مصاحبه راديو انترناسيونال با منصور حکمت در مورد جنبش دانشجوئي، جوانان و وقايع خرم آباد که در 15 شهريور 1379 انجام گرفته است. اين مصاحبه حاوي نکات ارزنده اي در مورد "جنبش دانشجويي" و جوانان کمونيست است که براي نسل جديد کمونيستهاي جوان آموزنده است. خواندن آن را به همه دانشجويان و جوانان جوياي زندگي شاد وبرابر توصيه ميکنم.اين مصاحبه براي اولين بار به صورت نوشته بمناسبت هفته منصور حکمت توسط جوانان حکمتيست انتشار ميابد.فايل صوتي آن در سايت بنياد منصور حمت موجود است. جمال کمانگر
راديو انترناسيونال: وقايع خرم آباد به يک تنش جدي ميان دو جناح دامن زد. الان هم گزارش بازرسي کل کشور که نهادي است تحت مسئوليت قوه قضائيه و جناح راست منتشر شده، جناح دوم خرداد بسيار عصباني شده و به اين گزارش اعتراض کرده است. چه مجلس و چه دولت در جريان تهيه گزارشات خود در مورد اين وقايع هستند. به نظر شما آيا بعد از انتشار اين گزارش بايد منتظر بگير و ببند هاي جديد و يا حمله جديد جناح راست به دوم خرداد باشيم؟ منصور حکمت: من فکر ميکنم قبل از هرچيز بايد گفت ماجراي خرم آباد به يک معني براي جريان دوم خرداد يک مائده آسماني بود. بعد از ماجراي لايحه مطبوعات و آن عقب نشيني مفتضحانه اي که در مقابل جناح راست کردند، خرم آباد بنظر من دوم خراد را دوباره در يک موضع طلبکار قرار داده است. براي اينکه يک جلسه اي گرفته اند و انصار حزب الله و دار ودسته هاي راست هجوم برده اند و همان ماجراي سرکوب هاي گذشته را شروع کرده اند. منتهي اينکه در فکر زدن هستند. راستها هميشه دارند تهديد ميکنند، ده نمکي گفته بزودي ميبريمتان اوين سينه ديوار ميگذاريمتان. جنتي تهديدشان کرده است. به نظر من تهديد کردن دوخردايها به سرکوب جز اتفاقات هميشگي يک سال اخير بوده است. اينکه عملا دست به اين سرکوب بزنند بحث ديگري است.
راديو انترناسيونال: شما به صحبتهاي جنتي اشاره کرديد که در نماز جمعه صحبت کرده بود. همان طور که شما گفتيد به اين اشاره کرده بود که رأفت اسلامي! به علي نگاه کنيد که با براندازها چه کرده است و بعد خواسته که قوه قضائيه با اين مسئله مثل قضيه آشوب دانشگاه به قول جنتي قتلهاي زنجيره اي بر خورد نکند. ضمنا به مصاحبه مشاور گورباچوف اشاره کرده که گفته است ما تمام گذشته را سياه جلوه داديم وخودمان هم افتاديم. در واقع داره ميگويد مواظب باشيد ما هم اين کار را نکنيم. آيا اين بحثي است با دو خرداد که کوتاه بيايند يا تهديدي است عليه آنها، شما اين بحث را در چه چهار چوبي ميبينيد؟ منصور حکمت: من فکر ميکنم که هر واقعه اي از نو چيز جديدي را تعريف نميکند. الان واقعيت اين است که دوخردادي ها و راستها در يک کشمکش علني، باز و رو به خشونتي قرار گرفته اند. اول بعد از انتخابات مجلس و بعد از آن لايحه مطبوعات و بعد لغو آن دستور در مجلس از طرف خامنه اي و حالا قضيه خرم آباد. بنظر من هر روز ما از اين واقايع را خواهيم داشت. جالب است که يک اتفاقي مثل حکم خامنه اي نميتواند خودش را به مدت دو هفته در صدر جدول توجه مردم نگه دارد و فوري يک مسئله ديگري پيش مي آيد. بعد از خرم آباد هم يک مسئله ديگري پيش خواهد آمد. در نتيجه اين وضعيتي است که دو جناح حکومت دارند. هردويشان جناحهاي مختلف دارند و اگر کسي بخواهد بداند که چه کسي چکار ميکند و روند چگونه است، کاملا نميشود از روي اينکه ده