-- Logo ---->

قطعنامه کمونیست ها،  طبقه کارگر و مبارزات اقتصادی

بهرام مدرسی

 

١- جنبش کارگری تاریخا و از بدو شکل گیری خود شاهد وجود گرایشات کمونیستی و بورژوایی-  رفرمیستی در صفوف خود بوده است. احزاب و گرایشات  سیاسی بعنوان نمایندگان طبقات متخاصم در جامعه سرمایه داری، نمایندگان سیاسی خود را در جنبش اعتراضی طبقه کارگر دارند. جنبش اعتراضی طبقه کارگر محل تلاقی این گرایش های بورژوایی-  رفرمیسی و کمونیستی است که هریک با اراﺌه راه حل های خود به جنبش طبقه کارگر تلاش میکنند تا این جنبش را به نفع اهداف سیاسی خود پیش ببرند. هدف  ما کمونیست ها  متشکل کردن طبقه کارگر بعنوان یک طبقه، سرنگونی حاکمیت بورژوازی، کسب قدرت سیاسی و احراز حاکمیت طبقه کارگر است.

 ٢- مبارزه اقتصادی طبقه کارگر سنگ بنای اول آگاهی طبقه کارگر نسبت به خود بعنوان یک طبقه است. طبقه کارگر در جریان این مبارزه است که به موقعیت ممتاز خود در رابطه اش با سرمایه، جایگاهش در تقسیم کار اجتماعی و موقعیت ویژه خود در  نظام سرمایه داری پی میبرد و با درک موجودیت خود بعنوان فروشنده نیروی کار میتواند ابعاد جامعه سوسیالیستی که شعارش " ازهرکس به اندازه توانش و به هرکس به اندازه نیازش" است را دریابد. نوع  و شکل دخالت  سیاسی و سازمانی  طبقه کارگر در این  مبارزات اقتصادی  تصویری از ساختار سیاسی و اجتماعی که این طبقه با سرنگونی بورژوازی متحقق میکند را به دست میدهد. تصویری که مستقیما درگرو پذیرفته شدن شعارها و آلترناتوهای احزاب بورژوایی – رفرمیستی و یا کمونیستی از طرف جنبش طبقه کارگر است. ما کمونیست ها هیچ نفعی در ادامه حیات حاکمیت بورژوازی به هر شکلی نداریم.  آلترناتیوها و شعارهای ما بر خلاف ایده ها و آلترناتیوهای احزاب بورژوا- رفرمیست قابلیت تحقق مطالبات اقتصادی طبقه کارگر را دارند.

 ٣- جایگاه دولت و طبقه بورژوا در ایران در تقسیم کار جهانی، موقعیت  طبقه کارگر ایران را بعنوان فروشنده نیروی کار ارزان  تثبیت کرده است.  وجود دولت سرمایه داری بعنوان  ضامن ارزان ماندن نیروی کار، هر تحرک کوچک یا بزرگ  طبقه کارگر  برای احقاق حقوق خود را مستقیما به تقابل  با دولت بعنوان مدافع قهرآمیز حاکمیت سیاسی و اقتصادی نظام سرمایه داری تبدیل میکند.

 ٤- طبقه کارگر در ایران به دلیل این موقعیت ویژه خود و جایگاه دولت بورژوایی در بازتولید این موقعیت، امکان کسب تجربه کافی در  مبارزات اقتصادی خود را نداشته است. گذشته از مقاطع معینی در حیات این طبقه، آنچه که تاریخ زندگی طبقه کارگر در ایران را رقم میزند، سرکوب، استثمار و بی حقوقی مطلق بوده است. این شرایط امکان  تحرک بیشتری به آن گرایشات و احزابی که مدافع  آلترناتیوهای رفرمیستی و بورژوایی هستند،  داده است. طبقه کارگر در ایران اما  در هر برآمد سیاسی این آلترناتیوهای بورژوایی را کنار زده و اشکال رادیکال، سوسیالیستی و بطور مشخص شورایی را برگزیده است.  به دلیل همین شرایط سرکوب است که  آلترناتیوهای گوناگونی که در مقابل طبقه کارگر برای پیشبرد مبارزات اقتصادیش قرار داده میشوند، هیچیک  داده خودبخودی مبارزه اقتصادی طبقه کارگر نیستند. احزاب و گرایشات سیاسی  مختلف هریک در تلاشند تا بسته به اهداف سیاسی خود، طبقه کارگر را با اراﺌه آلترناتیوهای خود، حول این اهداف بسیج کنند. آلترناتیو ما کمونیست ها در مبارزات اقتصادی طبقه کارگر آن نوعی از  تشکل و شعارها است که وسیعترین توده طبقه کارگر را بعنوان یک طبقه متشکل کرده و رای مستیقم کارگری را بعنوان ضامن پیشرفت و  پیروزی آن در مقابل دولت بورژوایی و دیگر احزاب رفرمیست قرار میدهد.

