ارزيابى از خطر حمله نظامى امريكا به ايران و مقابله با آن

گفتگو با كورش مدرسى

 

 

 

سوال: با توجه به شرايط و قرائن موجود در منطقه و  با توجه به اينكه همزمان بطور مخفيانه يك سياست مذاكره و رد و بدل كردن امتياز هم در جريان است، شما بروز جنگ را تا چه حد محتمل ميدانيد؟

 

كورش مدرسى: ببينيد، دار و دسته هاى  آدم كش در منطقه راه افتاده اند كه يكى جرج بوش را نمايندگى ميكند و ديگرى نماينده خامنه اى است. اين دسته هاى اوباش هر كدام كبريت در دست گرفته اند و تهديد ميكنند كه خانه و زندگى مردم آتش خواهند زد. صرف نظر از تحليل ما از قابليتها و عدم قابليتها، هر دو طرف اين ماجرا بحدى ماجراجو هستند كه ميتوانند اين تهديد را تبديل به واقعيت كنند و كل منطقه را به اضمحلال كامل بكشانند.

من فكر ميكنم از لحاظ فاكتى موقعيت جرج بوش ضعيفتر شده است ولى همين ضعف موقعيت بر متن ماجراجويى كنسرواتيسم امريكا كه در عراق گير كرده است و بر متن دست بالا پيدا كردن جمهورى اسلامى، ميتواند تبديل به عمليات نظامى از طرف اسراييل و امريكا گردد و كل منطقه را به عمق سياه چاى بمراتب عميقتر و فاجعه بارتر از عراق بفرستد. پس بايد فكرى كرد و دست كل بازيگران اين صحنه فاجعه آميز را از زندگى مردم ايران و منطقه كوتاه نمود.

 

سوال: آيا شما فكر ميكنيد در صورتيكه امريكا و اسراييل و كشورهاى متحد تصميم به تهاجم نظامى محدود و يا غير محدود عليه جمهورى اسلامى  بگيرند، جنبش ضد جنگ اساسا ميتواند تاثيرى در جلوگيرى اين جنگ داشته باشد؟

 

کورش مدرسي: بعيد ميدانم. چرا كه جنبش ضد جنگ پراكنده است، بيخط است. اين جنبش قر و قاطى است و با اسلامى ها خط خود را جدا نكرده است.  امروز اگر بخواهيم انسانيت را بميدان بكشيم بايد صف خود را از صف اسلامى ها جدا كنيم. اين پديده  را در دور قبل جنبش ضد جنگ تجربه كرديم و من فكر ميكم كه جنبش ضد جنگ قادر به جلوگيرى از تكرار همان تجربه نيست. اضافه كنم كه من بعيد ميدانم "ضربه محدود" در كار باشد. هر نوع حمله گرداب و طوفانى را برپا خواهد داشت كه كل منطقه را در خود ميبلعد. جنبش ضد جنگ قادر نيست جلودار اين پديده باشد. اعتراض ميكند اما همانطور كه گفتم صفش نامتحد است، بيخط است. در مورد قاطى بودن با اسلاميها ميخواهم اضافه كنم كه جريان چپ كه در اين جنبش فعال ميباشد  يك چپ بشدت آلوده به راسيسم معكوس است. اين چپ فكر ميكند اسلاميها نماينده مردم آن منطقه هستند و در دفاع از اسلاميها بميدان آمده است.

 

سوال: راه کار ما چيست؟ چگونه ميتوانيم که به جنبش ضد جنگ پاي بگذاريم عکس جورج بوش را آتش بزنيم و در عين حال كارى كنيم كه بغل دست ما چپ سوئدي عکس خامنه اي را روي سينه اش نداشته باشد.

 

کورش مدرسي:  راه حل آنچه شما ميگوييد از خود جنبش ضد جنگ مستقيما بيرون نميايد. بنظر من راه حال همان است كه ما مشغول آن هستيم: سرنگون كردن جمهورى اسلامى. بنظر من تنها راه تضمين شده، راه مهم و عملى  كه ميتواند جلوى فاجعه جنگ را بگيرد كوتاه كردن دست تمام بازيگران صحنه از آن جامعه و كل منطقه و از جمله از طريق سرنگون كردن جمهورى اسلامى است. مردم ايران نميتوانند دل به هيچ قمارى و از جمله جنبش ضد جنگ و امثالهم  خوش كنند. ما به سهم خود داريم تلاش ميكنيم، قانع ميكنيم، سازمان ميدهيم، متشكل و متحد ميسازيم كه جمهورى اسلامى به سريعترين وسيله با قيام مردم سرنگون گردد. اين تنها ضمانت است. دل خوش كردن به هيچ مذاكره و بند و بست  طرفين درگيرى با همديگر و يا امكانات و روشهاى ديگر جلوگيرى كردن از جنگ قابل اعتماد نيست.