نمکي اين را گفت، جنتي آن را گفت، فلان عضو تحکيم وحدت اين را گفت فهميد. چون هردو طرف جناحهاي افراطي و کمتر افراطي دارند. هر دو طرف جناحهايي دارند که طرفدار حدت هستند و هر دو طرف جناحهاي دارند که طرفدار يک نوع سازش هستند. در نتيجه ازخود اين اظهارات به تنهايي نميشود روند را فهميد. اما روند عمومي، که اگر يک خورده از ارتفاع نگاه کنيد، محسوس است اين است که دعواهاي اينها ديگرحتي قابل ساختن نيست، قابل سازش و قابل به آشتي کشيدن نيست، بازتر و علتي تر است. هر واقعه اي در کشور به خاطر دخالت مردم تبديل به يک تعارض بزرگ با حکومت ميشود. و اين باعث ميشود که جناحهاي حکومت هم زير سايه اين بحثها به جان هم بيفتاند. در مسئله خرم آباد يک پديده مهم است آنهم دخالت وسيع، ابتدا به ساکن و اگاهانه مردم براي زدن راستها و اوباش راست است، چيزي که کسي در هر دو جناح نميخواهد اسمش را بياورد. منتهي اين وضع ادامه خواهد داشت. در نتيجه واضح است که اين کشمکشها ادامه دارد، اظهارات تند عليه همديگر ادامه دارد. آن چيزي که اين اواخربه نظر من محسوس است اين است که صحبت زدن و کشتن را علني تر مي کنند. اما اگر جناح راست اين کار را بکند به نظر من اوضاع به شدت متحول ميشود. راديو انترناسيونال: آيا شما فکر نميکنيد که چاپ اين گزارش درست چند روز قبل از اول مهر که دانشگاهها و مراکز آموزشي قرار باز بشود تهديدي است که از قبل به استقبال اين رفتند که جلو هر نوع حرکتي را در دانشگاهها بگيرند و در واقع تهديد ي است به آن چيزي که جنبش دانشجويي اسم گرفته است؟ منصورحکمت: من فکر ميکنم حرکتهاي که در دانشگاهها ميشود آلان تهديد آميزترين اتفاقي است که هر روز حکومت را تهديد ميکند. جاري ترين و زنده ترين مسئله اي است که در کشور است. در نتيجه ترس از دانشگاه و ترس از دانشجويان يک واقعيت است. بعلاوه آلان محسوس است که در جنبش دانشجويي و در صفوف دانشجويان، آن چيزي که به آن البته با قدري مسامحه جنبش دانشجويي ميگويند چون خيلي از مردم درگير اين وضعيت هستند، عبور از خاتمي و خنثي شدن نفوذ خاتمي و دوم خرداديها روي اعتراضات دانشجويي است. در نتيجه انتظار اينکه امسال اعتراضات دانشجويي و اعتراضاتي که دانشگاه مرکز آن است، اعم از اينکه دانشجويي باشد يا نباشد، عليه حکومت شديدتر و تندتر باشد زياد است و حتما رژيم اين ترس را دارد. اما واقعه خرم آباد واقعه اي است براي خودش! بنظر من اينها در گزارششان خواستند دست پيش بگيرند. چون اتفاقي افتاده است که از نظر مقررات داخلي خودشان و مقررات بازي بين خودشان بسيار اتفاق چشم گير و زمختي است. يک عده رفتند يک جا يک گردهمايي بگذارند. آن شهر را جناح راست کلا قرق کرده و زده و بعد مردم آمده اند و جناح راست را زده اند. اين اتفاق خيلي مهم است. اينها در رابطه با خود اتفاق مسئله و مشکل دارند، اينکه عاقبت چه ميشود؟ اينکه قوه قضائيه و يا هيئت بازرسي و مأمور آن احکام اين چنين تندي عليه تحکيم وحدت وعليه دوم خرداديها ميدهد، طبيعي است. اينکه مجلس هم برود احکام مقابلي را عليه آنها بگذارد هم طبيعي است. من تصور نميکنم صرف اينکه بازرسي کشور اين را گفته يا صرف اينکه قوه قضائيه اين را گفته است منعي اش اين است که طرف دو خرداد در مسئله خرم آباد دست را باخته است و حالا حتما کارش به زندان مي کشد. بايد ديد تناسب قواي وسيعتر اينها با هم چگونه است.
