TLogo


 
آب که از سر بگذرد چه یک وجب چه صد وجب
 آرام خوانچه زر


بعد از اتفاقات پیش آمده در حزب و پس از اعلام غیر قانونی "پلاتفرم هیئت دایم" رو به جامعه، تلاش های بسیاری صورت گرفت تا شاید این رفقا پلاتفرمشان را پس گرفته و آنرا از راه های قانونی و رسمی حزب به تصویب و به سیاست های رسمی حزب تبدیل کنند ، متاسفانه با لجبازی های غیر سیاسی، حزب را تا سرحد انشقاق و دو شقه گی پیش بردند.
بسیاری از دوستداران و رفقای این حزب، از دو حزب رفیق و برادر کمونیست کارگری عراق و کردستان گرفته تا طیف وسیعی از دیگر اعضا و کادرهای این حزب، هرکدام به نوعی از راه های گوناگون در حل و پایان دادن به این مناقشات و یافتن یک راه حل سیاسی برای برون رفت حزب از این گودال سیاسی که از طرف رفقای خط بازنگری "هیئت دایم سابق" به وجود آمده بود، تلاش کردند. همه تلاشهای این احزاب و دوستداران حزب به شیوه های غیر سیاسی و غیر قابل قبول از جانب هیئت دائم جواب رد گرفتند  و  تنها پاسخی که این رفقا  در دفاع از این عمل غیر حزبیشان داشتند این بود که اگر ما این کار را انجام بدهیم و پلاتفرم را برداریم فردا، "صلاخیمان" خواهند کرد و دیگر اجازه "حرف زدن نخواهیم داشت".  این توجیهات دور از حقیقت که از جانب مدافعان پلاتفرم در محافل و به روال همیشه به شیوه غیر رسمی بیان میشود٬ بیش از هرچیز بخشی از فضا سازی است. تمام تلاش همه ما و یکی از نقدههای همه به این رفقا این است که حرف خود را نمیزنند٬ سیاست خود را روشن بیان نمیکنند٬ سیاستهای حزب را شفاف و علنی چلنج نمیکنند٬ در اجلاس رسمی با چرچم این سستها رای مردم را گرفته اند و دور از چشم ما و به نام حزب پرچم حزب را پایین کشیده و پرچم حزب جدیدی خود را جایگزین کرده اند. توجیهات کودکانه٬ غیرواقعی٬ و محفلی و درگوشی این رفقا و اینگونه جبهه گیری ها از سر ضعف سیاسی در برابر سیاستهای حزب بود.


رفقای هیئت دائم از اول اتفاقات با حملاتی  به رفیق کورش مدرسی شروع کردند، که چرا ایشان در یک بیانیه علناً از رفقای دفتر سیاسی قانونی حزب دفاع کرده  و گفته حزب حکمتیست یک دفتر سیاسی قانونی دارد.


رفقای خط بازنگری بارها وبارها از نوشته هایشان تا جلسات علنی و پالتاکی اعلام کرده اند که کورش مدرسی دیگر طبق نوشته خودش "نقطه سر خط"، به انتهای خط رسیده و دیگر آن خط قرمزها که از نظرسیاسی برای آنها وجود داشته  دیگر برایشان معنا ندارد، اما این برایشان مهم است و ازکورش مدرسی گله می کنند که چرا از دفتر سیاسی  حزب به عنوان دفتر سیاسی قانونی حزب دفاع کرده است.  و به این دلیل این رفقا دست به کار شده و شروع به نقد سیاستهای تاکنونی حزب در محافل زده اند که گویا  حزب دیگر روی خط حکمت نیست و حزب "راست" شده واز این قبیل حملات غیر سیاسی و بی پایه و اساس. بهانه جوئیهای این جمع و کمپین علیه کورش مدرسی٬ چیزی جزب مقابله و با خط و سیاستی نیست که در ٧ سال گذشته این حزب داشته است و کورش مدرسی نقش اصلی در تدوین این خط و در ساختن این حزب در امتداد خط مارکسیستی منصور حکمت داشته است.