 ٥- بحران اقتصادی حاضری که جهان سرمایه داری و  بخصوص دولت بورژوایی جمهوری اسلامی را هم میتواند به ورطه ورشکستگی مطلق بکشاند، مصاف های جدیدی را در مقابل طبقه کارگر علاوه بر مبارزه همیشگی این طبقه  علیه شرایطی که بی حقوقی مطلق را به او تحمیل کرده است، قرار میدهد. حمله طبقه سرمایه دار به طبقه کارگر جوابی به همان وسعت طبقاتی را از جنبش اعتراضی طبقه کارگر میطلبد. طبقه کارگر ایران در صف اول مقابله با تحمیل گرسنگی و فقر مطلق به کل جامعه قرار گرفته است. روشها، شعارها و مطالبات طبقه کارگر در این جدال میتواند سرنوشت حکومت اسلامی را تا سرنگونی قطعی آن رقم بزند.

 ٦- آلترناتیو امروز  احزاب و گرایشات بورژوا- رفرمیست در اعتراضات کارگری، از یکطرف  اشکال داده شده جنبش های تردیونیستی چون  سندیکایسم و یا اتحادیه ای و ازطرف دیگر پیشنهادات منطبق با  تخیلات روشنفکران معترض جنبش بورژوا- رفرمیستی  است. این جریانات آنجا که در سنگر سندیکالیسم سخن میگویند، طبقه کارگر را از بدست گرفتن ابزاری که او را بعنوان یک طبقه در مقابل دولت بورژوایی قرار دهد محروم میکنند و آنجا که منطبق با تخیلات خود خواهان به میدان کشاندن طبقه کارگر حول اهداف خود هستند، طبقه کارگر را از سنگر اصلی خود که  مبارزات اقتصادی او است، محروم میکنند. طبقه کارگر برای دخالت وسیع در مبارزات اقتصادی اش،  برای دفاع از حق معیشت و عقب راندن قدرت ارتجاع بورژوازی در تحمیل فقر و گرسنگی به خود محتاج سنگرهای محکمی است که در آن امکان دفاع از خود را داشته باشد. سندیکالیسم هم به علت تعریف وجودی آن و هم به علت تجربه  دوره  اخیر، چنین سنگر محکمی نیست. جنبش مجامع عمومی آن سنگر وسیع و محکمی است که به طبقه کارگر امکان مقابله در ابعاد طبقاتی علیه بورژوازی و دولت مدافع آن را میدهد. بدون سنگری که در آن طبقه کارگر امکان دفاع از معیشت و حق حیات خود و فرزندانش را داشته باشد، بدون وجود این سنگر در همه مراکز تولیدی، طبقه کارگر نه تنها امکان دفاع از رفقایش در مراکز دیگر صنعتی را نخواهد داشت بلکه  امکان  دخالتش در رویدادهای سیاسی جامعه را هم از دست خواهد داد..

 ٧- ما کمونیست ها  از هر تشکل  کارگری در مقابل تعرض دولت و سرمایه داران حمایت میکنیم. این اما مانع نقد صریح و روشن ما از آلترناتیوهای بورژوا- رفرمیستی مطرح در جنبش کارگری نیست.

 ٨- سندیکالیسم امروز  بعنوان بازوی  جنبش بورژوا- رفرمیستی برای کنترل مبارزات طبقه کارگر عمل میکند.  از آنجا که وجود جنبش سندیکالیستی منوط به وجود یک جنبش رفرمیستی بورژوایی دخیل در قدرت است  و ازآنجا که موقعیت دولت بورژوایی در ایران هیچ نوع رفرمیسم بورژوایی را در خود تحمل نمیکند، امکان سیاسی، اجتماعی و طبقاتی شکل گیری جنبش سندیکایی در ایران وجود ندارد.

