حزب مسلح و گارد آزادی

 

مجید حسینی

 

در نیمه دوم مرداد ماه 1385، گارد آزادی، سازمان نظامی حزب کمونیست کارگری ایران–حکمتیست، فعالیت خود را با گشت سیاسی- نظامی در اطراف شهر مریوان و محورهای سنندج- مریوان، آغاز کرد.

 

گشت گارد آزادی در داخل ایران، به فاصله چند روز بعد از اعتصاب سراسری مردم در کردستان انجام گرفت. گارد آزادی با حضوربموقع خود در کردستان با مردم و مبارزات شان همراه شد، بر تداوم فضای اعتراضی و همبستگی آنها اثر نهاد. با این حضور جبهه دیگری ازرودررویی مردم در کردستان در برابربا نیروهای جمهوری اسلامی گشود، بخش عمده ای از نیروهای سرکوبگر رژیم و امکاناتی را که برای سرکوب مردم در شهرها مستقرکرده بود به خود مشغول کرد، تناسب قوا بین مردم و جمهوری اسلامی را به نفع مردم سنگین کرد. در زمان گشت گارد آزادی در کردستان، مقامات دولتی از اوج گیری مجدد اعتراض در شهرها هراس داشتند، در برابرمردم محتاط شدند، فشار را کم کردند و مجبور به رعایت بالانس معینی برای از سر گذراندن بسلامت ان روزها شدند.

 

در آن روزها جمهوری اسلامی در تمرکز نیرو برای حمله نظامی به گارد آزادی و در تشدید فشار بر مردم که بتازگی از آن اعتصاب سراسری بیرون آمده بودند، محدودیت جدی داشت. حضورگاردآزادی و فشار آن از یک طرف و فشاراعتراضات توده ای مردم از طرف دیگر، از دو جهت رژیم را در منگنه خود گرفته بود. اگر به ما حمله می کرد، امکان داشت جنبش اعتراضی در شهرها بالا گیرد. در آن صورت دست رژیم در تشدید فشار بر مردم بدلیل حضور این نیروی نظامی و رهبران با نفوذ در میان مردم، باز نبود و امکان شعله ور شدن مجدد اعتراضات و خارج شدن کنترل شهرها از دستش وجود داشت. گشت گارد آزادی حاکمیت و قدر قدرتی دولت را در انظار جامعه نقص کرد، حکومت نظامی در شهرها را به مصاف طلبید، تعادلی را به هم زد، به تصویری که جمهوری اسلامی می خواهد بعد از انتخاب پاسدار احمدی نژاد به ریاست جمهوری از خود در آورد زد و ضربه دیگری به رژیم بود در امتداد اعتصاب و اعتراضات یکماهه مردم در کردستان.

 

علاوه برعوامل فوق، واقف بودیم که جنبش اعتراضی چند ساله اخیرمردم در ایران، روحیه نیروهای رژیم را خرد کرده است، روحیه تعرضی را از آنها گرفته است و در موضع دفاعی قراردارند. این فاکتور دست نیروهای رژیم را در انتخاب تاکتیک و قدرت مانوروعکس العمل موثردر مقابل گارد آزادی بسته بود. استفاده آنها از هلی کوپتر برای رودر رویی  با ما  ازسر ضعف شان بود و نه قدرت آنها.

 

تشخیص بموقع این شرایط توسط رهبری حزب-حکمتیست، دیدن نقاط ضعف و محدودیتهای رژیم، امکانات حزب و نفوذ توده ای کادرها و کارایی رزمی گارد آزادی، این گشت سیاسی نظامی موفق را ممکن کرد. این حرکت به جنبش سرنگونی نیرو داد، امید به چپ و کمونیسم بیشتر شد، ناسیونالیسم کُرد را در بعد اجتماعی به مصاف طلبید، چپ فرقه ای را به هذیان انداخت و دسترسی مردم به حزب-حکمتیست را وسیع تر کرد.

