دغدغه هاي يک نماينده کنگره ٤
فواد عبداللهي
شادابي فعاليت حزبي ما ربط مستقيمي به پويايي و بالندگي گرايش و خط ايدولوژيک و نظري عمومي ما دارد. حزب سياسي جدا از يک بستر نظري قابل تصور نيست. کسي نميتواند به يک گرايش ميرنده تعلق داشته باشد و در عين حال حزبي قوي بسازد. متقابلا وجود گرايشات فکري و سياسي قدرتمند بدون وجود بازتاب عملي آن در شکل احزاب سياسي قابل تصور نيست. به اين ترتيب بايد اين دو سطح را از هم تفکيک کرد: وظايف و اولويت هاي حزب حکمتيست بطور اخص و اولويت هاي جنبش کمونيستي کارگري بعنوان يک جريان رو به اعتلا.
با اين مقدمه کوتاه جهتگيري کنگره و مباحثات آن تا چه اندازه به پراتيک مادي تبديل خواهد شد و بر دنياي خارج از حزب تاثير خواهد گذاشت، کاملا بستگي به فعاليت عملي کمونيست هايي دارد که در جهت تحقق اهداف اين کنگره تلاش ميکنند. در اين راستا معطوف شدن يک حزب کمونيستي به ديدن و سنجيدن اندازه واقعي موانع انقلاب کارگري مهم است. سوالات متعددي مطرح است که بايد پاسخ آنها را از کنگره دريافت کرد. از جمله اوضاع طبقه کارگر و موقعيت انقلاب کارگري چيست و حزب ما در اين ميان چه جايگاه ويژه اي داشته و ميتواند داشته باشد؟ کدام پروسه هاي عيني و واقعي در جامعه بيرون از ذهن توسط حزب ما به پيش رانده شده و يا ميتواند و بايد به پيش رانده شود؟ چرا طبقه کارگر چه در مقياس جهاني و چه در ايران اين چنين متفرق است؟ چرا صحنه سياست در ايران در چندين دهه اخير ملک احزاب بورژوايي بوده است؟ چرا کمونيسم متشکل در زبان، تبليغ، عمل و موجوديت سازماني خود از طبقه کارگر جدا افتاده است؟ چرا اعتراضات جاري کارگري متحدانه نيست؟ چه چيز مانع پيوند عملي کمونيسم با رهبران عملي جنبش کارگري است؟ جنبش کمونيستي در کردستان را چگونه پيروز ميکنيم؟ حزب ما کجاي تاريخ معاصر خويش است و بطور ابژکتيو کدام صفحه از تاريخ جنبش کارگري و کمونيستي توسط پراتيک ما ورق خورده است؟ چه بايد کرد تا دو سال بعد تناسب قواي واقعي در جامعه هرچه بيشتر بنفع کارگران و اتحاد و تشکل و پيوند آنان با مبارزه کمونيستي تغيير يافته باشد؟ اينها سوالاتي است که کنگره پيش رو بايد از دل بحث هاي گوناگونش در مقابل خود بگذارد و بنظر من با هوشياري و واقع بيني که درخور يک جمع فشرده از کادرهاي کمونيست مجرب است، به آنها پاسخ داد.
لازم است که در حاشيه به نقش محوري نمايندگان و کادرها بعنوان "عنصر تجربه" که در کنگره ٤ گرد هم مي آيند اشاره اي بکنم. کساني که از مسايل سرسري نميگذرند، کساني که هر کلمه، هر استدلال و هر پيشنهادشان بار عملي ملموس و زنده اي خواهد داشت که به دنيايي از تجربه مبارزاتي متکي است. بيشک عنصر تجربه، اميد و اعتماد به پيروزي و پيشروي حزب حکمتيست را صد چندان ميکند. ما راه طولاني و پر افت و خيزي را در پيش داريم. براي پيمودن اين راه بايد مجهز بود.