در معرفی قرار درباره تخریب محیط زیست در ایران -عواقب انسانی -سیاسی آن سخنرانی در کنگره نهم حزب
ثریا
شهابی رفقا! این قر ار، حکمتش را از وضعیت موجود جامعه ایران و یکی از طپش های اصلی که در جامعه ایران در جریان است٬ می گیرد. طبعاً همه ما بعنوان کمونیستها، در مبارزاتی که هست باید طبق سیاست های روشن مان بطور روتین٬ شرکت بکنیم. مبارزه طبقه کارگر برای بهبود، برای دفاع، مقابله با تمام فشارهایی که می خواهد طبقه کارگر را عقب بنشانند و مبارزات اقتصادی و .. امری روتین است. و این قرار در مورد مبارزات روتین طبقه کارگر و ما کمونیست ها نیست. امروز وقتی به جامعه ایران نگاه بکنید. خواهید دید که سه تا طپش اصلی هست٬ که جامعه ایران را قطبی کرده است و می کند. انفجارهای اعتراضی، حول آنچه که بدان مبارزات جاری می گوییم دارد شکل میگیرد. مبارزه اقتصادی طبقه کارگر برای معیشت٬ یکی از آنها است .روزی نیست که شاهد آن نباشیم که طبقه کارگراعتراض نکند، حالا اسمش حقوق های معوقه ست و برای حقوق های معوقه !امروز می بینیم که آژیتاتور کارگری چقدر ماکسیمال بنیادهای نظام سرمایه داری را زیر سؤال می برد و خطاب به کارفرما و دولت می گوید “که اگر تو نمی توانی واحد تولیدی را اداره کنی٬ من اداره ش می کنم”. و دیگری جنبش دفاع از حق زن را می بینید که در موردش در این کنگره٬ در قراری دیگری٬ صحبت کردیم. این هم یک عرصه دیگر مبارزات جاری است که جامعه را حول خود قطبی میکند. اما یک طپش دیگر هست٬ که آن هم محیط زیست است. فجایع در ایران زیاد است .کودکان کار، تن فروشی، کلیه فروشی، فقر، محرومیت میلیونی مردم٬ که این قرار در مورد آن ها نیست! خیزش محرومین که بخشی از جنبش طبقه کارگر است که در دی ماه شاهدش بودیم . از جمله شاهد مطالبه معیشت بودیم، که در دل مبارزه برای آن عقب مانده ترین و محروم ترین بخشهای طبقه کارگر بیرون آمدند. و امروز بخشهای متشکل تر آن را در مبارزه برای حقوق های معوقه را شاهد هستیم. یک طپش دیگر، اعتراض به تخریب محیط زیست است. نه به معنی اعتراضی که در کشورهای پیشرفته هم هست. و مثلا جنبش های چپ و “سبز” در اروپا در اعتراض به آن فعال هستند. صحبت از یک جنبش زنده و توده ای و میلیونی از پایین است. یک جنبش جاری٬ در اعتراض به تخریب محیط زیست٬ در ایران از پایین در جریان است. خوب است تاکید کنیم که هر فاجعه ای یک جنبش جاری را شکل نمی دهد! مثلا امروز شما شاهد یک جنبش جاری که جامعه را حول خودش قطبی کرده باشد علیه مثلا مستقیما فحشا نیستید، علیه تن فروشی نیستید، یا شاهد یک جنبش جاری با یک پلاتفرم روشن٬ برای مسکن نیستیم! در ایران علی العموم یک جنبش جاری برای معیشت وجود دارد که همه فجایع دیگر را زیر چتر خودش دارد. برای روشن تر شدن مثال بزنیم. ممکن است در جامعه ای مانند انگلیس یک وقتی می بینیم که جامعه حول مسکن قطبی شده است، که چرا مثلا دولت مسئولیت تأمین مسکن را به عمده نمی گیرد. در ایران محیط زیست یکی از مبارزات جاری است که ما در دوره های قبل شاهدش بودیم که مردم در ابعاد وسیع اعتراض کردند و به