-- Logo ---->

 

شکاف جدی در ائتلاف حاکم بر عراق

مصاحبه با فاتح شیخ  درباره تنشهای سیاسی اخیر در عراق

پرتو: قانون جديد  پارلمان عراق در مورد انتخابات استانها (مصوب ۲۲ ژوئيه) در واقع کنار گذاشتن ماده ١٤٠ قانون اساسی است كه مکانیسم رفراندم را برای حل معضل کرکوک مقرر کرده است. قانون جديد، انتخابات كركوك را بر اساس تقسيم قومی شهروندان (كرد و عرب و تركمان) سهمیه بندی كرده است. اين تغيير سياست چه اهدافی دارد و نتيجه تا كنونی آن چه بوده است؟ 

فاتح شیخ: تنش اخیر از این نظر که شکست پروژه تقسیم قدرت در چارچوب “فدرالیسم” را در صحنه سیاست عراق به نمایش گذاشته، دارای اهمیت جدی است. صورت مساله کشمکش بر سر تعلق اداری کرکوک به قلمرو دولت بغداد یا به قلمرو سلطه دو حزب حاکم در کردستان است، اما واقعیت مساله فراتر از این است. آنچه در جریان است رویاروئی کامل دو قطب جنبشی، دو مرکز قدرت سیاسی - نظامی دارای منافع متضاد و در عین حال شریک در دولت عراق است؛ رویاروئی ای که بالقوه میتواند کل داربست ائتلافی آن دولت را در هم بریزد. کشمکش جریانات ناسیونالیسم عرب – اسلامی سهیم در دولت بغداد با دو حزب ناسیونالیست کرد که مساله کرکوک کانال فعلی پیش بردن آن، خط جبهه آن و پیش صحنه آن است.

اتفاقی که افتاده دهان باز کردن یک شکاف واقعی است که منافع مشترک ترکیب قومی - اسلامی حاکم بر بغداد را از منافع و آرزوهای سیاسی احزاب حاکم بر کردستان جدا میکند. پیشتر هم کم و بیش روشن بود که شکاف این دو قطب پل بستنی نیست. چراکه علاوه بر نیم قرن تقابل مداوم دو جنبش که ابعاد بزرگی از نسل کشی و ویرانی و مشقت و محرومیت برای مردم کردستان ببار آورده، بخش وسیعی از مناطق کردنشین از سال ١٩٩١ بطور دوفاکتو از قلمرو حاکمیت بغداد جدا بوده است.

چارچوب موسوم به نظام “دمکراسی فدرالی توافقی” عراق، جز یک ائتلاف موقت منطبق با توازن قوای مقطع لشکرکشی آمریکا و سقوط رژیم بعث نبود. قابل پیش بینی بود که با تغییر توازن قوا، این چارچوب ترک بر دارد و  چند تکه شود. تناقضات واقعی ایجاب میکرد که شکاف دیر یا زود سر باز کند. باز شدن شکاف از دریچه معضل کرکوک قابل درک است و در خطوط عمومی از انتخابات نوامبر ۲٠٠٦ آمریکا و انتشار گزارش بیکر- همیلتن پیش بینی میشد. طبیعی بود که شکست استراتژی میلیتاریستی آمریکا و موقعیت نامساعد آمریکا در عراق، عواقب نامساعدی برای متحدان بلاواسطه آمریکا ببار آورد. ازجمله موقعیت احزاب کردستان هم از افول موقعیت آمریکا تاثیر مستقیم گرفت. در مقابل، دست بالا پیدا کردن جمهوری اسلامی در عراق از یکسو و دخالت ترکیه در سرنوشت سیاسی عراق با حمایت آمریکا از سوی دیگر دو فاکتور دیگر موثر در تغییر بیشتر توازن قوا به نفع گروهبندیهای اسلامی و قومی عرب در ترکیب دولت عراق و به زیان احزاب ناسیونالیست کرد بود. احزاب حاکم بر کردستان، سال ۲٠٠۳ برخلاف تمایل واقعی مردم کردستان و بدون مراجعه به آرائشان مناطق زیر حاکمیت خود را مجددا به دولت بغداد الحاق کردند؛ با این اقدام، به قیمت گرفتن سهمی از قدرت مرکزی، مردم کردستان را از انتخاب آینده سیاسی خود محروم کردند و خود را در دام یک ائتلاف متناقض و  سست بنیاد با جریانات اسلامی و قومی عرب انداختند. آنها که از ضرورت برگزاری رفراندم برای تعیین تکلیف اداری کرکوک دفاع میکنند، د خود مانع برگزاری رفراندم برای تعیین آینده سیاسی کردستان شده اند و از فدرالیسمی دفاع کرده اند که شکست آن از همان ابتدا آشکار بود.

