محاکمه پاپ،تعرض بی خدایان به مذهب
سیف خدایاری
تلاش جمعی از بی خدایان مشهور مانند ریچارد داوکینز و کریستوفر هیچنز و حقوقدانان برجسته ای مانند جفری رابرتسون برای دستگیری بندیکت شانزدهم، بالاترین مقام مذهبی یک میلیارد مسیحی کاتولیک، هنگام سفر به انگلستان در سپتامبر جاری و دادگاهی کردن او به دنبال رسوایی جنسی گسترده کلیسا و حمایت سازمان یافته واتیکان از کودک آزاران و ایجاد زمینه برای تعرض جسمی و روحی به کودکان نقطه عطفی است که بی خدایان و انسانهای آزاد اندیش در مبارزه با مذهب بدان رسیده اند.
زمانی که مارکس مذهب را افیون توده ها نامید، هنوز بشریت از نقش مخرب مذهب در حیات اجتماعی انسانها بدین اندازه آگاه نبود؛ به همین دلیل این گفته متفکر بزرگ، سالها از جانب مخالفان دوآتشه اش با خصومت نقل شد و از جانب دوستدارانش چندان جدی گرفته نشد. امروز مخالفان مارکس نیز این واقعیت را پذیرفته اند که مذهب نه تنها افیون توده ها، بلکه سم، باروت و ویروسی است که قدرت تخریب بیشتری نسبت به افیون دارد.اسکاندال کودک آزاری گسترده و سازمان یافته توسط نهاد کلیسا که هر روز نمونه های شنیع آن " کشف " و بر ملا می شود، یک نمونه بارز گسترش این ویروس است که تا کنون زندگی میلیونها کودک را به گند کشیده و دنیای شیرین کودکان را به کابوسی ناخوشایند در سرتاسر حیات آنان تبدیل کرده است.
تلاش برای کوتاه کردن دست مذهب از زندگی انسانها و بویژه کودکان به عنوان موجودات بی دفاع بخشی از مبارزه آگاهانه انسانهای آزادیخواه بوده است که در اکثر موارد کمونیستها پیشکسوت آن بوده اند. اقدام داوکینز و همکاران اگر چه تاکنون نتیجه چشمگیری نداشته است، اما حداقل کلیسای واتیکان را وادار کرده است اندکی از غرور متافیزیکی اش را بکاهد. روز هیجدهم آوریل، پاپ بندیکت شانزدهم برای اولین بار اگر نه در واتیکان بلکه در سفارت واتیکان در مالت با ده نفر از افرادی که در دوران کودکی توسط چهار روحانی در یتیم خانه ای مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بودند دیدار کرد. او به طور غیر رسمی این رسوایی را پذیرفت هر چند "توصیه" کرد که مؤمنان به جای وسوسه های دنیای مدرن به ایمانشان بچسبند! بی شک یکی از جنبه های ناخوشایند وسوسه های دنیای مدرن برای مذهب، تکنولوژی ارتباطات و اطلاع رسانی مانند انترنت است که انسانهای آتئیست را در چهارگوشه دنیا برای مبارزه علیه مذهب بهم وصل کرده است. نتیجه آنی و فوری اقدامات بی خدایان، شکل میلیتانت مبارزه با مذهب است که سکولاریسم را پشت سر گذاشته و وارد عرصه ای جدید از بی خدایی و ضد خدایی گشته است. جمله زیر از داوکینز نمونه عینی این میلیتانیسم ضد مذهبی است:
«پاپ همان مردی است که هنگامیکه قدیسانش در شلوار تا زانو دستگیر می شوند، هدف اصلی اش کتمان این رسوایی و وادار ساختن کودکان به سکوت است».
نکته ای که در مورد این قضیه باید مورد بررسی قرار گیرد، بی تفاوتی و سکوت افکار عمومی پیروان سایر ادیان مانند سایر شاخه های مسیحیت، یهودیان، مسلمانان است که در سکوت مرگبار نسبت به این فاجعه بسر می برند. رسوایی جنسی که ما در کلیسای کاتولیک شاهد بروز آن هستیم خصیصه مشترک و نهادینه در سایر ادیان و اشکال مختلف خرافات مذهبی است و این رسوایی کلیسای کاتولیک ذره ای از نقش مخرب سایر ادیان نمی کاهد. کودک آزاری بخشی از تئوری و پراتیک ادیان است و در این میان دین اسلام با ازدواج رسمی کودکان ٩ ساله، مثله کردن کودکان تحت نام ختنه، فرستادن کودکان به میدان های جنگ، حجاب و دکترینه کردن آموزشهای مذهبی نمونه عریان و خشن کودک آزاری است. اندیشمندان اسلامی به خوبی می دانند که هر گونه اظهار نظر در مورد این رسوایی نه تنها پته آنها را روی آب می ریزد بلکه محمد، شخصیت درجه یک دنیای اسلام را به خاطر سکس با کودک ٨ ساله به عنوان "پیامبر پدوفیل" روی صحنه رسوایی می برد. از عصر سیاه حاکمیت اسلام در زمان محمد که بگذریم، در عصر جدید و به یمن وجود خمینی ها، بن لادن ها و هزاران مقام مذهبی خرد و درشت، کودک آزاری رسمی هر روزه بازتولید شده و میلیونها قربانی از سومالی تا استکهلم گرفته است.از این نظر سکوت آنها در خصوص رسوایی اخیر واتیکان نشان از "هوش سرشار" و محاسبات دقیق آنها دارد.
