اعتصاب عمومی در کردستان
برافرازی پرچم لغو اعدام در جامعه
مصاحبه با رحمان حسین زاده
کمونیست: چرا این اعدامها به این شکل صورت گرفت؟ برخی آن را مقابله با سالگرد بیست و دوم خرداد و برای جلوگیری از تحرک مردم در ایران میدانند. برخی دیگر آن را حلقه دیگری در سرکوب مردم در کردستان و برخی آن را حلقه ای در سرکوبهای همیشگی رژیم میدانند. تبیین شما چیست؟
رحمان حسین زاده: اعدام پنج فعال سیاسی در نوزدهم اردیبهشت امسال اساسا در راستای مرعوب کردن جامعه و کل مردم در ایران بود. در این چارچوب هر کدام از مولفه های مورد اشاره شما میتواند گوشه ای از واقعیت باشد، اما کل واقعیت را توضیح نمیدهد. ارعاب و سرکوب یک ابزار همیشگی جمهوری اسلامی در سی و یک سال حاکمیت آن بوده است. با اتکا به همین ابزار هم تاکنون خود را حفظ کرده است. برای جاری کردن رعب و ترس عمومی چه اهرمی موثرتر از اعدام و قتل عمد شهروندان وجود دارد؟! کل دولتهای سرکوبگرسرمایه به همین دلیل به این اهرم ارعاب قرون وسطایی متکی اند. در این میان انتخاب فرزاد کمانگر به عنوان یکی از زندانیان سیاسی مقاوم برجسته در این دوره، نشانه این بود که رژیم جنایتکار اسلامی گوشش بدهکار هیچ تلاش و حمایت داخلی و بین المللی برای جلوگیری از اعدام نیست. اما رژیم اسلامی محاسباتش غلط از آب درآمد. خشم و تنفر عمومی مردم در ایران و عکس العملهای گسترده در سطح بین المللی به این اعدامها و سپس اعتصاب عمومی مردم در کردستان درس بزرگی به سران جنایکار اسلامی داد.
کمونیست: اعتصاب سراسری کردستان در اعتراض به این اعدامها، چگونه شکل گرفت؟ نقش حزب حکمتیست در آن چه بود؟
رحمان حسین زاده: اعتصاب عمومی در کردستان بر بستر وجود خشم و تنفر عمومی و مشاهده آثار فوران این تنفر از جانب مردم، شکل گرفت. از همان دقایق اول پخش خبر اعدام جنایتکارانه آن پنج فعال سیاسی، جامعه کردستان ملتهب شد. همه جا ، در همه اماکن و منازل و محل کار و زیست صحبت از تداوم پیامدهای این سرکوبگری آشکار بود. ضرورت عکس العمل متحدانه مردم مورد بحث بود. تجربه سه دهه مبارزه اجتماعی و توده ای و چند مورد اعتصاب عمومی موفق در کردستان، ذهن ها را به طرف ضرورت اقدام به اعتصاب عمومی کشاند. میبایست دست بکار شد و فراخوان داد. موارد قبلی هم نیروهای چپ و از جمله خود ما فراخوان دهنده و شروع کننده بودیم. این بار هم نیروهایی که در قطب چپ جامعه فعالیت دارند، مبتکر این فراخوان شدیم. فراخوان کمیته کردستان حزب ما به اعتصاب عمومی، همراه و هماهنگ با فراخوان کومه له و شخصیتها و فعالین چپ اعلام شد. فراخوان به اعتصاب بسرعت در شهرهای کردستان با استقبال روبرو شد. جنب و جوش و تحرک جدی شکل گرفت. ما به سهم خود علاوه بر ابتکارات تبلیغی و مطلع کردن مردم، همه امکانات خودمان را برای سازماندهی عملی اعتصاب بکار گرفتیم. تعداد قابل توجهی از رهبران و شخصیتها و فعالین کمونیست آشنای سه دهه مبارزه مردم در پیامهای مستقیم خود نقش مهمی در قانع کردن بخشهای مختلف مردم به پیوستن به این اعتصاب داشتند. هماهنگی و ارتباطات مهم با محافل و کانونهای پیشرو سازمانده این اقدام موثر برقرار شد. شبکه گسترده مبتکران و مشوقان مردم به اعتصاب در شهرهای مختلف شکل گرفت و به سهم خود در ایجاد این شبکه نقش داشتیم. این جنب و جوش و تحرک و مشاهده امکان عملی شدن اعتصاب، موجب شد، احزاب راست و ناسیونالیست هم که در ابتدا علاقه ای به پیوستن به آن را نداشتند، خود را به حرکت مردم ضمیمه کنند. هر دو حزب دمکرات و شاخه های دیگرناسیونالیستها لنگ لنگان به این اعتصاب پیوستند. اعتصاب عمومی به عنوان یک حرکت همگانی همه بخشهای مختلف جامعه را در برگرفت. علیرغم فشارهای دم و دستگاه سرکوب و ارعاب و تحمیق جمهوری اسلامی مراکز کار و بازار و مغازه ها و مدارس و دانشگاهها و حتی بسیاری از ادارات و موسسات زیر کنترل مستقیم جمهوری اسلامی هم به اعتصاب پیوستند. با حمایت سیاسی کارگران و مردم ایران روبرو شد. در سطح بین المللی این حرکت انعکاس گسترده داشت. در یک جمله مردم جواب محکمی به جمهوری اسلامی دادند. اعتصاب با موفقیت شروع و پایان یافت.
