بيلاني كوتاه از يكسال كار كميته هاي كمونيستي

بهرام مدرسي

www.bahrambahram.blog.com

 

 

امروز حدودا  يكسال از مباحث حزب درباره تشكيل كميته هاي كمونيستي و تشكيل عملي اين كميته ها ميگذرد. تلاش من اين جا به دست دادن يك بيلان كوتاه از اين تلاش يكساله است. اين به اعتقاد من به همه ما كمك ميكند كه يكبار ديگر به خودمان و ماشيني كه براي دخالت در زندگي مردم ساختيم بنگريم. روشن است كه اين جا بحث ابدا نقد سبك كار ما يا فلان كمتيه در دخالت در فلان مسله اجتماعي نيست و بيشتر از هر چيز اين جا موضوع اين بيلان نقد ديگران نيست! اين جا بحث درباره خودمان است٬ درباره كميته هايمان و همانطور كه گفته شد٬ ماشيني كه ساختيم. به نظر من بايد بسيار بيشتر از آنچه كه تاكنون به "ماشين حزبي" پرداخته ايم٬  بپردازيم. در تاريخ "چپ" بحث درباره  ماشين حزبي و تاكيد بر زواياي مختلف آن اتوماتيك وار "همه" را به بايد استالين و احزاب بلوك شرق و دنياي خاكستري آنها مياندازد. در حاليكه براي ما اين حزب و ماشين آن به اين اعتبار تنها سلاحمان براي ساختن جهاني آزاد و برابر است! به اعتقاد من تا آن درجه كه ما به نقد شيوه هاي فعاليت٬ فرقه اي٬ سنتي٬ غير اجتماعي و غيره  پرداخته ايم٬ به نقد اين "ماشين" و به اين اعتبار خودمان و نتايج همه آن "نقاط قابل نقد" گفته شده نپرداخته ايم. 

 اين بحث جمع بندي نكاتي هستند كه از طرف من در كميته تشكيلات كل كشور حزب مطرح گشتند.  همينجا از همه رفقاي عضو كميته هاي كمونيستي را دعوت به دخالت در اين بحث ميكنم.

 

۱- كار كميته اي

در ابتداي تشكيل كميته ها در ميان جمع نه نسبتا كمي از كادرهاي حزب تمايل زيادي به كار متشكل به اين معنا وجود نداشت.  نتيجه ارتباطات منفصلي كه تا آن زمان از طرف ما بدرستي طرح و دنبال شده بودند٬ يكي اش اصرار بر ادامه كار به همان شكل سابق بود. "فردي" كار كردن و رابطه مستقيم با مسول حزبي داشتن براي بسياري از رفقا تنها راه ممكن براي فعاليت متشكل حزبي بود. هر چند بعد از جلسات متعددي رفقا همه قبول كردند كه كار واقعا متشكل معنايش نه رابطه منفصل با حزب٬ بلكه متمركز كردن فعاليت حزب و به اين اعتبار خود حزب در محل است٬ اما تمايل جدي به اين نوع كار متشكل در ابتدا ديده نميشد. امروز اين تصوير به كلي متفاوت است! هر سه يا چند نفر از رفقاي حزب كه با هم در رابطه اي سياسي و مبارزاتي قرار ميگيرند٬ بعد از مدت كوتاهي خودشان پيشنهاد دهنده تشكيل كميته اي كمونيستي ميشوند. تمايل به كار متمركز حزبي٬ به معناي واقعي آن به نظر من ابدا قابل قياس با يكسال گذشته و سال هاي پيش از آن نيست. همين تمايل به كار متشكل در ميان رفقاي ما فضايي ديگر و به اين اعتبار مثبت را در ميان كل فعالين "چپ" هم بوجود آورده است. اعتماد به نفس٬ اعتماد به يكديگر و اعتماد به كار متشكل امروز ديگر "مزه اش" چشيده شده است. يك دوره فعاليت متمركز و ديدن نتايج آن عملا همه مان را به درستي گذار از فعاليت منفصل حزبي٬ به فعاليت متشكل حزبي رساند. به اين اعتبار حزب در محل نه يك "صاحب" بلكه صاحبان متعددي  پيدا كرد  كه هريك در جاي خود نماينده حزب٬ سازمانده حزب و سخنگوي حزب هستند. اين تنها از كار متشكل حزبي بيرون ميايد٬ هيچ تك فرد كمونيستي به تنهايي با رابطه اي منفصل با حزبش امكان پيدا كردن چنين كاليبري را در محيط خود نخواهدداشت. ضرورت دخالت بزرگ در اوضاعي سياسي جامعه رجوع به اين سبك كار را براي ما الزامي كرد و يكسال گذشته درستي آن را در درجه اول به خود ما نشان داد.

