به نقل از
کمونيست ١٤٨
مردم عراق
گروگان
آمريکا و
جمهوري
اسلامي بر سر
ميز
مذاکراتشان
محمود
قزويني
ghazvini.m@gmail.com
مذاکره
ايران و
آمريکا که در
روز دوشنبه 28
مه 2007 براي
اولين بار پس
از 27 سال از عمر
جمهوري اسلامي
در عراق
برگزار شد،
مانند هر
اتفاق جديدي
در دنياي
سياست، اين
اتفاق نيز با
عکس العمل ها
و تحليل هاي
بسيار متنوع
مواجه شده است.
اين
ملاقات تحت
عنوان ايجاد
امنيت در عراق
و يا کمک
جمهوري
اسلامي به
ايجاد امنيت
در عراق برگزار
شده است. اگر
قرار باشد
براي امنيت در
عراق کاري کرد
و مسببين
ناامني را مجازات
نمود، بايد
سران دولت
آمريکا و
جمهوري اسلامي
به دليل
سناريوي
دهشتناکي که
امروز بر مردم
عراق تحميل
کرده اند،
محاکمه و
مجازات شوند.
اولين شرط
برقراري
امنيت در عراق
خروج آمريکا و
کوتاه کردن
دست جمهوري
اسلامي و جريانات
اسلامي در
عراق است. يکي
تمامي يک جامعه
را با بمباران
هوائي و موشک
کوبيده و نابود
کرده است و
زمينه رشد
جمهوري
اسلامي و جريانات
اسلامي و
گانگستريسم و
تروريسم را بر
متن ويراني
جامعه عراق
آماده ساخته
است و ديگري بر
متن اين
ويراني به
نيروي اول در
عراق تبديل شده
است. هيچ کسي
باور ندارد که
اين ديدار و
ملاقات براي
ايجاد امنيت
در عراق برگزار
شده است. نه
دولتهاي
آمريکا و
ايران و نه
مردم عراق و
نه هيچ کس
ديگر. همه
ميدانند دو
طرف مذاکره
باعث و باني
وضعيتي هستند
که مردم عراق
در آن گرفتار
شده اند.
آمريکا
با حمله نظامي
و اشغال عراق
و با نابودي
جامعه مدني در
آنجا، جنگ
داخلي، قتل و
کشتار، بمب
گذاري،
نزاعها و
کشتارهاي
قومي و مذهبي
را به يک نرم در
عراق تبديل
نمود. هم
سقوط
رژيم صدام
حسين در عراق
و هم شرائط
هرج و مرج و
ناامني در
آنجا، نعمتي
بادآورده
براي رشد و
نفوذ و
قدرتگيري
جمهوري
اسلامي در
عراق را فراهم
آورد. جمهوري
اسلامي که
نيروهاي
اسلامي شيعي
را سالها در
ايران آموزش
داده و
سازماندهي
کرده بود، با
سقوط رژيم
صدام حسين و
اشغال عراق در
بهترين
موقعيت براي
نفوذ و ايجاد
اقتدار در عراق
قرار گرفت و
از اين موقعيت
کمال استفاده
را برد. امروز
هم دولت ملکي
که تحت فشار
آمريکا با
مقتدا صدر
درگير ميشود و
هم نيروهاي ميليتس
شيعي مقتدا
صدر و سپاه
بدر و...زير
نفوذ جمهوري
اسلامي قرار
دارند. جمهوري
اسلامي با بکار
گيري اهرمهاي
مختلف از بالا
و پايين به آمريکا
و متحدينش
فشار مياورد و
به آنها
ميفهماند که
در عراق حرف
آخر را در
نهايت بايد
جمهوري
اسلامي بزند.
در
حالي که
جمهوري
اسلامي با
آمريکا براي
به اصطلاح
برقراري
امنيت در عراق
بر روي ميز
مذاکره نشسته
است، نيروهاي
مقتدا صدر
اعضاي تيم حفاظت
اطلاعات
انگليس را در
عراق
ميربايند و ضرب
شست به آمريکا
و متحدينش شان
ميدهند.