راديو انترناسيونال :شما به چند مسئله اشاره کرديد که دوست داشتم در مورد اينها ازشما سئوال کنم. يکي مسئله جنبش دانشجويي است. خود جمهوي اسلامي به آن اشاره ميکند. جنتي در خطبه هاي نماز جمعه گفته " دشمن سعي ميکند که از طريق دانشجويان حمله کند." شما نقش جنبش دانشجويي را در جنبش اعتراضي که مردم الان عليه جمهوري اسلامي دارند چگونه ميبينيد ؟ منصور حکمت: من فکر ميکنم در کشورهاي عقب مانده و کلا در خيلي از کشورها روشنفکران و دانشجويان و اقشاري که جامعه در شرايط عادي با يک چشم بالا به آنها نگاه ميکند، در شرايط سياسي فعال ميشوند. براي اينکه حس ميکنند که ضربه خوردنشان سخت تر است. اگر کشاورزان يک جايي اعتراض کنند و يا کارگران کارخانه ها اعتراض کنند فوري سپاه را ميفرستند و شليک ميکنند و کشته بجا ميگذارند. دانشجو در فرهنگ ملي چشم و چراغ مردم است که قرار است بعدا جامعه را بچرخاند. درنتيجه در اين کشورها هميشه جنبش دانشجويي و اعتراض دانشجوئي شروع تحولات ضد استبدادي و سياسي است و دانشجويان از يک شهامت سياسي برخوردارند که بقيه اقشار در همان لحظه به راحتي به آن نميرسند، چون فکر ميکنند که زدن و کشتن دانشجو از زدن و کشتن اقشار محروم مردم و غيره کار دشوارتري است. در نتيجه دانشجويان هميشه فعالترند. بخصوص که از نظر سياسي مسائل را بيشتر تعقيب ميکنند و احتمالا امکانات فکري و حتي امکانات ماديشان به آنها اجازه ميدهد که حرکتهاي اعتراضي بکنند. جنبش کارگري حرکت اعتصابيش به شدت به وضع معاش کارگران گره خورده است. چهار روز در اعتصاب باشند، حقوق شان لغو بشود دچار فشار ميشوند. اما دانشجو براي اعتراض دست بازتري دارد. براي اينکه دانشگاه به دلايل مختلف مرکز اعتراض قرار ميگيرد ودانشجويان آن قشري مي شوند که مي افتند لبه هاي اول اعتراض و دريچه را باز ميکنند تا بعد همه مردم به حکومت هجوم مي آورند. به اين معني اين اتفاقي است که در ايران دارد مي افتد. اينکه دانشجويان در اين لحظه با دفتر تحکيم وحدت و يا با جريان طبرزدي و يا با بخشهاي ديگر تداعي شدند اصلا مايه تعجب نيست. براي اينکه به هرحال جامعه در نقطه شروع از امکاناتي که وجود دارد استفاده ميکند. توده وسيع دانشجوي معترض به نظر من کوچکترين علاقه اي نه به خاتمي دارند نه به خامنه اي و نه به جناحهاي مختلف دوم خرداد دارند. و به نظر من دنباله اعتراض دانشجويي را ما بصورت شکل گيري مجدد سازمانهاي دانشجويي کمونيست خواهيم ديد. سازمانهاي دانشجويي که مثل بخش اعظم جنبشهاي دانشجويي جهان عميقا چپگرا هستند. من فکر ميکنم اين مقدماتي است به شکل حکومت استبدادي. در يک حکومت استبدادي اعتراضات دانشجويي در قالبها و ظرفهاي مجاز شروع ميشود ولي ديگر آنجا باقي نمي ماند من فکر ميکنم که آخر سال تحصيلي امسال ممکن است در حرکتهاي اعتراضي دانشجويان کمونيست دست بالا را داشته باشند.
