از کنفرانس اول کادرها تا کنگره اول حزب حکمتيست

گزارش به کنگره اول حزب

رحمان حسين زاده

از آنجا که از مقطع ايجاد حزب حکمتيست به عنوان رئيس هيئت دبيران و در دوره اخير به عنوان معاون دبير کميته مرکزي و مسئول جمع نشسته کميته رهبري مسئوليت هدايت روزمره حزب را بر عهده داشته ام. تهيه اين گزارش براي کنگره از جانب دبير کميته مرکزي و کميته رهبري به من محول شد. گزارش عرصه هاي مختلف حزب با تفصيل بيشتر در اختيار نمايندگان قرار خواهد گرفت.

 تاسيس حزب

حزب حکمتيست در تاريخ ٣ شهريور ١٣٨٣ – (٢٤ اوت ٢٠٠٤)،  به دنبال اختلافات و تحولات دروني حزب کمونيست کارگري ايران، با اتتشاريک بيانيه به امضاي ٤٥ نفر از اعضا و مشاورين کميته مرکزي قبلي حزب کمونيست کارگري ايران، اعلام موجوديت کرد. علت اين جدايي و ضرورت ايجاد اين حزب را قبلا و به موقع خودش به تفصيل توضيح داده ايم . پرداختن دوباره به دلايل اين جدايي در اين گزارش لزومي ندارد. علاقمندان به اين مسئله ميتوانند به سايتهاي حزب و مشخصا به نشريه حکمت شماره ١ که چکيده اين مباحث در آن مندرج است، مراجعه کنند.

کنفرانس اول کادرهاي حزب با حضور بيش از ٢١٠ نفر از کادرها و اعضا و مهمانان در تاريخ ٤ و ٥ سپتامبر ٢٠٠٤ برگزار شد. اين نشست اعلام موجوديت حزب را رسميت بخشيد. اين کنفرانس جوابگوي وظايف فوري بود که در مقابل حزب جديد قرار داشت. اسناد پايه حزب، برنامه دنياي بهتر و اصول سازماني حزب و مصوبات کنگره هاي قبلي جريان کمونيسم کارگري به تصويب شرکت کنندگان کنفرانس رسيد و علاوه بر آنها، اسناد جديدي نيز، از جمله سند استراتژي قدرت گيري حزب در ايران و چند قرار و قطعنامه ديگر مورد تصويب قرار گرفت. در پايان ٤٥ نفر به عنوان اعضاي کميته مرکزي حزب انتخاب شدند. همچنين اين کنفرانس از روند تحولات دروني حزب کمونيست کارگري و ضرورت ايجاد حزب حکمتيست يک تصوير ابژکتيو را بدست داد..

جهت گيري اساسي کنفرانس اول کادرهاي حزب ما اين بود که بعد از خلاصي از جدال ها و به خود مشغولي دروني ماههاي آخر قبل از انشعاب در حزب کمونيست کارگري ايران، حزب ايجاد شده و رهبري آن را فورا متوجه جامعه و جوابگويي به نيازهاي مبارزاتي جامعه ايران کند. کنفرانس تاکيد گذاشت که نقطه رجوع ما جامعه است و اين کنفرانس ميبايست آغاز دوره جديدي از  دخالتگري کمونيست ها در تحولات جامعه باشد و جامعه را به حرکت درآورد.

 

١- حزب حکمتيست و جامعه (مصاف هاي پيش رو)

الف: حزب و جنبش سرنگوني

کنفرانس اول کادرها مجددا بر مبارزه همه جانبه و فوري حزب ما براي سرنگوني جمهوري اسلامي تاکيد گذاشت. پايان دادن به حاکميت سياه جمهوري اسلامي کماکان موضوع اساسي جامعه بود و اين مسئله بستر اصلي مبارزه مردم ايران را شکل ميداد. از همان زمان و همين امروز هم شاهديم که در پس هر خواست صنفي و رفاهي اين يا آن بخش جامعه يک "نه" بزرگ به موجوديت جمهوري اسلامي عمل ميکند. پايان حاکميت جمهوري اسلامي خواست و مطالبه عمومي مردم است. اين را از تحرک اعتراضي موجود، از بيان و اظهار نظر مردم، از تحرک کارگران، زنان، جوانان، و ... ميتوان ديد. سران جمهوري اسلامي بيش از همه اين را مي بينند و نگرانند. به همين دليل پروژه هاي مختلفي را براي نجات حاکميت شان جلو ميکشند. پروژه دوم خرداد به اين منظور بود و مدتي براي رژيم عمر خريد و نهايتا شکست خورد. با شکست اين پروژه سرنگوني جمهوري اسلامي برجستگي بيشتري پيدا کرده و نيروهاي سياسي بيشتري به اين بستر پيوسته اند. ما واقف بوده و هستيم که جنبش سرنگوني يکدست نيست و يکدست هم نخواهد بود. دوران "همه با هم" بسر آمده است. راست و چپ جامعه و نيروهاي طبقاتي مختلف بدون توهم فاصله هايشان را با هم ميدانند. جنبش سرنگوني هم به تبع همين روشني، پلاتفرم هاي مختلفي از خود بيرون داده است. به طور کلي راست و چپ جنبش سرنگوني در دو سال گذشته هر کدام مسير خود را رفتند. اما به طور ابژکتيو و در صحنه سياست جامعه نه راست و نه چپ، هيچکدام هنوز موقعيت رهبري و هژمونيک را در جنبش سرنگوني کسب نکرده اند. هر دو جريان در اين راستا در تلاش و تقلا هستند. تامين رهبري جنبش سرنگوني مردم محور اصلي جدال و کشمکش راست و چپ در جامعه است و هر کدام در اين راستا بر پلاتفرم و اهرم ها و ابزارهاي تماما متفاوتي تاکيد دارند. ارائه پرچم انقلابي سرنگوني و جمع آوري نيرو حول حزب حکمتيست و سياست هايش محور مبارزه ما در راستاي تامين رهبري چپ و انقلابي براي جنبش سرنگوني جمهوري اسلامي  در ٢ سال گذشته بوده است. اينکه در اين راستا چه اندازه پيش رفتيم و اکنون چه موقعيتي داريم در ادامه گزارش مورد بررسي قرار خواهد گرفت.

- ارائه پرچم سياسي : "منشور سرنگوني جمهوري اسلامي"

ارائه منشور سرنگوني مهمترين اقدام حزب حکمتيست در راستاي سرنگوني جمهوري اسلامي است. از همان ابتدا ما بر اين عقيده بوديم که تامين رهبري چپ در جنبش سرنگوني قبل از هر چيز نيازمند پرچم و پلاتفرم سياسي روشني است که بطور زميني و روشن پيروزي فوري مردم بر جمهوري اسلامي را معني کند. نشان دهد که کدام شيوه سرنگوني و به چه نحوي، انداختن جمهوري اسلامي به نفع کارگران و مردم و جامعه ايران تمام خواهد شد. اين پرچم، پرچم سرنگوني انقلابي جمهوري اسلامي ميبايست روشن کند که چه اقداماتي را فورا در دستور اجراميگذارد و چگونه تضمين ميکند که مردم آزادانه و آگاهانه نظام حکومتي آينده را تعيين کنند. سمينار وسيع کميته مرکزي و مشاورين حزب حکمتيست طي مباحث شفاف و روشن در ژانويه ۲٠٠٥ جوابگوي اين نياز بود.

 بيانيه اين نشست در تحليل روندهاي سياسي و نقد رفراندوم و آلترناتيو راست و با ارائه تبيين پايه هاي پلاتفرم سياسي چپ و مشخصا با ارائه "منشور سرنگوني جمهوري اسلامي" از اتفاقات مهم سياسي و از ابتکارات مهم حزب بود. اکنون در صفوف چپ و مشخصا ما حکمتيست ها در جنبش سرنگوني، پرچم سياسي روشني را به دست گرفتيم. مساله بعدي و بلافاصله ما ناظر کردن مفاد اين منشور بر جنبش اعتراضي عليه جمهوري اسلامي بود. براي ما اين امر، گام مهم در راستاي تامين رهبري چپ و تضمين سرنگوني انقلابي جمهوري اسلامي بحساب ميايد. 

ب: حزب و دخالتگري اجتماعي :

بدون دخالتگري اجتماعي نميتوان از حزب سياسي صحبت کرد. در بدو فعاليت حزب اولويتهاي متعددي در دستور کار رهبري بود. مشکلات مالي و سازماني متعدد داشتيم . جهت ما اين بود که در اين ميان نبايد فوکوس هاي اصلي و از جمله دخالتگري اجتماعي ما لطمه بخورد. ما نميتوانستيم منتظر تکميل کردن آرايش کل سازمان و سر و سامان گرفتن سازماني حزب باشيم، نميتوانستيم منتظر ايجاد راديو و تلويزيون و حل مشکلات مالي آن بمانيم و بعد دست بکار شويم. ما ميبايست با اتکا به ابزارهاي در دسترس و موثرمان، آستينها را بالا بزنيم. ميبايست تا آنجا که در امکان ما ميگنجيد در هم تنيده با مبارزات اعتراضي و اجتماعي راديکال، بر آن تاثير بگذاريم و از آن تاثير بگيريم. با همين متد منتظر نمانديم و دست بکار شديم.

در صحنه جامعه، مبارزه اعتراضي و اجتماعي راديکال، جنب و جوش اعتراضي که قطب نماي آن آزادي و برابري و دفاع از حقوق انسان بود به نحو قابل توجهي وجود داشت . اين جنبش در ٢ سال گذشته ابعاد متنوعي از ابراز وجود اجتماعي و سياسي را از خود نشان داد. تلاش حزب حکمتيست در هم تنيده شدن با اين جنبش، تقويت و گسترش آن بود . در موارد متعددي و با سياست آگاهانه در راستاي اين اهداف گامهاي مهمي برداشتيم. در اينجا فقط به موارد ي از آنها اشاره ميشود :

مناسبتهاي ٨ مارس و ماه مه طي دو سال اخير عرصه مهمي از ابراز وجود اجتماعي راديکال جنبش ما و حزب ما بوده است. متينگ هاي علني و کنار زدن موانعي که ايجاد ميشد، گرد آمدن جمعيتي موثر و قطعنامه هاي انساني و انقلابي انعکاس توقع زنان و کارگران و مردم آزاديخواه براي زندگي و آينده جامعه بوده است.

در ٢ سال گذشته همايشهاي کودکان و زنان با ابعاد اجتماعي قابل توجه، نمونه روشن ارزشگذاري انسان و حق طلبي انساني عليه حاکميت و موازين غير انساني حاکم بر جامعه بود. حضور در اين مبارزات و تقويت آنها بخش ديگري از فعاليت حکمتيست ها در بعد اجتماعي بود. 

روز دانشجو، ١٦ آذر هر سال بمثابه يک مصاف تعيين کننده با جمهوري اسلامي عمل کرده است. ١٦ آذر سالهاي اخير پيام آور آزادي و برابري بوده است . ما با سياست و نقشه آگاهانه به استقبال اين رويداد رفتيم و  حضور موثر حکمتيست ها در ١٦ آذر دو سال اخير اميدوار کننده و مهم بود.

