به نقل از کمونيست ١٤٤

 

ترکيه، اول ماه مه

برون رفت از بحران را نشان ميدهد

 

 

محمود قزويني

ghazvini.m@gmail.com

 

اوضاع ترکيه دوباره بحراني شد. با مطرح شدن امکان انتخاب عبدالله گل از حزب اسلامي عدالت و توسعه به پست رياست جمهوري از طريق انتخابات مجلس ، احزاب ناسيونايست سکولار با رجوع به قانون اساسي لائيک ترکيه به اين امر اعتراض کردند، ارتش ترکيه تهديد به دخالت کرد و بخش وسيعي از مردم در وحشت از اسلاميزه شدن ترکيه، خواهان جلوگيري از در اختيار گرفتن پست رياست جمهوري ترکيه از طرف حزب حاکم اسلامي شده اند.

 

 احزاب ارتجاعي سکولار بورژوازي ترکيه، که تاريخا دولت در ترکيه در ميانشان دست به دست ميشده است، در وحشت از ربوده شدن پست رياست جمهوري اسلامي از چنگشان توسط حزب اسلامي، پس از ربودن مجلس و دولت در سال 1997، به تکاپو افتادند. جنبش ناسيوناليسم ترک که خمير مايه مشترک همه احزاب ارتجاعي بورژوايي ترکيه است را به تحرک وسيع در آوردند. ميخواهند با جنبش ناسيوناليستي ترک که احزاب سوپر افراطي ناسيوناليستي را هم در بر ميگيرد و با تهديد ارتش به کودتا جلوي جريان اسلامي را سد کنند. احزاب  ناسيونال - سکولار ترکيه که همه آنها در سرکوبگريها و کودتاها و نيمه کودتاها و در رنجها و ستمها و فقر و بدبختي مردم کارگر و زحمتکش ترکيه دخيل بوده اند، مورد نفرت مردم ترکيه اند. قدرمند شدن حزب اسلامي در ترکيه، خود نتيجه مستقيم حاکميت و برنامه و عملکرد اين احزاب است.

 

تهديات ارتش فقط براي روحيه بخشيدن و نيرو دادن به احزاب ناسيوناليستي ترک است. کودتايي در ترکيه در کار نيست و ارتش قادر به کودتا نيست.    

به دليل عدم حضور يک صف قدرتمند سوسياليستي در اين دعوا، ارتش و احزاب ناسيوناليست ترک به عنوان ناجي سکولاريسم در اذهان جا ميگيرند و جريان اسلامي به عنوان ناجي نجات از دست ارتش و بدبختيهايي که ارتش ترکيه و اين احزاب سالها بر مردم حاکم کرده اند. مردم ترکيه خود را مجبور ميبينند از دست اين يکي به آن يکي پناه برند و از دست آن يکي به اين يکي. به نظر ميايد دوره حاکميت حزب اسلامي به سر آمده و حالا نوبت احزاب ناسيوناليست ترک است.

 

به دليل عيار بالاي سکولاريسم در جامعه ترکيه و تعبيه بودن موانع قانوني قوي در قوانين کشور که آزادي عمل جريانات مذهبي را سد ميکند، حاکم شدن حزب اسلامي در مجلس و دولت ترکيه، نتوانست به ترکيه رنگ و چهره اسلامي بزند. برعکس حزب حاکم اسلامي بيشتر مانند يک حزب متعارف تمام عيار بورژوازي ترکيه عمل کرد. در سياست خارجي، ترکيه به عنوان يک متحد آمريکا و اسرائيل باقي مانده است و مکان ترکيه در سياست جهاني و منطقه اي تغييري نکرده است. تلاشهايي اسلامي اين حزب جامعه را آلوده کرده است،اما پيشروي آن با سد جديي در ترکيه روبرو شده است. اخطار اروپا و آمريکا به ارتش ترکيه و حمايتشان از " دموکراسي و انتخابات" در ترکيه از اطمينان خاطرشان از حزب اسلامي عدالت و توسعه و نقش و کارکرد آن ناشي ميشود. دولتهاي اروپا و آمريکا هيچ گونه نگراني از سلاخي شدن مردم به دست اسلاميون ندارند.

 

شکي نيست که در دست گرفتن پست رياست جمهوري ترکيه براي اسلاميون يک قدم بزرگ به جلو براي به جلو آوردن چهره اسلام در ترکيه است. با در دست گرفتن پست رياست جمهوري، حزب اسلامي عدالت و رفاه،  هم چهره اسلامي خود را بيشتر نمايان ميکند و هم جنبش اسلامي تعرضي تر و اکتيو ترميشود.

 

در ترکيه نمايانتر شدن اسلاميت حزب حاکم و اکتيو شدن جنبش اسلامي، به سرعت با يک موج برگشت قوي روبرو ميشود. سوال اين است که ايا اين موج برگشت دوباره به دامن ارتجاع ناسيوناليستي ميافتد و ناسيوناليسم ارتجاعي ترک از آن بهره ميبرد و احزاب ناسيوناليستي ترک دو باره نوبت ارتجاع اسلامي را عميق تر و گسترده تر فراهم ميکنند؟

 

اين دور باطل را فقط جنبش سوسياليستي طبقه کارگر ميتواند بشکند. مراسم و تظاهرات اول ماه مه امسال در ترکيه يک نمونه از حضور اين جنبش در اين جدال بوده است که با سرکوب شديد پليس روبرو شده است. تظاهرکنندگان اول ماه مه استانبول با شعار زنده باد از سکولاريسم، نه به حزب اسلامي و نه به دخالت ارتش به ميدان آمده بودند. مسئله براي هر فعال سوسياليستي اين است که آيا جنبش سوسياليستي کارگري در ترکيه ميتواند حضور خود را در اين جدال هميشگي، مستقل و همه جانبه کند؟ براي حضور دائمي در اين جدال، سوسياليسم و کارگر در ترکيه احتياج به يک حزب روشن بين کمونيستي کارگري دارد. حزبي که مبارزه کارگر و مردم ترکيه را در همه ابعاد اقتصادي، سياسي و اجتماعي هدايت و رهبري کند و آن را به ازادي و برابري منتج سازد.