راديو انترناسيونال: شما راجع به تمام کشورهاي به اصطلاح در شرايط مشابه ايران صحبت کرد يد و جنبش دانشجويي. ولي در ايران يک ويژگي خاص هم هست جوانان بطور عموم چه دانشجو چه دانش اموز و چه بيکار يا کارگر در اين جنبش اعتراضي به شدت فعال هستند. خواسته هاي خيلي صريح و مشخصي را بيا ن ميکنند رابطه اين جنبش کلا جوانان اگر بشود اسمش گذاشت با جنبش دانشجويي چي ميبنيد نقش جنبش جوانان در جنبش اعتراضي چيست؟ منصور حکمت: من فکر ميکنم مقوله جوانان دارد در ايران چهار چوب کلي سرنوشت جمهوري اسلامي را تعيين ميکند. ببينيد اين يک حکومتي است که بيست چند سال پيش سر کار آمده است. يک حکومت استبدادي، مذهبي و ارتجاعي که روي خون بنا شده است، روي بيحقوقي انسانها بنا شده است، حکوتي است فوق العاده واپس گرا، ضد حتي آسايش و و خوشبختي انسانها، ضد شادي انسانها. حالا سال 2001 را بياوريد. سال 2001 است جوانان هيجده، نوزده و بيست ساله دارند ميبنند که در دنيا چه اتفاقي مي افتد. دنيايي که در ان واحد از گوشه و کنارش دارند با هم تماس ميگيرند.اين دنياي رسانه هاست. دنياي ماهواره هاست. دنياي شبکه اينترنت است. دنياي انفجار عظيم اطلاعاتي و ارتباطاتي است که در سالهاي اخير اتفاق افتاده است و در يک چنين دنيايي نگه داشتن حکومت اسلامي در يک کشور شصت، هفتاد ميليوني که هميشه فرهنگ روبه غربي داشته. از نظر فکري و فرهنگي در بخش اعظم تاريخ خودش جامعه بازي بوده، غير ممکن است که شما جمهوري اسلامي را بياوريد تحويل نسلي بدهيد که چشم باز ميکند به قرن 21 و بگويد آن را ميخواهيد؟ ميگويد نه نميخواهم. چرا بايد در صورتي که جوان فرانسوي ، جوان ايتاليايي، جوان انگليسي، جوان آمريکايي دارد يک دنياي ديگر را تجربه ميکند جوان ايراني بايد در اين لحظه از تاريخ بشريت مشغول اين باشد که آيا بايد گردن مردم را بزنند، سنگسارشان بکنند، اجازه دارد موزيک گوش بدهد، اجازه دارد با جنس مخالفش معاشرت بکند، آيا به خاطر جنسيتشان حقوق برابري با هم دارند يا نه، آيا ميتواند عقايد داشته باشد و يا روزنامه بخواند يا نه، يا سفر بکند يا هرچيز ديگري. اينها در جهان امروز حقوق پيش پا افتاده اي است. درست است که در خيلي جاها نقض ميشود. جاهاي که نقض ميشود ميگوييم ديکتاتوريهاي ارتجاعي است و مردم جهان ميدانند که بايد عوض بشود. در نتيجه جمهوري اسلامي صورت مسئله اش اين است که بدرد اين نسل نميخورد ربطي به اين نسل ندارد. نسل ما وقتي که با جمهوري اسلامي روبه رو شد در يک نبرد با جمهوري اسلامي روبه رو شد. به ما حمله کردند و سرکوب کردند. کشتار کردند، ما عقب نشستيم. ما جوانان آن دوره بوديم ديگر! آن دوره اينها در يک نبرد خونين توانستند نسل ما را عقب بنشانند و مبارزه هم تازه هيچ وقت قطع نشد و جنبش کمونيستي فعاليت خودش را انجام داد و آرايشهاي تازه و پيشرويهايي جديد در قلمروهاي مختلف داشتيم. اين نسلي که در اين سيستم