 

دانشگاهها و محيط سياسي جوانان: يک نقطه تمرکز اساسي فعاليت حزب در محيط دانشگاهها و در تحرک دانشجويي متمرکز بوده است. بعد از جدايي و به همت کار متمرکز و موثر در ابتدا توسط سازمان جوانان حکمتيست و در ادامه توسط کميته کل کشور و از همه مهمتر، به يمن همراهي اسکلت اصلي کادرهاي کمونيست داخل کمونيسم کارگري، فعاليت ملموس و موثري در ميان دانشجويان تهران و شهرهاي بزرگ داشته ايم. انعکاس اجتماعي فعاليت چپ متمايز و دخالتگر در اين محيط ها مشهود است و ما به سهم خود در اين زمينه سهم ايفا کرده ايم.  

کمپين عليه انتخابات رياست جمهوري : يک عرصه مهم تحرک و فعاليت متمايز و مهم حزب حکمتيست کمپين عليه مضحکه "انتخابات" رياست جمهوري درايران بود. سياست متمايز ما بر اين حقيقت ساده متکي بود که با وجود جمهوري اسلامي انتخاباتي در کار نيست. تنها انتخاب واقعي ما و مردم سرنگوني جمهوري اسلامي است. ما تلاش کرديم در اين مناسبت خود آگاهي و صف متحد مردم دقيقا حول سرنگوني جمهوري اسلامي ارتقا يابد و هر جا امکانش را داريم بساط انتخابات به فرصت تعرض مردم به جمهوري اسلامي تبديل شود. در داخل موارد متعددي عليه سخنراني کانديداها اعتراض شد. متينگهاي آنها بايکوت شد . و البته در داخل کشور با توجه به محدوديتهاي شديد رژيم در اين روزها عليه مردم، بعد تبليغي فعاليت ما و تشکيلات ما در شهر ها برجسته تر بود. اما در خارج کشور حزب ما به عنوان نيروي شاخص ميليتانت و مشکل ساز براي جمهوري اسلامي و حاميانش ظاهر گشت. در آکسيونهاي موفق تشکيلات خارج کشور در هر دو مرحله انتخابات صداي آزاديخواهي و تنفر عميق و اعتراض قاطع مردم عليه جمهوري اسلامي نمايندگي شد، که در بخش گزارش تشکيلات خارج کشور مشخص تر به آن ميپردازيم

مبارزات کارگري : تلاش ما تقويت سياست کمونيستي در جنبش کارگري و حضور موثر در مبارزات کارگران است. به لحاظ سياسي و تبليغاتي تا آنجا که امکانات و ابزارهاي تبليغي ما امکان داده است، تلاش کرده ايم اعتراض هر بخش طبقه کار گر ايران را منعکس کنيم. بخشهاي مختلف کارگران را درداخل از مبارزات همديگر مطلع کنيم، و به حمايت و همبستگي از هم سوق دهيم. تلاش کرده ايم صداي اعتراض و مبارزه کارگران را به گوش جهانيان برسانيم. کمپينهاي اعتراضي و قطعنامه ها و طومارهاي اعتراضي و ديگر ابتکارات ممکن در داخل کشور را تقويت کنيم. در خارج کشور مبتکر کمپينهاي حمايتي مشخص و يا تقويت کننده و يا همگام کمپينهاي موثري باشيم که در دفاع از کارگران ايران سازماندهي شده است. تشکيلات خارج کشور آکسيونها و کمپينهاي متعددي را سازمان داده است . در يک کلام يک مشغله دائمي ما تقويت مبارزات کارگران، همگام شدن با اين مبارزات و انتگره کردن سياست کمونيستي با مبارزات جاري بوده است. تعقيب و همگامي مستمر ما با مبارزات کارگران شرکت واحد و عليه دستگيري اسانلو و ديگر اعضاي هيئت مديره سنديکاي شرکت واحد، در دفاع فعالين کارگري دستگير شده در سقز و همگامي با مبارزات کارگري شهر سنندج نمونه هاي خوبي از فعاليت ما در اين عرصه و انعکاس همسرنوشتي ما با جنبش کارگري است. با اين وجود متوجه هستيم حضور عملي حزب ما در جنبش کارگري در ابتداي راه و ضعيف است. با سياست روشن و درگيري عملي بسرعت به اين خلاء بايد پايان داد.  

کمپين نجات ژيلا و بختيار ايزدي : از ابتکارات منحصر بفرد حزب ما کمپين نجات ژيلا و بختيار ايزدي و نجات آنها از مرگ و مجازات اسلامي بود . دو کودک خواهر و برادر در اثر رابطه ناخواسته جنسي با هم در چنبره ارتجاع اسلامي و قوانين آن و فرهنگ و سنت عقب مانده و ضد انسان موجود در جامعه گير افتاده بودند و ميرفت سنگسار و مجازات اسلامي و اعدام به حيات آنها پايان دهد. در اين ميان جاي صدا و حرکت متفاوت و خلاف جريان خالي بود که با ارتجاع درافتد و دفاع از وجود و حق انساني حيات آنها را به عهده بگيرد و نجاتشان دهد. حزب حکمتيست اين صداي متفاوت و ابتکار دفاع از آنها را به عهده گرفت. کمپين وسيعي سازمان داده شد که آغاز گر آن کميته مريوان حزب ما و سازمان رهايي زن و رهبران و شخصيتهاي با اتوريته حزب بودند. اين حرکت در اين چارچوب باقي نماند و بسرعت در داخل و خارج ايران وسعت گرفت . نهادهاي دفاع از حقوق کودکان و زنان و شخصيتهاي اجتماعي متعدد و نهادها و سازمانهاي مدافع حقوق انسان در سطح بين المللي را به خود جلب کرد. نتيجه فوري چنين کمپيني نجات اين دو کودک از مجازات اسلامي و تهديد مرگ بالاي سر آنها بود. اين حرکت انساني بسرعت دامنه گرفت و از اقدامات موفقي بود که رابطه حزب ما و جامعه را محکم کرد

حزب و مبارزات اجتماعي در کردستان : در ٢ سال گذشته جامعه کردستان، شاهد جنب و جوش اعتراضي راديکال در عرصه هاي مختلف بوده است. حزب حکمتيست عنصر در هم تنيده با اين اعتراضات بود.  علاوه بر حضور موثر در مراسمها و متينگهاي ٨ مارس واول مه، کمپين دفاع از فعالين کارگري دستگير شده ماه مه ٨٣ شهر سقر، کمپين آزادي برهان ديوارگر در مرداد و شهريور ٨٤، همسرنوشتي با مبارزات کارگران نساجي و شاهو و پرريس سنندج و همايشهاي کودکان و زنان، جشن آدم برفيها، مراسمهاي اعتراضي در چهارشنبه سوري و آغاز سال نو، حضور در اعتراضات دانشگاه، حمايت مستقيم از کمپين آزادي برادران حسيني در بوکان و عليه اعدام کريم فهيمي در سردشت،  و مهمتر از همه حرکات اعتراضي در شهرهاي مختلف و زنجيره اعتراضات شهري تير و مرداد ٨٤ و نهايتا ابتکار حضور موثر ما در اعتصاب عمومي شهرهاي کردستان در ١٦ مرداد ١٣٨٤، از موارد برجسته دخالتگري  حزب حکمتيست در اين مبارزات بوده است.

د: فعاليت نظري و ترسيم تفاوتهاي حکمتيسم

 با انشعاب در حزب کمونيست کارگري ايران، اين سئوال براي هر فعال سوسياليست و کمونيست کارگري مطرح بود، که کداميک از اين دو جريان، سياست و متد متعلق به کمونيسم کارگري و منصور حکمت را اتخاذ ميکنند. با همان متد مارکسيستي و منصور حکمتي بايد نشان ميداديم که کاربست اجتماعي کمونيسم کارگري توسط کداميک از اين دو جريان، عوض شده است. جوابگويي به اين سئوال عرصه يک جدال نظري و سياسي و سبک کاري و پراتيکي مهم در اين ٢ سال بود. در اين دو سال هردو طرف هم نوشتند و گفتند و مهمتر پراتيک اجتماعي متفاوت از خود نشان دادند. در سمينارهاي ماه آخر قبل ازجدايي (اوت ٢٠٠٤) در بسياري زمينه ها اين تفاوتها را ترسيم کرديم. با انتشار مباحثات دروني و سمينارها جريانات مختلف قضاوتهاي ابژکتيوي را ارائه کردند. اما اين سطح هنوز کافي نبود.

متد دخالتگري حزب کمونيستي در تحولات جامعه و اعمال اراده انسان متشکل در تعيين سرنوشت خود و جامعه، خميرمايه کمونيسمي است که در ربع قرن اخير منصور حکمت پرچم آن را به دست گرفت. منصور حکمت بر اين مبنا کمونيسم کارگري را شکل داد و نسلي از کمونيستهاي جامعه ايران را بار آورد. اين نوع کمونيسم دخالتگر مداوما در طول حيات خويش و تا زمان حيات منصور حکمت در تمايز با چپ سنتي و حاشيه اي درون و بيرون از حزب کمونيست کارگري، خود را صيقل داد و راه بجلو باز کرد. تداوم اين خط مشي در غياب خود منصور حکمت هم نه تنها از اين قاعده مستثني نبود، بلکه بعد از وي بويژه در درون حزب کمونيست کارگري تناسب قوا به نفع خط مشي چپ سنتي و کم توقع و حاشيه اي درون حزب تغيير يافت . پايه اصلي جدال ما حکمتيست ها با رهبري جديد حزب کمونيست کارگري بر اين محور استوار بود. بعد از جدايي از آن حزب حفظ خط مشي کمونيسم دخالتگر منصور حکمت تماما بر دوش ما افتاد. آن متد و خط مشي نه تنها ميبايست حفظ ميشد، بلکه خلاقانه ميبايست ابزار کاراي ما براي جوابگويي به مصافهاي جديد در سطح جامعه باشد. ابزار نيرو جمع کردن و احياي اميد و اتکا به کمونيسم دخالتگر باشد. بر اين اساس همگام با نبرد روزمره و دخالتگرانه ميبايست تفاوتهاي سياسي و اجتماعي و جنبشي ما با چپ راديکال سنتي و حاشيه اي به طور کلي و جريان باقيمانده در حزب کمونيست کارگري به طور اخص، ترسيم ميشد.  

