در کردستان بورژوا هست اما کارگر نيست!
(در حاشيه مصاحبه صلاح مهتدي)
جمال کمانگر
اگر شما به جای خان افتخار بورژوا بودن در کردستان را به خود و خانواد ه تان میدهید، کمی هم لطف داشته باشید و همزاد بورژا یعنی کارگر را هم به رسمیت بشناسید!
اخیرا صلاح مهتدی معلوم نیست به سفارش کدام بنگاه ضد کمونیست در کردستان و ایران وظیفه تجزیه و تحلیل چپ را در قالب یک مصاحبه به عهده گرفته است. دوباره تبلیغات جنگ سردی را علیه کمونیسم و ایده های برابری طلبانه تکرار میکند. به هر حال این تازگی ندارد! اما در این مقطع زمانی پرداختن به چپ از طرف صلاح مهتدی نشانه این است که در پس این تجزیه و تحلیلهای “ماموستا” اتفاقاتی در ایران و کردستان افتاده است که زیاد خوشایند طیف قوم پرست و ناسیونالیست نبوده است. به هر درجه چپ و کمونیسم در ایران و کردستان سنگرهایی را فتح کند به همان اندازه رجزخوانی علیه آن بیشتر میشود. معلوم است که جناب مهتدی سینیور، بوی تازه ای به مشامش رسیده که بسیار برایش ناگوار و ناخوشایند است. وگرنه کمونیسمی که “به تاریخ” پیوسته باشد چه نیاز است 10 صفحه علیه اش سیاه کنید و احکام جنگ سردی را دوباره علیه آن تکرار کنید؟!
از اولین حکم جناب صلاح مهتدی شروع کنیم که میگوید : “با نگاهي به كردستان، در مييابيم كه تضاد كار و سرمايه هرگز به جايي نرسيده است كه تخم مبارزهي طبقاتيِ سوسياليستي و آگاهانه را در دل خود بپروراند.”
این استاد درگاه ناسیونالیسم کرد اما چند سطر پایین تر در مقابل سئوال کننده که شما از خوانین مکریان هستید چنین جواب میدهد. “ ما در دوران اصلاحات ارضي و دهها سال قبل از اصلاحات ارضي ديگر فئودالي باقي نمانده بوديم. ديگر زمين زراعي نداشتيم و شكل آقا و رعيت نيز ديگر مفهوم خود را از دست داده بود. از ده مهاجرت كرده و در شهر سكنا گزيده بوديم. ميتوانيد همچون يك بورژواي شهري آن را به حساب بياوريد- اگر[منظور] ما باشيم- اما عموماً در دورهاي كه خانها و بورژواها تنها طبقهاي بودند كه مي توانستند بچههايشان را به مدرسه بفرستند، انديشهي چپ (در جايگاه انديشه نه در جايگاه پراتيك روزانه) انديشهي تحصيلكردگان بوده است.”
میگویند تردستی از هنر طرف نیست بلکه از ناتوانی بیننده است که نمی بیند چه اتفاقی افتاده است. این شامل حال مخاطبینی است که این مصاحبه برای آنها تنظیم شده است. اما اگر حرف مهتدی را قبول کنیم ،میبنیم که تاریخ را حتی دهها سال به عقب بر میگرداند و مقام “بورژوای کرد” را به جای “خان” برای خود محفوظ میدارد. این بماند که حزب دمکرات یکی از شروطش برای مذاکره و پایان جنگ با کومه له کمونیست آن زمان این بود که ما را “حزب بورژوازی کرد” خطاب نکنید!!
البته دنیا تغییر کرده است و مقام بورژوا داشتن خود باعث افتخار جدیدی برای ناسیونالیست کرد است. اما آنجا که به “رعیت” میرسد سکوت میکنند که چه بلای سرش میاید اگر شما بورژوا شدید رعیت بی زمین هم کارگر میشود . ولی شما قرار نیست این را بگوئید چون تمام “اندیشه رهایی کرد ” و طبقاتی بودن کردستان زیرآب توجیه ظلم و ستم محلی به بهانه رهایی “ملت کرد” را میزند.