میدان آمدند. در مناطق محرومی که بر سر مسأله ریزگردها بود! موضوع این قرار “مصایب طبیعی” نیست. مثلا صحبت از زلزله نیست که ممکن است یک جایی زلزله اتفاق بیفتد و عواقب انسانی به دنبال داشته باشد. موضوع تخریب سیستماتیک محیط زیست است که مردم حتی اگر اندکی از آن محصول صبیعت هم باشد٬ همه اش را صد درصد به گردن قدرت حاکم می اندازند. واضع است که تخریب محیط زیست در این ابعادی که در ایران روی می دهد بی تردید مسئول مستقیم آن دولت است . حکومتی است که منافع اقتصادی و سیاسی و نظامی اش بر هر منفعتی از جمله تأمین سلامت محیط زیست ارجحیت دارد. این برای مردم روشن اشت و جای کمترین عوامفریبی برای اصلاحات چی ها باقی نگذاشته است. تصادفاتی که در ایران هست را نگاه کنید! و ابعاد فساد در همه زمینه ها را ببینید! در ایران این محصول کارکرد سرمایه و طبقه ای است که در تمام طول چهل سال هرگز از دوام نظام و بساط حاکمیت اش٬ اطمینان نداشته است. روزمره سرکرده است! محصول حرص و ولع سرمایه بی افق بعد از انقلاب در ایران است و سرمایه و طبقه ای که هرگز مطمئن نبوده است که بعد از انقلاب ۵۷ در ایران می ماند٬ همیشه خطر تلاشی و به زیر کشیده شدن را بالای سرش حس کرده است. این موقعیت متزلزل٬ این زمین لرزان زیر پای کار کرد سرمایه٬ مانع از آن شده است که کمترین توجهی به سلامت محیط زیست هشتاد میلیون مردم تحت حاکمیت داشته باشند. مانع شده است که کمترین توجهی حتی به منافع بلند مدت تر طبقه و سرمایه اش داشته باشد. چاره ای نداشته اند! حفظ منافع سیاسی و نظامی و ایدیولوژیک٬ چهل سال است که اولویت شان بوده است. بدون آن٬ بقا نظام شان ممکن نبوده است. بر متن این واقعیت است که فساد افسار گسیخته و چاییدن و اختلاس و دزدی و … فرهنگ و سنت طبقه “احیا شده” بعد از انقلاب و نمایندگان تازه به قدرت رسیده شان٬ است. واقعیتی که امروز روی دست خودشان هم مانده است و امروز دیگر با آن کاری نمی توانند. فساد و بی مسیولیتی در قبال حداقل هایی در حفظ محیط کار و زیست مردم٬ جزو انتگره و جدایی ناپذیر نظام سیاسی و اقتصادی شان است. “بچاپ بچاپ” و ارزش افزایی سریع و پول به جیب زدن، همه اینها در طی این چهل سال باعث شد که دریاچه ها خشک بشوند و محیط زیست تخریب بشود. عوامل طبیعی و تغییرات جوی که همه جای جهان در جریان است٬ در کیس ایران بسیار ثانوی و حاشیه ای است. این را خودشان هم وقتی خودشان را افشا میکنند به آن اذعان دارند. یک دوستی صحبت می کرد که جنگ آمریکا در عراق٬ و تخریب خاورمیانه٬ چه تأثیری روی ریزگردها داشت؟ درست است تاثیر داشته است. اما مگر جمهوری اسلامی در انهدام عراق منفعت سیاسی و اقتصادی نداشت! حکومت ایران از بمباران عراق حمایت کرد. به نفعش بود که عراق به این صورت دربیاد. این درست است که بمباران را ناتو کرد. ولی یکی از عناصر ارتجاعی در تخریب عراق، تخریب خاورمیانه٬ که مستقیماً منافع اقتصادی- سیاسی، نظامی اش را توجیه میکند٬ جمهوری اسلامی ایران بود و هنوز امروز هم هست. در نتیجه تخریب محیط زیست در این اشکال، در ایران٬ مسئول مستقیم