مشخصا در مورد سوال شما، اگر ميخواهيد چپ سوئدى عكس خامنه اى را روى يقه كت خود نزند، بايد چپ ايران از چنان قدرتى برخوردار باشد و چنان آلترناتيو اجتماعى قدرتمندى را جلوى چپ سوئدى بگذارد كه او خجالت بكشد سراغ عكس خامنه اى را بگيرد. مشكل اصلى اينجاست كه جبهه كل چپ در ايران، پرچم چپ در ايران از قدرت اجتماعى كافى برخوردار نيست كه آلترناتيو قابل اعتنايى را بجلوى صحنه براند. آن آلترناتيوى كه هر كس و از جمله چپ سوئدى وقتى ميخواهد امريكا را محكوم كند و جلوى جنگ را بگيرد پرچم من و شما را بردارد و نه اينكه عكس خامنه اى را به يقه اش نصب نمايد. نمونه اين وضعيت در جنگ اخير لبنان اتفاق افتاد.

 

سوال: مي خواهم سوال مشخصترى را مطرح کنم. حزب حکمتيست در سال گذشته و ياقدري پيشتر از آن، پايه گذار تشکيلاتي به نام گارد آزادي شد. قرار بود گارد آزادى در جامعه ايران حضوري عملي و عيني داشته باشد بخصوص خطوط مرزي در کردستان و غيره.  با اين پيش فرض (البته از صحبت هاي شما هم بر مي امد که احتمال جنگ بسيار بالا است) سوال من اينستكه  اگر جنگي در بگيرد اقدام عملي شما چيست؟ البته منظور من وارد شدن به جزييات اقدامات عملى شما نيست.

 

کورش مدرسي: قبل از هر چيز بگويم كه من احتمال جنگ را خيلي بالا نمي دانم. ولي همان  احتمال کمي هم که وجود دارد به نظر من آنچنان خانمان برانداز است که نبايد وارد محاسبه احتمال كم و يا زياد  آن شد. نبايد مردم ايران را وارد اين قمار کرد ؛ اين اساس مساله است. بنظر من  بايد سعي کرد هر چه سريع تر جمهوري اسلامي را سرنگون کنيم. به نظر من شروع شدن جنگ کل بشريت منجمله ما و نمايندگان بشريت در آن منطقه را به وضعيت بسيار اسفبار و دشواري دچار مي کند. ما به سهم خودمان سعي مي کنيم تا جايى که ممکن است دست و بالمان را باز کنيم. سعى ميكنيم آنجا و در منطقه  براي کل انسانيت براي کل ارمان آزاديخواهانه و برابري طلبانه طبقه کارگر  پايگاهي بسازيم.

اگر جنگي در بگيرد مي تواند به تحليل رفتن کل جامعه ايران تبديل بشود.  امريکا نمي رود فقط دو جا را بمباران کند. بحث هايى كه در دست است حكايت از قصد بمباران کل پايه هاي اقتصادي ان جامعه دارد.  برآورد خودشان اين است که لااقل صد هزار تکنسين و گارگر ماهر که قادر اند اين صنايع را بازسازي کنند را از بين ببرند. قصدشان اينستكه قلاده  يک لشکر سلم وتور از توحش را باز کرده و در آن منطقه رها کنند. از نيروهاي قوم پرست ، ناسيوناليسم و فاشيسم گرفته تا نيروهاي اسلامي و بن لادني و نوع جمهوري اسلامي و مشابه در اين لسيت قرار ميگيرند. اوضاعى پديدار ميگردد که به مراتب بتر از چيزي است که الان در عراق جريان دارد.