 ٩- ما کمونیست ها مبلغ و سازماندهندگان جنبش مجامع عمومی منظم در مبارزات اقتصادی طبقه کارگر هستیم. از آنجا که مجامع عمومی بر رای مستقیم کارگری تکیه دارند، از آنجا که این مجامع محتاج اجازه دولت برای تشکیل خود نیستند، از آنجا که این مجامع کل کارگران را و نه فقط بعضی نمایندگان آن ها را در مقابل دولت و کارفرمایان قرار میدهد و از آنجا که این مجامع به صنف ها و رشته های مخلتف تولیدی محدود نمیشوند، امکان تشکل وسیعتر و پایدارتری را به طبقه کارگر در مبارزه خود علیه بورژوازی و دولت میدهد. مجامع عمومی میتوانند امر اتحاد و همبستگی مبارزات کارگری را عملی سازند. با تشکیل مجامع عمومی در هر فابریک و مرکز تولیدی، کارگران صاحب سنگری میشوند که در آن میتوانند هم از رفقای کارگرشان در سایر مراکز تولیدی حمایت کنند و هم امکان دخالت در مسایل سیاسی روز را خواهند داشت.

 ١٠-  کارگران سوسیالیست یک گرایش موجود و قوی  در جنبش کارگری را نمایندگی میکنند. این گرایش سوسیالیستی با حاکمیت جمهوری اسلامی مورد حمله وسیع قرار گرفت و رهبران آن روانه کشتارگاه های حکومت بورژوایی شدند. این خلا در کنار سرکوب مطلق رژیم اسلامی، امکان رشد و ابراز وجود جریانات و احزاب بورژوایی که ابتدا در چهارچوب ارگان های حکومتی و سپس با فاصله گرفتن از این ارگان ها در سازمان های خود متشکل شدند را فراهم ساخت.  گرایش سوسیالیستی در جنبش کارگری با پشت سرگذاشتن این تاریخ،  میتواند و باید منشا تشکل طبقه کارگر در مبارزات اقتصادی جاری باشد. رکن اصلی پا گرفتن جنبش مجامع عمومی، تشکل و خودآگاهی این گرایش سوسیالیستی است. این گرایش باید بر پراکندگی خود فایق آمده و لولای اتحاد و تشکل مبارزات کارگری بشود.

 ١١-  حزب حکمتیست ها کمک به تشکل این گرایش سوسیالیستی را وظیفه درجه اول خود میداند. حزب حکمتیست ها با نقد گرایشات بورژوا- رفرمیستی در طبقه کارگر، با نقد آلترناتیوهای بورژوایی و نشان دادن راه پیشرفت جنبش کارگری در هر تک مبارزه اقتصادی جاری، تلاش میکند این گرایش را به نقد سوسیالیستی مسلح کرده و به تشکل آن کمک کند. گرایش سوسیالیستی در جنبش کارگری باید منبع شکل گیری وسیعترین تشکل های توده ای طبقه کارگر بشود.

 ١٢- تشکل های توده ای طبقه کارگر اما به تنهایی امکان مقابله با حملات دولت بورژوایی و سرنگونی سیادت طبقه حاکمه را نخواهند داشت. طبقه کارگر بدون حزب سیاسی خود که رهبران این تشکل ها را در خود جای داده باشد و مبارزه متشکل و متحد طبقه کارگر را بعنوان یک طبقه تضمین کند و توطﺌه های دولت بورژوایی را خنثی کرده و قدرت سیاسی را کسب کند، امکان پیروزی علیه  بورژوازی را نخواهد داشت.

 ١٣- حزب حکمتیست ها فعالین سوسیالیست در جنبش کارگری را  به متشکل شدن در حزب حکمتیست ها  فرامیخواند.  تحزب کمونیستی در کنار تشکل های توده ای طبقه کارگر تنها ابزار  طبقه کارگر در نبرد خود علیه بورژوازی برای سرنگونی سیادت این طبقه و ساختن جامعه ای سوسیالیستی است.