براي جريان ما معني کردن نظري و سياسي تفاوت هايمان بطور در خود معني نداشت. ترسيم اين تفاوتها بايد به پيشبرد مبارزه انقلابي کمک کند. براي مثال و در قدم اول ارائه بيانيه سياسي و منشور سرنگوني ارائه پرچم سياسي جنبش انقلابي و در عين حال خط فاصل ما با جريان چپ حاشيه اي فاقد خط و پلاتفرم روشن در جنبش سرنگوني بود. به طور مثال مباحث انقلاب ايران و وظايف کمونيستها، کميته هاي کمونيستي، گارد آزادي و استنتاجات عملي از آنها، سياستهاي اتخاذ شده متمايز به بهانه بحران هسته اي و در جنگ لبنان .... ريشه در تفاوتهاي کمونيسم ما با چپ معمول و سنتي و حاشيه اي در جامعه داشته است. در اين راستا در ٢ گذشته انتشار نشريه تئوريک حکمت شماره ١ و ٢ و٣ مطالب با ارزش اين نشريه و مجموعه مباحث با اهميت کورش مدرسي و رفقاي ديگر در انجمن مارکس- حکمت به طور برجسته تر سيماي نظري و سياسي متفاوت ما را ترسيم کرده است. ديگر نشريات حزب و يا نزديک به حزب در اين راستا نقش مهمي را ايفا کرده اند.

علاوه بر اين مباحثات، پراتيک اجتماعي و متفاوت اين دو جريان به هر ناظر خارجي و با انصاف فرصت قضاوت مناسبتري را داده است. رهبري جديد حزب کمونيست کارگري همانطور که انتظار ميرفت با تز "انقلاب، انقلاب علي العموم " و تقدس "شلوغيهاي خياباني" به دنباله رو هر جست و خيز ارتجاعي به صرف اينکه "اعتراض خياباني" است، تبديل شد. از ميان فاکتهاي مربوطه تنها براي مثال دنباله روي از فراخوان شووينيستي هخا و قومپرستان الاحواز و پژاک، و برجسته تر از همه اين موارد عروج ناسيوناليسم آنها در جريان عروج قوم پرستي آذربايجان و دنباله روي از آن، چيزي جز يک پوپوليسم وارونه را به نمايش نگذاشته است. هميشه گفتيم پوپوليسم چيزي جز يک روپوش عاريتي براي ناسيوناليسم نيست. ناسيوناليسم اين جريان زير پوشش پوپوليستي در اين دوره کاملا عيان و اثباتي بر اين حکم بود.

در مقابل، حزب حکمتيست با جسارت آن سياست حکمتي را اتخاذ کرد که به مردم روشن و صريح خطاب کند که به دنباله رو جريانات ناسيوناليست و قوم پرست تبديل نشويد! به فراخوان آنها به ميدان نياييد! رسوايشان کنيد! 

علاوه بر اينها ما ابتکارات متعدد ومبتکرانه را در مبارزات اجتماعي ارائه کرديم که تا آنجا که ممکن است وجوه مختلف آن را در اين گزارش اشاره کرديم . همچنين فرهنگ و سياست متفاوت، غير فرقه اي و مستدل و متين و متمدنانه اي را در جدال نظري و در مبارزه سياسي و در برخورد به مخالفان و نظرات مخالف  پايه گذاشتيم.  اين را ناظران با انصاف قضاوت کرده اند .اين تفاوتها بيشتر و عميقتر از اينهاست. اما در اين چارچوب به همين حد اکتفا ميکنيم.      

ه - حزب و تاسيس گارد آزادي

 از ابتکارات مهم حزب حکمتيست در اين ٢ سال ايجاد گارد آزادي و گسترش فعاليت آن بود. سير تحولات سياسي در ايران، خطر از هم پاشيدن جامعه در پروسه سرنگوني جمهوري اسلامي و عراقيزه شدن جامعه ايران در اين روند، لزوم مقابله با دارودسته هاي نظامي گانگستر و سياه، داشتن پتانسيل قدرت نظامي را براي حزب کمونيستي مسئول در قبال جامعه و تامين امنيت مردم راميطلبد. گارد آزادي جواب حزب حکمتيست به اين پديده نگران کننده و سناريوي سياه در مسير تحولات جامعه و سرنگوني جمهوري اسلامي است. حزب حکمتيست در صدد ايجاد و گسترش آن در سراسر ايران است . اما بنا به توانايي و تجربه ما در کردستان و شرايط مساعدتري که موجود است. اين پروژه و ابراز وجود آن از شهرهاي کردستان شروع شده است. حضور علني واحدهاي گارد آزادي در تاريخ ۲۲ مرداد ١۳۸٤ درست يک هفته بعد از اعتصاب عمومي مردم کردستان در دو کيلومتري شهر مريوان و در ميان تجمع مردم، به حضور علني نيروي مسلح حزب حکمتيست تحت نام "گارد آزادي" رسميت داد. در شش ماهه اخير سال ١٣٨٥ ابراز وجود واحدهاي شهري گارد آزادي در شهرهاي مهاباد و نقده و کامياران و سنندج و مريوان ابتکار و تحول مهمي در فعاليت گارد آزادي ايجاد کرد . تا همين جا سيماي اصلي گارد آزادي، نيروي انتگره با جامعه و تحولات آن را به نمايش گذاشت. حضور اين نيرو با حمايت و استقبال وسيع مردم روبرو شد. حضور رهبران کمونيست و گارد آزادي انعکاس وسيعي در فضاي سياسي ايران و در خارج کشور داشت. جريانات مختلف در موافقت و يا مخالفت گارد آزادي نوشتند و اظهار نظر کردند. در مديا، راديو و تلويزيون و روزنامه ها متعدد منعکس شده است و چهره يک حزب قدرتمند و صاحب اراده و محکم را از حزب حکمتيست ارائه کرده است. تاسيس گارد آزادي پديده مهمي در فضاي سياست ايران در دو سال گذشته بود. در مورد آشنايي بيشتر با مباني و اهداف گارد آزادي خواننده را به مصوبات وادبيات حزب حکمتيست در نشريات و سايتهاي حزب رجوع ميدهم. گارد آزادي ابزار مهم جنبش آزاديخواهي و برابري طلبي براي مقابله با سناريوي سياه و تضمين مدنيت و آزادي در پروسه سرنگوني و ابزار مهمي براي تسهيل سرنگوني جمهوري اسلامي است.

و-  حزب و تقابل با راست

سرنگوني جمهوري اسلامي از اهداف فوري ما است. به اين اعتبار تقابل اصلي ما با جمهوري اسلامي و پايان دادن به حاکميت آن است. اما صحنه سياست ايران و حتي تلاش براي کنار زدن جمهوري اسلامي يکدست نيست. جنبشها و احزاب ديگر نيز در مسير کنار زدن جمهوري اسلامي، ميخواهند مهر خود را بر جامعه بکوبند . ما گفتيم جنبش سرنگوني چپ و راست دارد. کنار زدن و منزوي کردن آلترناتيو راست عرصه مهمي از جدال و مبارزه ٢ ساله اخير ما بوده است. احزاب مختلف راست جامعه، اعم از سلطنت طلبان و مشروطه خواهان، جمهوريخواهان و اصلاح طلبان و ملي، مذهبي ها و ... صرفنظر از پلاتفرمهاي مختلف سازمانيشان در کنار زدن مردم و اتکا به حمايتهاي سياسي ونظامي و مالي آمريکا اشتراک نظر و طبعا در عراقيزه شدن جامعه ايران نقطه اشتراک دارند.  

 در اين رابطه و در اين دو سال طرحهاي مختلفي را آزمودند. طرحهاي "رژيم چنج"، و "رفراندم" و طرحهاي مشابه " ٧٠ميليون امضاي انترنتي " همگي جزو فضا سازي منتظر نگه داشتن مردم و تسهيل کننده دخالت مستقيم آمريکا بوده اند. هر چند سياستها و طرحهاي راست ناکام ماندند و در پايان اين تلاشها جريانات راست به يک سردرگمي جدي رانده شده اند. با اين وصف به انزوا کشاندن سياستهاي راست يک عرصه مهم مبارزه حزب ما است. حزب حکمتيست بخش مهم و تيز و روشن بين قطب چپ جامعه در تقابل با سياستها و طرحهاي راست بوده است. سياستها و طرحهايشان را به نقد کشيديم و هر جا که حضور موثرتري داشتيم شعار و سياستهايشان را فرعي کرديم. ما حکمتيست ها در مقابل "رژيم چنج" و "رفراندوم" و تحولات از بالا، سرنگوني فوري و انقلابي جمهوري اسلامي و طرح "منشور سرنگوني جمهوري اسلامي" را مطرح کرديم. در مقابل شعار رفراندم راست از دانشگاه تهران گرفته تا هر کانون و جنبش اعتراضي که تاثيري داشتيم، و در فضاي عمومي سياسي، آزادي و برابري را برجسته کرديم. عليه طرح دخالت آمريکا و عراقيزه کردن ايران شفافترين تعرض سياسي را سازمان داديم و نقش مهمي در ايجاد خود آگاهي قطب راديکال جامعه بر عهده داشتيم. 

ز -  حزب و مبارزه با ناسيوناليسم، فدراليسم و قوم پرستي :

يک عرصه جدال بيوقفه حزب حکمتيست تقابل با ناسيوناليسم، فدراليسم و قوم پرستي در صحنه سياست ايران بوده است. ناسيوناليسم چه به عنوان ايدئولوژي و سياست، و مهمتر از آن در قالب جنبشها و احزاب سياسي و گروههاي قومي ؛ يک خطر بزرگ عليه منافع مردم ايران و آينده جامعه است. نزديک به سه دهه حاکميت سياه و نفرت انگيز اسلام و جمهوري اسلامي و تنگنا يي که بر مردم تحميل کرده اين خطر را بسيار برجسته نموده است. ما بر اين عقيده هستيم که در غياب آلترناتيو آزاديخواهانه و چپ بارديگر اعتراض و مبارزه و جانفشاني اين مردم، توسط  ناسيوناليسم ميتواند به سکوي پرش ارتجاع ـ اعم از ناسيوناليسم عظمت طلب ايراني تا ناسيوناليسم و قوم پرستي چرکين محلي در گوشه و کنار کشورـ بسوي قدرت تبديل شود. بويژه بايد توجه داشت که دوران کنوني دوران نظم نوين جهاني آمريکا و باد زدن ارتجاع قومي توسط آمريکا و متحدانش در پي منافع ضد انسانيشان است. تجارب تلخ سر برآوردن قوم گرايي در جمهوريهاي سابق شوروي، بالکان، عراق و افغانستان و ... جنگهاي خونييني که بر مردم تحميل شد، حساسيت هر جريان آگاه و کمونيست را بايد صد چندان افزايش دهد. حساسيت ما و ضرورت گشودن يک جبهه بي امان مبارزه با ناسيوناليسم و فدراليسم و قوم پرستي از همين جا ناشي ميشود. در صورت منزوي کردن ناسيوناليسم و حضور قدرتمند قطب چپ و حکمتيست ها در صحنه سياست ايران اتفاقا مردمي که ٢٧ سال قبل رژيم سلطنت را به عنوان مظهر ناسيوناليسم ايراني به زير کشيدند، مردمي که ٢٧ سال قبل به دنبال سرنگوني دولت مستبد سلطنتي در هر گوشه کشور ولو براي مدتي کوتاه مجال ابراز وجود سياسي پيدا کردند و به ناسيوناليسم و قوم پرستي همچون نيروي مدعي قدرت روي خوش نشان ندادند، ميتوانند به گرد آلترناتيو چپ و آزاديخواهانه و برابري طلبانه مظهر يک تحول بزرگ نه تنها در ايران بلکه در منطقه و جهان باشند. اين حکم چراغ راهنماي بخش مهمي از فعاليت سياسي ـ اجتماعي حزب ما بوده است.

