-- Logo ---->

جنبش معلمان، گامی به عقب؟!

مظفر محمدی

 

شورای هماهنگی تشكلهای صنفی معلمان ایران در بیانیه ای معلمان را به اعتصاب غذای سراسری در روز١٢ اردیبهشت   - روز معلم- دعوت كرده است.

این بیانیه با توسل به سران دولت و قانون اساسی، " مشفقانه مدیران و گردانندگان جمهوری اسلامی را نصیحت می كند كه انتقاد بپذیرند، جایگاه ویژه شان در شان نام جمهوری اسلامی نیست و احكام دستگیری معلمان به دین و میهن و انسجام ملی لطمه می زند..." و می افزاید: "امید می رود كه عقلای قوم با تدبیر و درایت آبی بر آتش التهابات افشانند و به عنوان حسن نیت در گام اول همه ی فرهنگیان در بند را آزاد کنند."

 جالب است كه شورای هماهنگی، آزادی معلمان دستگیر شده را نه حق آنها  ونه اعاده حیثیت و كرامت انسانی  معلمان، بلكه برای افشاندن اب بر آتش التهاب می خواهد. به یك معنی استیفای حقوق انسانی معلمان نه در جهت دفاع از آزادی و حرمت انسان بلكه در این جهت است كه این كار به نفع حفظ ارامش برای تداوم نظام سركوبگر جمهوری اسلامی است.

شكی نیست مطالبات معلمان برحق اند. اما نفس طرح این مطالبات با همان قانون اساسی مورد نظر، تناقض دارد. قانون اساسی و كلیه قوانین قضایی و شرعی و سیاسی جمهوری اسلامی اساسا برای در بند كشیدن انسان و حرمت انسانی، سلب آزادیهای سیاسی وا جتماعی، اجرای تبعیض جنسی و سركوب و استثمار و در فقر و نیازمند نگه داشتن كارگران و مردم زحمتكش است. در این  قوانین، معلم بدوا اسلامی و مجیزگوی دولت است تا معلم و مدرس و متخصص. در این قوانین دخالت مذهب در ‌آموزش و پرورش با كثیف ترین شیوهای پلیسی ممكن سازمان یافته است. در این قوانین، آزادی بیان و دفاع از علم و پیشرفتهای بشر و دفاع از حرمت انسان در مقابل ارتجاع و بربریت جرم است. و بالاخره در این قوانین گرسنه نگه داشتن معلم و خانواده و فرزندانش امری معمول است. این را معلمان خود،‌ بارها در اعتصابات و تجمعات و بیانیه هایشان در چند سال اخیر بیان كرده اند.

بیانیه اخیر شورای هماهنگی تشكلهای صنفی معلمان و شیوه مبارزه ای كه انتخاب كرده اند به نسبت اعتصابات سراسری و مبارزات رادیكال و آزادیخواهانه معلمان و تلاشهای چندین ساله شان گامی به عقب است.

اعلام روز معلم به عنوان روز اعتصاب غذا و رفتن به گورستان ها، در واقع اعلام روز عزا و پناه بردن به مزار كشته شدگان و اظهار عجز ولابه و دادن تصویری  ضعیف و مایوسانه از جمعیت صدها هزار نفری معلمان است كه آموزش و پرورش فرزندان و جوانان یك جامعه ٧٥ میلیونی را برعهده دارند!!

می فهمم،‌ در شرایط غیر انسانی و بربریت جمهوری اسلامی، مردم را به روزی انداخته اند، برای اینكه حقوق ابتدایی شان را بخواهند اول باید چند بار به سر اسلام و قران قسم بخورند و چند شهید را شاهد بگیرند كه مسلمان اند و هدفشان عزت و حرمت اسلام و میهن و از این قبیل است. یعنی بدوا انسان باید از استقلال و اعتماد بنفس و حرمت وكرامت انسانی اش مایه بگذارد و خود را به مقدسات نظامی آویزان كند كه اساسا برای این سر كار است كه عزت وحرمت را از انسان ها بگیرد. مگر نگه داشتن ده ها میلیون كارگر و میلیون ها معلم و پرستار و حقوق بگیر دیگر، زیر خط فقر و محتاج و گرسنه نگه داشتن شان، تعرض به عزت وحرمت انسانی آنها و جنایت نیست؟ مگر نه این كه تعدادی سرمایه دار معمم و غیر معمم تمام سرمایه و درآمد مملكت را صاحب اند و اكثریت مردم نیازمند مسكنی مناسب، خوراكی كافی و دارو و درمان بچه هایشان اند! مگر نه اینكه جماعتی سرمایه دار در مراكز مذهبی و نظامی ودولتی و در بخش خصوصی كل دارایی های مملكت را در اختیار دارند، در مقابل فقر و فلاكت از سرو كول جامعه ٧٥ میلیونی انسان های كارگر و معلم و كارمند و پرستار و زنان و مردانی كه چرخ های جامعه را می چرخانند،‌ بالا می رود!

