فاشیسم در قالب
مبارزه با بیکاری
خالد حاج محمدی
بیکاری و اخراج کارگران در ابعاد وسیع و به بهانه های مختلف ادامه دارد. تا کنون و به روال همیشه دولت و مقامات رسمی و مبلغین و سخنگویان آنان از رئیس دولت تا نماینده مجلس و شورای عالی کارشان از تلاش دولت برای ایجاد "اشتغال" و مبارزه با بیکاری سخن سرائی کرده اند. آنها تلاش میکنند نظام سرمایه داری را به عنوان عامل اصلی و منشا بیکاری و محرومیت کارگران٬ با شیادی و تبلیغات مسموم و توجیهات عامه پسند٬ از زیر نقد و اعتراض طبقه کارگر خارج کنند. تلاش میکنند با معرفی بخشی از طبقه کارگر بعنوان عامل بیکاری، با دامن زدن به تفرقه و انشقاق در صفوف قربانیان بیکارسازیها٬ مبارزه متحد این طبقه را علیه بیکاری، علیه کلیت این سیستم و کارمزدی به بیراه بکشند و آنرا تضعیف کنند. تلاش میکنند جمهوری اسلامی و نظام بردگی و ضدکارگری را از زیر بار مسئولیت و به عنوان عامل بیکاری و فقر و محرومیت طبقه کارگر بری کنند. آنها با این کار وحدت و یکپارچگی صفوف کارگران را نشانه گرفته و علیه همسرنوشتی و اتحاد طبقاتی کارگران به نام مبارزه با بیکاری به میدان می آیند.
مظفری رئیس سازمان کار استان تهران در مصاحبه با ایلنا در مورد افزایش درصد بیکاری در این استان میگوید" ٣٠٠ هزار نفر از اتباع بیگانه در استان تهران شاغل هستند كه سازمان كار در پی جایگزینی شهروندان ایرانی با این افراد خواهد بود."
"اتباع بیگانه" که مظفری از آن اسم میبرد و قول میدهد با اخراج ٣٠٠ هزار نفر از آنان مسئله بیکاری را در استان تهران حل کند٬ خود بخشی از پروژه اخراج و بیکارسازی کارگران و در این مورد به اسم "اتباع بیگانه" است. رئیس سازمان کار استان تهران با این پیام دست همه کارفرمایان را در اخراج کارگرانی که در کاتگوری "اتباع بیگانه" میگنجند را باز گذاشته است. "اتباع بیگانه" آقای مظفری که عمدتا کارگران افغانی هستند٬ بخشی از طبقه کارگراند که چند دهه است در ایران کار میکنند و با کار خود سود و سرمایه تولید کرده اند. اینها بخشی از طبقه کارگر میباشند که تا زمانی که به آنها محتاج بودند با دستمزد پایین و کار سنگین به عنوان برادران افغانی وارد بازار کار شدند و زمانی که نیاز سرمایه به نیروی کار آنها باقی نیست٬ به عنوان "اتباع بیگانه" و "عامل" بیکاری اخراج خواهند شد.
"اتباع بیگانه" آن بخشی از طبقه کارگر ایران هستند که با کمترین دستمزد، محروم از حداقل حقوقی که طبقه کارگر در ایران دارند و در پست ترین و سخت ترین رشته های تولیدی مشغول به کار هستند. سرمایه برای ایجاد تفرقه در میان صف طبقه کارگر همیشه از تعرض به ضعیفترین بخش این طبقه شروع میکند. طبقه کارگر باید این تعرض را بعنوان تعرض به خود تلقی کند و علیه آن یکپارچه بایستد.
