١٦ آذر٨٨، مصافى ديگر
مظفر محمدى
رهبران جنبش سبز و نمايندگان و سخنگويانشان در دانشگاه ها مى خواهند در ١٦ آذر امسال تظاهرات و تحركات "مسالمت آميزى" را سازمان دهند. نمايندگان دولت و وزارت اطلاعات و فرماندهان سپاه هم تهديد مى كنند كه جلو هر گونه تظاهراتى را خواهند گرفت و از هم اكنون مشغول اقدامات پيشگيرانه از قبيل دستگيرى، تعقيب، اخراج و فراخواندن دانشجويان دانشگاه ها به كميته هاى انضباطى و غيره هستند.
در دعواهاى جناحى درون رژيم هر اتفاقى ممكن است بيافتد. آنها به قول خودشان
با هم تعامل كنند يا تقابل، اجازه تظاهرات مسالمت آميز بگيرند يا نه،
دانشجويان چپ و توده دانشجويانى كه خواهان جامعه اى آزاد، انسانى و برابر
هستند، در مقابل اين سوال قرار گرفته اند كه ١٦ آذر و جنبش سبز چه وجه
تشابه و اشتراكى با هم دارند؟
١٦ آذر روز قدس و نماز جمعه و يا تاسوعا و عاشورا نيست. روز اعتراض دانشگاه
به استبداد و تبعيض و نابرابرى است. در نتيجه دو گرايش و جنبش در دانشگاه
ها به اين سوال دو جواب متفاوت مى دهند.
دفاتر تحكيم وحدت، ليبرال ها و ناسيوناليست ها، ١٦ آذر را در ادامه جنبش سبز قرار داده و در نتيجه اگر تحركات دانشگاه ها در دست آن ها باشد آن را در خدمت سنت خود كه جنبش اصلاحات است بكار مى گيرند.
اما چپ در دانشگاه ها جواب ديگرى دارد. اين چپ اكنون صاحب يك پيشينه و يك سنت اجتماعى و انسانى است. سنت و تجربه اى كه در نتيجه تلاش و مبارزه سياسى و اجتماعى راديكال در چند سال اخير به دست آمده است. سنتى كه جناح راست در دانشگاه ها را در يك برهه زمانى معين به حاشيه رانده و پرچم آزادى، برابرى را در دانشگاه ها بر افراشته است.
جنبش سبز و نمايندگانش در دانشگاهها در صدد خاك كردن اين پرچم و احياى مجدد راست روى، اصلاحگرايى و ليبراليسم و ناسيوناليسم در دانشگاهها است. اما در همان حال، سايه جنبش آزاديخواهى و برابرى طلبى در دانشگاه ها بر سر جنبش سبز سنگينى مى كند. هم جناح حاكم و هم جناح اصلاح طلب، سنگينى سايه اين شبح را احساس مى كنند. دولت احمدى نژاد خوب مى داند كه اگر فعالين چپ را در دانشگاه ها زده است، اما پرچم، سنت و خواست آزادى، برابرى، "دانشگاه پادگان نيست"، "نه به آپارتايد جنسى" و خواست رفاه و خوشبختى براى مردم زحمتكش را نتوانسته ونمى تواند به سادگى از فضاى دانشگاه ها و جامعه محو كند. پيام آزادى، برابرى پيام دانشجويان چپ، پيام طبقه كارگر آگاه و پيام ميليون ها زن و جوان خواهان زندگى بهتر است.
از طرف ديگر همين پيام و همين سنت، رمز اتحاد چپ در دانشگاه ها هم هست. اگر دانشجويان چپ، آزاديخواه و برابرى طلب به اين تجربه وسنت خود متكى شوند، بايد بتوانند علاوه براينكه دست كل فعالين چپ را در دست هم مى گذارند، در همان حال فرصت و شانسى به توده وسيع دانشجويان چپ و آزاديخواه كه منفعتى در تداوم سركوب سياه و تداوم جنبش سبز اصلاح طلبى ندارند، مى دهند كه جلو بيايند و دور جنبش و پرچم و خواست هاى خود حلقه بزنند.
اگر چپ در دانشگاه ها نتواند خود را براي مصافى جدى عليه استبداد و عليه اصلاح گرايى آمده كند واگر ماشين سركوب امكان هر گونه ابراز وجودى را از آن بگيرد، مسلم است كه جنبش سبز در دانشگاه ها و بيرون آن، نه توانايى مقابله با استبداد را دارد و نه اساسا رسالتش حذف استبداد و كسب آزادى، برابرى است. جنبش سبز خواستار اصلاحاتى در جمهورى اسلامى به نفع خود است. نه درد كارگر، درد او است و نه زندگى مردم زحمتكش و زنان اسير آپارتايد جنسى امر آن.
در ١٦ آذر امسال شانس يك پيشروى ديگر براى آزاديخواهى و برابرى طلبى در مقابل هر دو جناح رژيم وجود دارد. اين يك زورآزمايى ديگر است. اين مصافى است كه پيش روى دانشجويان چپ قرار گرفته است تا آن را بسنجند و تلاش گسترده اى براى جمع آورى و به صف كردن نيروى خود سازمان دهند. اين مصافى آسان نخواهد بود. اما هر اندازه پيروزى در آن، نقطه عطف ديگرى همچون ١٦ آذر٨٦ براى دانشگاه ها و براى طبقه كارگر و كل جامعه ما خواهد بود. حتى اگر امكان هر گونه پيشرفت و دستاوردى را هم با زور بگيرند، اما خود تلاش سرخ در دانشگاه ها بار ديگر پيام آزادى، برابرى را به جامعه خواهد رساند.