 

گارد آزادی و رهبران کمونیست

 

نکات بالا حاصل سیاسی این بارعملیات گارد آزادی و حضور رهبران کمونیست است و به این شرایط معین سیاسی بر می گردد. گسترش و پایدار کردن این دستاوردها در گرو تداوم فعالیت ما است و در چنین صورتی اوضاع دیگرو فضای انقلابی رادیکال و قدرتمندتری سرتا سر کردستان را در بر خواهد گرفت. شکی نیست که شرایط سیاسی ایران و کردستان در هر دوره تغیراتی در نتایج این برنامه ها بوجود می آورد. در طی چند سال اخیر کادرهای این حزب در شهر سنندج، در اطراف شهرهای سقز و بوکان و 5 بار در داخل شهر مریوان و محورهای سنندج مریوان حضور پیدا کرده اند. ولی این یکی با بقیه فرق داشت و بیشتر از هر دوره ای با استقبال مردم روبرو شد و در میان سازمانهای سیاسی و رسانه ها منعکس گردید. بیشتر از هردوره ای توجه را به حزب جلب کرد و سمپاتی بوجود آورد و در همان حال بازار هتاکی و فحاشی به حزب-حکمتیست را در میان جریانات راست وقومی و حتی رهبری جدید حزب کمونیست کارگری ایران براه انداخت. چرا؟  فکر می کنم نتایجی سیاسی و دوره ای این عملیات که بدان اشاره شد و یا حفاظت گارد آزادی از اعضای دفتر سیاسی و مشاورین و کادرهای حزب، به تنهایی جواب این سئوال نیست.    

 

این عملیات پیام حزب به مردم بعد از حمایت از اعتصاب عمومی را تکمیل کرد و مصممی حزب-حکمتیست و دخالت آن در صحنه سیاسی کردستان را به همه رساند. در این گشت گارد آزادی محور و مرکز توجه بود. این بار بر خلاف دفعات قبلی، این گارد آزادی بود که حضور رهبران کمونیست در ایران را برجسته می کرد نه برعکس. این پیشرفتی است در معرفی بیشترحزب در بعد اجتماعی، امکانی است که از کانال سازمان دادن این وجه از مبارزه سیاسی و سازمان نظامی ان، می شود حزب را سریع تر گسترش داد.

 

اعلام موجودیت سازمان نظامی حزب، گارد آزادی، رو به مردم رو به جامعه، سیاست حزب ما است، این سیاست توسط منصور حکمت برای سازمان دادن حزب مسلح بعنوان یکی ازعرصه های مهم مبارزه سیاسی درکردستان و حتی در سرتاسر ایران در دستور قرار گرفت.

 

جمهوری اسلامی از همان روز اول سر کار آمدن جنگش را با مردم در کردستان شروع کرد، من و بسیاری از کادرهای این حزب جزء اولین سازماندهندگان نیروی نظامی و مقاومت در برابر رژیم بودیم و در این زمینه نه تازه کاریم و نه بی تجربه. بعلاوه احزاب ناسیونالیست کرد همه مسلح اند، سیاست و تحزب در کردستان مسلح است. کمونیستها باید در سرتاسر ایران نیروی مسلح قوی و گسترده داشته باشند تا بتوانند بر روند اعتراضات سیاسی، اعتلای سیاسی، قیام، جنبش کارگری و توده ای مردم زحمتکش اثر جدی بگذارند و مدعی کسب قدرت سیاسی باشند. احزاب و نیروهای مسلح ناسیونالیستی در کردستان کم نیستند و در این میان استقبال از گارد آزادی، استقبال از نیروی مدافع آزادی و برابری و کمونیسم است که خلاء آن بشدت احساس می شود.

 

نکته برجسته دیگر این عملیات، حضور طولانی مدت و ادامه دارگارد آزادی در داخل ایران و شیوه معرفی آن بود. اعلام موجودیت گارد آزادی در حالی صورت گرفت که واحدهایی از گارد آزادی و نیروهای رژیم در برابر هم آرایش گرفته بودند و مردم این صحنه را می دیدند و تعقیب میکردند. این نیروی نظامی از همان روزهای اول شروع فعالیتش در تقابل با جمهوری اسلامی موجودیت خود را اعلام کرد و همزمان توان نظامی و قابلیت رزمی اش را بنمایش گذاشت. در نتیجه توانست اذهان عمومی را به خود جلب کند. این روش معرفی سازمان نظامی حزب-حکمتیست با اعلام صرف سیاست حزب و یا تکرار آن متفاوت است. مردم و دشمن این را دیدند  و تصویری ازحزب گرفتند بمثابه حزبی جدی و مسلح با سازمان نظامی کارا. همین اندازه ازعملیات گارد آزادی در کردستان برای این گارد اعتبار و اتوریته بوجود اورده است و حزب را بعنوان حزبی مسئول در قبال زندگی و مبارزه مردم معرفی نمود  و در جامعه از این حزب انتظار و توقع ایجاد کرد. این عملیات حزب حکمتیست را در سطح سیاسی و اجتماعی یک گام به جلو برد.