کمونیست: همه شاهد نوعی هماهنگی و عمل مشترک بین نیروهای چپ در دل این اعتصاب بودند. این هماهنگی و یا "اتحاد عمل" آیا معنی سازمانی و تشکیلاتی داشت؟ آیا تفاوتهای سیاسی در دل این حرکت همگانی به حاشیه رانده شد؟
رحمان حسین زاده: هماهنگی و همسویی وجود داشت. قبل از هر چیز یک ضرورت اجتماعی و توده ای مبنای هماهنگی طبقات و بخشهای مختلف مردم و لاجرم احزاب و جریانات مختلف در این حرکت عمومی بود. این هماهنگی آنچنان که مرسوم است نتیجه نشست و برخاستها و مذاکرات و قول و قرارهای احزاب چپ نبود، بلکه ضرورت اجتماعی حرکت همسویی و هماهنگی را موجب شد. این ضرورت اجتماعی چیزی جز یک عکس العمل همگانی ضروری بخشهای مختلف جامعه در مقابل قلدری و جنایت نبود. طبعا هر حرکت همگانی و عمومی به درجه ای تفاوتهای موجود بین جنبشها و احزاب سیاسی را کمرنگ میکند. به وحدت طلبی فرا طبقاتی و غیر واقعی دامن میزند. این واقعه در این حرکت هم قابل مشاهده بود. با این وجود تفاوت در اهداف سیاسی و جنبه های عملی و جمع بندی احزاب از این ماجرا به روشنی خود را بروز داد. ناسیونالیستها، تلاش کردند، این حرکت را ادامه ساده "جنبش کردایه اتی" و تحرک ناسیونالیستی معرفی کنند. به علاوه تقلای بی ثمری کردند، تا آن را به نفع "جنبش سبز" مصادره کنند. ناسیونالیسم چپ و از جمله خود کومه له به عنوان یکی از فراخوان دهندگان اصلی این اعتصاب، اساسا بر کاراکتر عمومی این حرکت تاکید داشتند، این اعتصاب را به عنوان بخشی از "جنبش جاری یکساله اخیر" سراسری در واقع جنبش سبز و یا به عنوان جناح پیگیر "جنبش انقلابی خلق کرد" در واقع جناح چپ کردایه تی معرفی میکردند. این نوع نگرش نه تنها با فاکتهای واقعی خود این حرکت در تضاد است، اما علاوه بر آن مثل همیشه مخدوش کردن اهداف بر حق این اعتصاب عمومی و عملا تبدیل کردن کارگر و مردم زحمتکش مبتکر و سهیم در این ماجرا به نیروی ذخیره جریانات بورژوایی و سبز است. ما در این حرکت تلاش کردیم منفعت طبقه کارگر و مردم آزادیخواه را برجسته و نمایندگی کنیم. درجه خودآگاهی و سازمانیافتگی و اتحاد طبقه کارگرو جنبش آزادیخواهی را ارتقا دهیم. مانع مصادره آن به نفع جنبش سبز بشویم. تفاوتها و ضدیت جنبش بورژوایی سبز و ناسیونالیستی کرد را با حرکت برحق عمومی مردم نشان دهیم. هنوز هم لازم است با آگاهی و روشن بینی نگذاشت این تفاوتها ی واقعی کمرنگ شود. سهم موثر و منفعت سر راست طبقه کارگر و مردم زحمتکش و کمونیستها در این حرکت موفق تثبیت شود.
کمونیست : جایگاه مسئله ملی در دل این اعتصاب مردم کردستان چگونه بود؟ تعدادی تبلیغات زیادی حول اینکه مسئله تعرض به فعالین کرد است را برجسته کرده اند، این تا چه اندازه واقعی است.