مهتدی سینیور خود به اندازه کافی تناقض در صحبتهایش هست که استناد به آن نیازی به استدلال فراوانی ندارد.جدا کردن کردستان از فعل و انفعالات دنیای سرمایه داری قرار است فقط به اندیشه “کردایه تی” خدمت کند وگرنه در همین مصاحبه مهتدی میگوید:
“با در نظر داشتن تاثيرات خارجي نيز، كردستان هيچگاه از ارتباطات قدرتمندي با خارج بهرهمند نبوده، و در صورت وجود داشتن آن هم، تنها از طريق پايتختهاي بزرگ و متروپلها اين ارتباط تأمين گرديده است. به همين خاطر سوسياليزم علمي ديرهنگام به كردستان رسيد.”
اما جناب ماموستا خودش تاکید دارد که حزب دمکرات تا سالها “شاخه کردستانی” حزب توده بود!
نظر مهتدی در مورد گسترش چپ هم جالب توجه است: اول کردستان تضاد طبقاتی ندارد مردم هنوز در معامله پایاپای گندم میدهند وتلویزیون و کامپیوتر میخرند! توجه کنید به علت گسترش چپ در جامعه کردستان:
“ما بايد به اين بحث بپردازيم كه چرا چپ در كردستان شيوع پيدا كرد؟ گسترش و شيوع آن در كردستان با وضعيت اجتماعي و طبقاتی داخل كردستان متوازن و همسنگ نبود. به اين معنا كه نتيجه فعاليتي مديد باشد، يا ضديت كار با سرمايه تلقي گرديده باشد. نتيجهي توسعه طبقه كارگر نبود. ”
جالب است! در این جامعه بورژوا داریم اما کارگر نیست! مردم کمونیست و چپ میشوند و هزار هزار با شعار زنده باید سوسیالیسم جان باخته اند اما دلیلش نتیجه توسعه طبقه کارگر و ضدیت کار با سرمایه تلقی نمی شود! هزاران کمونیست درصفوف احزاب کمونیست با اسم رسم مشغول مبارزه هستند و از رهبران مورد اعتماد آن جامعه هستند اینها اتفاقی است!به این میگویند عوامفریبی آشکار و نقد از نوع ناسیونالیست کرد! وگرنه اگر هرکس چهار کلمه از سیاست بلد باشد میداند که از 50-40 سال پیش در کردستان رابطه کار و سرمایه حاکم بوده است؛ بخشی از مردم کار مزدی میکردند ولو در کردستان صنایعی نبوده است! بخشی از مردم مزدبگیر بوده اند ولو کارخانه ای آنچنانی نبوده است. مردم زندگی شهری داشته اند ولو صلاح مهتدی آنرا برای خودش به رسمیت بشناسد اما برای تود ه زحمتکش روا ندارد. اینکه در کردستان ستم ملی بوده است شکی نیست اما توضیح همه چیز و هر مبارزه ای را در چهارچوب آن دیدن دیگر اشتباه لپی نیست بلکه در خدمت یک تفکر خاص و ارتجاعی است.
نکته دیگر در سخنان صلاح مهتدی این است که دلیل شیوع چپ در کردستان را ستم ملی، ضعیف بودن دین در کردستان، و بی عدالتی و استثمار میداند. میگوید:
“بدون شك گرسنگي و فقر و نداري فكر قيام و نافرماني و سرپيچي را ايجاد مينمايد؛ اين عوامل باعث شدند كه در كردستان نيز عليرغم اين امر كه زمينهي اقتصادي و طبقاتي آن موجود نبود، چپ گسترش پيدا كند و چپ در مقايسه با سايرين در ميان كردها شيوع بيشتري داشته باشد.”
مگر انقلاب اکتبر برای نان ، صلح و آزادی نبود؟! غیر از این است که کمونیسم بعنوان ایده رهایی بخش میتواند تمام نابسامانی های جامعه را جارو کند؟ اگر در کردستان هم مردم برای معیشتشان قیام میکنند اگر برای مبارزه با فقر و نداری یقه سرمایه داران را میگیرند، آن را باید در متن مبارزه طبقاتی گذاشت. نه همه را با دیدی ناسیونالیستی و کردایه تی دید.
