سعید آرمان
مدافعین خجول تحریم اقتصادی
هر بار که به بهانه ای دولتهای غربی مسئله تحریم اقتصادی ایران را طرح میکنند و قند در دهان جریان و نیروهای سیاسی مستاصل چپ بورژوایی با جریان راست ارتجاعی پرو غرب آب میشود. سعید صالحی نیا از مرکزیت حزب کمونیست کارگری ایران نمونه تیپیک این طرز تفکر میباشد، گوشههایی از دیدگاهش که در سایت حزبشان منعکس شده است به وضوح از تحریم اقتصادی ایران بعنوان راهی در تسریع "انقلاب" دفاع میکند.
او میگوید: سیاست "جراحی اقتصادی رژیم" و اعلام سال "کار بیشتر و مصرف کمتر" از سوی خامنه ای و احمدی نژاد، کاهش سوبسیدهای دولتی و ....، افزایش قیمت بنزین و نفت و مسکن و سایر مایحتاج زندگی.... ، بسته شدن بیشتر مراکز تولیدی را باید در افزایش سیاست تحریم اقتصادی رژیم اسلامی ضرب کرد و نتیجه این خواهد بود که پتانسیل شورشهای طبقاتی و اجتماعی طبقات محروم جامعه افزایش می یابد و در حضور طبقه کارگر سازمانیافته در تشکلهای کارگری و حزبش (منظور ایشان از حککا است)، معادله و توازن لرزان رژیم اسلامی بیشتر به سمت مردم تغییر خواهد کرد.
در ادامه میافزاید برخی از این موضوعات تحریم کاملا بنفع مبارزه مردم ایران است و باید حمایت شود و برخی بر علیه منافع مردم ایران و باید بر علیه آن کمپین شود. برخورد موضوعی به مسئله تحریم اقتصادی راهی منطقی و به نفع جنبش انقلابی ایران است ضمن تاکید بر این امر که راه حل نهائی مردم ایران از سازماندهی انقلاب می گذرد اثرات احتمالی مثبت تحریم هدفمند اقتصادی را نباید جایگرین هیچ سیاست انقلابی داد".
اگر نمونه های ویران کننده تحریم اقتصادی بر زندگی و مبارزه طبقه کارگر نبود شاید مخالفین تحریم به باد انتقاد گرفته میشدند که انگار در مورد این نوع سیاست بزرگنمایی میکنند. اما حقیقت امر فراتر از این است. از تجربه تحریم عراق حدود یک دهه میگذرد. تاثیرات عمیق و کشنده سیاست به غایت ارتجاعی و غیر انسانی تحریم اقتصادی بر طبقه کارگر و اکثریت مردمی که به زور قادر به سیر کردن شکم خود و فرزندانشان هستند بر هیچ وجدان آگاه و شرافتمندی و هیچ جریان مسئول در قبال جان و امنیت و زندگی مردم پوشیده نیست. تنها یک ذهن معیوب و بیربط به زندگی واقعی مردم و آلامشان قادر به آوردن چنین استدلالات بی اساسی میباشد.
باید از این "سیاستمدار با درایت و فهیم و چپ" سوال کرد "اثرات احتمالی مثبت تحریم هدفمند" کدام است؟ منظورشان این است که طبقه کارگر تحت فشار فقر و گرسنگی سریعتر دست به مبارزه میزند؟ آیا این همان تز ارتجاعی فقر انقلاب می آورد، نیست؟ آیا نویسنده این مقاله و حزبشان متوجه نیستند که تحریم اقتصادی علاوه بر فشار اقتصادی بر زندگی طبقه کارگر و مردم محروم این جامعه امکانی به جمهوری اسلامی میدهد تا فضای جامعه را مختنق تر و نظامی تر کند؟ آیا نمیدانند که بهانه تحریم ابزار مقابله جمهوری اسلامی با هر اعتراضی به بهانه تحریم خواهد بود؟ آیا ایشان متوجه نیستند که طبقه کارگر فقر زده اتفاقا راحت تر به سکوت و استیصال و نا امیدی کشیده میشود؟
اما ظاهرا برای این جریانات آنچه مهم است به ثمر رساندن "انقلاب" سبز به هر قیمتی حتی به قهقرا کشاندن جامعه و قربانی گرفتن از مردم ایران است. همین استدلال را زمانیکه خطر حمله آمریکا به ایران بود از جریانات راست و ارتجاعی پرو غرب٬ از جریانات قوم پرست و فاشیستی میشنیدیم که حمله آمریکا و بی خانمان شدن مردم باعث عصیان آنها و حمایتشان از این جریانات خواهد شد. با این توجیه همه آنها در جبهه آمریکا به انتظار نشسته بودند تا شاید در نتیجه حمله نظامی به ایران آنها نیز به کاری گمارده شوند. اکنون نوعی دیگر از سلاح کشتار جمعی قرار است "انقلاب" اینها را به ثمر برساند و آن تحریم اقتصادی است.