فعلا به نام مبارزه با بیکاری سراغ کارگر "خارجی" خواهند رفت و با اخراج آنها و گرفتن حق حیات از آنها بخشی از نیروی طبقه کارگر را به فلاکت میکشانند و فردا سراغ بخشهای دیگری راه خواهند افتاد. تقسیم کارگر به ایرانی و خارجی، زن و مرد٬ پیر و جوان٬ بومی و غیر بومی٬ شاغل و بیکار بخشی از حربه همیشگی سرمایه داران علیه طبقه کارگرو با هدف ایجاد نفاق و چند دستگی بوده است. طبقه کارگر اروپا شاهد همین نوع از "مبارزه علیه بیکاری" از طرف هیتلر و دول بورژوائی در اروپا بوده و هست. سالها است در اروپا کارگران یهودی، کارگران مهاجر مسبب بیکاری معرفی میشوند. بورژوازی ایران نیز سالها است با اتکا به این تجربه فاشیستی بورژوازی جهانی٬ تعرض به کارگران مهاجر را سازمان میدهد.
همین امروز این فضا را علیه بازنشستگان که به دلیل عدم تامین زندگی بعد از ٣٠ سال کار به جای زندگی امن و راحت در دوران بازنشستگی تن به کار میدهند٬ راه انداخته اند. همین فضا به درجه ای علیه زنان که به جای خانه داری بخش کوچکی از آنان در بازار کار هستند در جریان است.
کارگران ایران شاهدند که چگونه بخش زیادی از کارگران نوشابه سازی ساسان را در سال ٨٨ به بهانه افزایش دستمزدها اخراج کردند. گویا دلیل بیکاری آنها "افزایش" دستمزدها در سال ٨٨ بود نه تلاش برای سودآوری بیشتر سرمایه به قیمت بیکاری و فقر و محرومیت بیشتر طبقه کارگر. کارگران صنایع مخابراتی راه دور٬ کارگران هفت تپه و دهها مرکز دیگر را به نام نداشتن نقدینگی اخراج کردند. هر روز شاهد اخراج کارگران قرار دادی و پیوستن آنها به صفوف میلیونها کارگر بیکار هستیم.
تا جائی که به بیکاری برمیگردد بخشی از دم و بازدم نظام سرمایه داری است که باید جائی دیگر به آن پرداخت. اما "مبارزه" با بیکاری به سبک جمهوری اسلامی و معرفی کارگران "خارجی" به عنوان عامل بیکاری٬ شیادی بورژوازی و تلاش برای نفاق و دشمنی در صفوف کارگران به نام "مبارزه" با بیکاری است که به قدمت جامعه سرمایه داری درجریان بوده است.
اخراج کارگران "خارجی" به نام مبارزه علیه بیکاری حربه ای ضد کارگری علیه نه تنها کارگران خارجی که علیه همان بخش از طبقه کارگر است که به ظاهر امروز کار رسمی دارد و از درجه ای امنیت شغلی برخوردار است. مبارزه علیه بیکاری٬ تلاش برای داشتن زندگی انسانی٬ تلاش برای دستمزدی قابل قبول٬ تلاش برای تامین بیمه بیکاری و امنیت شغلی در گرو اتحاد درونی طبقه کارگرو آگاهی به منفعت طبقاتی مشترک به عنوان یک طبقه خارج از هر نوع تقسیمات بر مبنای مذهب٬ ملیت٬ جنسیت٬ رنگ٬ نژاد٬ شاغل و بیکار و .. است.
کارگران باید در مقابل این سیاست تفرقه افکنانه و تبلیغات مسموم شووینیستی بورژوازی ایستاده و آن را افشا کنند. نباید اجازه داد دولت ایران و ارگانهای ضد کارگری آن به نام مبارزه با بیکاری بخشهای از طبقه کارگر را مورد حمله قرار دهند و همراه آن صفوف طبقه کارگر را دچار انشقاق و چنددستگی کنند. این بر همه محافل کارگری٬ همه سازمانها و تشکلات کارگری و در راس آن همه کارگران کمونیست است که ضمن افشای این سیاست ضدکارگری٬ صفوف کارگران را از سموم ناسیونالیستی و نژادپرستانه پاک کنند٬ علیه این سیاست و در دفاع از همسرنوشتان خود زبان بگشایند و مانع اجرای این طرح ضدکارگری شوند.
اول مه نزدیک است و حق برابر برای همه کارگران در ایران و نه گفتن به تفرقه افکنی بورژوازی جا دارد یکی از مطالبات این روز باشد.