ناسیونالیست جهان سومی و حرکتهای استقلال طلبانه در هر دوره ای بنا به مصلحت روز خود با جنبشهای موجود خود را تداعی کرده است و در اصل این ناسیونالیست کرد و روشنفکران ناراضی بوده اند که خود را به اسلام و کمونیسم و امروز به دمکراسی نوع بوش آویزان کرده اند. تا آنجا که به کمونیسم در ایران و کردستان بر میگردد اتفاقا کمونیسم موجود از نقد همین “بورژوازی ملی و مترقی در ایران از مقطع انقلاب 57 شروع کرد.
مهتدی در ادامه میگوید:“آنچه كه در دورهاي با سلاح اسلام به دست آورده ميشد، دورهي بعدي با اسلحهي چپ و سوسياليستي و اكنون تحصيلكردگان و روشنفكران و سياستمداران ما با سلاح دموكراسيخواهي به ميدان آمدهاست”
اینکه تحصیل کردگان و روشنفکران و سیاستمداران نان به نرخ روز خور “کرد” هر روز لباسی به تن خود میکنند ربطی به کمونیسم و مبارزه طبقاتی در کردستان ندارد. اگر برای صلاح مهتدی روزی اسلام باعث بسیج مردم میشود و روزی چپ و روزی بوش، اما برای کمونیستهای امروزی این تضاد کار و سرمایه و نفی وضع موجود و تلاش برای تغییر دنیاست که مبنای مبارزه شده است.
این تز نخ نما از انقلاب اکتبر تاکنون تکرار میشود اما کاربست امروزی آن برای مهتدی این است که ایده رهایی از طوق بندگی مزدی و واژگون کردن نظام کهنه به سبک انقلاب اکتبر را انحراف از مارکسیسم بداند. اما اگر کمونیسم در کردستان نفوذ ندارد و به تاریخ پیوسته است چرا “کم سوادی” مردم و تضاد کار و سرمایه را بهانه میکنند که فعلا کمونیستها دست نگه دارند؟ لابد خبرهایی به گوششان رسیده که پروژه قومی کردن جامعه با شکست مواجه شده است و کمونیسم در کردستان از پایگاه قابل توجهی بر خورد دار است. به این تحلیل دقت کنید:
“بخش اعظم انقلاب لنيني در روسيه انحرافي بود از تعليمات و راهنماييهاي ماركس، زیرا لنین میدید که اين سرزمين براي انجام يك انقلاب آماده است يعني ديگر نميبايست معطل كرد. بايد اين وضعيت را بر كردستان نيز تطبيق دهيم. كردستان در مقايسه با همسايگان خود و مليتهايي كه در چهارچوب آنها زندگي ميكند، چون تركيه عراق، ايران و سوريه از همه كمتر داراي كارگر بوده است. قبلاً اينگونه بود، الان هم از همه كمتر باسواد دارد. تضاد كار ـ سرمايه نه تنها آن زمان كم بوده الان هم بسيار كم است. فعاليت كارگري مهمي وجود ندارد يا بسيار كمياب است. ”
اینکه انقلاب 57 بورژوازی در ایران را بالغ کرد شکی نیست. هم بورژوازی بزرگ و هم محلی را بالغ کرد. الان دیگر حزب دمکرات خیلی سر راستر از گذشته میگوید که مدافع و حزب طبقه حاکم در کردستان است. اگر تا دیروز بورژوا بودن و بورژوازی را “انگی” از طرف کمونیستها به خود میدانست امروز امثال مهتدی و سران ناسیونالیست کرد به خیلی قبل تر از اصلاحات ارضی بر میگردند.و به آن افتخار میکنند! هم مذهبیون کردستان و هم قومیون دیگر این فرجه را به کمونیستها نمی دهند که در مساجد به تفسیر مارکس وانگلس بپردازند باید آنها را از سرراهشان با نیروی مردم کنار بزنند.
“در مساجد كردستان جوانها و باسوادها ميآمدند و به تفسير ماركس و انگلس و چگونگي برپايي انقلاب ميپرداختند... اينگونه بود كه اين روحيه راهگشاي اين امر شد كه با چپ دشمني نشود، در مقابلش نايستد و آن را چون امري حرام و پليد و ضدديني نينگارند”
مهتدی از این نارحت است که وقت خودش مذهبیون با کمونیستها جنگ نکردند این در حالی است که حزب دمکرات سالها این رسالت را بر عهده داشت و به نمایندگی از طبقات حاکم و مذهبیون جنگ با کمونیستها را پیش برد اما نفوذ کمونیسم در کردستان آنچنان بود که جنگ طلبی آنها را با شکست مواجه کرد.