 

ضرورت حزب مسلح چیست؟

 

گارد آزادی و سازمان نظامی آن، نیروی محلی محدود به کردستان نیست. حزب–حکمتیست در سرتاسر ایران نیروی نظامیش، گارد آزادی، را سازمان می دهد. نیاز و ضرورت های واقعی مبارزه سیاسی و طبقاتی ایندوره ایجاب میکند که این حزب، حزب مسلحی باشد با قدرت نظامی کافی. این نه سیاست جدید و نه شروع جدیدی است برای ما. آنچه جدید است تدقیق و تکامل جنبه های سیاسی و تشکیلاتی این نیرو در این دوره سیاسی است و در این زمینه پیشرفت هایی داشته ایم و باید به انتهایش رساند. میبایست تا هم اکنون این نیرو چنان گسترده می شد که همه شهر و روستاهای کردستان را تحت پوشش خود قرار می داد. از همان روزهای اول تشکیل حزب، منصور حکمت بر آن اصرار داشت و تا حالا تا خیر غیر موجهی در روبراه کردن این عرصه شده است.

 

در پراتیک و سازمان دادن این سیاست فرق اساسی بین کردستان با بقیه ایران وجود ندارد. اگر تفاوتی باشد در فوریتی است که سازمان دادن آن در کردستان در دستور حزب قرار داده است. اگر بخواهیم از همین امروز و نه فردا، نیروی دخیل و موثر در تحولات و رویداد های کردستان و ایران باشیم، باید با تعجیل دست بکار سروسامان دادن این نیرو در همه شهر و روستاهای کردستان و دیگر نقاط ایران شویم.

 

مسلح کردن حزب کار دلبخواه ما نیست و بر ما تحمیل شده است. همیشه گفته ایم دولتهای مرکزی و سرکوبگری آنها واحزاب ناسیونالیست کرد، اسلحه و جنگ را به یک روش سیاسی مبارزه به مردم در کردستان تحمیل کرده اند. اما در این دوره مسئله فراتر از این ها است. در کردستان کمونیستها در هیچ دوره ای نظاره گراین عرصه اجتماعی مبارزه نبوده و نیستند. ما در قبال زندگی مردم مسئولیم و نباید سرنوشت مردم را به دولتها و جریانات اپوزیسیون بورژوایی سپرد. ما حزب سیاسی و کمونیستی هستیم و اساساء به سازمان دادن طبقه گارگر، جوانان و توده های مردم برای کسب قدرت و رسیدن به سوسیالیسم متکی ایم. اما  راه رسیدن به سوسیالیسم و کسب قدرت، بخصوص دراین عصر،از راه مستقیم و بمعنای کلاسیک آن نمی گذرد.  بورژوازی و دولتهایشان عرصه های مختلفی را در برابر طبقه کارگر و احزاب کارگری گشوده اند. تنها کارگر کمونیست و حزب کمونیست آن می تواند جامعه آزاد و برابر ایجاد کند و همه عرصه های مبارزه سیاسی و اقتصادی را هدایت نماید.

