بهبود وضعیت کارگران مهاجر ایرانی در عراق در گرو چیست؟
اسد گلچینی
مصاحبه کننده : اسماعیل ویسی
سایت اکتبر: در کردستان عراق هزاران نفر از کارگران ایرانی در مراکز و محل های کاری مشغول کارگری هستند. چرا این کارگران به کردستان مهاجرت کرد ه اند؟ آیا در آنجا مراکز کاری و تولیدی آنقدر فعال هستند که به نیروی کار از خارج احتیاج داشته باشد؟ در صورتیکه تا جایی که من اطلاعات دارم آنجا جامعه ای مصرف کننده است.
اسد گلچینی: بعد از سقوط صدام حسین در سال ٢٠٠٣، مناطق مختلف
در عراق میان احزاب تقسیم شد. منطقه کردستان عراق نیز در اختیار احزاب کرد
قرار گرفت. همه طرف های درگیر در تقسیم ثروت و بازار مصرف کننده گان، شریک
شدند. از آن زمان هر ساله بخشی از در آمد "دولت مرکزی" که چیزی حدود ١٢
میلیارد دلار (١٧ درصد کل بودجه عراق) بوده به احزاب حاکم در کردستان عراق
داده شده است. این ثروت هنگفت سر منشا بهبود وضعیت اقتصادی طبقه سرمایه دار
و اقشار خرده بورژوازی در کردستان عراق شد. طبعا از قبل این، بخش بسیار
بسیار ناچیزی هم در اشکال مختلف بین مردم زحمتکش تقسیم شده است. وضعیت مردم
عموما در مقایسه با شرایط فلاکت بار سالهای قبل بهبود پیدا کرد. چنین ثروت
و وضعیتی موجب جلب ورود کارگران مهاجر از کشورهای دیگر به آنجا بوده است،
کارگرانی که با دستمزد کمتر در مقایسه با کارگران بومی به کار گرفته شوند و
استثمار شوند.
کارگران ایرانی و بویژه کارگران کرد زبان در کردستان ایران بخش قابل توجهی
از این مهاجران را تشکیل دادند. آنها مشکل زبان نداشتند و سریعتر جلب این
بازار شدند. در کنار این صدها کمپانی بزرگ و کوچک دولتی و یا وابسته به
اطلاعات رژیم و همچنین کمپانی های شخصی در سایه کنترل رژیم، نیز دفاتر کار
خود را دائر کرده و به فروش محصولات خود مشغول شدند. در سالهای اول این
رونق پولی، ایران و ترکیه، چین،کره و بعدها سوریه هم تقریبا تمام کالا های
مصرفی برای این بازار جدید تامین میکردند و از طرف ایران فروش این کالاها
شامل نیروی کار هزاران کارگر هم شد. این کارگران بازار جدیدی برای فروش
نیروی کارشان پیدا کردند. در این سالها همه این کارگران مهاجر و کارگران
بومی نیز در ساختن شهرک های مدرن، پل سازی، جاده و راه سازی و تونل، سیستم
فاضلاب و بهداشت، شرکت ها، هتل و رستورانهای سطح بالا، خانه و آپارتمانهای
مدرن بویژه در چند شهر مرکزی در کردستان عراق مشارکت داشته اند. بخش عمده
کارگران ساده اساسا از کارگران بومی بوده اند و کارگران مهاجر ایرانی اکثرا
شامل کارگران ماهر هستند. این کارگران در رشته های سیمان کاری، کاشی کاری،
سیم کشی و برق، ساختن سقف و نما سازی های مدرن و ... کار میکنند. در کنار
این صدها کار و شغل در این زمینه ها کارگران مهاجر را به خود جلب میکرد. در
کردستان مراکز کاری وجود نداشت که این کارگران به اینجا بیایند بلکه این
پول و ثروت و بازار فروش کار بود که این کارگران و همزمان سرمایه داران
زیادی را هم بخود جلب کرد. در طول این سالها سرمایه داران کرد در هر دو سوی
مرز از استثمار شدید کارگران و فروش محصولات خود پول پارو کرده اند.
کارگران هم در دو سوی مرز ساعتهای زیادی را در طول شبانه روز کار کرده اند
اما باز هم اگر ٣ روز بیکار بمانند سطح زندگی و خورد و خوراک و مسکن و "رفاه
شان" دچار نوسان جدی میشود یعنی مساله ای که برای همه کارگران و بویژه
کارگران مهاجر ایرانی در کردستان عراق وجود دارد.
