درد مشترك كارگران جدا از هم درمان نمی شود!
مظفر محمدی
اعتصاب و اعتراضات كارگری در طی این سال ها و تاكنون اساسا برای دریافت حقوق های معوقه است.
تنها در یك ماه و نیم اخیر ما شاهد ده ها مورد اعتصاب و اعتراض كارگری برای دریافت حقوق های معوقه هستیم. اعتصاب، پیكت، بستن جاده ها ، آتش زدن لاستیك و اشغال دفاتر مدیریت و ... از جمله تاكتیك های مبارزاتی كارگران بوده است. میتوان گفت كه در این زمینه كارگران سنگ تمام گذاشته و بهای سنگینی هم پرداخته اند.
به چند نمونه از این مبارزات توجه كنید:
- به دنبال تاخیر ١٣ ماهه در پرداخت مطالبات كارگران كارخانه صنایع مخابراتی راه دور ایران (ITI)، كارگران این كارخانه ابتدا جاده منتهی به محل كارخانه را بستند و متعاقبا در دو روز متوالی در مجاورت كارخانه و مقابل استانداری فارس تجمع كردند. تعداد این كارگران این شركت از ١٥٠٠ نفر به ٦٠٠ نفر تقلیل یافته اند.
- کارگران لاستیک البرز تهران به عدم پرداخت دو ماه حقوق خود اعتراض كردند و برای جلب توجه مردم لاستیك های فرسوده را آتش زدند. به دنبال این اعتراض ٩ تن از نمایندگان كارگران توسط مدیریت موقت دولتی اخراج شدند. اما در پی اعتراض کارگران لاستیک البرز، این نمایندگان به سر کار خود بازگردانده شدند.
- کارگران شرکت های پیمانکار در پروژه توازن ذوب آهن، جلوی ساختمان مدیریت تجمع کردند وبرای چندین ساعت پرسنل اداری را در ساختمان محبوس کردند و به کسی اجازه خروج از ساختمان ندادند.مدیریت ذوب آهن قول داد كه اگر بدهی های شرکت پرداخت شود، حقوق معوقه ٦ ماهه كارگران را می دهند!
- کارگران نساجی بافتههای کرمان در اعتراض به اخراج ١٨ نفر از کارگران و تصمیم مدیران شرکت برای انحلال شركت جادهها را بستند.
- کارگران کارخانه نورد لوله صفا در اعتراض به عدم پرداخت دستمزد اعتصاب كردند.
- كارگران معترض، تونل توحید در تهران را بستند.
- ٤٠٠ نفر از کارگران شرکت آونگان اراک سر کار خود حاضر نشدند و در اعتراض به اینکه شش ماه حقوق نگرفته اند، در خیابان های اصلی شهر اراک راه افتاده و مقابل فرمانداری این شهر تجمع کردند.
- اعتصاب رانندگان كامیون های حمل ونقل ذوب آهن که بالغ بر ٤٠٠ تن بودند و٤ ماه حقوق شان را نگرفته بودند باعث شد که دوماه حقوق آنها پرداخت شود...
سرمایه داران و دولت كارگزارشان، متفق القول اند كه باید هم سوددهی بیشتر سرمایه ها و هم جبران خسارت بخش های ورشكسته و بیمار اقتصاد را بر دوش طبقه كارگر بگذارند. از جمله برای كم خرج تر كردن تولید و افزایش سود سرمایه داران دستمزدها را پایین نگه دارند، با صد در صد كردن قراردادهای موقت كار، بیمه های اجتماعی و بیمه بیكاری را بزنند، هرجا لازم شد نیروی كار را تقلیل داده و به اصطلاح آن را تعدیل كنند و دست كارفرماها را برای اخراج كارگران باز بگذارند و بالاخره دستمزد كارگران را دلبخواهی بپردازند. عدم پرداخت بموقع دستمز كارگر در حقیقت یك گام از بردگی صرف عقب تر است.
سرمایه داران، بحران اقتصادی و كاهش تولید را بهانه تعرض به دستمزد
كارگر و حتی نپرداختن آن قرار می دهند. اظهارات معاون وزیر کار مبنی بر این که
یخچال فریزر کارگران پر است نوعی زمینه سازی برای عدم افزایش حداقل مزد کارگران
برای سال ١٣٨٩ است. آن هم در شرایطی که حداقل دستمزد کارگران یک سوم خط فقر اعلام
شده است.
بنا بر آمار رسمی نزدیک به دو میلیون و نیم کارگر قراردادی تنها در بخش خصوصی کار
می کنند و فقط ٣٠ هزار کارگر قراردادی دارای بیمه بیکاری هستند. در میان حدود چهار
و نیم میلیون کارگر دارای قرارداد دایمی هم بنا بر آمار رسمی تنها نزدیک به نیمی از
آنها از بیمه بیکاری برخوردارند. از طرف دیگر با اعلام توقف تولید در ٤٠ درصد
كارخانه های كشور، دسته دسته كارگران بیكار می شوند. گفته می شود كه
نهصد هزار نفر از كارگران صنعت برق در آستانه بیكاری قرار دارند.
حذف یارانه ها و دورنمای تورم و گرانی بیشتر طبقه كارگر را در منگنه شدید اقتصادی و فقر و گرسنگی و فلاكت محض قرار می دهد. همزمان سركوب تشكل های كارگری و اخراج و دستگیری و زندانی و شكنجه كردن رهبران و فعالین كارگری تشدید می شود. آخرین مصوبه شورای عالی کار بنا بر اعلام وزارت کار مربوط به ترویج آیین نامه انظباطی ناظر بر فعالیت کارگران و جلوگیری از افزایش اعتراضات كارگری است.
این ها دردهای مشترك طبقه كارگر اند و تجارب سه دهه اخیر
نشان داده است كه جدا از هم درمان نمی شوند.
در چنین اوضاعی، اعتراضات پراكنده و جدا از هم
كارگری بر سر حقوق های معوقه، جز در موارد نادری به دریافت این حقوق ها نیز منجر
نشده و اغلب اخراج و بیكارسازی های وسیع و دستگیری و اخراج فعالین كارگری را به
دنبال داشته است. این واقعیت تلخ نشان می دهد كه جنبش اعتراضی طبقه كارگر به یك
اتحاد در صفوف فعالین ورهبران كارگری و تلاش كارگران سوسیالیست برای بهم بافتن
مبارزات كارگری و سازماندهی یك جنبش عظیم طبقاتی از طریق برپایی مجامع عمومی بزرگ
كارگری برای افزایش دستمزدها، لغو قراردادهای موقت كار و بیمه بیكاری مكفی به همه
بیكاران كه درد مشترك كل طبقه كارگر است، نیاز دارد.
اسفند ٨٨