مصاحبه با مظفر محمدی در مورد کنگره دوم حزب حکمتیست

 

کمونیست: مظفر محممدی  شما در چند شماره از نشریه ویژه كنگره دوم، از زوایای مختلفی، از اوضاع سیاسی در ایران گرفته تا فعالیت حزب در کردستان و تا گارد آزادی  .. مقالاتی  نوشته و اظهار نظر کرده بودید. با توجه به اینها  نظرتان در مورد کنگره دوم چیست؟ فکر میکنید، کنگره دوم چقدر به این مسائل از نظر شما جواب داد؟

 مظفر محمدی: اوضاع خطیر و عاجلی كه پیشا رو داریم  حزب ما و جامعه ایران را با سوالات و موضوعات  مهم و متعددی روبرو ساخته است.  همین سوالات پیشاروی ما و مردم  بود كه برگزاری كنگره را الزامی كرد. عاجل و متنوع بودن این مسائل باعث شد تا هم فاصله دو كنگره را كوتاه كنیم و هم فرصت یك هفته ای را به آن اختصاص بدهیم.

از میان موضوعات  مطرح شده و سوالاتی كه جواب میخواستند از نظر من دو مساله بسیار مهم و تعیین  كننده و عاجل بودند  كه  كنگره  روی آنها متمركز شد و فكر میكنم به نتایج خوبی رسید.

اول،  تحزب كمونیستی در این دوران و تفاوتهای آن با دوره های قبل. داشتن حزبی با دیسیپلین و مصمم و دارای تعجیل برای پاسخ به مسایل مبرم جامعه امروز ایران. این مساله یكی از مهمترین اولویتهای تعیین كننده ما از قبل هم بوده است. حزبی كه ظرفیت توده ای شدن، توانانی گرفتن قدرت سیاسی و سازماندهی انقلاب اجتماعی را داشته باشد. حزبی كه كفایت رهبری مبارزه مردم برای سرنگونی جمهوری اسلامی را داشته باشد. حزبی كه اختلاف نظر در آن بدیهی و طبیعی و برسمیت شناخته شده است و در عین حال اراده واحد و مصمم رهبری و كادرها و اعضایش، وحدت و انسجام را تامین و انجام وظایف و اجرای مصوبات را بی چون و چرا تضمین میكند. حزبی كه كار در شرایط نا متعارف امروز را فهمیده و به دگم های قدیمی نچسپیده است. ابتكار و خلاقیت و انعطاف لازم را در اتخاذ سیاستها و شیو ه های كار و مبارزه برای جواب دادن به شرایط نا متعارف امروز را دارد.

كنگره تاكید كرد كه پاسخ روشهای حماس و حزب الله و طالبان و القاعده و لشكر استشهادیون جمهوری اسلامی و یا جنگ طلبی امپریالیستی و طمع تجدید تقسیم جهان و از این قبیل را نمیتوان با خرد خرد سازمان دادن سلولهای كارگری و یا تبلیغ و ترویج صرف سوسیالیسم داد.

كسی میتواند مدعی قدرت در چنین شرایط نامتعارفی باشد كه از پیش ابزارهای قدرت مردم را ساخته باشد و قدرت دفاع از خود را در مقابل این نیروهای شر و نامتعارف به مردم داده و راههای مقابله با این پدیده های جدید را پیش پای مردم گذاشته باشد.

كنگره حزب حكمتیست پذیرفت كه باید چنین حزبی باشد. حزب كار و مبارزه در شرایط كنونی و حزبی كه راه سازماندهی قدرت مردم را بلد است. راه مقابله با شگردهای جدید اسلام سیاسی و تروریسم اسلامی و دولتی را بلد است و ابزار قدرت مردم برای دفاع از خود در این شرایط را شناخته و پیش پایشان میگذارد. تنها به این وسیله میتوان  هم  پیروزی بدست آورد و هم حفظ پیروزی را  تضمین كرد.

بنابراین از نظر اكثریت قریب به اتفاق نمایندگان كنگره، داشتن چنین حزبی اول است و بدون آن هر حرفی از پیروزی و یا پاسخ به هر سوالی بیهوده است. حزبی لازم است تا جوابها را به عمل و اقدام و پیشروی و پیروزی ترجمه كند. نمیشود كسانی حرف بزنند و راه نشان دهند و جواب بدهند و دیگران بروند آن را عملی كنند. بهترین تئوریها و نظرات و پاسخها بدون پراتیسین و بدون انجام دهنده، فقط حرفهای خوب اند و روی كاغذ میمانند.