تنها یک جریان بی ربط به زندگی مردم میتواند از اثرات مثبت تحریم اقتصادی حمایت و خوشحال شود. اینرا هر فرد یا جریانی با درجهای از احساس مسئولیت میدانند که دود تحریم اقتصادی ایران در درجه اول به چشم طبقه کارگر و مردم ایران میرود.
عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری در ادامه اشاره به "اعلام سال "کار بیشتر و مصرف کمتر" از سوی خامنه ای و احمدی نژاد، کاهش سوبسیدهای دولتی و ....، افزایش قیمت بنزین و نفت و مسکن و سایر مایحتاج زندگی.... ، بسته شدن بیشتر مراکز تولیدی را باید در افزایش سیاست تحریم افتصادی رژیم اسلامی ضرب کرد و نتیجه این خواهد بود که پتانسیل شورشهای طبقاتی و اجتماعی طبقات محروم جامعه افزایش می یابد .." میکند.
جدا از خامی استدلال این عضو کمیته مرکزی در توضیح اینکه فقر و محرومیت و محنت مردم انقلاب میآورد٬ آیا کارگر و انسان دردمند این جامعه به این آرزوی ارتجاعی کمونیسم بورژوائی نباید تف کند. اینان چه انقلابیونی هستند که به امید افزایش محنت و درد بیشتر برای مردم نشسته اند تا در نتیجه آن انقلاب شان گل دهد؟ این چه سیاستی است که موفقیت آن در گرو افزایش محرومیت و فقر و فلاکت بیشتر طبقه کارگر است. این چه "حکومت انسانی" است که پیروزی آن از راه فشار بیشتر به مردم محروم و تحریم اقتصادی آنها تامین میشود. آیا همه اینها کافی نیست تا برای همیشه عطای این چپ را به لقایش بخشید؟
توجه کنید در دنیائی که روزانه طبقه کارگر در کشورهای مختلف برای درجهای از بهبود در زندگی خود دست به اعتصاب میزند٬ برای حقوق معوقه٬ افزایش چند درصد دستمزد و سایر امکانات و ... به زندان میرود٬ شکنجه میشود و باز به مبارزه برای این رفاهیات ابتدائی ادامه میدهد. در این دنیا یک حزب پیدا شده است که راه "انقلاب"اش از مجرای فشار بیشتر به این طبقه٬ فقر بیشتر برای این طبقه و حتی تحریم اقتصادی یک مملکت هفتاد میلیونی میگذرد. آیا حق نیست کارگر و زن و جوان و انسان فهیم در این مملکت اینگونه احزاب و مدافعین دروغین خود را در صف همان تحریم کنندگان و همان عاملین فقر و سیه روزی خود بگذارد؟
اما لابد "انقلاب" سبز و امید به بردن سهمی در فردای آن٬ چنان فدائیان خود را کور و کر کرده است٬ که حتی معنی احکام ارتجاعی خود را در دنیای واقعی درک نمیکنند. تلاش برای به پیروزی رساندن جناح سبز باعث شده است تا جناح چپ این جنبش عنان گسیخته از هر نوع تعهد سیاسی و انسانی و اخلاقی عقیم بماند.
تردیدی در این نیست که طبقه کارگر آگاه و اکثریت مردم جامعه ایران و بشریت مترقی در اقصی نقاط جهان علیه زورگویی و تحریم اقتصادی به عنوان سلاح کشتار جمعی مردم و به عنوان ابزاری درخدمت جمهوری اسلامی خواهند ایستاد. همزمان و همراه در این پروسه دوستان دروغین مردم را خواهند شناخت. مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی از دیدگاه طبقه کارگر آگاه به منافع طبقاتی خود منوط به گرو گرفتن نان و داروی مردم نیست.
٢٢ آوریل ٢٠١٠