آمريکا
پس از شکست در
عراق و گير
کردن در
باتلاق عراق
اشغال شده و
با کشته شدن
بيش از سه
هزار سرباز و
کلا شکست طرح
و سياست
خاورميانه اي
اش، مجبور به
آوانس دادن و
قبول
سازشهايي با
نيروهايي است که
درگير با
آنهاست. اما
اين سازشها و
اوانس دادنها
فراتر از عراق
و مسئله
برقراري "
امنيت" در
عراق ميباشد.
همانطور که
جدال آمريکا و
جمهوري
اسلامي محدود
به صحنه عراق
نيست، سازش
آنها هم محدود
به صحنه عراق
نيست. انتخاب
جمهوري
اسلامي و
جريانات و
نيروهاي شيعي در
عراق براي
کنار آمدن،
حاکي از يک
رويکرد منطقه
اي آمريکاست.
از اينکه
آمريکا خود را
مجبور ديد
نارضايتي
دولتهاي متحد
عرب خود را
ناديده بگيرد
و وارد مذاکره
و معامله مستقيم
و يکطرفه با
جمهوري
اسلامي شود،
حاکي از اوضاعي
است که آمريکا
در عراق و
منطقه در آن
گير کرده است.
آمريکا با اين
سياست، کنار
آمدن با جمهوري
اسلامي
را بهتر و
راه گشاه تر از
دوستي متحدين
عرب خود
دانست. اگر
آمريکا خود
تواني براي
مقابله با
دشمن ندارد،
آنوقت صف دوستان
را ميخواهد
چکار کند.
اهميت اهرم
عراق براي
جمهوري
اسلامي در
شرائط کنوني،
کمتر از اهرم
اتمي نيست.
جمهوري
اسلامي به
آمريکا فهماند
که بدون رضايت
او نميتواند
از باتلاق
عراق رها شود
و تاکنون نشان
داد که به کم
هم راضي نيست
و حاضر است
براي سهمش
ريسک خطرناک
کند و آن را با
جان بخرد.
همچنين
ميداند از
حريف درمانده
درعراق کار
زيادي ساخته
نيست.
مذاکره
آمريکا با
ايران، قدمي
به سمت به
رسميت
شناسائي رژيم
اسلامي ايران
به عنوان يک
نيروي
قدرتمند
منطقه اي است،
هدفي که
جمهوري اسلامي
با اهرم عراق،
طرح مسئله
اتمي، با
حمايت جريانات
اسلامي در
خاورميانه و
بخصوص جريانات
اسلامي در
عراق آن را
دنبال کرده و
ميکند. جمهوري
اسلامي با
نيروي
جريانات اسلامي
در حاکميت
عراق و با
تجهيز
گروههاي
تروريسستي
اسلامي در همه
شئون جامعه
عراق، با حزب
الله در لبنان
و حمايت از
جريانات اسلامي
تروريستي در
فلسطين، با
طرح مسئله
اتمي، قدرقدرتي
و عظمت طلبي
خود را در
منطقه دنبال
ميکند. سخنان
تند عظمت
طلبانه
ناسيوناليستي
ايراني احمدي
نژاد و عباسي
و همه جناحهاي
جمهوري
اسلامي حول
مسئله اتمي
گوياي روشن
اين مسئله
است. آينده
روند مذاکرات
آغاز شده قابل
پيش بيني نيست
و به
فاکتورهاي
مختلفي بستگي
دارد. نه
آمريکا به
راحتي جمهوري
اسلامي را به
عنوان يک قدرت
بالادست در
منطقه به
رسميت
ميشناسد و نه
جمهوري
اسلامي
ميتواند به
راحتي و بدون
دردسر مانند
دوران حکومت
شاه در يک
رابطه سياسي و
اقتصادي عادي
و نرمال با
غرب قرار
گيرد. در صورت ادامه
مذاکره و
سازشهاي
احتمالي،
رويگرداني
جريانات
اسلامي درگير
با غرب از
جمهوري اسلامي،
جمهوري
اسلامي را از
مهمترين اهرم
خود در مقابل
آمريکا و غرب
بي بهره
ميکند. براي همين
جمهوري
اسلامي
نميتواند در
سازش سياسي راه
زيادي
بپيمايد.
