتژى، همان سنت، همان زد و بندها، همان تبليغات و همان شيوه ها ميخواهد طبقه و جنبشش را در بزنگاى وضعيت فعلى به قدرت برساند. حکومت کسانى که مردم ايران يکبار به زيرشان کشيدند. ميخواهد حکومت سرمايه داران، ديکتاتورهاى کراواتى زير برق سلاحهاى ارتش و سپاه گل بدست، با ترساندن مردم از بمب و راديو اکتيو و خشونت عنان گسيخته حکومت اسلامى، با تکيه به قدرت پول کانالهاى ماهواره، اليت سياسى ضد کمونيست و ضد آزاديخواه جنبش راست که ٢٥ سال است در فرصت انتقام از انقلاب ٥٧ مردم ايران، به سوگ نشسته و دندان غروچه کرده اند، اين سناريو را آزادى ايران جابزند! سخن بر سر "امکانش" نيست. سخن بر سر اصل اين سناريوست! اينها ميخواهند روى اعتراضات مردم سوار شوند، آن را به سکويى براى به قدرت رسيدن زورگويان مخملين جديدى به نام آزادى مردم بدل کنند. براى اينکه نتوانند، بايد به آنها نه گفت! بايد جلو اين کاروان هلهله "اهورايى" ايستاد. بايد حتى جلو جاده صاف کردن به ظاهر انقلابى براى اين سناريو هم ايستاد و سنگر بندى کرد. مگر مردم ايران، صف خود، جنبش خود، مطالبات خود، رهبرى خود را ندارند که دشمنانشان دارند آنها را به تحميق و استيصال براى پذيرش امثال اهورا متقاعد ميکنند؟

اين روز روز ما نيست. اين تظاهرات تظاهرات ما نيست. اين جنبش و اين رهبرى و بساطش نه فقط مال ما نيست، بلکه اساسا براى جلوگيرى از به پيروزى رسيدن مردم، براى دست به دست کردن قدرت ميان بورژوازى در دستهاى خاندان اسلام با سلطنت و سرمايه دارى پروغرب، در دشمنى کامل با خواستهاى مردم به ميدان آورده شده است!

اين يک ايستگاه سياسى معين براى تغيير مسير جنبش سرنگونى طلب مردم ايران است. جنبشى که هم راست و هم چپ خود را دارد. اين صاف کردن جاده عروج رهبرى راست اين جنبش براى تعيين تکليف آينده سياسى تحولات ايران است. اين ايستگاه مجددى است که بايد مردم به آن دوباره مثل دوم خرداد، مثل جايزه نوبل به عبادى نه بگويند! بايد جلو دادن دسته گلها را گرفت! بايد جلو تحميق ايستاد! بايد به بى تفاوتى و انفعال و دست کم گرفتن تاثير سياسى اين حرکت از سوى اقشارى از مردم نقد گذاشت! مردم نبايد به سرنوشت جنبش خود کم تفاوت باشند!

مردم!

ارتش برادر شما نيست! اين دروغ محض است. ميخواهند ارتش، سپاه، اطلاعات، نيروهاى انتظامى را دست نخورده از زير دست مبارزه شما نجات بدهند، دستنخورده تحويل بگيرند تا دوباره در روز مبادا جلو خودتان قرارشان دهند! اين همان ارتش، سپاه و نيروهاى انتظامى است که در روز ٥ مهر، با يک دست از مردم تهران با پوزخند گل گرفت، با دست ديگر تجمع زنان و کودکان را در مشهد به خون کشيد!

ميخواهند کل دستگاه انگلى مذهب را حفظ کنند، جاى مساجد و اين طفيلى ها را کنار سلطنت و مشروطه خودشان از هم اکنون انداخته اند.

ميخواهند به پاى آزادى غل و زنجير ببندند! از هم اکنون نفرت و ضد کمونيسمشان را پنهان نميکنند! هزاران شرط و شروط براى همين اعتراضات خيابانى مردم، به نام "احتراز از خشونت" گذاشته اند.

رهايى و آزادى زن را نميخواهند! دروغ محض است. زنان ايران زندگى تحت هر دو نظام، هم سلطنت پرو غرب، هم تروريسم اسلامى را ديده اند!

آزادى زندانيان سياسى را نميخواهند، حکومت خودشان زندانها را برپا ساخته است. جمهورى اسلامى هم آنها را پر کرد.

راى و انتخاب شما را نميخواهند. رفراندوم اين جريانات فريبى بيش نيست! مضحکه رسميت بخشيدن به سناريوى قدرتگيرى خودشان است. اين طبقه هيچگاه با نمايندگى کردن خواست مردم به قدرت نرسيده است. تحميق و سرکوب، حرفه و شغل اينهاست.

مردم شريف و جان به لب رسيده!

اين مهم نيست که اهورا يک ابله است، يا يک شارلاتان سياسى حرفه ايى! اين جنبش همه نوعش را دارد!

مهم اين است که نه فقط روز ١٠ مهر، بلکه تا همين جا هم، توقع مردم را از مبارزه متحد عليه نظام، از خود، از تحزب سياسى، از اتحاد و تشکيلات، از تصوير پيروزى، از تصوير رهبرى راديکال، صالح و با درايت مردم، تا حد يک ابله، يک شارلاتان سياسى، .... تنزل داده اند! آزادى را به "وطن پرستى" تقليل داده اند! جشن پيروزى مردم را ميخواهند به لباس "مهرگان" و تاريخ "هخاى" خودشان در آوردند. از در ديگر، خرافه و سنن پوسيده مذهبى را وارد و اهورايى کرده اند! اينها ميخواهند توقعات شما را از هر جهت پايين بياورند. چرا که کنترل، مهار و بالاخره سرکوب مردمى که توقعاتشان، باورشان به آرزوهاى بلندپروازانه و انسانى تا حد "هخا" پايين کشيده شود، راحتتر است.

اگر تکيه به امکانگرايى در دوره دوم خرداد، سياستى بود که برخى تصور ميکردند باعث فراتر بردن تظاهراتها و راديکال کردن تجمعات مردم و طرح شعارهاى خود آنها ميشود، اين تکيه و اتخاذ اين سياست امروز سم است. تاثير منفى اين امکانگرايى امروز، افزودن به عمر رژيم اسلامى نيست، اين رژيم در هر حال رفتنى است. معنى آن، افزودن به شانس تصاحب افق جنبش به حق مردم، بوسيله ناسيوناليستهاى پرو غرب و دشمنان مردم است. اگر آنها پيروز شوند، مردم شکست ميخورند. بر عکس اگر چپ در راس مردم به جان آمده پيروز شود، سناريوى سلطنت و مذهب هر دو از صحنه بدر خواهند شد. دنياى بهتر پيروز ميشود. راه نه گفتن به اين سناريو، دست رد زدن به سينه آن، به رهبرى، به شعارها، به تظاهرات آن است. تشديد مبارزه براى سرنگونى نظام از طريق قدرتمند تر کردن آلترناتيو چپ و انتخاب آن است. از طريق تحزب و تشکل مردم پشت اين افق و اين رهبرى است. به اين سناريو، به اين مضحکه نه بگوييد. در آن شرکت نکنيد!