بر اين اساس و در تداوم مبارزه مستمر و شفاف کمونيسم کارگري و منصور حکمت با ناسيوناليسم و پيامدهاي آن، حزب حکمتيست در ٢ سال گذشته قاطعترين نيرويي بوده که اين مبارزه را ادامه داده است. در افتادن با ناسيوناليسم ايراني و آريايي و هخايي و طرحها و سياستهاي و فراخوانها ي مختلف آنها،  در افتادن با طرح سياه فدراليسم، در افتادن با عروج قوم پرستي در آذربايجان و کردستان و خوزستان؛ و تلاش براي منزوي کردن سياستهاي اين جريانات جزو فعاليتهاي درخشان حزب حکمتيست بوده است. بويژه اهميت اين مبارزه حزب ما در شرايطي برجستگي خود را بيشتر نشان ميدهد  که متاسفانه در اين جدال کل گروهها و شاخه هاي مختلف چپ ايران از راه کارگر و شاخه هاي فدايي و کومه له گرفته تا رهبري جديد حزب کمونيست کارگري در جريان عروج قوم پرستي در آذربايجان تحت نام "اعتراض توده ها" بارديگر خميرمايه و سياست ناسيوناليستي خود را به نمايش گذاشتند. به دنباله روان تحرک ارتجاعي تبديل شدند .   

 

٢- اهرمهاي تاثير گذاري و پيشبرد فعاليت حزب :

هر حزبي براي پيشبرد فعاليت هايش به اهرمها و ابزارهاي سياسي و سازماني خاصي متکي است. پيشرفت فعاليتهاي ما در ٢ سال گذشته و درجه تاثير گذاري ما در جامعه بر اهرمها و ابزارهاي زير متکي بوده است. خط مشي متفاوت ما و سازمانهاي حزبي، سازمانها و نهادهاي غير حزبي نزديک به حزب، و ادبيات و نشريات حزب و .... همگي مبتکران پراتيک دو ساله اي بودند که به موارد عمده آن بالاتر اشاره شد. گزارش مفصل سازمانها و تشکيلاتهاي حزب به طور جداگانه در اختيار حاضرين در کنگره قرار ميگيرد. در اين گزارش به طور خلاصه به نقش هر يک از اين اهرمهاي تاثير گذار و سازمانها و ابزارها اشاره ميکنم.

 خط مشي سياسي متمايز و روشن:

خط مشي سياسي متفاوت و متمايزي که حزب ما در صحنه جدال سياسي نمايندگي کرده يک اهرم جدي پيشروي حزب و يک محور مهم جلب توجه به حزب بوده است. همانطور که در بخشهاي قبلي اين گزارش مورد بحث قرار گرفت حزب حکمتيست خط مشي روشن، متمايز و شفافي را در صحنه سياسي و در تقابل با جمهوري اسلامي نمايندگي کرد. تقابل روشني را با شاخه هاي مختلف راست نمايندگي کرد. همچنين در تمايز با چپ ناسيوناليست و دنباله رو، سياست و تاکتيک متفاوت در پيش گرفت. همين موضوع يک پايه مهم جلب توجه بخشهاي مهمي از جنبش اعتراضي راديکال و فعالين آن در داخل و خارج به اين حزب عمل کرده است. مصوبات متعدد کنفرانس و پلنومها و ديگر ارگانهاي رهبري، مواضع اعلام شده توسط ليدر حزب و مباحث انجمن مارکس / حکمت، سخنرانيها و گفت و شنودهاي اعضاي رهبري، و بالاخره تبليغات تلويزيوني و ادبيات حزب و سه شماره نشريه تئوريک حکمت و ١١٦کمونيست هفتگي و ديگر نشريات حزب ابزار پيشبرد سياست تيز و روشن اين حزب بوده اند.

تشکيلات داخل : گسترش سازمان حزب در داخل

همزمان با تاسيس حزب کميته کل کشور و سازمان جوانان حکمتيست فعاليت مستمر با شبکه هاي تشکيلات محل کار و زيست در داخل کشور را در دستور کار گذاشتند. دوران اوليه ترميم لطمات جدايي در حزب کمونيست کارگري، حدود ٣- ٤ ماه طول کشيد. در نتيجه کار مستمر اين ارگانها و همراهي اسکلت کادري موثر مرتبط با جوانان حکمتيست در داخل خوشبختانه فعاليتهاي ما روال موثر و اميدوار کننده به خود گرفت . تشکيلات داخل حزب پيشرويهاي تعيين کننده و مهمي داشته است. ابعاد کمي اين تشکيلات گسترش جدي داشته است. و کيفيت حضور و دخالتگري آن در محيط فعاليتشان موثر است. سهم و حجم نمايندگان اين تشکيلات براي اولين بار در کنگره حزب نشانه اين پيشروي جدي است. تشکيلات محل کار و زيست ما در هر جا که هست، خوشبختانه درگير و دخالت گر است. در ابتداي ايجاد حزب سازمان جوانان حکمتيست و در ادمه کميته داخل ابزار پيشبرد سياستهايمان در داخل و در کانونهاي فکري و سياسي و مبارزاتي در جامعه و بويژه در ميان جوانان و در محيط دانشگاه يوده است. گسترش ارتباطات، شکل دادن به کميته هاي کمونيستي و تاثير گذاري بر کانونهاي مبارزاتي و تحرک اعتراضي بخش مهمي از پراتيک اين دو سازمان حزب بوده است. سازمانده کمونيست نشريه کميته کل کشور و جوانان حکمتيست نشريه جوانان حکمتيست هر هفته منتشر ميشوند.

تشکيلات کردستان و موقعيت حزب در کردستان

تشکيلات کردستان حزب و ظرفيتها و تواناييهاي اين تشکيلات در داخل و خارج يک نقطه قدرت مهم حکمتيست ها است. اين را موافق و مخالف ما مي بينند. قدرت سياسي و اجتماعي تشکيلات کردستان ما به سابقه و سنت مبارزه چپ و کمونيستي سه دهه اخير متکي است. اکنون هم جامعه کردستان کماکان صحنه مقابله گسترده مردم با جمهوري اسلامي است. تناسب قواي مساعدتر، حضور اجتماعي ناسيوناليسم و کمونيسم و حزبيت يافتگي اين جامعه و مهمتر سابقه و حضور قدرتمند چپ و راديکاليسم، عوامل وجود شرايط متفاوت و توانمند مبارزاتي در جامعه کردستان است. واقعيت اينست که در جامعه کردستان راست و چپ  دارند سرمايه گذاري ويژه اي ميکنند. به همين دليل آمريکا و ناسيوناليسم کرد حساب ديگري براي کردستان باز ميکنند. با تاکيد مشترکشان بر نسخه سياه فدراليسم ميخواهند تجربه کردستان عراق را پياده کنند و سالها زندگي و مدنيت جامعه را معلق نموده و مردم را سرگردان کنند. اپوزيسيون راست ايران به همين دلايل به فدراليسم و قومي گري امتياز ميدهد و تاييدش ميکند. اما محاسباتشان يکجانبه و غلط است. جامعه کردستان ايران سنگر قدرتمند چپ و انقلاب در ٢٧ سال گذشته بوده است. حکمتيست ها در کردستان چکيده و ماحصل انساني اين کمونيسم و چپ قوي را در خود گرد آورده اند. با توجه به اين واقعيت حکمتيست ها نقش منحصر بفردي در جامعه کردستان دارند و همين نقش رسالت و وظايف تاريخي سنگيني را بر دوشمان ميگذارد. در اين راستا تشکيلات کردستان حزب در ٢ سال گذشته فعاليت گسترده و وسيعي را پشت سر گذاشته است. از جمله حزب ما در کردستان در جنب و جوش مبارزاتي دو سال گذشته آن جامعه که موارد برجسته آن را بالاتر در بخش دخالتگري اجتماعي جامعه بر شمرديم نقش موثر و مهمي داشته است. تشکيلات محل کار و زيست گسترش جدي دشته است. در چند مورد کميته هاي کمونيستي ايجاد شدند. شبکه هاي مبارزاتي گسترده حول اين کميته ها و کادرهاي حکمتيست سازمان يافته اند. سياستهاي حزب را تبليغ و ادبيات حزب را به ميان مردم برده اند. تنها نيروي چپ در کردستان بوده ايم که با ناسيوناليسم و بويژه فدراليستها در افتاديم و نقش موثري در افشاي اين جريانات ارتجاعي داشته ايم. نشريه اکتبر نشريه کميته کردستان ابزار مهم اين کار بوده است.  حکمتيست ها در کردستان تقويت کننده نهادها و سازمانهاي توده اي و اجتماعي بوده اند. يک حرکت مهم ديگر در ٢ سال گذشته گارد آزادي در کردستان به لحاظ عملي ابراز وجود کرد هم به شکل علني هر دو سال در اطراف مريوان و يکبار هم در حومه سردشت و مهمتر واحدهاي شهري در مهاباد و نقده و سنندج و مريوان و کامياران در ميان مردم حضور پيدا کردند. حضور گارد آزادي تاثير مهمي در فضاي سياسي کردستان داشت. يک تحول مهم ديگر در يکسال اخير، استقرار با ثبات تشکيلات کردستان در کردستان عراق بوده است. اين اقدام نقش بسيار مهمي در انجام موفقيت آميز پروژه هاي حزب در کردستان داشته است. همچنين در تابستان گذشته ١٣٨٥ حضور تعداد وسيعي از رهبري و کادرهاي حزب در کردستان عراق موجب برقرار رابطه وسيع کادرها و شخصيتهاي حزب حکمتيست با شهرهاي کردستان ايران شد. اين پديده رابطه ما و مردم را محکم کردو در تقويت سازمانيابي حول حزب ما موثر بود.  يک بعد مهم ديگر فعاليتهاي حزب در کردستان امکانسازي مالي هزينه هاي بسيار بالاي پروژه هاي مختلف حزب در کردستان بود. اين هزينه ها با جمع آوري کمک مالي و سپانسوري گارد آزادي و ديگر ابتکارات مالي توسط رهبري تشکيلات کردستان تامين شده است.   