كار كميته هاي كمونيستي به اين اعتبار امروز يكي از داده هاي پذيرفته شده كار متشكل كمونيستي  دردرجه اول براي خود ما و در درجه دوم براي محيطي كه بشدت تحت تاثير رفقاي ما است٬ تبديل شده است.

 

۲- متشكل شدن سازماندهندگان و آژيتاتورها در كنار هم

يكي از نقاط گرهي مباحث كميته هاي كمونيستي٬  سازمان دادن آژيتاتورها و سازماندهندگان حزبي در كنار هم بودند.  ما بدرستي متوجه جلب نسلي از آژيتاتورهاي اجتماعي به حزب بوديم. همانجا مطرح كرديم كه اين چهره هاي سرشانس مبارزات مردم٬ اگر در كنار ماشين محكم و قابل اتكاي حزبي قرار نگيرند٬ از پا درميايند٬ كارشان ادامه دار نخواهد بود و دير يا زود ضربه خواهند خورد. اين نسل آژيتاتورها  ميدانند كه كي بايد پيشروي كنند٬ كي بايد عقب نشيني كنند٬ مردم به حرفشان گوش ميدهند و به اين اعتبار تسمه نقاله هاي اصلي وصل لكردن يك حزب سياسي به مردم هستند. تسمه نقاله هايي كه بدون ماشين حزبي محكم در كنارشان با مشكلات جدي براي ادامه كارشان روبرو خواهند بود. از طرف ديگر هم جلب تعداد وسيعي از سازماندهنگان حزبي ٬ كساني كه ميدانند كه چگونه بايد متشكل كرد٬ چه كسي را كجا بايد سازمان داد٬ چه زمان و به چه كسي بايد چه ماموريتي را داد هم آن ماتريال لازم را براي سازمان دادن كميته هاي كمونيستي بعنوان ظرفي كه سازماندهندگان و آژيتاتورها را كنار هم و در يك جا سازمان ميدهد٬ را به دست دادند.

در ابتداي كار قرار دادن آژيتاتورها در كنار سازماندهندگان٬ مشكلاتي رادر مناطقي براي ما ايجاد كرد٬ مشكلاتي كه بخشا همين امروز هم قابل مشاهده هستند.  مشكل اين بود كه پيش از طرح بحث كميته هاي كمونيستي٬ تناقضاتي ميان آژيتاتورها و سازماندهندگان در مناطقي بوجود آمده بوند. بحث هاي سياسي هرچه بودند٬ اصل داستان "رقابت" ميان اين دو نوع كار متفاوت كه بدون يكديگر اساسا امكان زندگي براي هيچكدامشان وجود ندارد٬ بود. آژيتاتور ما بعلت روابط وسيع اجتماعي كه داشت  به "راست" بودن محكوم ميشد٬ هامنطور كه سازمانده ما هم به دليل تمركزش بر مسايل سياسي به  "غير اجتماعي"  بودن محكوم ميشد. اما نه آن يكي راست بود و نه اين يكي غير اجتماعي! بحث ما اين بود كه سازمانده كمونيست داشتن درست به همان اندازه براي ما از نان شب هم مهمتر است كه آژيتاتور كمونيست داشتن! بحث ما اين بود كه هيچ حزبي بدون داشتن نسلي از آژيتاتورهاي كمونيستي كه اعتماد مردم به حزب را به اعتبار اعتمادي كه به خود آن ها است٬ تامين ميكنند٬ هيچ حزبي نميتواند از توده اي بودن و بزرگ شدن حتي كلمه اي حرف هم بزند! خوشبختانه بجز در موارد معدودي٬ اين مشكلات حل شده اند. تجربه و بخصوص موفقيت هاي كميته هاي ما اتفاقا به اعتبار اينكه هردو٬ هم آژيتاتورها و هم سازماندهندگان در كميته ها با هم كار ميكنند٬ عملا  كل فعاليت كمونيستي را در آن جامعه متحول كرد. همانطور كه گفته شد٬ موفقيت هاي كميته هاي ما در بسياري از مناطق كشور عملا نشان داد كه يك حزب سياسي كمونيستي٬ هم محتاج سازماندهندگان حزبي و هم آژيتاتورهاي كمونيست است. كه هردو به اين اعتبار مكمل يكديگرند. كه تصميم آژيتاتور ما در فلان آكسيون هنگامي كه بلافاصله از طرف ماشين حزبي ما در محل تاييد و اجرا ميشود٬ هم موفقيت آن آكسيون را تضمين ميكند و هم اعتبار آن آژيتاتور و به اين اعتبار كل حزب را در محل بالا ميبرد. مزه فعاليت متشكل آژيتاتورها و سازماندهندگان باهم را امروز بسياري از رفقاي ما تجربه كرده اند و به اين اعتبار كاليبري ديگر از فعاليت را ارايه داده ند