سایت اکتبر: حق و حقوق و مزایا و قوانین کاری کارگری در کردستان عراق چقدر شامل این کارگران میشود؟
اسد گلچینی: کارگران مهاجر ایرانی بدترین وضعیت را دارند مانند همه کارگران مهاجر در دیگر کشورها، مانند کارگران افغانی در ایران، مانند زنان خدمتکار آفریقایی در عراق، مانند کارگران نپالی و بنگلادشی در عراق و ... استاد کاران از کارگران مهاجر و ساده دستمزد بیشتری دارند اما شرایط کار و قرار داد تابع استانداردی نیست. هر سرمایه دار و صاحب کاری با اجیر کردن تعدادی استاد کار و کارگر، میتواند شرایطش را هم تحمیل کند چرا که اینها مهاجرند! و سرمایه داران حکومت و قانون را با خود دارند. بارها و بارها کارگران شاهد اجحاف از طرف کارفرمایان به این دلیل بوده و کارگران قادر به اعتراضی نبوده اند و یا اینکه هر اعتراض آنها با خطر جدی لغو اقامت و یا تمدید نکردن آن و یا اخراج و حتی پاپوش های دیگری مواجه شده اند. دستمزدها به نسبت دستمزد ها در ایران بهتر است اما خرج "زندگی" و خرج آمدن به آنجا از طریق شرکت هایی که از قبل دریافت مبلغ ١٥٠ دلار کارگران را به عراق میبرند و یا شرکت هایی که از همان ایران کارگران را استخدام میکنند و برایشان اقامت میگیرند، بالاست. پس انداز کردن برای کارگران مهاجر یعنی اینکه شرایط زندگی بسیار بدتری را تحمل کنی تا قادر به اندکی پس انداز برای مخارج خانواده هایی که در انتظار کمک آنها هستند باشد و از این لحاظ صرفه جویی درهزینه های خورد وخوراک وسکونت بسیار مهم است و بیشتر این کارگران به این دلیل در درساختمانهای نیمه کاره ای که دران کارمیکنند اقامت دارند که از هر لحاظ بدون امکانات زندگی است. کلا این کارگران از بسیاری لحاظ در شرایط ناامنی هستند و شامل امکانات و مزایا و ... مانند کارگران بومی در هما ن سطحی هم که هست نیستند.
سایت اکتبر: سوال اساسی این هست چکار باید کرد؟ ازکارگران پیشرو و کمونیست و فعال در کردستان عراق و کارگران مهاجر و همبستگی طبقاتی برای تغییر چه انتظاری باید داشت؟
اسد گلچینی: بهبود وضعیت کارگران مهاجر ایرانی در عراق تابعی
از هر گونه بهبود در وضعیت کارگران عراقی است. اینها را نمیتوان از هم جدا
کرد. هر تلاش جدی برای متحد کردن کارگران در عراق و مبارزه برای رفاه و
زندگی و شرایط مناسب در کار، میتواند همبستگی با کارگران مهاجر را بهبود
بخشد. کارگران مبارز و پیشرو در کردستان عراق چنانچه به این شناخت و این
آگاهی طبقاتی دست یابند که در ٦ سال گذشته آنچه کرده اند برای "برادارن و
خواهران کرد سرمایه دار" بوده است و ربطی به بهبود وضعیت توده مردم و
کارگران و خانواده هایشان ندارد، قدم مهمی برداشته اند. متاسفانه بر اثر
تلقینات دستگاه های تبلیغاتی سرمایه داران و ناسیونالیستها، کارگران مهاجر
ایرانی بیشتر از کارگران عراقی دچار این توهم بوده اند که احزاب حاکم در
کردستان عراق "از خودمان" هستند. و برای "خودمان" کار میکنیم و هر چه باشد
برای "بیگانه" نیست و ... همین تفکر ملی و ناسیونالیستی، از سرمایه دار "خودی
و ملی" یک عامل مهم در نا اگاهی کارگران به منفعت طبقاتی خودشان ساخته است.
و باز هم متاسفانه کارگران پیشرو و کمونیستهای عراقی نقشی در ایجاد
خودآگاهی سوسیالیستی و متحد کردن طبقه کارگر در مقابل سرمایه داران نداشته
اند، و در این سالهای رونق و استثمار بی حد و حصر و اجحافات بسیار بر
کارگران و بویژه کارگران مهاجر نتوانسته اند نقش قابل ملاحظه ای ایفا کنند.
چرا به همان اندازه که نوشیدن آزادانه آبجو،داشتن"سرمایه دار ملی" و فضای
نسبتا آزاد، میتواند کارگر ایرانی را جلب کند، اما محافل کارگران آگاه و
تشکل کارگران و کمونیستها نمیتواند گرما بخش محل های کار و دخمه هایی باشد
که کارگران ایرانی در شهرها و محل کارها برپا کرده اند و در آن "زندگی"
میکنند. چرا موضوعات کتاب های کمونیستی و تجارب مبارزه کارگران نقل محافل
این کارگران نیست؟ چند ماه کارکردن برای کارگران ایرانی مهاجر در عراق کافی
است تا متوجه وارونه بودن همه تبلیغات ناسیونالیستی شوند و آنچه را برای
آینده خود در کردستان ایران آرزو می کنند مطلقا رد کرده و آرزو نکنند. حضور
کارگران مهاجر ایرانی برای کمونیستها در هر جای خارج از ایران و از جمله
عراق باید همراه با حضور فعال کمونیستها در میان آنها باشد و کارگران مهاجر
هنگام بازگشت به "وطن" حامل آگاهی طبقاتی و کمونیستی و تجاربی باشند که در
شرایط خفقان زده ایران قادر به دستیابی به آنها نیستند.
اما باز هم اینچنین رابطه ای هم اگر باشد که لازمه هر گونه پیشرفتی است،
بشدت ناکافی است و هنوز جوابی برای بیرون رفتن از موقعیت بسیار ضعیف این
کارگران و موقعیت پایینی که در مهاجرت، بسیار بیشتر متحمل میشوند نیست.
محیطی که کارگران مهاجر ایرانی در آن هستند باید با فعالیت کارگران آگاه و
کمونیست ایرانی و عراقی عجین شود، کارگران مهاجر باید خود را در کنار
کارگران عراقی بیابند و بدانند که با آنها هم سرنوشتند. در چنین حالتی
بهبود در زندگی و شرایط کار کارگر عراقی مستقیما بر تغییر کار و زندگی و
برداشتن اجحافات بسیار بر کارگران مهاجر موثر میفتد.