تشکيلات خارج کشور حزب

با تاسيس حزب حکمتيست به فوريت تشکيلات خارج کشور حزب سازمات يافت . مسئول خارج و در اکثر کشورهاي اروپايي و در کانادا و آمريکا و ترکيه تشکيلاتهاي کشوري و شهري فعاليت خود را شروع کردند. تشکيلات خارج کشور ما نقش مهمي در تقويت مبارزه با جمهوري اسلامي به عهده ارد. در خارج کشور جدال و مبارزه با جمهوري اسلامي و پروژه هاي آن ادامه ييداکرد. در اين ٢ سال تشکيلات خارج حزب حکمتيست در همگامي با اعتراضات و مبارزات داخل نقش فعال و برجسته اي ايفا کرد. مجموعه آکسيونها و کمپينها ي مختلف از جمله در مناسبتهاي ١٦ آذر و ١٨ تير و ٨ مارس و اول مه هر سال، در اعتراض به تعرضات رژيم به مردم و در حمايت مبارزات کارگري، در دفاع از مبارزات زنان و عليه سنگسار و حجاب اجباري، در دفاع از زندانيان سياسي و در موارد مشخص براي آزادي فعالين کارگري و سياسي و اجتماعي سازماندهي شده است. کمپينهاي دفاع ار مبارزات کارگران شرکت واحد و براي آزادي فعالين سنديکاي شرکت واحد، عليه محاکمه فعالين کارگري شهر سقز و براي آزادي برهان ديوار گر از اين موارد بوده است. برجسته ترين آکسيونهاي تشکيلات خارج کشور در دو دور مضحکه انتخابات رياست جمهوري اسلامي در کشورهاي اروپايي با قدرت و ميليتانسي بالا به صحنه انعکاس برجسته صداي آزاديخواهي مردم ايران تبديل گرديدند. عرصه بر جمهوري اسلامي و پليس حامي سفارتهايش در سوئد و آلمان و انگليس و ديگر کشورها تنگ آمد. دستگيري بالاتر از ١٠٠ نفر از اعضاي رهبري، کادرها و فعالين حزب حکمتيست و تعداد ي از فعالين آزاديخواه و چپ صداي اين اعتراض را در صدر افکار عمومي قرار داد. تشکيلات خارج کشور ما عليه محدود کردن آزادي بيان در همين کشورهاي اروپايي از جمله د ر مقابله با تعرض اسلاميها به بهانه کاريکاتور محمد آکسيونهاي موفقي را برگزار کرد. اخيرا در کشور آلمان نيز به بهانه تئاتري که در آن سر محمد و موسي و عيسي بريده شد در مقابل فشار اسلاميها و سياست سازش دولت آلمان کمپين دفاع از آزادي بيان سازماندهي شد.

تشکيلات خارج کشور در ٢ سال اخير نقش اصلي را بر برگزاري هفته منصور حکمت به عهده داشته است. علاوه بر حمايت از فعاليتهايي که يه اين منظور خارج از مجاري رسمي حزب صورت گرفته است. بخش عمده تشکيلاتهاي کشوري و شهري مبتکر تبليغات و پخش آثار منصور حکمت و برگزاري تجمع دوستداران منصور حکمت بوده اند. سمينار و سخنرانيهايي را به اين منظور ترتيب داده اند. حمايت کننده فعاليت انجمن مارکس – حکمت و انجمن مارکس در آلمان و سوئد بوده اند. 

علاوه بر آن کادرها و فعالين حکمتيست در خارج کشور مثل گذشته پاي ثابت مبارزات آزاديخواهانه در دفاع از حقوق پناهندگان، زنان و کودکان و مبتکر کنفرانسها و کمپينهاي مختلف در اين ارتباط بودند. پيشروان مبارزه براي تامين استانداردهاي بالا در زندگي و مبارزه با نسبيت فرهنگي و مقابله با فرهنگ و سنت اسلامي و ناسيوناليستي در جوامع غربي بودند. همگام با اين فعاليتهاي بيروني تلاش ما در خارج کشور ايجاد يک سازمان منضبط، فعال با عرصه هاي کاري با دوام بوده است. سمينار نوامبر ٢٠٠٤ و اولين کنفرانس تشکيلات خارج کشور در فوريه ٢٠٠٦ پايه هاي شکل دادن به چنين سازماني را تعيين کرده است. ابعاد ديگر فعاليتهاي حزب در خارج ترتيب دادن سخنرانيها و گفت و شنودها، ميزگردها و پانلهاي مختلف در شهرهاي مختلف اروپا، در آمريکا و کانادا بوده است. برپايي ميزکتابها و قابل دسترس کردن ادبيات حزب، ميزهاي مالي و جمع آوري کمکهاي مالي از ديگر اقئامات تشکيلات خارج کشور بوده است. اين فعاليتها به درجه زيادي حضور حزب ما را در فضاي ايرانيان خارج کشور را ممکن کرده است. تشکيلاتهاي کشوري و شهري ستون حمايت کننده فعاليت همه سازمانها، نهادها و پروژه هاي جانبي حزب در عرصه هاي مختلف بوده است. در ١٢ کشور اروپا و د ر کانادا و آمريکا تشکيلاتهاي کشوري حزب ما فعال هستند. سايت ايران تلگراف توسط کميته خارج کشور سازماندهي و هدايت ميشود. در مجموع تشکيلات خارج کشور، سازماني فعال و ميليتانت است. در اين عرصه خلاء يک سازمان منضبط و قوام گرفته مشکل اصلي است.  

هيئت تحريريه مرکزي  (تبليغات و ادبيات حزب ) :

موثرترين ابزار تبليغي و اشاعه اهداف و نظرات حزب نشريات متعدد حزب بوده است. هيئت تحريه نهاد متمرکز کننده تبليغات و انتشار ادبيات حزب بوده است. تشکيل هيات تحريريه مرکزي اقدام موثري بود که در هماهنگ کردن ريتم فعاليتهاي تبليغي در نشريات حزبي با تمرکز بر نشريه کمونيست هفتگي، نقش موثري داشت. سردبيران ديگر نشريات حزب و يا نزديک به حزب و مسئولين ديگر عرصه هاي تبليغي در اين نهاد حضور دارند. در جلسات روتين هفتگي هيات تحريريه نه تنها در مورد مطالب و تم هاي کمونيست هفتگي بحث و اظهار نظر ميشود، بلکه هيات تحريريه از بحث و تبادل نظر و ارائه نظرات رفقا به يک جمع سياسي و با احاطه وسيعتر از محدوده انتشار صرف نشريات، تبديل شد. بعلاوه با تشکيل ارگان نشسته حزب و کميته رهبري، شرکت رفقائي از کميته رهبري در اين ارگان موجب ميشد که جهت گيريهاي سياسي رهبري حزب مستقيما به هيئت تحريريه و نشريه کمونيست منتقل شود. در عين حال به عنوان ابزار رهبري سياسي رهبري حزب مورد استفاده قرار بگيرد. هيئت تحريريه مرکزي، ارگاني است که توسط رهبري حزب براي هماهنگ کردن خط تبليغاتي و نظارت بر ديگر نشريات حزب، مانند کمونيست ماهانه، تشکيل شد. اعضا هيات تحريريه، در آغاز توسط ليدر حزب و سپس توسط کميته رهبري تعيين و تاييد ميشوند. مسئول هيات تحريريه از جانب ليدر و کميته رهبري انتخاب و از جمع هيات تحريريه راي اعتماد ميگيرد.

- کمونيست هفتگي نشريه مرکزي حزب است که تا مقطع کنگره ١١٦ شماره آن منتشر ميشود. سياستهاي رهبري حزب اساسا از طريق اين نشريه طرح شده است. ٣ سپتامبر ٢٠٠٤ اولين شماره کمونيست با انتشار اطلاعيه اعلام موجوديت حزب، به فاصله کمي پس از تشکيل حزب، منتشر شد و امروز با حزب اين نشريه هم دوساله شد. طي اين دوسال اين نشريه، عليرغم هر کمبودي، آينه تمام نماي انعکاس مشغوليت ها، جدالهاي فکري و سياسي، و سازماني حزب حکمتيست بوده است. به اين اعتبار آرشيو کمونيست طي دو سال گذشته، آرشيو تاريخ تولد و شکل گيري، جدالها و تلاشهاي حکمتيست ها براي معرفي پديده جديد سياسي حزب به يک واقعيت اجتماعي بزرگ و عزم براي ساختن يک حزب سياسي اجتماعي - کمونيستي بوده است. سردبيري نشريه کمونيست دوره اي و از ميان اعضاي هيئت تحريريه و با انتخاب هيئت تحريريه انتخاب ميشود. چرخان بودن سردبيري نشريه تجربه مثبتي است که در آماده کردن چندين نفر در ظرفيت سردبيري نشريه نتيجه مثبتي داشته است.

کمونيست ماهانه: در چارچوب همان اهداف سياسي و تبليغاتي که هيئت تحريريه حزب تعقيب ميکند، کمونيست ماهانه منتشر ميشود، که امکان انتشار مطالب تحليلي تر و بلند تر را داشته باشيم. تاکنون ٩ شماره از اين نشريه با مطالب متعدد و تحليلي و با محتواي خوب منتشر شده است. سردبيري کمونيست ماهانه نيز توسط هيئت تحريريه انتخاب ميشود.  

سازمانده کمونيست: ابتدا در پريودهاي بلند ٢-٣ ماهه منتشر ميشد. در چند ماه اخير کميته کل کشور حزب انتشار هفتگي آن را به عهده گرفته است. اين نشريه ظرفي است که جوابگويي به مسائل و گره گاههاي مبارزاتي و سازماني تشکيلات داخل را در اولويت دارد و در اين راستا تاکنون ٣٥ شماره از آن منتشر شده است. سردبير نشريه توسط کميته کل کشور تعيين ميشود.

کمونيست انگليسي: از بدو تاسيس حزب ضرورت انتشار نشريه اي به زبان انگليسي که مواضع و سياستهاي اصلي حزب و رهبري را منعکس کند و ابزار معرفي حزب حکمتيست در فضاي چپ خارج کشور باشد. احساس ميشد . با پا پيش گذاشتن جواد اصلاني و سر دبيري او از چند ماه قبل موفق به انتشار کمونيست انگليسي شديم. اين نشريه ماهانه است و تاکنون ٨ شماره آن منتشر شده است.  

نشريه تئوريک – سياسي حکمت : تاکنون سه شماره آن منتشر شده است. اولين شماره در ژانويه ٢٠٠٥ منتشر شد. حکمت نشريه اي تئوريک و سياسي از حزب است. تولد و انتشار اين نشريه براي حکمتيست ها بسيار حائز اهميت است. ما به ابزار جدال نظري و عقيدتي در نقد پديده هاي وارونه دنياي امروز و تبيين تمايز عقيده و سياست حکمتيستي در مبارزه جاري و آينده احتياج مبرم داريم . انتشار اين سه شماره نشيه گام مهمي در اين زمينه بوده است. اگر چه به درست تاکنون تم هاي اصلي آن به ترسيم تفاوتهاي ما با چپ حاشيه اي و فرقه اي و به تحليل رويدادهاي مهم تحولات سياسي ايران متمرکز بوده است . اما بايد توجه داشت نشريه حکمت لازمست به ابزار نقد سوسياليستي از روندهاي اصلي تحولات بين المللي ومنطقه اي وبه ابزار کاراي دفاع از مارکسيسم و حکمتيسم تبديل شود.

 اکتبر : نشريه تشکيلات کردستان حزب است . اولويت سياسي و تبليغي اين نشريه تمرکز حواس بر تحولات سياسي و مبارزاتي جامعه کردستان است. ابزار دست رهبري تشکيلات کردستان براي طرح سياستهاي حزب در کردستان است. اين نشريه پروژه هاي جمهوري اسلامي در کردستان را زير نقد و افشاگري گرفته است. همچنين ناسيوناليسم کرد و قوم پرستي و سياستهاي احزاب ناسيوناليست و فدراليست را نقد و افشا ميکند. وقايع مبارزاتي جامعه کردستان و نقش حزب در اين مبارزات را منعکس ميکند. سردبير نشريه اکتبر توسط هيئت اجرايي کميته کردستان انتخاب ميشود.

تلويزيون پرتو: هنوز بيشتر از دو ماه از تاسيس حزب نگذشته بود که پخش برنامه هاي راديويي پرتو روي موج کوتاه سازمان داده شد. بزودي و بعد از ٤ ماه اين برنامه ها بنفع برنامه هاي تلويزيوني کنار گذاشته شد. در دو سال اخير بطور نسبتا مداوم برنامه هاي تلويزيوني حزب حکمتيست و عمدتا با عنوان "پرتو" روي کانال تلويزيوني و از ماهواره "هات برد" براي مردم ايران در دسترس بوده اند. برنامه هاي هر روزه، پخش دو روز در هفته، برنامه بزبان کردي سوابق مختلف ما را شکل داده اند ولي بطور منظم و ثابت برنامه هاي يک روز درهفته روزهاي جمعه پنج و نيم تا شش و نيم به وقت تهران تامين شده است.

با توجه به ظرفيتهاي مالي محدود حزب و ساير پروژه هاي پر خرج ديگر، تامين برنامه هاي تلويزيوني پرتو، چه از نظر مالي و چه از نظر فني و پرسنلي، و در کيفتيتي قابل قبول و قابل مقايسه با بسياري از رقباي ما، را بايد يکي از کارکردهاي موفق حزب بشمار آورد. لازم است اضافه شود در تمام طول اين مدت بخشي از انرژي حزب به تهيه مقدمات لازم براي کانال تلويزيوني خود، متوجه بوده است.

راه اندازي تلويزيون هر روزه پرتو يک نياز اساسي و فوري جنبش آزاديخواهانه است. از سه ماه قبل تلاشهاي جدي حزب براي راه اندازي تلويزيون هر روزه شروع شده است. امکانسازي مالي اوليه شروع اين پروژه تامين شده است. اقدامات فني راه اندازي سات لايت و ستوديو در جريان است. اميدوار بوديم تا مقطع کنگره فعاليت عملي تلويزيون هر روزه پرتو شروع شود. اما پروسه قانوني عقد قرار داد با فرستنده بيشتر به طول ميکشد. اميدواريم بعد از کنگره و سريعترين فرصت ممکن تلويزيون هر روزه شروع بکار کند.   

هفته منصور حکمت و انتشار منتخب آثار منصور حکمت:

 حزب حکمتيست هر ساله هفته منصور حکمت را برگزار ميکند. اولين روز هفته حکمت در ٤ ژوئن هر سال روز تولد منصور حکمت آغاز و تا يک هفته طول ميکشد. در اين هفته هدف اينست جامعه و دوستداران منصور حکمت را با جنبه هاي مختلف افکار و سياست وروشها و پراتيک منصور حکمت و با ميراث گرانبهاي وي در فعاليت فکري و سياسي و اجتماعي و در يک کلام با زندگي پربار اين رهبر و مارکسيست برجسته معاصر آشنا کرد. در صورت امکان و به کمک کساني که از نزديک با او سر و کار داشته اند، حتي خاطرات شخصي از اين انسان بزرگ را بازگو کرد. حزب حکمتيست اين هفته را فراخوان ميدهد. اما اين هفته صرفا حزبي و محدود به اين حزب نيست. هر دوستدار او در هر جا که هست با ابتکار خود ميتواند اين هفته را برگزار کند. در دو سال اخير هفته منصور حکمت در داخل و خارج فراخون داده شده است. فعاليتهايي به اين منظور در داخل صورت گرفته، اما هنوز ابعاد آن محدود است. فعاليتها و اقدامات حزب در خارج کشور در بخش گزارش خارج کشور اشاره شده است. اما از مهمترين اقدامات حزب ما در اين ٢ سال به مناسبت هفته منصور حکمت انتشار منتخب آثار منصور حکمت در  ١٧٣٢ در مه ٢٠٠٥ و ضميمه ١ منتخب آثار در ٥٤٢ صفحه در مه ٢٠٠٦ بوده است. اين اقدام بدون ترديد از ابتکارات و اقدامات افتخارآميز حزب ماست. تهيه و جمع آوري و اديت ماتريال، بعلاوه تامين مالي و چاپ و توزيع اين دو کتاب با اختصاص انرژي و امکانات قابل توجهي از جانب حزب ما مقدور شد. جمع آوري و در دسترس قرار دادن آثار منصور حکمت از کانالهاي ديگر و از جمله تشکيلات داخل هم دنبال شده است. اين امري است که همچنان مسئولانه، پرحرارت و مشتاقانه در سطوح مختلف در حزب ما پي گرفته خواهد شد.

سايتها:

سايت حکمتيست (سايت مرکزي حزب)،

سايت ايران تلگراف (سايت کميته خارج کشو)

سايت اکتبر (سايت کميته کرستان حزب )

سه سايت حزبي هستند که با ايجاد حزب ايجاد شدند. هر کدام از اين سايتها با اولويتهاي مشخصي منتشر ميشوند.

سايت مرکزي حزب منعکس کننده سياستهاي رهبري حزب، مصوبات ارگانهاي رهبري و مطالب نشريات مرکزي و اعضاي رهبري حزب است. از طريق اين سياست ميتوان به همه اسناد و سياستهاي اصلي حزب و نشريات و عرصه هاي اصلي حزب دسترسي پيدا کرد، با اعضاي کميته مرکزي و امکان ارتباط با آنها آشنا شد .

سايت ايران تلگراف سايت تحت هدايت تشکيلات خارج کشور است. نقطه عزيمت اين سايت در وهله اول منعکس کردن روزمره همه فعاليتهاي تشکيلات خارج و ديگر سازمانها و عرصه هاي فعاليتي حزب است. علاوه بر آن مطالب کادرها و اعضاي حزب را منعکس ميکند و از طريق آن به بسياري از سايتها و ووبلاگها و از جمله سايتها و وبلاگهاي حزب ميتوان دسترسي پيدا کرد.

سايت اکتبر، سايت رسمي تشکيلات کردستان است. کليه فعاليتهاي حزب در کردستان در اين سايت منعکس ميشود. در ابتداي ايجاد حزب، اين سايت حاضر و آماده ترين ابزار معرفي کردن حزب بود. به همين دليل مراجعات فراواني داشت و عملا فراتر از فعاليت حزب در کردستان، کليه فعاليتهاي حزب را منعکس ميکرد و فقط محدود به کردستان نماند. در تداوم فعاليت حزب عليرغم ايجاد سايت حزب و سايت ايران تلگراف، کماکان اين سايت همچون سايت سراسري حزب عمل ميکند. اين خاصيت سراسري سايت که در اوايل نياز حزب بود و اجبارا و در غياب سايتهاي ديگر چنين کاناليزه شد،، اکنون درست نيست به اين شيوه عمل کند. اين سايت بر فضاي سياسي کردستان و نقش حکمتيست ها فوکوس کند. دستورالعمل اخير هيئت اجرايي کميته کردستان همين جهت گيري را تاکيد کرده است. 

علاوه بر اين سه سايت رسمي، بايد به سايت ايران تريبون که با ابتکار و پشنهاد حزب راه اندازي شد، اشاره گردد. هدف ما راه انداختن يک سايت چپ و توده اي و مورد مراجعه همگان است . اين سايت تحولات سياسي و اجتماعي و مبارزاتي مربوط به ايران را منعکس ميکند. صفحات مختلف و ستونهاي مختلفي را شامل ميشود. سايتي باز است که در چارچوب امکانات خود مطالب و اطلاعيه ها و بيانيه هاي همه جريانات فعال در صحنه سياست ايران را منعکس ميکند. مراجعات به اين سايت بويژه از داخل ايران قابل توجه است . اگر چه اين سايت هنوز با تبديل شده به يک سايت اجتماعي و مورد مراجعه وسيع فاصله دارد، اما تا همينجا هم اين سايت پر ملاط و جذاب بحساب ميايد. علاوه بر سايتهاي نامبره بالا، مجموعه اي از سايتها و وبلاگهاي کمپينها و نهادهاي جانبي حزب و اعضاي رهبري و کادرها، ابزار مهمي در معرفي جنبش و حزب ما بوده اند.

سازمانها و نهادهاي غير حزبي و پروژه هاي جانبي حزب :

در سطح خارج کشور يک بعد مهم فعاليت حزب ما ابتکار ايجاد و يا تقويت نهادهايي است که نقطه عزيمت شان دفاع از حقوق انسانها و سازمانيابي متشکل انسانها در دفاع از اين حقوق است. در همان يکماهه اول حزب با ابتکار حزب و با اختصاص تعدادي از اعضاي رهبري و کادرها سازمان رهايي زن، سازمان سراسري پناهندگان، کمپين دفاع از ان، جي،او ها و ... ايجاد شدند. سازمان اول کودکان، بي خدايان، بولتن زنان در خاورميانه و نهاد "پلا و فاديمه را فراموش نکن" و "هيشو را فراموش نکن" و نهاد برابري در دفاع از حقوق کودکان و زنان در سوئد و نشريه پاسخ و بعضي نهادهاي ديگر که از قبل فعاليت داشته به فعاليت خود ادامه دادند. هر يک از اين سازمانها و نهادها هدف و اولويت خاص خود را تعقيب ميکنند که در اسامي خود سازمانها به درجه زيادي منعکس است. مبارزه متشکل در دفاع از حقوق زنان، پناهندگان، کودکان، در دفاع از برابري و حق متشکل شدن و عليه قتلهاي ناموسي و خشونت عليه زنان در جوامع غربي، عليه نسبيت فرهنگي تمرکز فعاليت انساني اين نهادها بوده است. گزارش فعاليت اين نهادها در کنفرانسها و مجامع خود اين سازمانها ارائه و ارزيابي ميشود و در اينجا به اين جنبه نمي پردازيم. آنچه اينجا قابل تاکيد است که حزب مبارزه متشکل در اين عرصه ها، ابتکار ايجاد آنها و حمايت مستقيم اين سازمانها و نهاد ها را مد نظر داشته است. بخشي از اعضاي رهبري حزب ما خود مستقيما درگير فعاليت در اين عرصه ها بوده و خود نقش دبيران اين سازمانها و اعضاي رهبري و مسئوليت کارهاي اين عرصه ها را به عهده دارند. علاوه بر آن تشکيلات خارج کشور و تشکيلاتهاي کشوري و شهري حزب مستقيما درگير فعاليت اين سازمانها و عرصه ها بوده اند. سياست ما کماکان تقويت اين عرصه ها است. همزمان با اين درجه از دخالت و حمايت، جهت گيري مهم حزب ما اين بوده که اين سازمانها و نهادها به طور واقعي روي پاي خود بايستند و استقلال عملي و سازماني خود را عملي سازند. در عين حال تلاش ما اين است که سياست و راديکال انساني کماکان بر فعاليت اين عرصه ها ناظر باشد . به امر هماهنگي تاکنوني اين نهادها با هم کمک بيشتري بکند و ارتقا سطح آن را تضمين کند. 

مالي :

گزارش آماري دخل و خرج حزب در گزارش خزانه داري حزب منعکس خواهد بود. در اينجا به جنبه هاي ديگري از مسئله مالي تاکيد ميشود. اولين نکته قابل توجه اينست هزينه فعاليتهاي حزب در سطح سراسري و محلي، هزينه بالايي است. تامين اين هزينه در شرايطي است که اين حزب از هيچ دولت و نهادي امکانات مالي نمي گيرد. کليه هزينه هاي وسيع فعاليهاي اين حزب چه در سطح سراسري و چه در سطح محلي با اتکا به حق عضويتها، جمع آوري کمک مالي و ابتکارات سازمان تامين مالي و ديگر ابتکارات توسط کادرها و اعضاي حزب تامين شده است. حق عضويت اولين وثابت ترين منبع درآمد اين حزب است، اگرچه هنوز صد درصد آن وصول نميشود. اما اکنون نظم ونسق جدي به خود گرفته است. ميزهاي مالي تشکيلاتهاي کشوري و شهري و ديگر ابتکارات آنها براي جمع آوري کمک مالي دومين امکانات مالي اين حزب است و جمع آوري کمک مالي توسط رهبران و شخصيتهاي شناخته شده حزب در خارج و داخل از ديگر امکانات تامين مالي حزب است. بالاخره اينکه بخش مهمي از تامين بودجه ماهانه خزانه داري حزب بر عهده سازمان تامين مالي حزب است . عمده ابتکارات مالي حزب در سطح خارج کشور و به همت سازمان حزب در خارج کشور به سرانجام ميرسد. با وجود همه اين اقدامات حزب ما با کسر بودجه جدي ماهانه و همچنين با بدهکاري روبرو است. علاوه بر اينها فعاليتهاي آتي حزب رو به گسترش و پر هزينه است. نتيجتا مسئله قابل توجه کنگره اول اين حزب و رهبري منتخب آن اين نکته است، که تامين مالي حزب ابتکارات و تلاشهاي جدي تري را ميطلبد. بديهي است که عرصه ها و ابتکارات تاکنون تجربه شده را بايد تقويت کرد و بر مشکلات هريک از آنها فايق آمد، از جمله تضمين وصول صد درصد حق عضويتها، گسترش ميزهاي مالي و ابتکارات جمع آوري کمک مالي، تقويت جدي سازمان تامين مالي و مهمتر از همه روي آوري رهبري و شخصيتهاي اجتماعي براي جمع آوري کمک مالي. علاوه بر اينها تمرکز جدي براي جمع آوري کمک مالي در داخل کشور ميتواند از ابتکارات راهگشاي تخفيف مشکل مالي حزب باشد.  

ما و حزب کمونيست کارگري عراق :

تحميل انشعاب از حزب کمونيست کارگري ايران و تشکيل حزب حکمتيست نه تنها به رابطه ما و حزب کمونيست کارگري عراق لطمه اي نرساند، بلکه باعث تقويت ارتباط سياسي و تقويت همسرنوشتي هر دو حزب شد. اين را قبل از هر چيز بايد مديون موضع گيري کمونيستي و شفاف و روشن بيني رهبري حزب کمونيست کارگري عراق در جريان اختلاف ما و جريان باقي مانده در حزب کمونيست کارگري بود. رهبري حزب کمونيست کارگري عراق به طور يکدست و به درست در جريان جدايي ما حزب حکمتيست و خط مشي ما را تقويت کرد. اين موضع گيري تاريخي و بسيار مهم بود که نگذاشت کمونيسم کارگري در ايران و عراق دچار شکاف شود. پلنوم اول حزب ما طي قراري جايگاه مهم اين سياست و موضع گيري حزب کمونيست کارگري عراق را تبيين و ستوده است. به دنبال اين رويداد رابطه فشرده و مستمر رهبري دو حزب ادامه داشته است. حضور در کنگره، کنفرانسها و پلنومها و ديگر نشستهاي رهبري دو طرف به درجه زيادي به همفکري و همگامي جدي منجر شده است. ايجاد کنگره آزادي عراق از مهمترين رويداد همفکري و همگامي رهبري دو حزب در اين ٢ سال بوده است. پلاتفرم ايجاد کنگره آزادي از جانب کورش مدرسي پيشنهاد شد و بعد از بحث و تبادل نظر و تصميم گيري توسط رهبري حزب کمونيست کارگري عراق تصويب شد . اکنون بيش از يکسال است، کنگره آزادي عراق اعلام موجوديت کرده و فعاليت گسترده اي را در داخل و خارج کشور سازمان داده است. اين سازمان تنها نقطه اميد راه برون رفت از سناريوي سياه عراق است که مورد حمايت قاطع حزب حکمتيست است. اين مهمترين پروژه نتيجه همفکري و همگامي مشترک دو حزب بوده است. تشکيلات خارج کشور دو حزب کمپينها و اقدامات مشترکي را سازمان داده اند. اما نبايد منکر شده سطح همکاري و هماهنگي اين دو تشکيلات به نسبت گذشته پايين آمده است که لازمست اين مشکل را به سرعت پشت سرگذاشت و همگامي اين دو تشکيلات را در پروژه هاي ضروري ممکن کرد.   

 

فعاليت وسيع ٢ سال گذشته و اصلي ترين موانع و مشکلات :

 

ابعاد فعاليتهاي ٢ سال گذشته وسيع و پر حجم و ستودني است. ابتکار و همت رهبري و همه کادرها و اعضاي اين حزب و سازمانها و ارگانها و شبکه هاي حزبي در داخل و خارج اين حرکت وسيع را ممکن کرده است. اما در اين پروسه ما با موانع ومشکلاتي روبرو بوديم، که تمرکز حواس مجدد بر اصلي ترين آنها ما را در کنار زدن اين موانع کمک ميکند. در پايين به اين موارد اشاره ميشود.

فايق آمدن بر ناباوري بعد از جدايي : با شروع فعاليت حزب يک مانع قابل مشاهده و واقعي، همان ناباوري ناشي از لطمه خوردن جنبش و حزب بر اثر انشعاب بود. اين پديده انعکاس آن واقعيتي بود که در جامعه وجود داشت. اتفاقا ريشه اجتماعي حزب ما و حساسيتهاي اجتماعي رهبري و صفوف حزب ما اين ناباوري را منعکس ميکرد و بنا به اين خاصيت نميتوانستيم مثل جريان بي ريشه اجتماعي باقيمانده در حزب قبلي، اين فشار اجتماعي را به روي خود نياوريم و روي برگردانيم. در عالم عرفاني و خود فريبي آن انشعاب و لطمه را ناديده بگيريم. اين موضوع در دوران اوليه فعاليت نوعي ناباوري به پيشروي و سروسامان گرفتن در حزب ما را ايجاد کرده بود. اين موضوع عدم اشتياق و کندي را براي دوره مشخصي به ما تحميل کرد. فعاليتهاي سياسي و اجتماعي حزب در داخل کشور و پژواک آن نهايتا عامل خنثي کردن اين مانع سر راه بود.

عدم تمرکز رهبري : وجود يک رهبري متمرکز و در دسترس هم  يک نياز حياتي هدايت حزب است. در طول حيات ٢ ساله حزب به دليل پراکندگي اعضاي رهبري و تيم هدايت گر روز حزب، ما نتوانستيم رهبري متمرکز ايجاد کنيم. در جهت تخفيف پيامدهاي نامطلوب اين عدم تمرکز موارد متعدد آرايش رهبري را تغيير داديم. شکل کنوني آرايش رهبري يعني کميته رهبري منتخب دفتر سياسي از بقيه مواردي که تجربه کرديم . مناسبتر بوده است . اما فاصله جغرافيايي بين ليدر حزب و معاون و تيم اجرايي در گير فعاليت روز کماکان بر کاهش راندمان کار رهبري تاثير گذاشته است.

ضعف سازمان حزبي: يک مشکل قديمي کمونيسم کارگري ضعف سازمان حزبي و ماشين حزبي کارا است. هنوز ما جنبشي عمل ميکنيم . سازمان حزبي منضبط که بتواند کل انرژي موجود را کاناليزه و منظم کند، را نداريم. اين وضعيت باعث شده کل انرژي و توان حزب موثر استفاده نشود و از طرف ديگر فشار کار بر بخشي از نيروي حزب متمرکز شود.

کمبود مالي : انواع ابتکارات و پروژه هاي مهم اين حزب تاکنون به دليل کمبود مالي اجرا نشده است. از جمله راديو تلويزيون هر روزه، ادبيات پرتيراژ، گسترش امکانات گارد ازادي، و پروژه هاي متعدد ديگر. سطح فعاليت کنوني هم با همت و مايه گذاشتن بخشهاي مختلف حزب و دوستداران حزب تامين شده است. کاهش مشکل مالي بسرعت دامنه تاثير گذاري حزب حکمتيست را افزايش ميدهد.

نداشتن تلويزيون همه روزه و سراسري: نداشتن مدياي هر روزه و پر شنونده و بيننده يک مانع مهم در گسترش دامنه فعاليت حزب ما بوده است. نداشتن اين مديا اساسا مشکل مالي آن بود. بالاتر اشاره شد به زودي تلويزيون هر روزه حزب شروع بکار ميکند و بر اين مشکل فايق مياييم.

رهبري

بيلان کار رهبري حزب در هدايت پراتيک سياسي و سازماني و اجتماعي متنوع و پر حجمي که در اين گزارش به آن اشاره شد ه است، مثبت است. بويژه بايد در نظر داشت حزبي را ازنو ساختيم. رهبري حزب در شرايط ويژه و نه چندان مساعدي هدايت اين حزب و کل اين پراتيک سياسي و اجتماعي را به عهده گرفته است . ما از شرايط نرمالي شروع نکرديم. سياست و عملکرد يک جريان فرقه اي و يک سکت غير مسئول اجتماعي، انشعاب و جدايي از حزب کمونيست کارگري را بر ما تحميل کرد. اتفاقا در مقابل به نتيجه نرسيدن کل تلاشهاي مسئولانه ما در درون حزب کمونيست کارگري براي جلوگيري از غالب شدن سياست و پراتيک حاشيه اي و فرقه اي چپ سنتي اولين ابتکار اين رهبري عکس العمل ضروري به اين روند واگرايي در حزب کمونيست کارگري و سنگربندي سياسي وسازماني در مقابل دفن کردن ميراث فکري و سياسي و پراتيکي کمونيسم دخالتگر منصور حکمت بود. اولين گام مهم رهبري حزب تصميم به ايجاد يک صف سياسي و سازماني قابل دسترس براي کمونيست کارگريهاي متعهد به خط مشي حکمت و ايجاد آلترناتيوي بود که در آن متحد شوند. صرفنظر از ابعاد لطمات سياسي و سازماني و پراتيکي و مالي اين پروسه ايجاد حزب حکمتيست جواب به اين نياز و از افتخارات مهم پراتيک ٢ ساله اين رهبري است. با اعلام موجوديت حزب به سرعت ميبايست به نيروي گرد آمده حول حزب به لحاظ سازماني سرو سامان داد . در اين رابطه رهبري حزب اقدامات فشرده و متنوعي را در دستور گذاشت و بسرعت سازمانها و کميته هاي حزبي و ابزارهاي تبليغي و ترويجي و انتشار نشريات متنوع تضمين شد.

