انتخابات و تشدید ناامنی در عراق

 

مصاحبه کمونیست با ریبوار احمد

 

کمونیست: انتخابات عراق تمام شده است٬  تبلیغات تاکنونى رسانه هاى دول غربى و احزاب مختلف بورژوایى و قومى و مذهبى در عراق از آن به عنوان انتخاباتى آزاد نام میبرند٬ چقدر حقیقت دراین ادعا موجود است. کلا ماجرا چه بوده است؟

 

ریبوار احمد: بدنبال اشغال عراق توسط آمریکا در چند سال اخیر، هر سناریویی در این کشور همواره اینچنین هیاهویی به همراه داشته است. اگر فرض را بر صحت ادعاهای رسانه‌های غرب و احزاب قومگرا و اسلامی و یا دولت آمریکا قرار دهیم، اکنون جامعه عراق می بایست غرق در رفاه، آسایش و امنیت می بود! ولی آنچه در یک تعمق چند لحظه‌ای میتوان مشاهده کرد خلاف آنرا نشان میدهد.

 

آنچه اخیراً تحت عنوان پروسه انتخابات آزاد معرفی شد، طبق ابتدایی ترین استانداردهای انتخابات بورژوایی، در‌واقع نه انتخابات بود و نه آزاد! صدها استدلال برای اثبات این حقیقت وجود دارد که عراق کماکان کشوری آشغال شده است و هنوز نیروهای اشغالگر تصمیمات اصلی را اتخاذ میکنند و هیچ نیروی داخلی عراقی نمیتواند حتی در مورد مدل تحمیلی انتخابات نیز اراده خود را بر نیروی اشغالگر تحمیل نماید. در ضمن در عراق هیچ سطحی از امنیت برای شهروندان آن از جمله امکان شرکت در یک انتخابات آزاد وجود ندارد. این وضعیت چه در اعلام کاندیداتوری وچه در پروسه مبارزه انتخاباتی و چه حتی در حین رأی دادن شهروندان را با دشواری و مخاطرات جدی روبرو میکند. تازه باید این فاکتور را هم به دیگر مسائل افزود که در جوار نیروهای آمریکائی مشتی احزاب میلیشیای مسلح  مناطق مختلف عراق را تحت کنترل خود دارند و هر کدام از این‌ها با اتکا به زور اسلحه مردم مناطق تحت کنترل خود را وادار به اطاعت از خود میکنند. نتیجتا انتخاباتی از این دست و با اتکا به زور و قلدری نیروهای مسلح در هر منطقه ای به نفع گروه حاکم ختم میشود، به اعتباری دیگر اراده و حق رأی مردم به هیچ عنوان تعیین کننده نیست.

 

علیرغم همه این اوضاع، حزب کمونیست کارگری عراق زمینه‌های شرکت در انتخابات را  با وجود نواقص و کاستیهای متعدد بررسی میکرد و بهمین منظور کلیه جوانب قانونی و عملی شرکت در آن را طی نمود. البته لازم به توضیح است که حزب کمونیست کارگری این توهم را نداشت که در اوضاع و احوال کنونی و حاکمیت این گروه‌ها انتخاباتی واقعی صورت بگیرد، اما با وجود این میخواست وارد این پروسه شده و در بطن آن مردم را با مواضع و سیاستهای خود هم جهت نماید. منتها بعداً قانونی به غایت ارتجاعی وناهنجار را برای این  سناریوی از قبل تعیین شده اشان تحمیل کردند و سرانجام بدنبال کشمکش بسیارمیان نیروهای ناسیونالیست و مذهبی سهیم در قدرت قانون به اصطلاح انتخابات را طوری تدوین کردند که هر جریانی که ذره‌ای به آزادی و انتخابات آزاد معتقد بود و نیز مدافع منافع و اراده مردم بود، نمیتوانست علیه این قانون نایستد. بعنوان مثال میتوان به بندهایی از این قانون اشاره کرد، در بند ۱ گفته شده که افراد زیر ۳۰ سال سن حق کاندید شدن ندارند. طبق این بند باید گفت که در کاندید شدن بر روی نسل جوان عراق بسته شد که این خود با ابتدائی ترین استانداردهای جهان معاصر در حق انتخاب شدن مغایرت دارد. در بند دیگری به شرایط تحصیلی کاندیداها اشاره شده. طبق این بند هر کس مدرک پایان دبیرستان را نداشته باشد حق کاندید شدن ندارد. مطرح کردن این شرط با توجه به وجود جنگ و تداوم فقر و صدها مصائب دیگر و محروم بودن  بخش عمده‌ای از مردم بویژه توده کارگر و زحمتکش از امکان تحصیل، زمینه محروم شدن آنان از کاندید شدن را نیز فراهم میسازد. طبق کدام معیار حق رأی دادن و کاندید شدن شهروندان بر اساس این ارزیابی می‌شود، که هر کس چه اندازه فرصت تحصیل و مدرک گرفتن را داشته یا نه؟