دوباره برگردیم به سخنان داهیانه مهتدی در مورد مبارزه طبقاتی در کردستان که فقط با نقل یک لطیفه آنرا جواب میدهم. این لطیفه در مورد ملا مصطفی بارزانی نقل شده است که : وقتی ملا در شوروی سابق بوده است در مورد پروسه تکامل کلاس درسی داشته اند از ملا سئوال کرده اند آیا قبول میکنید که انسان از نسل میمون است؟ ملا مصطفی میگوید: “بله! ولی کردها از نسل شیر هستند.” تمام تلاش مهتدی این است که کردستان را تافته جدا بافته و مستثنا از رابطه کار و سرمایه دنیای امروز قلمداد کند . تا آنجا که به خود ایشان بر میگردد دهها سال قبل از اصلاحات ارضی بورژوا تشریف داشته اند! اما در کردستان هیچ مبارزه طبقاتی در جریان نبود ه است!! به این درافشانیها دقت کنید: “ما در تمامي گفتههاي قبلي بر سرِ اين موضوع بحث كرديم كه چپ در كردستان در نتيجه مبارزه طبقاتي ايجاد نشده است. نتيجه تضاد كار و سرمايه نير نبوده است. بلكه در درجه اول ستم ملي، بعد فقر و تنگدستي مردم و بعدها ضعف تعصب ديني مردم باعث گرديده است كه با چپ عجين شود.” تعجب نکنید از این اصرار شدید مهتدی و ناسیونالیسم کرد که ما در کردستان کارگر نداریم، مبارزه طبقاتی نداریم، جشن اول ماه مه ها در کردستان اتفاقی بوده است، همه برای “کردایه تی” و “رهایی ملت کرد” بوده است. به این میگویند تردستی و عوامفریبی و سماجت بیش از حد در قبولاندن ایده ارتجاعی قومی و ناسیونالیستی به خورد مردم. مهتدی این چنین مبارزه طبقاتی و کمونیستی را مورد لطف قرارمیدهد: “اگر چپ یا عده معدودی از چپهاي كردستان [تا كنون] اين واقعيت را درك نكردهاند، اين امر نتيجه كوتاهبيني خود آنان است. نتيجه فهم آنها از اوضاع دنيا و محكوم به مرگ هستند. اكنون نيز ميبينيم روزبروز بيشتر در حال از بين رفتن هستند. كوچك ميشوند.”
اما نکته آخر را در مورد کمونیسم و چپ در کردستان و ایران بگویم: روشنفکران و تحصیل کردگان ناراضی کرد هم مثل هم مسلکان دیگرشان، روزی خود را به “دین رهایبخش” و روزی به کمونیسم چسبانده اند و امروز خواب فاجعه عراق را برای مردم ایران دیده اند. باید به آنها یادآوری کرد که: این شمایید که هر روز خود را به رنگی در میآورید و طفیلی وار برای بقاء به هر مرتجعی در منطقه اتکا میکنید، این شمایید که هر روز واقعیت جامعه را به سبک خودتان از نو نقاشی می کنید، این شمایید که نوکری و کرنش به درگاه هر دولت مرتجع منطقه را زیر پرده “انعطاف” و “سیاستمداری” توجیه می کنید، شما کار خودتان را بکنید! ما هم به مبارزه کمونیستی متکی به همان مبارزه “خشک و خالی” طبقاتی ادامه میدهیم و به آن افتخار میکنیم. کمونیست بودن ما و مبارزه ما برای رهایی انسان، برای رفاه و آسایش، برای برابری انسانها، علیه قوم پرستی و مذهب، مبارزه بی امان ما برای جامعه سوسیالیستی اگر از نظر شما “کوته بینی” است، از نظر ما یک بلند نظری انسانی و طبقاتی بی جانشین است و ما به آن افتخار میکنیم.