آیا معلمان و تشكل شان نمی دانند كه در چنین بربریت اسلامی كه سگ صاحبش را نمی شناسد، توقع شفقت و حفظ حرمت و كرامت انسانی از سران جمهوری اسلامی ونمایندگان سرمایه داران ایران، توقعی بیهوده است؟ اگر شما یك آیه در جلب شفقت این ها بیاورید هر امام جمعه شان صدتا آیه در توجیه و تفسیر نظام سركوب و خفقان و بربریت و تبعیض و نابرابری اقتصادی و اجتماعی و سیاسی در جیب دارند.

آیا نمی شود معلمان، این جمعیت چندصدهزار نفری سر راست سراغ مطالباتشان را بگیرند؟ آیا نمی شود بدون قسم و قران و اعلام عزاداری خواستار آزادی معلمان دربند، كارگران زندانی و همه زندانیان سیاسی شد؟ آیا نمی توان بدون دادن هیچ آوانسی به سران رژیم وقانون اساسی، مستقیما و سر راست حقوق ابتدایی خود را خواست؟ خواستار آزادی عقیده و بیان و اندیشه و جدایی مذهب از آموزش و پرورش شد؟ آیا نمی توان به قدرت میلیونی معلمان و دانش آموزان و خانواده هایشان، محیط آموزش و پرورش را از وجود و دخالت كثیف جاسوسی و پلیسی و انچه كه خود معلمان، "رفع فضای امنیتی از مدارس و ادارات آموزش وپرورش، تأمین امنیت شغلی فرهنگیان و پرهیز از مخبر پروری در فضای کلاس و مدرسه و اجتناب از پرونده سازی برای فرهنگیان منتقد" می نامند،‌ در امان نگه داشت؟

آیا تجربه یك دهه مبارزه معلمان كافی نیست كه نشان دهد كه توكل به بالا و توسل به استغاثه و توقع الطاف دولت و دلسوزی و شفقت سران دولت جمهوری اسلامی پوچ است؟ معلمان مجلس اسلامی را "نمایندگان خود در خانه ملت" نامیدند و بارها جلو درب آن اجتماع كردند، اما مگر غیر از تحقیر و تهدید جوابی گرفتند؟

 

دوستان!
محکوم کردن میلیونی معلمان و خانواده هایشان به یک زندگی فلاکتبار و زیر خط فقر جرم است. تعقیب و دستگیری و سلب آزادی و تعرض به حرمت معلمان و محیط آموزش و پرورش فرزندان مردم جرم است. این مجرمین اند كه باید  جواب بدهند.  هم اکنون سرنوشت آزادی و نان سفره میلیون ها مزدبگیر جامعه از كارگر و معلم و پرستار و زن و جوان بیكار به هم گره خورده است. در آستانه  روز كارگر و روز معلم در ١١ و ١٢ اردیبهشت امسال، كارگران، معلمان و همه زحمتكشان جامعه به اتحاد و همدلی و هماهنگی مستقل و روی پای خود و بدون  اتكا به این و آن جناح دولت و سرمایه داران ریز و درشت نیاز دارند.

كانون صنفی معلمان میتواند و باید ابزار مبارزه معلمان مبارز و رادیكال باشد. رهبران و فعالینی كه  نماینده اجرای یك وظیفه انسانی و تاریخی  در احقاق حقوق توده معلمان و اعاده حرمت و آزادی و رفاه به  معلمان و خانواده هایشان هستند.