آن بی تردید جمهوری اسلامی است. امروز دیگرهیچ کاری نمی تواند بکند. وقتی که شما چهل سال بی مسئولیت بودید و کمترین امکاناتی برای حفظ محیط زیست مردم اختصاص ندادید! نه تنها به تخریب آن اعتراضی ندارید، بلکه هر دولت مسئولیت را بر گردن دولت قبلی می اندازد. بنابر این مردم به حق انگشت اتهام را به طرف شما می گیرند. چهل سال برای منافع سیاسی، اقتصادی و نظامی خود، هر تیشه ای که در دسترس بود به ریشه طبیعت زدید. خودشان طرح هایی را افشا میکنند و می نشینند بررسی می کنند که میشد این دریاچه خشک نشود و آن یکی خشک نشود، اگر این یا آن سد اینطور یا آنطور بسته می شد یا نمی شد! مسئول مستقیم و بی بروبرگرد تخریب محیط زیست٬ در ایران در این ابعاد٬ بی تردید جمهوری اسلامی است. مسأله زلزله در تهران در روزهای قبل از خیزش دی ماه، را در نظر بگیرید که به یک اضطراب وحشتناک اجتماعی دامن زده بود. این هراس که ممکن است تکان های حتی کوچک ساختمان ها و آسمانخراشهای غیر ایمنی را بر سر مردم خراب کند و میلیونها نفر را زنده به گور بکند٬ بر سر مردم تهران در پرواز بود. مقابله با خطر زلزله تهران٬ و بقول خودشان آمادگی مدیریت بحران٬ شوخی بیش نیست. کمونیست ها در این عرصه، باید فعالیت داشته باشند، باید سیاست داشته باشند. ما طی زلزله غرب٬ شاهد بودیم که به موازات بی مسئولیتی جمهوری اسلامی، یک همبستگی وسیع و سراسری در ایران بوجود آمد که مردم به کمک همدیگر شتافتند. برای شان مهم نبود که این مناطق شیعه نشین هستند یا سنی، کرد هستند یا فارس یا... سیل کمک رسانی های انسانی و پاسخ دادن به بی مسئولیتی دولت را شاهد بودیم. این مسأله به شدت سیاسی است و هر اعتراضی در این عرصه فورا رنگ سیاسی به خود می گیرد. هر اعتراضی که به خشک شدن زاینده رود شده بلافاصله رنگ سیاسی به خود گرفته است. برای اینکه مردم می دانند مسئولش کیست. اما فرض کنید طوفانی که مثلا در یکی از جزایر کارائیب بیاید٬ مردم ممکن است به دولت ناسزا بگویند که چرا بلافاصله رسیدگی و یا کمک رسانی نمی کند، اما دولت را (به غلط یا درست) مسئول آن نمی دانند. ولی در ایران دولت را مسئول می دانند. کمونیست ها در این عرصه موظف هستند که دخالت کنند و متأسفانه سنتاً این ناسیونالیست ها هستند که دخالت می کنند. ناسیونالیست ها هستند که بهره برداری خودشان را می کنند دسته جات قومی و قوم پرست هستند که بهره برداری می کنند. مناطق جنوب محروم است و بخشی از آن محرومیتش هم بیشتر است تردیدی در این نیست٬ همانطور که بخشی از مناطق غرب هم محروم است سرمایه گذاری کمتری در آنها می شود. بطور مثال مسأله کوله بری که در کردستان هست را در جای دیگر نمی بینیم. ولی تبدیل کردن این تفاوت ها به یک پرچم و یک تحرک سیاسی، قومی مذهبی٬ که مثلا چرا “سرمن میاد و چرا سر مردم آذربایجان نمیاد” و تقصیر دولت شیعه است و بخاطر شیعه بودن دولت واینکه “چون من سنی هستم” این محرومیت ها شامل حال من می شود. عوامفریبی یک جنبش سیاسی است. این یک بهره برداری است. و این میدان، میدانی هست که گرایشات دست راستی در آن دارند