 

در شرایط امروز دنیا معضلات سیاسی جامعه و عرصه های متنوعش از این جدی تر و پیچیده تر است. سال 2005 است و دوره، دوره نظم نوین است. به عراق و افغانستان و فاجعه ای که بر سر یوگسلاوی سابق آوردند نگاه کنید. نه آمریکا و نه اسلامی ها و نه ناسیونالیسها قادر به حل معضلات جامعه نیستند و خود شان این وضع را خلق کرده اند. در این شرایط در سرتاسرایران، شاید بتوان گفت در اکثریت کشورهای خاورمیانه، تحزب بدون اسلحه و حزب بدون قابلیت قوی نظامی، معنی ندارد و در حاشیه میماند. به کشورهای دورو بر نظری بیندازید ببینید چگونه ابزار اصلی هر جریان اسلامی و باند های تروریستی، ناسیونالیست ها، دولتها، اسلحه و نیروی نظامی است و با این زبان با مرم روبرو میشوند و مردم را به خاک سیاه نشانده اند و به سیاهی لشکر خود تبدیل کرده اند. دارند بازار سلاخی کردن مردم، لت و پار کردن آنها را بعنوان نرم عادی زندگی روزانه بشریت و نسلهای آینده بر جامعه بشری تحمیل می کنند. کمونیستها دست بسته و بدون نیروی نظامی نمی توانند دخالت موثری در دفاع داز انسانیت و بر سیر این روندها داشته باشند. متاسفانه در میان چپ، بخصوص چپ سنتی و حاشیه ای، ابهامات زیادی در این زمینه هست. این اوضاع تحمیل شده به جوامع بشری را باید کارگر آگاه و کمونیستها و حزب-حکمتیست با دید باز نگاه کنند و این واقعیت تلخ سیاسی را ببینند و برایش چاره اندیشی کنند.

 

 این وضع را دولتهای مرکزی و سرکوبگری آنها در قبال خواستهای مردم، لشکر کشی های آمریکا وقلدری و جنایات انها در اقصی نقاط جهان، ناسیونالیسم کرد و باندهای نژاد پرست آن، جریانات و باندهای مسلح اسلامی و در راس انها جمهوری اسلامی پیش آورده اند. احزاب سیاسی نمی توانند نسبت به این فاکتورها در سیاست و پراتیک خود لاقید باشند. در این رایطه بحث" سناریوی سیاه و سفید" منصور حکمت بسیار آموزنده و گویا است.

 

این مسئله در دستگاه فکری و سیستم رهبری جدید حزب کمونیست کارگری ایران جایی ندارد. سنت و متد کمونیسم منصور حکمت از دست دوستان سابق ما مصئون نمانده است. در این زمینه هم، دارند از کانال حمله به ما به این سیاست منصور حکمت و کمونیستها دراشکال ابتدایی وزمخت آن به سبک چپ فرقه دوران 57 حمله می کنند. به ما می گویند دارند "کوله پشتی هایشان را می بندند و رو به کوه های کردستان دارند". آیا به خاطر توجیه وضعیت اسفبارخود و انبوه راست روی هایشان در یکسال گذشته به اینجا رسیده اند و یا اینکه از سر شدت مخالفت شان با ما به این درجه از سقوط رسیده اند.! امید است دومی باشد و بحث من این نیست و در فرصت دیگر و در نوشته جداگانه ای به این میپردازم.

 

بنابراین نتنها در کردستان، در سرتاسر ایران حزب-حکمتیست، به نیروی نظامی قوی ده ها و صدها هزار نفره نیاز دارد. گارد آزادی، نام  نیروی نظامی حزب است که با زندگی شهری و مدرن امروزی انطباق دارد و با نیروی مسلح احزاب سنتی"پیشمرگ" از اساس متفاوت است.

 

این گارد چه نیرویی است؟

 

گارد آزادی نیروی کمونیستی است که برای آزادی و برابری و ایجاد جامعه سوسیالیستی مبارزه میکند. این گارد سازمان نظامی حزب است، بخشی از خود حزب است، تابع برنامه حزب و سیاستهای آن است. از نظر من تمام کسانی که درگارد آزادی فعالیت دارند، عضو و کادرهای این حزب هستند مگر اینکه کسی نخواهد عضو حزب باشد و در آن صورت هم می تواند در این گارد بماند و کارش را ادامه دهد. عرصه نظامی وجهی از فعالیت ما است. این عرصه وجهی منفک و جدا شده و مستقل ازاهداف طبقاتی ما، از مبارزات سیاسی و اجتماعی و سیر آن و دورانهای مختلف اش نیست.