هنوز هیچ نقدی براتر از كاپیتال ماركس علیه تبعیض و نابرابری و استثمار انسان در جوامع سرمایه داری وجود ندارد و راه سرراست تری از جواب ماركس به كارمزدی و لغو آن نیست. متاسفانه علیرغم این برایی نقد، هنوز احزابی كه به نام كمونیست، سوسیالیست، كارگر و سوسیال دمكرات  حرف میزنند، یاخود به جناح چپ بورژوازی پیوسته اند یا دنباله رو آنند و چپ ترینشان در حاشیه جوامع بشری امروز به غرو لند و شعار دادن و فریب خود مشغولند.

كنگره تاكید كرد، حزبی لازم است  كه هم به ماركس و لغو كارمزدی وفادار بوده و هم ویژگیهای مبارزه برای تحقق سوسیالیسم و برابری و آزادی و رهایی انسان را در اوضاع و احوال نامتعارف و بلبشو امروز فهمیده باشد.

دوم و براین اساس مساله بعدی و فوری دیگری كه ما با آن روبرو بوده و هستیم اوضاع سیاسی ایران و خطر حمله نظامی آمریكا و یا اسراییل و راه مقابله با آن است. ما در این رابطه هم به تحلیل و پیشبینی بسنده نمیتوانستیم بكنیم و نمیتوانستیم منتظر تحولات آنطور كه دشمن برای مردم در نظر دارد باشیم.

ما میبایست به این فكر میكردیم كه راه مقابله و جلوگیری از وقوع جنگ چیست و یا اگر حمله نظامی صورت گرفت چكار باید كرد تا از وقوع جنگ داخلی  و سناریوی سیاه و عواقب این جنگ جلوگیری كنیم. ما قبلا هم در این راه تلاش كرده بودیم و این خطر را بارها به مردم و به احزاب اپوزیسیون هشدار داده بودیم. ظاهرا خیلیها تصمیم خود را گرفته اند. بخشی ازناسیونالیستها و همه فدرالیستها منتظر حمله نظامی آمریكا و اسراییل اند تا از قبل  آن به چیزی برسند. و بخش دیگر هم  نگران تجزیه و تمامیت ارضی اند و میخواهند در كنار جمهوری اسلامی قرار گیرند. و چپهای حاشیه ای هم اوراد سوسیالیستی میخوانند و به كار خود كه ربطی به این تحولات ندارد مشغولند.

كنگره بار دیگر بر عاجل و خطیر بودن اوضاع كنونی تاكید كرد و خواهان فشار ببیشتر بر اپوزیسیون به صورت علنی شد.

ما باید مكررا اپوزیسیون را تحت فشار قرار دهیم تا پایبندی خود را به تعهداتی به نفع مردم و علیه دشمنانشان اعلام كنند. ما این كار را میكنیم تا توقع مردم را نسبت به احزاب و انتظاراتشان نمایندگی كنیم و احزاب را در مقابل انتخابی قرار دهیم كه در صورت خودداری از آن، باید پاسخگوی مردم باشند. ما هر اندازه اعلام آمادگی این احزاب به اینگونه تعهدات را، به نفع مبارزه مردم و به ضرر ماجراجوییهای جمهوری اسلامی و جنگ طلبی دولت آمریكا میدانیم.

علاوه بر این و باز برای جواب به وضعیت كنونی و شرایطی كه مردم در ایران با آن روبرو هستند، ما میباست خود مستقیما و همراه با مردم راهكارها و راه چاره اساسی را جستجو كنیم و با هم همراه و آماده شویم.

كمیته های كمونیستی و گارد آزادی، آن راه حلهایی اند كه ما مردم را به آنها فرا میخوانیم. كمیته های كمونیستی میبایست سیاستهای حزب را به میان مردم ببرند و صفی از مردم را آماده و به میدان بیاورند كه  مخالف حمله نظامی آمریكا هستند، سیاست انتظار را مهلك میدانند، به هیچ جناح و گروه بندی درون رژیم  اتكا و دل خوش نمیكنند، مخالف قوم پرستی و ناسیونالیسم اند، برابری زن و مرد را میخواهند و سرانجام خواستار ایجاد جامعه ای آزاد و برابرند كه با دستان خود بسازند. كمیته های كمونیستی در كارخانه و محله و همه محلهای كار و زندگی و در میان اقشار محروم جامعه سازمانده اعتراض و مبارزه شان باشند و فضایی انسانی و رادیكال بوجود بیاورند و نماینده  امید و خوشبینی مردم باشند.