از مدعیان پروپاقرص اسلام سیاسی که بگذریم، برخورد مدعیان دموکراسی و " سکولارهای وطنی" در ایران نیز تماشایی است. گویی این اسکاندال جنسی و تلاش بی خدایان برای در هم شکستن دیوارهای خرافات مانند بسیاری از موارد، آزمون سختی برای مدعیان "سکولاریسم قلابی" و ژورنالیسم رسوای آنها بوده است. ژورنالیسم جنبش ملی اسلامی که دنبال سرفه هر شیادی مانند منتظری و موسوی سطرها می نویسند و صفحه ها سیاه می کنند و کارشان به جایی کشیده که تنبان ها و تسبیح های خامنه ای و تعداد صیغه های این یا آن جانی را مایه کار خود قرار دهند، در مورد این فاجعه عظیم انسانی سکوت کرده اند.( به حق هم نه در مصلحت خود نمی بینند و نه شایستگی این را دارند در این مورد قلم بر کاغذ بگذارند). ممکن است ژورنالیسم ملی ـ اسلامی مانند بسیاری از همکاران خود در غرب این رسوایی را درون خانگی و مختص کلیسای کاتولیک قلمداد کنند. اما از طرف دیگر در چند ماه گذشته در تلاش بودند بشریت متمدن را با " جنبش سبز" همراه کنند. این سیاست یک بام و دو هوا شاید مختص این جنبش سراپا ارتجاعی ملی ـ اسلامی باشد که همه چیز را کاسبکارانه و مطابق نیازهای خود تعریف می کند. این نمونه از وقاحت جنبش ملی ـ اسلامی سنگ عیاری است که درجه سکولاریسم و دمکرات بودن بسیاری از مدعیان دروغین را می سنجد.
صرفنظر از اینکه این اقدام تا چه حد عملی شود ــ کاری که عملی شدن آن در گرو حمایت مالی،سیاسی،معنوی انسانهای آزاد اندیش و در صف مقدم آن ما کمونیستهاست ــ این اقدام یک تعرض جدی به مذهب است. رسوایی جنسی فاش شده توسط انسانهای آگاه نشان داد که بر خلاف تصور بسیاری از انسانهای رادیکال برای کوتاه کردن دست مذهب از تعرض به انسانیت، سکولاریست بودن کافی نیست. اگر منظور از سکولاریسم جدایی دولت از دین باشد، تقریباً در اکثریت قریب به اتفاق کشورهایی که این جنایات روی داده و رسوایی آنها توسط انسانهای آزادیخواه و آتئیست جار زده شده است مانند آمریکا، انگلیس، آلمان، ایرلند، اتریش، سویس و .... بطور فرمال و از نظر قانون، نظام سکولار برقرار است. اما نظام سرمایه داری که بر اساس استثمار هر چه بیشتر طبقه کارگر شکل گرفته، برای سرکوب و در انقیاد نگهداشتن انسانها بشدت به مذهب نیاز دارد و تلاش می کند هر گونه نقد به مذهب و تعرض انسانهای آزاد اندیش را در نطفه خفه کند. در دنیای وارونه سرمایه داری طبقه کارگر که برای احقاق حقوق بدیهی خود مبارزه می کند با پلیس، دادگاه، زندان و سرکوب روبرو می شود در صورتیکه روحانیون و شیادان چون ابزار انقیاد هر چه بیشتر انسانها هستند و وجود آنها سلامت روحی و جسمی جامعه را به خطر انداخته است، دارای مصونیت قانونی هستند.
نکته آخر به نظر من این است که "شکست" یا ناکامی آتئیست ها در پیشبرد اهداف خود نباید از جانب مبلغان بلاهت و نادانی مصادره به مطلوب گردد. شکست در این عرصه فقط نتیجه نبرد دو نیرو است که یکی تمامی امکانات جامعه را در قبضه خود دارد و دیگری با "امکانات" بشدت محدود به این نبرد نابرابر رفته است.