شما از اقدامات عملى مپيرسيد،  پاسخ اينستكه سعي مي کنيم يک پايگاهي را نگه داريم که ديگر امثال مقتدى صدر محمل دفاع از بشريت  نشوند و کمونيستها بتوانند از بشريت، از زندگي آدمها، از امنيت، از آزادي انسانها و حفاظت انها در مقابل کل اين جانوران سياسي که مي خواهند آن منطقه را به کام خود فرو ببرند عملا دفاع کنند. ما تلاشمان را مي کنيم و با موفقيت در اينكار در موقعيت به شدت برتري قرار خواهيم گرفت. به نفع ما است که جنگي صورت نگيرد به نفع ما است که جمهوري اسلامي هر چه سريعتر سرنگون شود ما داريم تمام تلاشمان را مي کنيم که اين کار را انجام دهيم. منتها همه فاکتورها دست ما نيست. بنظر من يک کاري که بايد دست بكار آن شد اينستكه که روي زمين سفت،  در دنيايي واقعي آنچنان قدرت و  آنچنان نيرويي را متشکل کنيم و بشيج کنيم و به ميدان بياورم که در زندگي مردم تاثير بگذارد. اين يک بعد اقدامات ما است. بعد ديگر قضيه اين است که در سطح کل اپوزسيون مي شود و بايد تلاش کرد که طيف هر وسيعترى از اپوزسيون  استاندارد هايي از تمدن در سياست ، واز فاصله گرفتن از همکاري با امريکا، فاصله گرفتن از تشويق به جنگ و رعايت کردن يک سري اصول  در حق مردم ايران را،  به رسميت بشناسند. بايد از همين امروز تلاش كرد كه استاندارد تمدن سياسي و استاندارد قائل شدن به مدنيت در جامعه را بالا ببريم. توقع را در مردم بالا ببريم. هر دو وجه اقداماتى كه ذكر كردم مهم است. ما سعي داريم هر دو جهت کار را پيش ببريم.

 

سوال: اين سوال دو بخش دارد. بخش اول آن اين است که نظر شما در مورد تحريم چيست؟ آيا با هرگونه تحريمي مخالف هستيد؟  دوم اگر جمهوري اسلامي عقب نشيني بکند از نظر ساختار دروني با چه مشکلاتي مواجه خواهد شد.

 

کورش مدرسي: به نظر من تحريم مهلک ترين سلاح کشتار جمعي است که امروزه در دنيا به کار گرفته مي شود. قرباني تحريم هيچ وقت رژيم نخواهد بود، قرباني تحريم مردم هستند. قرباني تحريم در واقع کارگران و زحمت کشان ايران خواهند بود. هر نوع تحريمي. با اعمال تحريمها، خريد يک سري كالاها را براي جمهوري اسلامي گران مي کنند. در مقابل جمهوري اسلامي با اين سازماني که دارد مي رود آن را از بازار سياه مي خرد و هزينه آنر به  سفره خالي مردم کارگر و زحمتکش تحميل ميكند.  دستمزدها را پايين مي آورد از خدمات مي زند و فلاکت وسيعتري را به زندگي مردم تحويل مي کند.  سلاح تحريم، سلاح کثيفي است که مستقيما عيله مردم بکار برده ميشود. حاصل تحريمها  را در عراق شاهد بوديم. ما با هر گونه تحريم اقتصادي از بيخ و بن مخالفيم و فکر مي کنيم اين مهلک ترين شيميايي ترين و اتمي ترين سلاحي است که در تاريخ اخير بکار برده شده است. بايد در مقابل همچين سلاحي ايستاد. چنين سلاحي را از جامعه بين المللي و در حقيقت از دست جامعه توحّش بين المللي در آورد. اجازه نداد که عيله هيچ کس اين کار را بکند. اگر قرار باشد کسي را تحريم کنند فردا حکومت سوسياليستي را تحريم مي کنند. جکومت آزاديخواهانه و برابري طلبانه در ايران را تحريم مي کنند و از آن نان،غذا و دارو را دريغ مي کنند. اين سنت را بايد بر انداخت. تحريم اقتصادي مثل مجازات اعدام است بايد محکوم بشود و ممنوع بشود.

