غزه و گسترش تحراکات ارتجاعی در منطقه
امان کفا
باز هم دولت فاشیستی اسرائیل جنایت دیگری مرتکب شد و باز هم دول "پیشرفته" قیل و قال زیادی به راه انداختند و کماکان اجازه دادند که مردم غزه در محاصره باقی بمانند. یکبار دیگرسازمان ملل اجلاسیه خود را برگزار کرد، و اعلام داشت که جملگی به اسرائیل اعتراض دارند، اما از آنجا که دولت آمریکا هرگونه بیانیه شدیدالحن را "وتو" می کند، دستشان بسته است و نمی توانند عکس العمل "قاطعی" نشان دهند. دولت فرانسه جهت امتیاز گرفتن بیشتر در منطقه، خواست "انسان دوستانه" اروپا را با پیشنهاد "تحقیق در مورد حمله به کشتی امداد رسانی ترکیه ای" را به اسرائیل داد. اما سفیر اسرائیل در آمریکا آب پاکی را روی دست همه شان ریخت و اظهار داشت که "مگر آمریکا یا هیچکدام از شما اجازه میدهید که کمسیون بین المللی در مورد اتفاقات در افغانستان دخالت کند، که اسرائیل با بررسی چنین کمسیونی موافقت کند. اسرائیل هم دمکراسی است و مثل بقیه بررسی خودش را خواهد کرد و نتیجه را به اطلاع عموم می رساند !" و به این ترتیب باری دیگر کلوپ دولت ها در بهترین حالت از اسرائیل خواهش خواهند کرد که بی سر و صدا و "معقول" به محاصره و عملآ فتل عام بیش از یک میلیون انسان ادامه دهد!
جالب توجه است که این وقایع در عین حال به دولت ترکیه امکان داد که بتواند موقعیت خود را در منطقه تقویت کند. مدتی است که با بهم ریختن پایه های اساسی قدرت بلامنازع آمریکا، ترکیه نیز سعی بر این دارد که سهمی بیشتر در خاورمیانه و سیاست های آن داشته باشد. در حقیقت پیگیری همین سیاست بود که به قرارداد در مورد غنی سازی اورانیوم با جمهوری اسلامی انجامید و فراتر از این، مشخصا بعد از دیدارها و مذاکرات اخیر در تهران، دولت ترکیه امکانات ارسال کشتی برای غزه را فراهم آورد. روابط نزدیکتر دولت ترکیه با جمهوری اسلامی، برپایه همین سیاست تعیین شده بود. حمله اسرائیل به کشتی ترکیه در عین حال عکس العملی به این تغییرات توازن در خاورمیانه بود. فشاری که باعث خواهد شد که کشورهای عربی هم به آن واکنش نشان دهند. اظهارات اخیر ادیب زاده بانی بر ارسال کشتی امدادی توسط مصر و از طريق گذرگاه رفح برای غزه در همین چهارچوب انجام می گیرد.
در این اوضاع احوالی که از نظر سیاسی دولت صهیونیستی اسرائیل روزبروز با انزوا بیشتر مواجه می شود و دیگر کشورهای منطقه خواهان حق بیشتری از آنچه در خاورمیانه می گذرد می باشند، حمله به کاروان کمک رسانی می تواند عواقب خطرناکی داشته باشد. مشخصأ امکان بروز جنگ بیشتر می شود ( برکتی که حاضر و آماده در سفره هم دولت صهیونیستی و هم جمهوری اسلامی افتاده است تا در این بی افقی سیاسی با حمله به یکدیگر عمر خودشان را طولانی تر کنند). چنین جنگی اما دیگر مختص به دولت های اسرائیل و جمهوری اسلامی نخواهد بود. نا بسامانی های موجود از یکطرف به ناسیونالیسم های عرب و ترک و فارس امکان ابراز وجود بیشتر، و از طرف دیگر به سرکوب سیاسی وسیع تر طبقه کارگر، می تواند بیانجامد. کارگر نباید در بین این تقسیم بندی ها و سهم خواهی ها نظاره گر باشد، و اجازه دهد که بن بست های سیاسی این دولت ها، به هر بهانه ای فضای میلیتاریستی را دامن زند و ما را ترک و عرب و فارس کند و مردمان این کشورها را به جان هم بیاندازد. امری که بالفور با حقنه کردن و قربانی گرفتن از طبقه ما آغاز میشود.
شکی نیست که تنها اعلام فوری صلح و ایجاد یک دولت فلسطینی در جوار اسرائیل، حاکمیت دو دولت غیر قومی، غیر مذهبی و سکولار در اسرائیل و فلسطین میتواند به تروریسم رسمی که ریشه در نفرت قومی و مذهبی، شکاف جهان عرب و یهودیت دارد، خاتمه دهد.
در قدم اول اما، دولت اسرائیل باید بلافاصله به سرکوب مردم فلسطين و بيحقوقى رسمى آنها پایان دهد. این امر توسط طبقه کارگر ممکن می گردد. کارگر اسرائیلی، ایرانی، ترک زبان و عرب زبان در کل منطقه باید این خواست را در تقابل با هرگونه جنگ و تروریسم موجود در مقابل دولت ها قرار دهد. طبقه کارگر نباید اجازه دهد که دولت های مرتجعی نظیر جمهوری اسلامی و ترکیه منفعت تحقق این امر را در پس سیاست های قدرت طلبانه شان پایمال کنند.
همچنین تمامی کمک های مالی برای مردم غزه که به حساب های بانکی هلال احمر جمهوری اسلامی ارسال شده اند، باید توسط نمایندگان مستقیم مردم رسیدگی شوند، و امر رساندن هرکمکی به مردم غزه در هر کشور بایستی تحت نظارت مستقیم نمایندگان مردم و نهادهای مستقل همان کشور قرار گیرد. تضمین رساندن کمک ها به مردم عزه همانقدر به دول جمهوری اسلامی و ترکیه و مصر بی ربط است که به دولت اسرائیل که می خواهد کمک ها را از دالان های گمرک خود بگذراند. این شبکه های کارگری است که بایستی مرزهای مشهد و خوزستان، آنکارا و استابول ، بنادر سوئدی و اسکاتلندی تا غزه، را سازمان دهند و شکستن محاصره را تضمین کنند و دست تمامی دولت های سازمان مللی، تروریستهای دولتی و غیر دولتی را کوتاه کنند.
انجام چنین کاری دست طبقه ما را در دست هم طبقه ای های خود، مستقل از ملیت و نژاد و کشور قرار می دهد. منازعه ها و آنتاگونیسم واقعی و یا صوری، نزدیکی های تاکتیکی واستراتژیک بین جمهوری اسلامی و دولت های ترکیه و اسرائیل و مصر هیچ جایگاهی بین طبقه کارگر ندارد . از همین امروز کارگر کمونیست ما باید شبکه های خود را رسمیت دهد، متشکل کند و یکبار برای همیشه به این تقسیم بندی ها مرزی که سرمایه برای سرکوب کارگر روزمره بازتولید می کنند، پایان دهد.