كارگران بنگلادش: اعتصابات بعد از پيروزى
مصطفى رشيدى
روز ٢٧ ماه ژوتيه روز پيروزى براى كارگران اعتصابى كارخانه هاى پوشاك در بنگلادش بود. بدنبال موج پياپى اعتصابات٬ و در آخرين مورد اعتصابات چند صد هزار نفره ماه ژوئن٬ دولت و كارفرمايان به افزايش حداقل دستمزدها رضايت دادند. دستمزدها تا سطح دو برابر (از حدود ٢٠٠ دلار به ٤٠٠ دلار در ماه )افزايش يافتند. در نگاه اول٬ شايد انتظار شادى و كلاه به آسمان پرتاب كردن ميرفت. برعكس٬ اين خبر خشم كارگران را برانگيخت و از روز ٢٩ ژوئيه هزاران كارگر در شهر داكا٬ پايتخت بنگلادش كار را تعطيل و دست به اعتصاب زدند. در درگيرى واحدهاى بزرگ پليس ضد شورش بيش از بيست كارگر زخمی٬ تعداد بيشترى دستگیر شدند. روز سوم ماه اوت خبرها حكايت از تسرى اعتراضات به مراكز دورتر از جمله "آشوليا" و درگيرى گسترده كارگران و پليس داشت.
خواست عمومى كارگران ميزان ٥٠٠٠ تاكا٬ واحد پولى بنگلادش٬ حدود ٦٠٠ دلار را شامل ميگشت. حتى چنين رقمى٬ تا چه برسد به ٣٠٠٠ تاكا ( ٤٠٠ دلار ) موعود دولتى٬ بسختى ميتواند پايه اى ترين سطح معيشت روزمره را براى كارگران تامين كند. اعتراضات گسترده رنگ و بوى خشم عميق كارگران پوشاك را با خود حمل ميكرد.
اعتصاب كارگران پوشاك در دور دست ترين كشورهاى جهان توجه را بخود جلب نمود. در دل كشورى فقير و استبدادى يك منطقه صنعتى مدرن و عظيم٬ با بيش از چهار ميليون كارگر شاغل در ٤٥٠٠ كارخانه٬ توليد بخش بزرگى از پوشاك جمعيت جهان را بعهده دارند. بسختى ميتوان باور كرد كه البسه لوكس پشت ويترين فروشگاههاى زنجيره اى مركز پاريس و لندن در اين مراكز توليد ميگردد. محل كار و بطريق اولى محل زندگى اين كارگران بيشتر به يك زباله دانى شباهت دارد. از سر روى اين كارگران٬ كه اساسا زن و كودكان بخش اصلى آنرا تشكيل ميدهند٬ فقر و ندارى و بيمارى ميبارد. ساعات كار رسمى در اين كشور ٧٢ ساعت در هفته است. اين بيغوله ها با همت نيروى سركوب ويژه به ميدان زورگويى بدون افسار كارفرما تبديل شده است. اما غير از عرق و فقر و خون و باروت٬ از اين مراكز بوى پول و ثروت فضا را اشباع كرده است. حاصل كار اين كارگران يكبار ميلياردها دلار را سالانه نصيب كارفرماى محلى و دولت بنگلادش ميسازد و بار ديگر حاصل كار ارزان اين كارخانجات سرمنشا دهها برابر سود سرشار نصيب صاحبان فروشگاههاى البسه در غرب و سراسر جهان عمل ميكند.
دو برابر شدن سطح دستمزدها البته براى اين كارگران يك پيروزى بزرگ بود. بايد بخاطر داشت آخرين بار پس از قيام دو ميليون نفرى در ٢٠ ماه مه سال ٢٠٠٦ بود كه دستمزد كارگران از ميزان ١٣٠ دلار در ماه به ٢٠٠ دلار افزايش پيدا كرده بود. در اين فاصله صدها اعتصاب كارگرى با خواست افزايش دستمزدها با سركوب وحشيانه پاسخ گرفتند. پيروزى اخير براى كارگران پوشاك بنگلادشى جز بنزين تازه ترى بر خشم انباشته در دلهايشان نشد.
بالطبع خبرهاى دقيقى از وضع كارگران و بخصوص اعتراضات آنها به بيرون از بنگلادش درز نميكند. اما همان تصاوير چند دقيقه اى و گزارشات چند سطرى كفايت ميكند كه وجدان و احساس هر بيننده اى را بخود جلب كند. مشت گره كرده كارگر اعتصابى پشت دوربين٬ فرسنگها دورتر٬ را ميتوان بطرز باور نكردنى از طريق لباسهاى تن خود٬ مستقيما از راه پوست و تنفس از نزديك احساس كرد. اعتصابات اخير يكبار ديگر يقه وجدان عمومى جوامع غربى را گرفت كه چگونه سرمايه و سهام و دولت خودى مدعى حقوق بشر آنها در استثمار توحش آميز اين كارگران سهيم است؟ صحنه گلاويز شدن كارگران چه بسا كودك با پليس در دفاع از يك حقوق بخور و نمير وجدان اتحاديه و جوامع كارگرى در دل اروپا را گرفته است كه همبستگى جهانى و برادرى طبقاتى تان كجاست؟
زمانى نه چندان دورتر٬ يكى بعد از ديگرى كارخانه هاى توليد پوشاك كشورهاى غربى و مراكز صنعتى قديمى تعطيل شده و به طمع كار ارزان كارگر بنگلادشى راهى آن ديار شدند. اعتصابات گسترده كارگرى در بنگلادش كور سوى اميد تازه براى طبقه كارگر جهانى است كه اين دوره ميتواند پايان بيابد. ورق ميتواند برگردد. كارگر بنگلادشى و جنگ بى امانش عليه سرمايه داران شايسته بيشترين حمايتهاست. اما تحول شورانگيز در گرو اينستكه چگونه طبقه كارگر جهانى و در درجه اول طبقه كارگر در اروپا و غرب اين حركت را ازآن خود ببيند.
پنجم اوت ٢٠١٠