 

۳- اعتماد به رهبري حزب و سياست هايش

يكي از نتايج بلافصل موفقيت كار كميته هاي كمونيستي٬ اعتماد و باور بيشتر به سياست هاي حزب و رهبري آن است. منظور از رهبري حزب٬ تنها رهبري نشسته حزب در خارج كشور نيست٬ بحث درمورد كل رهبري حزب در ايران و خارج كشور است! اعتماد به سياست هاي اين رهبري در نتيجه موفقيت كار كميته هاي كمونيستي٬ اعتبار كل اين رهبري را بالا برده است! اين رهبري امروز بخصوص در محل بسيار راحتتر ميتواند به تشكيلات تحت مسوليت خود دستو و فرمان پيشروي و يا عقب نشيني را بدهد. اعتمادي كه اين رهبري بخصوص آنجا كه در محل اكتيو است٬ براي دخالت در رويدادهاي آتي سياسي در جامعه به آن بشدت احتياج دارد.

 

۴- كميته ها خود را تكثير ميكنند

يكي از نتايج بلافصل همه نكات گفته شد٬ تكثير شدن كميته ها است. جايي كه ما تا مدتي پيش تنها يك كميته پرزنت داشتيم٬ امروز ميتوان از سه٬ چهار يا پنج كميته نام برد. اين پديده كل فضاي سياسي محلاتي را كه حزب در آن ها اكيتو است را بشدت تحت تاثير قرار داده است. اين پروسه را قطعا بايد چنان تقويت كرد كه كميته ها در ابعادي اجتماعي به داده اي غير قابل چشم پوشي براي دوست و دشمن تبديل شوند.

 

۵ - اما نكاتي كه از نظر من هنوز بايد بر آن تاكيد كرد٬ نكاتي كه توجه به آن ها كار اين ماشين را سهل تر و افكتيو تر ميكنند:

- گزارش دهي

كميته هاي ما هنوز گزارش دهي به معناي مطلع كردن رهبري حزب از اقداماتشان و مهمتر از آن همراه كردن اين رهبري و به اين اعتبار كل حزب با خود را قبول نكرده اند. گزارش دهي بيستر به معناي "كنترل" ديده ميشود٬ چيزي كه حتما كنترل را هم در خوددارد٬ اما متاسفانه گزارش دهي بعنوان ابزاري كه اين كميته ميتواند از طريق آن رهبري حزب را متوجه عرصه هايي٬ سياستهايي٬ اقداماتي و كلا اوضاعيديكر بكند٬ ديده نميشود. ديده نيمسود كه گزارش به رهبري حزب و كميته تشكيلات كل كشور٬ اقدامي براي همراهي كل حزب با كار يا سياستي است كه فلان كميته در جلسه اش تصويب كرده است. اين را حتما بايد بيشتر تاكيد كرد.

- جايگاه دبير

دبيران كميته هاي ما كمتر خودرا بعنوان فرماندهان اين كميته ها ميبينند. كميته ها در فاصله اجراي جلسات رسمي خود كارشان نميخوابد٬ فونكسيوني كه تضمين ميكند كه كميته هاي ما در فاصله نشست هاي خود كار خود را ادامه هد٬ فونكسيون دبير كميته است. اين به اعتقاد من هنوز جاي نيفتاده است. اعتماد به كار كميته اي بايد به اعتماد به كار دبيران اين كميته ها بعنوان هماهنگ كندگان كل كار كميته در فاصله دو نشست بارها و بارها تاكيد شوند.

- مطالعات ماركسيستي

كميته هاي ما براي تضمين سياست هاي ماركسيستي و شبكه هاي مرتبط به خود بايد بسيار بيشتر از امروز مباحث   و آمورش ماركسيستي را دنبال كنند. آموزش آگاهانه ماركسيسم كار تعطيلي ناپذير كميته هاي ما بايد باشد. به اين اعتبار اين يكي از وظايف مهم كميته تشكيلات كل كشور است كه ماتريال لازم را در اين رابطه در اختيار كميته هاي ما قرار دهد. كميته هاي كمونيستي استخوان بندي حزب هستند. تنها اين اسكلت است كه ماركسيست ماندن حزب رادر شرايطي كه "گوشت" ميليونها انسان معترض به آن "آويزان"ميشوند را ميتواند تضمين كند.

 

۲-۱-۲۰۰۷