این سیاستهای به درست و کاملا کمونیستیی کارگری رفیق کورش،  باعث شد حزب حکمتیست،  در ایران به یک معضل شبانه روزی بیت رهبری و موضوع روزنامه کیهان و امثال آنها در آید،  آنچنان که سیاستهای کورش مدرسی وحزب حکمتیست بر گرفته از خط کمونیست کارگری حکمت  به مزاج جمهوری اسلامی خوش نیامد تا جایی که از ١٢ نفر از رهبران این حزب به اینترپل شکایت کرد تا نام آنها را در لیست تحت تعقیب قرار بدهد.


حالا جای سوال است که رفقای خط بازنگری چرا وقتی که اسمشان در لیست اینترپل قرار گرفت به همدیگر افتخار می کردند که در این حزب هستند. به بودن در کنار رفیق کورش مدرسی افتخار میکردند٬ به سیاستهای حزب و مباحثات کورش مدرسی میبالیدند و یک مورد هم علیه آنها٬ علیه سیاستهای مدون و مصوب حزب نقد نکردند و مخالفتی رسمی اعلام نکردند. چه شد که یک شبه ورق برگشت  و کورش مدرسی شیطانی بزرگ و سیاستهای رسمی حزب حکمتیست راست از آب در آمد و احتیاج به تغییر ریل و "عروج دوباره خط حکمت" پیدا کرد؟ هیئت ادئم و رفقای همراهشان عملا به تکرار ادعاهای احزاب حاشیه ای مثل حزب کمونیست کارگری ایران و حزب اتحاد  و جمعها و محافل پراکنده دیگر پرداخته اند. به تکرار ادعاهای پوچ جریاناتی پرداخته اند که مدافع هخا٬ تحرکات  ناسونالیست های ترک و کرد و الاهواز بوده و سرانجام به بخشی از جنبش سبز تبدیل شدند. بی خود نیست این جریانات با آغوش باز به استقبال هیئت دائم و خط جدید و حزب جدید آنها آمده اند. بی خود نیست همراه این کارشان٬ موجی از تحرک راست علیه حزب حکمتیست٬ تاریخ آن و مواضع و سیاستهای این حزب و علیه شخص کورش مدرسی راه انداخته اند.


این احزاب و محافل تا قبل از پلاتفرم هیئت دائم سابق و اعلام فاصله گرفتن از حزب حکمتیست و البته به نام ایم حزب٬ در لیست سیاه این محافل بودند٬ و امروز فرش قرمز برای این رفقا پهن کرده و  با صدای  هر چند بلند تر از همیشه رفیق  رحمان ، رفیق فاتح ، و ... را به آغوش خود صدا می کنند. و از آنها می خواهند که  بیشتر از همیشه خاک در چشم کمونیست و سیاست های حزب و مخصوصا در تخریب شخصیت رفیق کورش مدرسی بپاشند و به کارشان ادامه دهند. برای من جای تاسف است که این حقیقت است٬ که تحریک احساسات و تلاش برای ساختن حزب و جریان خود بر مبنای کینه از مدافعان خط حزب حکمتیست و نفرت از شخص کورش مدرسی یک حقیقت است و این حقیقت را دوست و دشمن دیده است.


ولی مهمتراز این قضایا نحوه برخورد رفقای خط بازنگری به این شانتاژها  برخورد های غیر کمونیستی این طیف به نام کمونیست می باشد که همیشه در کمین بودند تا از آب گل آلود ماهی بگیرند،  است. با عکس العمل و نحوه ی برخوردی که رفقای هیئت دائم سابق حزب نسبت به این شانتاژها و حتک حرمتها از خود بروز دادند ، نشان از اینست که خودشان را با  با سیاست های آن احزاب و شخصیت ها هم  سو و شریک می بینند .
 .
حالا بعد از این همه اتفاقات رفقای خط بازنگری در اوج تمام حرکات غیرتشکیلاتی و غیرسازمانی که انجام داده بودند  دست به برگزاری پلنومی زدند که دیگر روی همه ی کارهای دیگرشان را سفید کرد و به قولی: " آب که از سر بگذرد چه یک وجب چه صد وجب" ، پلنومی که نه رسمیت داشت و نه قانونی بود .
اما در پلنوم چه گذشت؟  در پلنوم ٢٣  که به نام حزب حکمتیست زده شد چه اتفاقی افتاد و چه اتفاقی باید می افتاد؟  آیا این پلنوم رسمیت داشت؟  فرق این پلنوم با دیگر پلنوم ها چه  بود؟  و .... میتوان دهها سوال  دیگر برای این پلنوم طرح کرد و به آن جواب داد .