چشم گشود و الان توده وسيع اش بصورت جوانان با جمهوري اسلامي روبرو هستند هيچ چيز از خميني يادش نيست. چيزي از انقلاب پنجاه و هفت يادش نيست. چيزي از تمام آن جبهه ملي و شاه و بختيار يادش نيست. اگر هم ميخواند در تاريخ ميخواند. او به زندگي خودش نگاه ميکند، يک ادم بيسن ساله يا هيجده ساله در اول قرن بيست و يک خوب چه گناهي کرده که به قيد قرعه در جمهوري اسلامي بدنيا آمده است. اين آدم ميتوانست هر جاي ديگر دنيا باشد و سرنوشت ديگري داشته باشد. و امروز آن سرنوشت را ميخواهند. اين کره ارض آلان کوچکتر است از اين است که شما بتوانيد يک گوشه اش را ديوار بکشيد و در آن برنامه خود را پياده کنيد. دنيا هم ديگر را نگاه ميکند. جوان ايراني بنظر من حکم نهايي را ميدهد. اگر جمهوري اسلامي بايد سرنگون شود يک رکن اين بايد و قطعيتش اين است که جوانان ايران آنرا نميخواهند. نسلي که ميخواهد در آن مملکت زندگي کند اين حکومت را نمي خواهد. حالا زندگي ان سي ميليون آدم نيروي بيشتري است يا مقاومت يک عده آخوند؟ اين مقاومت بزودي شکسته ميشود و به نظر من جمهوري اسلامي قطعا رفتني است. اين چه تاثيري رو جنبش دانشجويي دارد؟ بنظر من اين روي همه چيز تاثير دارد! حرکت زنان و جوانان در ايران روي همه چيز تاثير دارد. جنبش دانشجوئي طبيعي است که بدليل رابطه سني و ماتريالي که نيروي انسانيش همين جواناني است که صحبتشان را ميکنيم، حساس تر است. من فکر ميکنم پديده هاي بسيار بزرگي دارد پشت مقوله هاي تحکيم وحدت وجنبش دانشجويي دو خرداد پنهان ميشود. غولي که در جنبش دانشجويي ايران، من اين کلمه را دوست ندارم اما فعلا بکار ميبرم و بعدا ميگويم چرا دوست ندارم، غولي که در دانشگاههاي ايران خوابيده اگر بيدار بشود تحکيم وحدت و دو خرداد و خامنه اي و جنتي و ده نمکي را تار و مار ميکند. به خاطر اينکه يک نيروي عظيم چند ده ميليوني است.همهگي هم دانشجوي ثبت نام کرده نيستند. اين فشار جامعه فردا روي جامعه امروز است و روي حکومتي که تازه مال ديروز است. فشار فرداست روي ديروز. بگذاريد چند کلمه بگويم چرا گفتن جنبش دانشجويي درست نيست.چون جنبش دانشجويي يک مقوله صنفي را به ذهن مي آورد. اينکه دانشجويان براي مثال نخواهند نمره هايشان فلان جور داده بشود يا چه جور در سلف سرويس دانشگاه غذا داده بشود يا جنبش دانشجويي که حتي به سياست مي پردازد به عنوان حرکت دانشجويي مي پردازد. در صورتيکه اين جنبش دانشجويي نيست اين يکي از آن ظرفهايي ابراز وجود مردم است. تا دانشگاه شلوغ ميشود هرکسي از هر رشته و فن و جاي شهر پا ميشود مي آيد مقابل دانشگاه جمع ميشود و قضيه را مال خودش ميداند. جنبش دانشجويي عملا نوک کوه يخ بزرگي است که اعتراض مردم و توده اي است. اعتراضي که الان گفتم بدليل اينکه براي يک رژيم استبدادي که مدعي است دارد جوانان را پرورش ميدهد سرکوب دانشگاهها و دانشجو سخت تر است از سرکوب يک عده در يک گوشه دور افتاده کشور که ممکن است اعتراض بکند. در نتيجه يک نوع پوشش براي مبارزه وجود دارد و مردم از آن استفاده ميکنند. بسرعت جايگاه اين مبارزه که وسيع تر از دانشگاه است روشن ميشود و بنظر من امسال سال تعيين کننده اي در تعيين تکليف جوانان با حکومت است. که يک گوشه اش هم اين است.