با استناد به همین دو بند میلیونها شهروند از حق کاندید شدن محروم شدند. علاوه بر این قانون ارتجاعی، فضائی سنگین و وحشتناک بر جامعه را ایجاد کردند. برای مثال اگر شهروندی کرد زبان میخواست به یک لیست غیرکرد رأی بدهد با خطر مرگ به اتهام "خیانتکار" روبرو میشد. همین فضا را البته جریانات اسلامی سنی و شیعه و ناسیونالیستهای عرب نیز درست کردند.

 

در این حادثه ثروت عراق در دست دارودسته حاکمان قرار داشته و آنان نیز آشکارا  با به گروگان گرفتن گرسنگی و فقر مردم رأی آنان  را با پرداخت پول خریده و بازار گرمی را به این منظور به هم زده بودند. در این نمایش خود کاندیداها مورد تهدید رقبای لیستهای دیگر قرار میگرفتند و فراتر از آن در این جریان وسیعترین تعرض علیه روزنامه نگاران و ژورنالیستها انجام گرفت تا جائیکه تعداد زیادی از آنان به دلیل افشای این سناریو مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.

 

در‌واقع باید گفت که در عراق به نوعی جنگی درگرفت. برای مثال دستگاههای اطلاعاتی  به صراحت اعلام کردند که اگر مثلاً فلان لیست آرا کمی کسب کند و نتایج حاصله به سود آنان نباشد آماده بر پا کردن جنگ وسیع هستند.

 

کمونیست: از نظر شما نتایج این "انتخابات" و عواقب آن بر زندگی مردم عراق و طبقه کارگر عراق چیست؟

 

ریبوار احمد: نتایج این سناریو در درجه اول بدون شک این خواهد بود که حاکمیت این دستجات قومی و اسلامی را بر مردم تشدید و امکان قلدری آنان را افزایش خواهد داد. از سوی دیگر این پروسه نقش زیادی را در عمیق کردن و افزایش شکافهای قومی و عشیره ای در سطح  عراق ایجاد نمود. در پروپاگاند انتخابات حتی اگر بمنظور فریبکاری هم بوده هیچ جا سخنی از این نبود که اگر لیستی رأی بیاورد چه قدمهائی در جهت رفاه عمومی و تغییر در زندگی مردم بر میدارد و یا کدام معضل جامعه را حل خواهد کرد، بجای آن در تبلیغ این جریانات تأکید را روی این گذاشته بودند که شهروندان باید با توجه به هویت قومی و مذهبی به لیستها رأی بدهند.

 

لازم به تأکید است که در متن این پروسه احزاب حاکم و نیروهای میلیشیا جریتر از قبل شدند تا جائیکه تهدید و سرکوب مخالفین را گسترش دادند. برای مثال مسعود بارزانی فَتوا صادر کرد که هر کس پیشمرگ را میلیشا بخواند از کردستان اخراج خواهد شد، همچنین احزاب ناسیونالیست کرد گفتند طبق بینش آنان هر کس مرتکب اقدامی شود که " به ضرر کرد" باشد، خیانتکار قلمداد شده و مجازات خیانتکار هم مشخص است!  

 

همچنین باید گفت که این پروسه جامعه عراق را در مقابل خطر جنگ، نا آرامیهای جدید بر متن رقابت میان  نیروهای قومی و مذهبی قرار داده است، بویژه چند روز قبل و بعد ازانتخابات بیم شروع جنگ جامعه عراق را فرا گرفته بود. این مقاطع نقش زیادی در تضعیف اراده مردم دارد. با تسلط فضای ترس و وحشت، در دوره اخیر دستگیری، سرکوب و اعمال اختناق بیشتری صورت گرفت، در نواحی مرکزی وجنوب عراق تعرضات وسیع تروریستی براه افتاد که شواهد حکایت از اقدام‌ متقابل نیروهای رقیب  دارد.