دولت مالکی و جریانات اسلامی قومی با تجدید سازمان ارتش عراق از ترکیب میلیشیای “سازمان بدر” و غیره و با تکیه به میلیشیاهای موجود و گروههای “صحوه”میخواهند نیروهای خود را در کرکوک و خانقین و غیره مستقر کنند تا این مناطق را از کنترل احزاب کردستان بیرون آورند. مضمون اصلی و مهمترین بند قانون جدید در مورد کرکوک این است که به طرح استقرار “ارتش عراق” متشکل از “نیروهای وسط و جنوب” در مناطق کردنشین قانونیت بدهد. افول موقعیت آمریکا و تغییر توازن قوای ناشی از آن و دخالت آشکار دولتهای ترکیه و ایران به آنها امکان داده دست به اجرای این طرح بزنند. اینکه یک هفته مذاکره فشرده دو حزب کردستان با دولت مالکی و احزاب درون پارلمان برای تغییر قانون جدید، با وساطت نماینده سازمان ملل و دخالت سفیران آمریکا و انگلیس به نتیجه نرسید ، خطر تصاعد تنش کنونی به درگیری نظامی و جنگ را جدی کرده است.          

پرتو:  شكست استراتژی آمريكا در عراق و منطقه، شانس زیادی برای متحدينش باقی نگذاشته است. "حکومت منطقه ای كردستان" با يا بدون كركوك، بطور واقعی در محاصره سياسی، اقتصادی و نظامی دولت مركزی عراق- دولتهای تركيه و ايران قرار گرفته است. آيا تنش اخیر به معنای خطر بروز جنگ جديد قومی بين احزاب ناسيوناليست كرد  و اثتلاف احزاب ديگر قومی در دولت مركزی عراق است، يا كردستان عراق ميتواند مسير ديگری داشته باشد؟

فاتح شیخ: بطور قطع، مردم کردستان عراق میتوانند بجای مسیر پرمخاطره کنونی، مسیر استقلال  را انتخاب کنند و بیگمان علاوه بر حق، شایستگی و تجربه و آگاهی کافی برای انتخاب چنین مسیری را دارند. ادامه تنش جاری ممکن است به تجدید جنگ بکشد. راه موثر اجتناب از جنگ نه تصاعد تنش و تقویت عرق ناسیونالیستی و نه تمکین در برابر تعرضات و تهدیدات نظامی دولت مالکی و جریانات ناسیونالیست اسلامی است، بلکه بسیج یک تعرض سیاسی روشن و نیرومند با هدف رها کردن جامعه کردستان از سراب فدرالیسم، با تاکید بر خواست استقلال است. در سالهای گذشته کمونیستها و بخشهای وسیعی از مردم کردستان عراق از این خواست دفاع کرده اند. مکانیسم تحقق این خواست برگزاری رفراندم در مناطق کردنشین است. جدائی و تشکیل دولت مستقل حق بی چون و چرای مردم کردستان است. احزاب حاکم هم به رغم پایبندی به “فدرالیسم”، به حق جدائی اذعان میکنند. سال ۲٠٠٥ همزمان با برگزاری انتخابات پارلمان، در سطوح محدودی هم صندوقهای غیررسمی رفراندم برای استقلال کردستان گذاشته شد. به اذعان مسئولان حکومت ٩٨ درصد آرای ریخته شده به این صندوقها رای به استقلال بود. در ادبیات سیاسی کمونیسم کارگری، پیگیرانه از خواست استقلال دفاع شده و در اینجا نیاز به تاکید مجدد آن نیست.

آنچه امروز آشکارتر است، بن بست سیاست الحاق و شکست فدرالیسم و اثبات باز هم بیشتر حقانیت خواست استقلال است. بر متن اوضاع موجود، اعتراض کارگران و توده مردم به شرایط فلاکتبار زندگیشان وسیعا رشد کرده است. کارگران و توده مردم ناچارند و حق دارند به فقر و فلاکتی که بر آنها تحمیل شده اعتراض کنند و برای دفاع از معیشت خود مبارزه کنند. اما به همان شیوه حق دارند از استقلال منطقه ای که در آن زندگی میکنند و از برگزاری رفراندم استقلال دفاع کنند.

 

امروز یک بار دیگر امکان یک انتخاب سیاسی دیگر، انتخاب یک مسیر دیگر، یک آینده سیاسی دیگر برای کردستان عراق باز شده است.