ایفای نقش می کنند. کمونیست ها باید به این قضیه جواب بدهند. باید بگویند که هیچ بهانه و یا اولویتی دیگر، قابل قبول نیست. در مقابل خطرات محیط زیستی که بالای سر مردم٬ علاوه بر مناطق محروم، بالای سر شهر تهران هم هست. از آلودگی هوا تا خطر زلزله و یا میزان تصادفاتی که می شود٬ از خشکسالی تا بیکاری محصول این خشکسالی ها و مهاجرت های اجباری بر اثر بی آبی و … امر همگانی مردم جامعه است. برای ادامه تخریب محیط زیست هیچ اولویت سیاسی، نظامی، میلیتاریستی و منطقه ای قابل قبول نیست و نباید مردم آن را بپذیرند. تأمین امنیت محیط زیست و سلامت مردم مهمترین اولویت است و از هر چه قرار هست برای تأمین آن بزنند باید بزنند و باید مجبورشان کرد که مسئولیت بپذیرند. ما می دانیم که جمهوری اسلامی جواب ندارد و اختصاص منابع به سلامت علی العموم جامعه با بقای حاکمیت جمهوری اسلامی تناقض دارد. باید از بودجه نظامی اش مثلا برای سوریه و عراق بزند، باید از پروپاگاند نظامی خرج دستگاه مقام معظم و مذهب و فیضیه و وزارت اطلاعات و دستگاه زندان ها و …. بزند. خلاصه کنم. ما سعی کردیم که در این قرار، این واقعیت را بگوییم و در عین حال بهره برداری های سیاسی جنبش های قوم پرست و مذهبی، که محیط زیست مسأله اش نیست٬ بلکه دامن زدن به هویت قومی و مذهبی و سنی گری٬ مسئله اش است٬ را افشا کنیم. جنبش هایی که با سواستفاده از معضلات و مسائل واقعی که وجود دارد٬ تفرقه ایجاد میکنند را افشا کنیم و در عین حال بگوییم اینها را که به رسمیت نمی شناسیم. میخواهیم اعلام کنیم که حزب حکمتیست خط رسمی را بعنوان حزبی که در سنگر دفاع از محیط زیست است٬ را انتخاب کنند و کمونیست هایی که با این حزب هستند را موظف کنیم که در این مبارزات شرکت کنند و از آن ها حمایت کنند و در آنها دخالت کنند. این قرار دارد این کار را می کند! بعنوان یکی از عرصه های اصلی٬ یکی از سه عرصه اصلی! اعتراضات در این عرصه ها را باید سازمان داد. نه به معنی اینکه گویا الان می شود جلوی زلزله را گرفت، بلکه بعنوان یکی از عرصه های اصلی که جامعه را حول خودش قطبی کرده است و می کند٬ آن را به رسمیت شناخت و در آن دخالت کرد. امروز هر شورشی یا اعتراضی در این عرصه در جایی٬ میتواند به یک شورش عظیم اجتماعی تبدیل شود. شما وقتی سرتیتر روزنامه هایی را می خوانید که ازسر محیط زیست درمورد ایران حرف می زنند٬ بلافاصله خطرات سیاسی اش را عنوان می کنند. می گویند این می تواند مانند مورد لیبی تبدیل به یک خیزش اجتماعی، سیاسی بشود که جدال با حاکمیت را به مرحله تعیین کننده ای برساند. آنوقت کمونیست ها در مقابل دسته جات قومی و ناتو و بهره برداری هایی که جریانات ارتجاعی منطقه وبین المللی دارند می کنند چکار بکنند، دستشان خالی است و آن روز دیر هست. و این قرار دارد سعی می کند این را یکی از جدال ها و یکی از عرصه های مبارزه طبقه کارگر و کمونیست ها معرفی بکند و بگوید که باید در آن دخالت کرد و سعی بکنیم که رهبری اش را بدست بگیریم.
* قرار درباره تخریب محیط زیست در ایران - عواقب انسانی -سیاسی آن
|