رحمان حسین زاده: خشم وتنفر مردم علیه این اعدامها از سر مسئله ملی نبود، بلکه عکس العملی انسانی و طبیعی در مقابل زور و قلدری و جنایت بود. نیروهای چپ فراخوان دهنده، از جمله تشکیلات کردستان حزب حکمتیست و کومه له هم از سر محاسبات "جنبش ملی" و هویت تراشی "کردی" چهارتن از اعدامیان این فراخوان را اعلام نکردیم. ما هم منطبق با تنفر مردم میخواستیم سدی محکم در مقابل ارعاب و زور را به میدان بکشیم. اما هر حرکت عمومی و همگانی خود بستر حضور جنبشها و احزاب مختلف است. در این اعتصاب هم ناسیونالیسم و ملی گرایی حضور موثر داشت. بر اساس این زمینه همه احزاب ناسیونالیست و فدرالیست شرکت کننده، اگرچه در ابتدا نقشی در فراخوان اعتصاب نداشتند، سپس با پیوستنشان، با حضور و دخالت و تبلیغاتشان تماما تلاش کردند، با هویت تراشی ملی برای چهارتن از اعدام شدگان و با پیشینه سازی ملی گرایانه و ناسیونالیستی برای این اعتصاب، کل حرکت را در چارچوب جنبش ملی قالب بزنند. طبعا نتوانستند کل این حرکت را به نفع جنبش ارتجاعی "کردایه تی" مصادره کنند، چون حضور ما کمونیستها و کلا آزادیخواهی کارگران و مردم در این ماجرا برجسته بود و مانع اهداف ارتجاعی آنها بود. با این وجود ناسیونالیسم کرد سهم خاص خود را در این حرکت داشت. این جنبش هم همانند همه جنبشهای بورژوایی با اتکا به وجود ویروس ناسیونالیستی در جامعه و ابزار و امکاناتی که در اختیار دارند، به مهندسی افکار جامعه دست زدند. و به همان نسبت واقعیت را وارونه جلوه دادند. در هر حال خود این اعتصاب میدان کشمکش افق و سیاستهای مختلف و حتی ارائه تصویر مختلف از اصل واقعه بود. بخشی از کار ما در دل این اعتصاب تلاش برای منزوی کردن افق و سیاست وارونه و خرافی ناسیونالیستی بود. این تلاش را باید تا به حاشیه راندن جدی ناسیونالیسم کرد، ادامه دهیم.
کمونیست: بعد از اعتصاب، جمهوری اسلامی به چه اقداماتی دست زده است. حلقه های بعدی این حرکت چیست؟ به طور کلی جمع بندی شما از این حرکت چیست؟
رحمان حسین زاده: جمهوری اسلامی تصور نمیکرد چنین ضربه محکم و متحد و قاطعی را از جانب میلیونها انسان زیر سرنیزه اختناق و کشتار خود، دریافت کند. چه در روز اعتصاب و چه بعد از آن عکس العمل های مستاصل دم و دستگاه سرکوب و مقاماتش این را نشان میدهد. در روز اعتصاب گسیل نیروی سرکوب و میلیتاریزه کردن فضا نتوانست کمکی به آن بکند. به دنبال اعتصاب هم، رژیم با انواع ترفندها تلاش کرد که طعم شیرین این پیروزی بزرگ را از مردم بگیرد. اما نتوانسته است. احضاریه ها و تهدیدهای موردی بعضی از بازاریان، نتوانسته است بردستاوردهای مهم این حرکت سایه بیندازد. در مواردی یکی دور روز بعد از اعتصاب با قطع برق بعضی از پاساژها سعی کرند در روند نرمال کار و زندگی مردم اختلال ایجاد کنند. نفس این واقعه استیصال ودرماندگی حاکمانی را میرساند که ظاهرا برای حفظ ظاهر حاکمیتشان هم نمی بایست به چنین اعمالی دست بزنند. جالب است در این مورد خود مردم با ابتکار و یا فشار اعتراضی، شرایط نرمال کار و زندگی را دوباره بر رژیم تحمیل کرده اند.
حرکت اعتصاب عمومی یک روزه بود و با موفقیت و با تحقق اهدافش که پس زدن رعب و ترس بود پایان یافته است. این حرکت بسیار موفق بود. اعتماد بنفس مردم و اتحاد درونی آنها را در مقابل جمهوری اسلامی هار افزایش داده است. به نظرم تناسب قوا را به نفع مردم چرخاند. نه بزرگ میلیونها نفری به جمهوری اسلامی اعلام شد. جمهوری اسلامی را در تداوم اعدامها محتاط تر کرده است. خواست لغو اعدام در ابعاد اجتماعی و توده ای جای خود را باز کرد. اکنون میتوان به تداوم جنبشی برای لغو مجازات اعدام خوشبین بود.
اکنون و در بطن تناسب قوای مساعدتر ایجاد شده، کارگران و کمونیستها در کردستان لازمست با گسترش آگاهی و اتحاد، مهر قدرت چپ و رادیکالیسم را در تحرک اجتماعی جامعه به همگان نشان دهند. ضدیت و بی ربطی جنبشهای بورژوایی و ناسیونالیستی به حرکت واقعی و آزادیخواهانه را به اگاهی جامعه تبدیل کنند. جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی را خود آگاهتر و متحدتد و متشکلتر به میدان آورد. مطلوبیت سیاست کمونیستی و رادیکال و چپ را به میان کارگرن و مردم برد. تحزب کمونیستی را گسترش داد. در این تناسب قوا در فکر ایجاد نهادها و تشکلهای توده ای کارساز و موثر در میان کارگران و بخشهای معترض مردم بود. خلاصه کلام جنبش آزادیخواهی و رادیکال اعتراضی کارگران و مردم در کردستان بعد از این اعتصاب لازست آگاهتر، متحدتر و متشکل تر در مقابل بورژوازی و رژیم هار اسلامی صف آرایی کند.
***