در مورد بخش دوم سوال و اينكه جمهوري اسلامي عقب نشيني بکند، من بعيد مي دانم صفوف جمهوري اسلاميدر صورت عقب نشيبنى بهم بخورد. با همه  تناقضات داخلي  رژيم اسلامي  يک رژيم جان سخت تر ، منسجم تر و پا برجا تر از آن چيزي است که بسياري از اپوزسيون فکر مي کنند. من فکر مي کنم که اگر به منفعتشان باشد عقب بنشيند همانطوري که در پايان دادن جنگ عراق شاهد بوديم،  ممكن است عقب نشيني کنند.  ولي بعدا جلو مي آيند و درون آنها دچار آنچنان تلاطمي  نخواهد شد. برخلاف آنچه اپوزسيون فکر مي کند که اگر جمهوري اسلامي عقب نشيني کند صفوفش بهم خواهد خورد،  من شخصا اين تحليل را ندارم. فکر مي کنم جمهوري اسلامي قادر است عقب بنشيند همانطوري که قادر است جلو برود منتها جلو رفتن و عقبنشيني آن عرصه اي نيست که  ما بايد به آن چشم بدوزيم. نبايد تشويق کنيم که مردم به آن چشم بدوزند.  تلاش ما بايد معطوف به اين باشد كه همه نيروها و همه مردم ايران را قانع کنيم که مطمئن ترين راه،  درست ترين راه و راستش تنها راه نجات آن جامعه در اين است که مردم آن جامعه ، طبقه کارگر آن جامعه  سرنوشت را خودش بدست بگيرند و زندگى خود را از دست جمهوري اسلامي در بياورند. اگر جمهوري اسلامي با قيام مردم سرنگون شود فرداي سرنگوني نه امريکا نه هيچ کشور ديگري نمي تواند به آن حمله کند. به دليل اينکه آن وقت همان نيروهاى چپ چپي و همان جنبش ضد جنگ با يک پرچم  روشن و سر راست  به دفاع از انقلابى که جمهوري  اسلامي را سرنگون کرده برخواهند خواست  و تمام صحنه جهاني عليه جرج بوش و نظم نوين آن خواهد چرخيد. راستش من فکر مي کنم انقلاب ايران دريچه اى بر روى شکست کل جريان راست نيمه فاشيست و نيو کنسرواتيو عروج يافته  در سطح جهاني است.

 

سوال:من يک توضيح تکميلي از شما مي خواهم. نظر شما در مورد اينكه تحميل عقب نشيني به جمهوري اسلامي از پروژه هاي هسته ايش و تعليق غني سازي به عنوان يک شعار محوري براي نيرو هاي ضد جنگ قرار بگيرد چيست؟

 

كورش مدرسى: ببينيد غني کردن يا نکردن صورت مسئله اين کشمکش نيست. بهانه اين کشمکش است.  خوب ما چرا بايد وارد اين بهانه بشيم؟ بنظر من  ما نبايد وارد اين بازي بشيم. ما بايد تاكيد كنيم كه اين يک بهانه است. بنظر من  نه ممنوعيت سلاح هاي هسته اي از جانب امريکا اصالتي دارد که بتوان دنبال آن افتاد و مشوق ايستادن امريكا در مقابل جمهورى اسلامى شد؛  و نه غني سازي اورانيوم آن هدفي است که جمهوري اسلامي مي گويد دنبالش است. هر دو دارند دروغ مي گويند.  در نتيجه چرا ما بايد وارد اين صحنه کاذب شويم؟  امريکا خودش تنها بکار گيرنده سلاح هسته اي در دنيا است. عليه مردم هيروشيما و ناکازاکي.  اگر قرار است کسي خلع سلاح شيميايي يا هسته اي شود قبل از همه بايد از امريکا شروع کرد. جمهوري اسلامي هم دارد غني سازي مي کند که از يک طرف از خودش در مقابل نظم نوين جهاني امريکايي دفاع کند و از طرف ديگر مي خواهد با دامن زدن به کشمکش با امريکا تناقضات خودش  با مردم  ـ و نه تناقضات دروني صفوف درونى خود رژيم ـ را تخفيف بدهد. ما اصولا دليلى وجود ندارد كه  وارد اين قضيه شويم . ما نه امضا کننده قرارداد هاي منع سلاح هاي هسته اي هستيم ، نه طرفدارش هستيم و نه بودن با ان را تشويق و نه نبودن با آن را محکوم مي کنيم. قرارد دادي را بسته اند بين خود اين دولتها براي اينکه تناسب قوا را بين خودشان برقرار کنند و هر وقت هم که به نفعشان بوده آن را بهم زده اند.

ما و کل نيرو هاي سياسي نبايد وارد اين صحنه بشويم و شروع کنند به قضاوت کردن بر سر اينکه جمهوري اسلامي ايران اين را قبول بکند يا نه. جمهوري اسلامي دارد سياست خودش را پيش مي برد، امريکا سياست خودش را پيش مي برد و ما و مردم ايران هم بايد سياست خودمان را پيش ببريم.

 

اين گفتگو بهمراه گفتگو با چند تن از احزاب ديگر از "راديو همبستگى" در استكهلم بتاريخ دهم فوريه ٢٠٠٧ پخش گرديده است. تنظيم متن توسط مصطفى اسدپور صورت گرفته است.