اول مه و صف جداگانه طبقه کارگر
بهرام مدرسی
"براى کارگران آگاه وظيفهاى مهمتر از درک جنبش طبقه خويش، ماهيت آن، هدف و وظايف آن، شرايط و شکلهاى عملى آن وجود ندارد. زيرا تمام نيروى جنبش کارگرى بسته به درجه آگاهى و جنبه تودهاى آن است؛ سرمايهدارى در هر قدم از تکامل خود بر شمار پرولترها يعنى کارگران مزدى ميافزايد. آنها را متحد ميکند، متشکل ميسازد، فکرشان را روشن ميکند و به اين طريق نيرويى طبقاتى پديد ميآورد که ناگزير بايد بسوى هدفهاى خود پيش برود" ( لنین- مدارک ابژکتيف درباره نيروهاى جريانهاى مختلف در جنبش کارگرى)
این حکمی است که با اتکا به آن لنین و بلشویک ها میلیونها کارگر صنعتی را برای کسب قدرت سیاسی آماده ساختند. انقلاب سوسیالیستی اکتبر تنها با اتکا به این خودآگاهی طبقه کارگر ممکن گشت. خود آگاهی که مرز منافع متفاوت طبقه کارگر را با سایر طبقات و افشار اجتماعی دیگر میشناسد و منفعت این مبارزه قطب نمای هر تاکتیک و تصمیم اش است.
اساسی ترین درس انقلاب اکتبر برای طبقه کارگر ایران همین است. طبقه کارگر ایران ٩٤ سال پس از انقلاب اکتبر هنوز منفعت جداگانه خود را با طبقات دیگر نمیشناسد. احزاب و جریانات سیاسی که خود را سوسیالیست و کمونیست مینامند طبقه کارگر و منفعت مبارزه او را قربانی سمپاتی طبقاتیشان به جناح های مختلف طبقات حاکم در ایران میکنند. هنوز تمرکز بی سابقه ای که سازمان تولید در جمهوری اسلامی به کارگر صنعتی داده است، مبنای اتحاد برای عمل سیاسی مشترک در طبقه کارگر ایران نمیشود. هنوز سیاست های دولت بورژوایی ایران برای پراکنده نگاه داشتن کارگران، علیرغم تمرکز میلیونی شان در محیطهای صنعتی کارساز هستند. هنوز کارگران قراردادی، رسمی، غیر رسمی، پیمانکار و دولتی ضامن تفرقه کارگران در مراکز بزرگ صنعتی هستند. هنوز صف کارگران کمونیست چنان محکم نیست که مانع امید بستن به مستضعف پروری احمدی نژاد بشود. هنوز صف کارگران کمونیست چنان محکم نیست که مانع نفوذ افکار سوسیال بورژواها بشود. کارگران کمونیست خود هنوز سازمان نیافته اند.
درجه تمرکز کارگران صنعتی در ایران را تنها میتوان با چین یا هندوستان مقایسه کرد. میلیون ها کارگر صنعتی در صنایع نفت، فولاد، خودرو سازی ها، پتروشیمی، معادن و خدمات عمومی و غیره را خود بورژوازی در سازمان تولید متشکل کرده است. بورژوازی دولتی و غیره دولتی برای استثمار نیروی کار ارزان طبقه کارگر در ایران و رقابت با سرمایه های دیگر، خود مجبور به سازمان دادن این درجه از تمرکز کارگران صنعتی در ایران شده اند. تنها فاکتوری که انقلاب سوسیالیستی در ایران را تا امروز به عقب انداخته است، عدم آگاهی این طبقه متشکل در تولید به منافع متفاوت خود است. آگاهی طبقاتی همین بخش متشکل طبقه کارگر در ایران برای پیروزی انقلاب سوسیالیستی و اکتبری دیگر کافی است.
اول مه این امکان را به کارگران کمونیست میدهد که این خودآگاهی طبقاتی را به کارگران بدهند. هردرجه روشنی و توضیح و اقناع منافع متفاوت طبقه کارگر دربرابر همه اقشار و طبقات اجتماعی دیگر، هر کارگری که در این روز منافع متفاوت خود را بشناسد و هر تلاشی برای روشن کردن این منافع مختلف، طبقه کارگر ایران را یک قدم به خود آگاهی که به آن محتاج است نزدیکتر میکند.
نفرت عمومی از جمهوری اسلامی سر سوزنی از منافع متفاوت طبقه کارگر در مبارزه علیه جمهوری اسلامی و کل نظام سرمایه داری و طبقه بورژا در ایران کم نمیکند.
اول مه نه روز عمومی مردم، نه سبز و نه سیاه، نه روز مبارزه مردم علیه جمهوری اسلامی و نه هیچ چیز دیگری جز روز طبقه کارگر برای شناختن منفعت متفاوت اش علیه منافع طبقات دیگر نیست. اول مه روز تاکید بر سازمان کمونیستی کارگران و نشان دادن ضرورت آن برای نجات از استثمار و کارمزدی و ساختن جامعه ای آزاد و سوسیالیستی.