بازگشت مارکس
این روزها همه جا از بازگشت مارکس صحبت میکنند. جدال بین کار و سرمایه در این سطح نیز دیدنی است. این تنها کمونیستها نیستند که از بازگشت مارکس صحبت میکنند، بلکه سرمایه داران و سران دول بورژوایی نیز از وزیر امور خارجه آلمان گرفته تا سر اسقف کانتربری تا پاپ در روم از ارزیابی درست مارکس از کاپیتالیسم حرف میزنند. در پس اعتراف به حقیقت ارزیابی مارکس از کاپیتالیسم، اما رویاروئی کار و سرمایه، که در آن تمام سرمایه داران و سران دول بورژوائی از بوش تا گلدن براون تا وزیر امورخارجه آلمان تا هوجین تائو در چین تا خامنه ای و پاپ و همه مفسران و سخنگویان خرد وریز آن که علیه کار متحد هستند، را میتوان بروشنی دید.
رویدادهای اخیر که حکم گندیدگی کامل نظام کار مزدی در هر شکل و قالبی را میدهد در واقع دادخواست و ادعانامه مارکسیستی طبقه کارگر است علیه کلیت نظام کارمزدی. بحران اخیر بیش از هر زمانی نیاز به مارکس و نیاز به کمونیسم را برای رهائی بشریت از نظام سرمایه داری و بازگرداندن اختیار انسان به انسان، جلو جامعه بشری گرفته است. .