"سازش
اقتصادي" با
غرب هم براي
رژيم اسلامي
در ابعاد وسيع
ممکن نيست. براي
چنين سازشي
جمهوري
اسلامي بايد
نفي شود و
مسلما هيچ
حکومتي به
خودي خود به
نابودي خود
راي نميدهد.
جمهوري
اسلامي حتي در
کوتاه مدت
نميتواند به
يک سازش نسبتا
پايدار سياسي
با غرب برسد.
وجود
جنبش سرنگوني
مردم در
ايران، مردمي
که بدنبال
فرصتي براي
انداختن رژيم
اسلامي هستند
هم يک نقطه
ضعف مهم رژيم
اسلامي در
جدالش با
آمريکا
ميباشد.
مذاکره
آمريکا و
جمهوري
اسلامي ادامه
کشمکش آمريکا
و و غرب با
جمهوري
اسلامي در
توازن قواي
متفاوت و در
شکل متفاوت
است. مردم
عراق گروگان
آمريکا و
جمهوري
اسلامي در جنگ
و تروريسمشان
بر عليه
يکديگر و بر
سر ميز مذاکره
و سازشسان با
يکديگرهستند.
جدال
آمريکا و
جمهوري
اسلامي و
جريانات اسلامي
در عراق و
تروريسم آنها
بر عليه
يکديگر که با
گرفتن جان
صدها نفر از
مردم عراق در
روز و نابودي
هر چه بيشتر
مدنيت، کشتار
و فقر و گرسنگي
و بي خانماني،
نزاعها و
جنگها و
کشتارهاي
سکتهاي مذهبي
همراه
ميباشد، فقط
با بيرون
انداختن
نيروهاي
آمريکا و متحدينش
از عراق و پاک
کردن عراق از
جريانات
اسلامي ممکن
ميباشد. اميد
ما
کمونيستهاي
ايران و بسياري
از
سوسياليستها
و کمونيستها و
آزاديخواهان
جهان در ژاپن
وکره جنوبي و
آمريکا و اروپا
در اين نبرد
به حزب
کمونيست
کارگري عراق،
به کنگره
آزادي عراق،
به سمير عادل،
ينار محمد و
هوزان محمود و
ديگر رهبران
کمونيست در
عراق دوخته
است.
نجات
مردم عراق از
دست آمريکا و
جمهوري اسلامي
و جريانات
گانگستر
تروريستي
ديگر و ايجاد
امنيت در عراق
به نيروي
کمونيستهايي
در عراق گره
خورده است که
تلاش ميکنند
تا نيروي مردم
را براي
برقراري
امنيت و ازادي
و رفاه در
مقابل همه
جريانات
ارتجاعي به ميدان
بياورند.
امنيت و ازادي
و رفاه در
عراق به شکست
همه جريانات
ارتجاعي در
عراق گره
خورده است.
طبقه
کارگر و مردم
ازاديخواه
ايران و جهان
ميتوانند و
بايد به
گروگيري
آمريکا و
جمهوري
اسلامي از
مردم عراق
پايان دهند.
پايان
دادن به
مصائبي که
رژيم اسلامي
ايران به
همراه
جريانات
اسلامي ديگر
منطقه بر سر
مردم ايران و
منطقه وارد
ميکند، کار
کمونيسم و کارگر
در ايران است.
وجود رژيم
اسلامي نه
تنها به معناي
خفقان و سرکوب
و فقر و
بيخانماني
مردم ايران
است بلکه
همچنين
بمعناي ادامه
کشمکش جمهوري
اسلامي با
آمريکا و غرب،
ادامه خطر
حمله نظامي،
تنگ تر شدن
محاصره
اقتصادي،
ادامه
تروريسم
اسلامي در
منطقه
خاورميانه،
تقويت
جريانات
اسلامي در
جهان با
تروريسمشان،
و يا ادامه
بند و بستهاي
آمريکا و
جمهوري اسلامي
بر عليه مردم
عراق و ايران
و منطقه و....است.
مردم ايران
ميتوانند به
اين دور خاتمه
دهند. به زير
کشيدن رژيم
اسلامي با
پرچم
سوسياليستي
طبقه کارگر،
نقطه پاياني
بر مصائب و
خطرهاي هولناکي
است که جامعه
و مردم ايران
و منطقه را
تهديد ميکند.