که جنبش دانشجويي به اين معني که الان ميگوييم جاي خودش را ميدهد به جنبش عظيمي در آن دانشجويان هم در آن شرکت ميکنند رهبريش با جوانان چپ، با جوانان کمونيست است.
راديو انترناسيونال:شما به اين اشاره کرديد در آن فرمي که توضيح داده شد که اعتراض جوانان بنظر ميرسد که مسئله ايدئولوژي، مذهب و اختناق فرهنگي مانعي است که جوانان را به اعتراض کشيده است. آيا شما عامل اصلي در جنبش جوانان را اختناق فرهنگي- مذهبي ميدانيد؟
منصورحکمت: اگر اين کشور يک کشور مرفهي بود اگر بطور مثال مثل عربستان سعودي سهم نفت را گرفته بودند و به هر آدمي سهمش را داده بودند. اگر اين کشور يک کشور فقر زده نبود اگر پنجاه درصد مردمش زير سطح فقر نبودند. ممکن بود بتوانند فرهنگ ارتجاعي را بيشتر حفظ کنند. به نظر من مشکل جمهوري اسلامي مخلوتي است از چند واقعيت. اول اينکه اقتصاد را نميتواند پيش ببرد. ميشود تصور کرد يک حکومت عقب افتاده، واپسگراي ارتجاعي به دليل رونق اقتصادي بتواند سر پا بماند. جمهوري اسلامي اين وضعيت را ندارند. يک حکومت واپسگرا با بحران اقتصادي با يک انقباض اقتصادي است. قيمت نفت بالا رفته است اما کوچکترين کمکي به اين جماعت نميکند براي اينکه کار وخيم تر از اينها است. در نتيجه اولين فرض در اين جامعه اين است که مردم خوشبخت نيستند. بدبختي را يک نفر ميتواند يک روز تحمل کند اما ميليونها نفر نميتوانند چندين سال آنرا تحمل کنند و عليه اش عکس العمل نشان ميدهند. در نتيجه اولين فاکتور بدبختي اقتصادي، فشار اقتصادي و نبودن رفاه و آسايشي است که بشر امروز ميبند و ميخواهد. دوم بنظر من يک رکن ديگر اين مسئله واپسگرايي فرهنگي اينها است کسي در اين دوره زمانه حکومت خلفا قبول نميکند. اين احمقانه است. حتي اگر کسي اعتراض نميکرد بايد کسي به اينها ميگفت خره جان اين وضعيت نميتوانيد در قرن بيست و يک سر کار بمانيد، به زودي مي آيند و از رويت رد ميشوند! و اينها اصرار عجيبي دارند که چاله را براي خودشان گودتر بکنند و حتما در آن وضعيت سر به نيست شوند. بايد عقب بنشينند و حکومت اسلامي در انجا دوام نمي آورد. واضح است که رکن بعدي سياست است. مردم ميخواهند در سرنوست سياسي خود دخالت کنند. در تصميمي گيري دخالت کنند و از مکانيسمهاي که جهان پيدا کرده و يا بايد پيدا کند که توده وسيع مردم تو سرنوشت سياسي خود دخالت کند استفاده کنند. يک حکومت استبدادي را مقابل هفتاد ميليون نفر گذاشتند جاي تعججب است که همين مقدار هم سر پا مانده است. جمهوري اسلامي به دلايل اقتصادي، به دلايل سياسي و به دلايل فرهنگي رفتني است.