در هر پلنوم سیاسی هر حزبی  تنها کارش تعیین سیاست جدیدی برای دوران و مقطعی است که در آن حزب نسبت به موقعیت جامعه و اتفاقات دوروبر تصمیم گیری بکند.  کاری که پلنوم رفقای خط باز نگری نتوانست بکند. "پلنومی که رسمیت نداشتن و به همین دلیل نتوانست به بحث در مورد پلاتفرم هیئت دائم نیز بپردازد. پلنومی که رسمی نبود٬ و قانونی نبود٬ جکسه ای مشورتی به نام حزب حکمتیست و پلنوم حزب رو به جامعه اعلام شد. هیئت دائم به جای اینکه کمی متمدن همین را بگوید و اعلام کند که اقلیت بودند و اعلام کند که جمع هم نظران خود را٬ مدافعان خود را جمع کرده اند٬ و پلنوم هیئت دائم بوده است٬ باز به نام اکثریت کمیته مرکزی و به نام حزب حکمتیست اعلام کردند.
اما تنها کاری که در این پلنوم انجام دادند فقط و فقط تنظیم یک دادگاه  نیمه نظامی به نام کنگره پنجم برای رفقای دفتر سیاسی  که در مقابل قانون شکنی آنها ایستادند و از حزب و سیاستهای تا کنونی آن دفاع کردند بود. در حالی که اگر قرار باشد کسی مورد مواخذه قرار بگیرد خود همین رفقای خط بازنگری "هیئت دائم سابق حزب " هستند که باید بیایند و در مقابل کنگره و همه ی اعضا و کاردهای این حزب جواب پس بدهند. کنگره ای که هیچ قانونیتی ندارد کنگره ای که با عدم حضور اکثریت کمیته مرکزی در موردش تصمیم گیری شده باشد چه می تواند باشد؟


کنگره ای که این رفقا درصدد برگزار کردنش هستند کنگره جدایی از حزب حکمتیست می باشد ،جدایی که حتی حاضر به بیان آن نیستند. نمی خواهند قبول کنند که  نمی توان با حفظ نام حکمتیست و یدک کشیدن آن به دنبال خودشان با استفاده از اعتبار آن ٬ و با جایگذینی خطی دیگر به جای سیاست و خط آن٬ با کنار گذاشتن سیاستهای که در جامعه حزب را به با آن میشناسند با نام حزب حکمتیست فعالیت کرد. این کلاه بزرگی است که فقط سر خودشان و افراد دورو برشان می گذارند و کماکان گذاشته اند .
کنگره ٥ حزب حکمتیست در پلنوم ٢٢ حزب که سر منشاء این اختلافات بود از تاریخ و مکان تا مسئول پیش برنده کنگره  تعیین شده بود ،  کنگره ای که خود  این رفقا در پلنوم ٢٢ به علنی بودن ان رای  دادند .  اما جای سوال است که چرا باز در مقابل تصمیم خودشان ایستادند و دوباره همانند سیاستهایشان  در نظر و تصمیمات خودشان تجدید نظر می کنند و حتی حاضر نیستند به رای و تصمیمات خودشان احترام بگذارند .


رفقا فقط این را می خواهم بگوییم٬ که حزب حکمتیست سر جای خودش با اتکا به سیاستهای تاکنونی مانده است. مدافعان این خط و سیاست  به کنگره ٥ حزب می روند و از همه شما اعضا و کادر های این حزب می خواهم  که در این کنگره شرکت کنید .


رفقا به قول کورش مدرسی:" :آینده صفحه نوشته نشده ای است که انسانهای زنده امروز می توانند با چشم باز آن را بنویسند ، اراده انسان تاریخ را می سازد".  
 
آرام خوانچه زر
١٢ فوریه ٢٠١٢
-- 
     batashakoor: