حزب سلبی و تشکیلات آموزشی مارکسیستی
محمد فتوحی سرا
با مروری بر تاریخ مبارزاتی حزب حکمتیست در داخل و خارج کشور، باید گفت که کاملا توانمند در دور کوتاه زیست سیاسی خود در بین مدعیان پرچم داری چپ و کمونیزم و بخصوص بعد از عدم حضور تئورسینی همچون منصور حکمت که سکانداری بازدارنده از کج روی ها نیز بود ظاهر شده است و با تمام نیرو و در اکثر مصافهای فعالیت و مبارزه سیاسی و اقتصادی نقش رادیکال و کمونیستی کارگری خود را ایفا کرده و تاریخ مبارزاتی را از خود برجای گذاشته که همه را به تعقیب و بازخوانی این تاریخ چه از سر رفاقت و چه ار سر مصلحت و چه از سر خصومت واداشته است و در هر نقطه حضورش در عرصه های اجتماعی و سیاسی و حزبی با کانون و تشکل و کمیته و تشکیلات تا بال نظامی گارد آزادی و در همه جوانب عملکردش، چپ در انتظار فرج نبوده و خود در صدد مهیای شرایط و ابزار برای دست بردن به قدرت و ایجاد تغیر بوده است.
مورد بحث من یک حزب سلبی کمونیستی کارگری خوب و چهچهه و کبکبه و ورابو کشیدن برای آن نیست بلکه بحث من پرداختن به زاویه دیگر این مسئله است؛ اینکه یک حزب یا یک جنبش باید در جامعه سلبی یا اثباتی حاضر شود را رفیق منصور به بهترین شکل ممکن تشریح کرده اند.
رفقای ما و مخصوصاً نسل جدید آن از سر سلبی بودن حزب حکمتیست به آن می پیوندند و این هم به درست صورت میگیرد و قرار هم نیست کسی کل آرشیو ماکس و لنین و حکمت را در مغزش کنجانده باشد آنوقت جواز ورود به حزب حکمتیست را پیدا کند، اما ماندن رفقای ما در همان سطح اولیه با توجیه غیر معقول؛ لازم نیست همه تئورسین باشند؛ خطرناک است به همان اندازه که با شعارهای اثباتی به پیشواز انقلاب و شرایط انقلابی رفتن یک سَم است .
تسلط بر تئوری مارکسیستی، برداشت از آن تئوری، شیوه بکارگیری و عملی کردن آن سه بخش است که عضو و کادر حزب حکمتیست به حکم نمایندگی رادیکالیزم در بالاترین درجه و کمونیستِ دخالتگر و کمونیستی کارگری بودن باید هر سه را داشته باشد .
ایرج آذرین خودش را تئورسین مارکسیستی میداند و مطالعه هم داشته ولی با برداشت سوبژکتیو و گندی که از این علم دارد و در شیوه اجرای عمل و پراتیک نداشته ی مثلا سوسیالیستی اش، سر از سنگر جمهوری اسلامی درآورده و وقاهت این قضیه به جائی رسیده که یک سنت مبارزاتی ( کومله ) را نیز از سر معیوب بودن یکی یا هر سه این بخشها در کومله وارد سنگر جمهوری اسلامی کرده و همچنین حزب کمونیست کارگری نیز هرس چندگاهی برداشتی معجزه آسا از سوسیالیزم و تئوریهای مارکس و لنین میکند و یا در پراتیک سر از زیر انواع پرچم های ناسیونالیستی و ملی و غیره در می آورد و خیلی موارد دیگر که اینجا مورد فکوث بحث من نیستند .
اینکه حزب حکمتیست چپ رادیکال را نمایندگی کرده و پرچم چپ را به جلو صحنه مبارزه سیاسی کشانده و پراتیکن حزب اجتماعی بوده و کج روی نداشته و حاشیه ای نبوده، به نظر من مدیون بخشی از رهبری حزب است که هم تسلتی تئوریک و اثباتی داشته وهم برداشتی ابژکتیو از آنها داشته اند و هم در پراتیک ابزارهای درستِ زمینی و عملی کردن آن را شناخته اند که باید این ظرفیت را تا آخرین حد امکان افزایش داد و به نظر من یک جنبه آن مسلح کردن نیروها به تئوری مارکسیتی، کمونیستی و حکمتیستی است؛ انقلاب و تئوری انقلابی مکمل همدیگرند.
فضا و شرایط بد ونامساعد و فیلترینگ موجود و وضعیت امنیتی و امکانات کم و محدود و غیره هیچکدام نباید مانع این رشد گردند و ابزار آن نیز ایجاد تشکیلات آموزشی است .
1- کار این تشکیلات بالا بردن سطح کیفیِ تئوری و نشر و در دسترس قرار دادن ادبیات مارکسیستی و کمونیستی و لنینیستی و حکمتیستی است
2- کار این تشکیلات آموزشی را یک گروه پنچ یا شِش نفره از مرکزیت حزب حکمتیست به سهولت می توانند انجام دهند ( بهتر آن است که افراد مجرب و به ادبیات و تاریخ آن مسلت باشند ) .
3- این تشکیلات بسته به یک برنامه زمان بندی شده و منظم به صورت دوهفته ای یا ماهانه و با تعین ادبیات مطالب آموزشی برای آن دوره آموزشی عمل میکند .
4- تشکیلات آموزشی اسناد و مطالب را بسته به جدول کاری خود در اختیار مسئولین کمیته ها یا تشکیلاتها از طریق پست الکترونیکی یا هر امکان دیگری که ممکن باشد قرار میدهند .
5- نماینده کمیته ها و یا دبیر تشکیلاتها نیز ادبیات را به صورت فایل الکترونیکی یا فایل پرینت شده در اختیار تک تک اعضاءِ قرار می دهند.
6- اعضاء باید ادبیات را استخراج کرده و مورد مطالعه و نقد وتجزیه و تحلیل و برسی قرار دهند( اعضاء نحوه دسترسی و مطالعه و گرفتن ادبیات را با درنظر گرفتن شرایط و ابزار و و امکاناتی که درمحیط خود دراختیار دارند تعین میکند ).
7- تشکیلات آموزشی باید افرادی را که عضو حزب حکمتیست نیستند اما میل و رغبت به سهیم شدن در این تشکیلات آموزشی را دارند با همان مکانیزم اما به شکل مستقل ساپورت کنند .
8- در بازگشت کارکرد این طرح : باید اعضاء حزب برداشت و نظر خود را از ادبیات و اسناد مورد مطالعه به نماینده کمیته خود گزارش دهند .
9- نماینده کمیته ها نیز باید مجموع نظرات را به اضافه گزارشی از سطح کیفی و کمی، ماهیانه به تشکیلات آموزشی اعلام دارند .
10- تشکیلات آموزشی نیز موظف به برسی و ارائه گزارشی کلی به رهبری حزب حکمتیست می باشد .
11- رهبری حزب حکمتیست موظف به برسی کار تشکیلات آموزشی و تلاش برای بالا بردن سطح کمی و کیفی برنامه های آن باشد .
12- این طرح از لحاظ هزینه زمانی هیچ خدشه یا اختلالی در روند زیست سیاسی و اجتماعی اعضاء حزب وارد نمیکند و هزینه های مالی این طرح نیز به عهده همه اعضاء آن در هر بخش کاری این طرح میباشد و هزینه مالی این طرح به دلیل تدریجی بودن و در حد جیره مثلا سیگار اعضاء و حتی کمترمی باشند، ناچیز و در توان همه هست .
13- افرادی که تازه عضو حزب حکمتیست می شوند و یا وارد تشکیلات فلان جا می شوند یا افرادی کمیته ای تشکیل میدهند مسئول آن تسکیلات یا کمیته موظف است که طبق آرشیو موجود و برنامه ریزی شده تشکیلات آموزشی، ادبیات و اسناد را در اختیار عضو جدید یا کمیته جدی قرار دهد و برنامه را پیش ببرد .