راديو انترناسيونال:شما در پاسخ به دو سوال قبل اشاره کرديد که الان در چهار چوب اختناق تحکيم وحدت و غيره و ذالک بعنوان بروز جنبش دانشجويي مطرح ميشوند. ولي اشاره کرديد که به زودي ما شاهد بروز کمونيستي اين جنبش خواهيم بود.تشکلهاي کمونيستي دانشجو يان و يا جوانان. بروز آن به چه شکلي خواهد بود شعارهاي آن چه خواهد بود و نقش آن در اين جنبش چه ميشود؟
منصور حکمت: بروز علني آن طبعا در يک مقطعي با اعلام موجوديت سازمانهاي دانشجويي که رسما خودشان را کمونيست اعلام ميکنند يا حتي وابسته به احزاب کمونيستي، خواهد بود. ما در حزب کمونيست کارگري يک سازمان دانشجويي داريم که حدود شش ماه است که تشکيل شده است، عذر ميخواهم سازمان جوانان است، به اسم سازمان جوانان کمونيست. براي مثال يک سازماني که ميتواند در اين شرايط و در سال آينده و در ميان جوانان و همينطور در دانشگاه نقش بازي کند، سازمان جوانان کمونيست است. در اين نبايد شک کرد که وقتي يک حکومت دست راستي مذهبي مرتجع دارد به زانو در مي آيد و جوانان شروع کرده اند به اعتراض کردن طبيعتا در محافل دانشگاهي و دانشجويي تحرک بالائي هست. همين الان بخش وسيعي از اين مبارزين خودشان را کمونيست ميدانند و محافلشان را دارند و کتاب ميخوانند و اگر اين جناح چپ و کمونيست جوانان الان جلو صحنه نيست براي اينکه امروز توازن قوا از نظر امنيتي از نظر قدرتشان براي حفظ خودشان و ضربه نخوردن ان قدرمناسب نيست که سازمان کمونيستي جوانان اعلام موجوديت کند، اعلاميه بدهد، متينگ بگذارد، سخنراني بگذارد. ولي اين وضعيت تغيير خواهد کرد به درجه اي که مردم جمهوري اسلامي را عقب برانند و به درجه اي که قدرت سرکوب را از او سلب کنند اين نهادها هم پا به جلو ميدان ميگذارند. براي اينکه ما کمونيستها هميشه به اندازه "خودي ها" امکانات و توانائي نخواهيم داشت که مستقلا تظاهرات بگذاريم چون مستقيما مورد سرکوب قرار ميگيرد. منتهي اين وضعيت عوض خواهد شد تا جمهوري اسلامي به اين صورت اقتداري دارد نهاد هاي جوانان کمونيست قطعا يک درجه اي مخفي کاري خواهند داشت به درجه اي فعاليت زيرزميني خواهد بود ولي اين اوضاع دگرگون ميشود. قبلا در جامعه ديديم که اينطور شده. انقلابات مختلف را ديديم بحرانهاي سياسي کشورهاي استبدادي را ديديم. وضعيتي که الان هست به عنوان پيش در آمد يک جنبش عظيم مردمي نگاه ميکنم بعنوان مراحل اول جنبش مردمي به نظر من نه فقط احزاب کمونيستي بلکه جوانان کمونيست نقش تعيين کننده اي خواهند داشت.
|