به دست گرفتن پرچم حکمتيسم، کمونيسم دخالتگر و تاثير گذار در جامعه تو سط رهبري از مولفه هاي مهم پيشروي حزب ما بوده است. رهبري حزب حکمتيست با پافشاري بر نقد سوسياليستي رويدادها و اتفاقات در فضاي سياسي ايران و منطقه، با ارائه سياست متفاوت، با پافشاري دخالتگري اجتماعي کمونيستها و با به دست گرفتن ضديت روشن و شفاف با ناسيوناليسم، قوميگري و مذهب و هر جنبه اي از خرافه و ارتجاع، پرچم متمايزي را برافراشته است. مجموعه تلاشهاي فکري و سياسي و پراتيکي ٢ سال گذشته در ايجاد خود آگاهي بيشتر حکمتيست ها بر جنبش متمايزشان از اهميت زيادي برخوردار است . اما مطلقا کافي نيست. هنوز در بسياري زمينه ها اين تمايز تبيين نشده استت، هنوز بسياري آرا و سنت دست و پاگير گذشته و چپ حاشيه اي سنگيني ميکند و از زير نقد کمونيستي و حکمتيستي در رفته است. هنوز رهبري حزب حکمتيست در صحنه جدالهاي فکري و سياسي بين المللي و حتي در سطح منطقه حضور موثر ندارد. حکمتيست ها بايد پرچمدار نقد مارکسيستي روندهاي اصلي تحولات بورژوايي در سطح جهان باشند وافق کمونيستي متمايز را نمايندگي کنند. در اين رابطه اگرچه به گنجينه تئوريک و سياسي منصور حکمت متکي هستيم، اما روندهاي جديد، جوابهاي جديد را ميطلبد. سهم گذاري رهبري ما در اين عرصه مهم بسيار ناکافي و محدود است. اين خلاء را بايد پرکرد.

 يک مشکل ديگر هنوز به لحاظ ايجاد سازمان حزبي منضبط، مدرن و با سرعت عمل کافي موفق نبوده ايم. سازمان بالاي حزب هم از اين قاعده مستثني نيست.

سازمان بالاي حزب : با ايجاد حزب و انتخاب کميته مرکزي، پلنوم اول، ليدر حزب و دفتر سياسي را انتخاب کرد . به عنوان ارگان اجرايي، هيئت دبيران متشکل از رئيس هيئت و دبيران عرصه ها و کميته هاي اصلي حزب توسط ليدر حزب معرفي و با راي اعتماد دفتر سياسي تشکيل شد. ١٠ ماهه اول فعاليت حزب توسط اين ارگان هدايت شد. اما به تدريج مشکلات واقعي از جمله پراکندگي اعضاي هيئت دبيران، مشکلات مالي تامين سفرهاي کوتاه مدت براي نشستهاي حضوري و نداشتن سوخت و سازفعال سياسي و تشکيلاتي حضوري يک ارگان ١٢ نفره راندمان کار هيئت دبيران و کل حزب را پايين مياورد. در نتيجه با تاييد دفتر سياسي حزب اين آرايش را تغيير داديم. به دنبال آرايشهاي موقت ديگر را تجربه کرديم و اکنون از مقطع پلنوم چهارم حزب با ادغام ارگان سياست گذار و اجرايي حزب، در نهاد دفتر سياسي، هماهنگي و تمرکز سياسي بيشتري در رهبري حزب ايجاد شده است. پلنوم حزب ليدر حزب و دفتر سياسي را انتخاب ميکند . دفتر سياسي از ميان اعضاي خود، کميته رهبري را به عنوان ارگان هدايت کننده روزمره حزب در فاصله نشستهاي سه ماهه دفتر سياسي انتخاب ميکند. آرايش اخير به نسبت آرايشهاي قبلي بهبود جدي محسوب ميشود. در اين مورد هم پراکندگي جغرافيايي اعضاي کميته رهبري در کندي تصميمات، نداشتتن سوخت و ساز فعال بحث و تبادل نظر و پخته کردن تصميمات تاثير دارد. در اين چارچوب اين طرح هنوز بايد دنبال روشهاي کاراتر هدايت حزب بود.   

جمع بندي فشرده

ما ساختن حزب حکمتيست را از زير آوار جدايي و انشعاب در حزب کمونيست کارگري آغاز کرديم. واضح بود که آوار اين جدايي و انشعاب بر روي ما سنگيني ميکرد. واضح بود که موجي از ناباوري و نااميدي را شاهد خواهيم بود. واضح بود که جريان راست در مصافهاي سياسي جامعه موقعيت بهتري پيدا خواهد کرد. واضح بود که چپ ضعيف خواهد شد. واضح بود که جمهوري اسلامي در موقعيت مساعدتري در مقابل مردم قد علم ميکند. روندهاي سياسي در ايران همينگونه نمايان گرديد.

ما تصميم گرفتيم که در دل اين مصاف به ساختن حزب خود بپردازيم. ما تصميم گرفتيم قبل از هر چيز به يک نيروي غير قابل چشم پوشي در صحنه سياسي ايران تبديل شويم. قبل از هر چيز جوابگويي به مسائل جامعه را در اولويت قرار داديم.

فعاليت دو ساله حزب حکمتيست شاهد گوياي صحت اين خط مشي بود. تعداد جلسات و اجتماعات و گفت و شنودها و آکسيونها و ابراز وجودهاي سياسي ـ اجتماعي ما بسيار بيشتر از حجم انرژي اي است که صرف سر و سامان دادن به امورات درون سازماني و تشکيلاتي شده است. بعد از دو سال فعاليت اميدها و اتکا به وجود حزب کمونيستي دخالتگر در جامعه را دوباره ايجاد کرديم. بسياري از موانع و مشکلات را پشت سرگذاشتيم . حزب را در صحنه سياست ايران قابل دسترس و غير قابل حذف کرديم. همچنانکه در اين گزارش اشاره شده است، در اين ٢ سال حکمتيست ها بخش درهم تنيده مبارزات راديکال در شهرهاي ايران و در خارج کشور بودند

فعاليت دوساله ما، و خطي مشي پيش گرفته ما، گواه ضرورت بي برو برگرد و حياتي يک حزب بسيار متشکل و منسجم نيز هست. در دو سال اخير فعاليت و دلسوزي قابل ستايش صف بزرگي از کمونيستهاي کارگري در حزب حکمتيست موفقيتها و دست آوردهاي چشمگير و پر ارزش ما را ممکن ساخت. خيلي ها از رهبري تا کادرها و اعضا فداکاري بزرگ بخرج دادند، از خود مايه گذاشتند و در محيط خود سکاندار حرکت حزب بودند. ارج گذاري از اين فعاليتها در سطح شايسته هرگز براي ما ممکن نخواهد بود، اما در ادامه اين فعاليتها اکنون در آستانه دوره جديدي از حيات حزب خود، بايد که همه انرژي خود را متوجه جهتي کنيم که در آن حزبي قوي، منضبط و کمونيستي و توده اي را در اسرع وقت بسازيم. ما به اين امر واقفيم آنچه انجام داده ايم هنوز يک گام از صدها گامي است که براي سرنگوني جمهوري اسلامي و نجات مردم ايران از دست تبعيض و ستم و نابرابري انجام داده ايم . ميدانيم آنچه انجام داده ايم و آنچه که داريم براي جوابگويي مصافهاي تعيين کننده آتي بسيار ناکافي است و اصلا جوابگو نيست و به سرعت بايد خود را آماده کنيم. ميدانيم جدالهاي سياسي جلوي روي ما بزرگ و تعيين کننده هستند. فوري تر از همه  جامعه چه براي سرنگوني جمهوري اسلامي و چه براي آينده بعد از جمهوري اسلامي در مقابل دو انتخاب اصلي قرارگرفته است. انتخاب آلترناتيو چپ يا آلترناتيو راست؟

راست جامعه ايران، ناسيوناليسم و شووينيسم عظمت طلب ايراني و قومگراهاي رنگارنگ به اميد دخالت نظامي آمريکا و حمايت پنتاگون، با سرمايه گذاري بر شکافهاي ملي و قومي، به قيمت تباهي جامعه، به قيمت پاکسازيهاي قومي منطبق بر نسخه عراق و افغانستان و يوگوسلاوي ميخواهند سهمي از قدرت را به دست آورند. جنبش آزاديخواهانه ما و مردم لازمست از همين حالا با تمام هوشياري و توان اين سناريو را خنثي کند. درست نقطه مقابل اين سناريو، ما و مردم با درهم کوبيدن کامل جمهوري اسلامي و اجراي منشور سرنگوني جمهوري اسلامي ميخواهيم يک بار براي هميشه، رفاه، سعادت و آزادي و برابري در جامعه ايران حاکم شود. واقعيت اينست عده اي آگاهانه و عمدا تصميم گرفته اند با ايجاد تفرقه و کينه و دشمني قومي و ملي، صفوف مردم را چندپاره کنند و مردم را به جان هم بيندازند. بر عکس، ما آگاهانه و با نقشه ميخواهيم کارگران و مردم و هر انسان تشنه آزادي و رهايي دست در دست هم بگذارند، با اتحاد و ابتکار خود جمهوري اسلامي، عامل مستقيم همه تبعيضات و ستمها ي کنوني جامعه ايران را بيندازيم و آينده اي عاري از هر نوع ستم و دسته بندي کاذب قومي و مذهبي و هر نوع تبعيض بسازيم. اينها آلترناتيوهاي مختلف هستند و بايد انتخاب کرد. دوره بعد از کنگره اول، براي حزب ما دوره ايست که بتواند انتخاب آلترناتيو چپ را براي مردم ممکن کند . بتواند موانع سرراه انتخاب آگاهانه و آزاديخواهانه مردم را کنار بزند. حزب سياسي و توده اي قدرتمند در دسترس مرم و در همه کانونهاي مبارزاتي را بسازد . با اتکا به چنين حزبي سرنگوني جمهوري اسلامي را به سرانجام برساند. کنگره اول حزب حکمتيست ميتواند و بايد حامل اين پيام باشد.

هشتم اکتبر ٢٠٠٦