گارد آزادی هم نیرویی است كه باید قدرت دفاع از خود را  به مردم بدهد. مردم با دستهای خالی در مقابل زورگوییهای جریانات مذهبی و قومی و در شرایط سناریوی سیاهی كه برای مردم ایران چیده اند بازنده اند.

واحد و گردانهای گارد آزادی باید در سراسر ایران ایجاد گردد. دسترسی به سلاح  هر زمان لازم شود امكان پذیر است. مهم این است كه از همین حالا مردم و گارد آزادیشان آماده باشند و اعلام كنند كه هیچ جریانی نمیتواند به مردم زور بگوید و اوامرش را به مردم دیكته و سیاستها و قوانینش را به مردم تحمیل كند. تنها شوراها و تشكلها و تجمعهای مسلح مردم میتوانند سرنوشتشان را در اختیار بگیرند و نظام سیاسی آینده در ایران را تعیین كنند.

اینها مهمترین مسایل پیشاروی حزب ما و جامعه بود كه كنگره با جدیت به آنها پرداخت.

مسایل متعدد دیگری در دستور كار كنگره قرار داشت. از جمله  در مبحث جنبش كارگری بر دخالت موثر در مبارزه اقتصادی طبقه كارگر برای بهبود شرایط كار و زندگی كارگران و بار آمدن رهبرانشان در كوران مبارزه ای روزمره تاكید شد. همزمان باید تلاش جریاناتی كه هر چند به نام كمونیسم و كارگر حرف میزنند، اما كارشان این است كه طبقه كارگر را از حزب خود دور و در حاشیه جامعه نگه دارند خنثی كرد. جریاناتی كه تلاش برای سازماندهی اعتراض و نارضایتی زنان، جوانان، مبارزه برای آزادی و حرمت انسانی، سازماندهی گارد آزادی به عنوان قدرت مردم برای دفاع از خودشان و یا تلاش برای كشاندن احزاب اپوزیسیون به امضای تعهداتی در مقابل مردم را سیاست كارگری نمیدانند.

 با تاسف از بی ربطی این جریانات  به كارگر و منافعش، حزب  بر دخالت طبقه كارگر در مسایل جامعه و ایفای نقش صاحب جامعه تاكید كرد. طبقه كارگری كه اعلام میكند همزمان با مبارزه بی امان اقتصادی و برای رفاهیات و حقوق امروزش ، ستون فقرات جنبشهای اجتماعی برای رهایی زنان از آپارتاید جنسی و رهایی جوانان از فشارهای غیرانسانی اخلاقی و فرهنگی مذهب،‌ آزادی زندانیان سیاسی، خواهان لغو اعدام و مدافع حقوق كودك و ... است.

حزب حكمتیست  به همراه همه فعالین و رهبران سوسیالیست و رادیكال و كمونیست درون طبقه كارگر وظیفه  آگاه و متشكل و متحد كردن كارگران برای ایفای این نقش را برعهده دارد.

با توجه به مسایل فوق، معتقدم كه نمایندگان شركت كننده در كنگره دوم حزب حكمتیست ها تعهدات و وظایف بسیار سنگین و سرنوشت سازی را در این دوره  بحرانی و پیچیده برعهده گرفته اند. 

برای انجام این وظایف ما تنها نیستیم و صفی از كمونیستها و حكمتیستها در شهرهای ایران ستون و اتكای حزب وجامعه اند كه میتوانند این حزب را و كمیته های كمونیستی و واحدهای گارد آزادیش را در همه محلهای كار و زندگی مردم سازمان داده، در جامعه تنیده شده و به لولای اتحاد مردم تبدیل گردند. از این لحاظ كمونیستها و حكمتیستها روزنه امید و شانس بزرگ جامعه ایران برای رهایی از شر جمهوری اسلامی، جنگ طلبی امپریالیستی و سم قوم پرستی و سیاستهای ناسیونالیستی و فدرالیستی اند ...

در خاتمه میخواهم اضافه كنم،  در نشستی كه بعد از كنگره با تعدادی از اعضا و دوستان حزب داشتیم، دوستی اظهار داشت كه خوب شد شما متحدانه از كنگره بیرون آمدید و انسجام دارید...

 جواب من  این بود كه اتحاد و انسجام كوچكترین انتظاری بود كه از این اجلاس میتوانست داشت. اما واقعا مساله ما  اتحاد و انسجام آنطور كه در سنت چپ  تا كنون بوده ، نبود. اتحاد برای چه؟  انسجام برای چه؟

 بحثهای قبل از تشكیل كنگره كه در نشریات ویژه درج شده اند نشان از اختلافات نه چندان كمی در رابطه با مسایل متنوع پیشاروی حزب و جامعه ما دارد. ما با این تعدد نظرات وارد كنگره شدیم و شاید همین باعث شد كه بیرون از ما فكر كنند كه اینها با این اختلافات چند شقه بیرون خواهند آمد. اما نگاهی به مباحث ما قبل و در كنگره نشان داد كه هیچكدام از مسایل مطرح شده و یا مورد اختلاف، مسایل درونی ما نبودند. بحثها سر اوضاع سیاسی، حزب كمونیستی صاحب جامعه و مدعی قدرت و سازمانده قدرت مردم، مساله حمله نظامی امریكا و راههای مقابله با آن، سازماندهی قدرت مردم برای دفاع از امنیت وسلامت جامعه، گارد آزادی و كمیته های كمونیستی، هدایت جنبش كارگری، و ... بود. بنابراین علیرغم هر گونه اختلاف نظری در نتیجه گیریها به بیشترین توافق رسیدیم. چرا كه اساسا هدف ما یكی است. مقصد ما یكی است. و خیلی صمیمانه، سر راست ترین راهی كه ما را به هدف برساند را انتخاب كردیم و دورش جمع شدیم. این به معنای حل و فصل همه اختلافات هم نیست. كنگره برای حل و فصل اختلافات نبود. بلكه تلاش  انسانی  همه شركت كنندگان برای پیدا كردن بهترین و نزدیك ترین راه نجات جامعه از محاصره نیروهای شری است كه علاوه بر جمهوری اسلامی، از دولت امریكا تا قوم پرستها و مذهبیون و استشهادیون رنگارنگ و ناسیونالیستها و غیره را در بر میگیرد. به همین دلیل همه با اشتیاق به مباحث و نظرات متعدد و متنوع گوش دادیم، بحث كردیم، سر هم داد زدیم و سرانجام به نتایج واحدی رسیدیم. این نتایج واحد  را در سخنرانیهای كنگره  و بیانیه های در مورد حمله نظامی امریكا و فراخوان به احزاب اپوزیسیون  و یا مباجثی كه به دنبال هم خواهند آمد، میتوان مشاهده كرد. بخشی از این مباحث و نتیجه گیریهای عملی عبارتند از آخرین جمعبندیها از كمیته های كمونیستی، گارد آزادی، مبارزه اقتصادی طبقه كارگر و ایجاد فونكسیونهای با اتوریته و معتبرحزبی  و...

كنگره ما از صدور قطعنامه های كلیشه ای و فرمال و شعاردادن توخالی خودداری كرد و به مباحث اقناعی برای مردم  و نتایج عملی برای حزب و جامعه پرداخت  و ساده و سر راست سراغ مسایلی را گرفت كه یقه همه ما را گرفته است.     

تفاوت حزب ما با احزاب چپ دیگر در این دوره در این بوده و هست كه میرود تا الگوی حزبی سیاسی اجتماعی و توده ای را به جامعه ارائه كند. حزبی كه ظرفیت  توده ای شدن را دارد، تعدد نظرات را برسمیت میشناسد و مبارزه ای سالم و جدی و خلاق  را حول آن سازمان میدهد. ابزارهای این كار را دارد و در همان حال حزبی با دیسیپلین و مصمم و متعهد به اجرای مصوباتش است. در این حزب كادرها و اعضا و  شخصیتهایش از بودن در كنارهم افتخار میكنند ،  در این حزب منافع حزب و جامعه بر منافع شخصی و فردی ارجحیت دارد و دومی در گرو اولی است.

حزب حكمتیست دریچه و روزنه  امیدی  برای تغییر دنیای سیاهی است كه امپریالیستها و اسلامیست ها و فدرالیست های قومی و نان به نرخ روز خورها به مردم وعده میدهند. این حزب طبقه كارگر خواهان لغو كار مزدی، زنان مخالف آپارتاید جنسی و خواهان برابری بی اما و اگر زن و مرد، جوانان خواهان رهایی اخلاقی و فرهنگی و همه زحمتكشان و انسانهایی است كه دلشان به خاطر آزادی و حرمت انسان و رفاهیات و خوشبختی خود و فرزندانشان میطپد. این آن منافعی است كه امروز حكمتیستها را از كانادا و امریكا تا اروپا و خاورمیانه و از بندرعباس و شیراز و مشهد تا تهران و رضاییه وسنندج دور خود جمع كرده و فردا توده های وسیعی در مقیاس میلیونی، آن را ظرف و ابزار مبارزه و رهاییشان قرار میدهند.

کمونیست: با تشکر