ساختار تشکیلاتی و سازمانی این نیرو، سلسله مراتب و روابط درونی ان و آرایشی که به خود می گیرد باید با اهداف و سیاست ناظر بر آن و بر ظایف هر دوره اش منطبق و سازگار باشد. قوانین و سنت های تا کنونی و موجود در جامعه ،سنت موجود مبارزه مسلجانه، بدرد ما نمی خورند. این نیروی متفاوت قواعد و مقررات متفاوت می خواهد. حتی از نظر فرم و شکل ظاهری نباید با نیروهای دیگر و ناسیونالیستهای کرد تداعی شویم . هرمورد بظاهر کوچک و بی اهمیتی نوع معینی از سنت و روشهای مبارزه مسلحانه را تداعی می کند و بار سیاسی دارد و باید بدانها حساس بود. گارد آزادی به لباس مناسب برای یک نیروی زبده، به کلاه، به  آرم مخصوص و حتی به نوع معینی از شکل ظاهری و پوشاندن سرو صورت درخیابان و محلات شهرها در هنگام عملیات  نیاز دارد.

 

این گارد نیرویی نیست که از کوه ها و یا از اردوگاها در عراق و یا نوار مرزی به شهرها سرازیر شود.  نیرویی نیست به سبک جریانات ناسیونالیست کرد منتظر بماند شهرها شلوغ شود بعد قدم رنجه فرماید. شکل گیری این گارد در محیط کار و زندگی مردم به این ذهنیت ناسیونالیستی می زند، توجه ها را از مرزها و اردوگاه ها به خود مردم به خیابان و کوچه های شهرو مراکز کاری و به گارد آزادی بر می گرداند. با شروع فعالیت گارد آزادی نوع جدید و مدرنی از نیروی نظامی و فعالیت نظامی و سازمان نظامی مد میشود که وجودش در هر شهر و محله ای برای مردم امنیت و آسایش خواهد آورد. این گارد در تقویت مبارزات روزمره مردم و در نهایت در کنترل محلات و شهرنقش خواهد داشت و در سنگرمقدم حمله به نیروهای نظامی رژیم و ارگانهای سرکوبگر و مراکز آن است.  دائما در انطباق با اعتراضات توده ای و شرایط سیاسی موجود به عملیات متناسب دست می زند. وجود این نیرو تضمین آزادیهای سیاسی و بی قید و شرط سیاسی در جامعه برای عموم مردم است. نیرویی است در دل شهرها، در محلات، در مدارس و دانشگاه، در محل کارو زیست و درهمه روستاها.

 

گارد آزادی بر چه مبنا و سنتی استوار است؟

 

گارد آزادی الگو و سنت نوی از سازمان نظامی و فعالیت نظامی است. شرط موفقیت ما در پایه گذاری این گارد و سنت نو آن، و در تبدیل کردنش به ظرفی که نیروی صدها هزار نفراز جوانان انقلابی را در خود جا دهد، در گرو تعریف روشن ما از خصوصیات، ماهیت سیاسی و اجتماعی و طبقاتی آن  و اسلوب و قوانین ناظر بر ان است. در چنین صورتی می توانیم بدرستی وظایف،جایگاه، اهداف، استراتژی  و مراحلی را که این نیرو در طی فعالیت نظامی خود از سر میگذراند تعریف کنیم. سنت و روشهای فعالیت این گارد باید با ماهیت سیاسی ان خوانایی داشته باشد.

 

ضرورت تشکیل این نیرو را نمی توان با صرف سیاسی و اجتماعی بودن عرصه مبارزه مسلحانه در کردستان توضیح داد و این استد لال قدیمی است و برای امروز کافی نیست. مسئله محلی نیست سراسری و منطقه ای است.  کمونیستها باید به ضرورتهای سیاسی اجتماعی و طبقاتی مبارزات جواب دهند و هدف کسب قدرت سیاسی است. عموم مردم آگاهند که ایران در آستانه تحولات بزرگی است آیا عموم این مردم می دانند که کمونیستها یک پای جدی و قدرتمند تغیر این تحولات به نفع مردم اند؟ یا اینکه میدان را برای باندهای تروریستی، دولت اسلامی و یا بقایای ان، آمریکا و دیگر کشورها که امکان دخالت در ایران را دارند، خالی می گذارند. فکر نمی کنم در تاریخ احزاب کمونیستی تا این درجه حزب مسلح برای دفاع از حقوق انسانی بشر و برای کسب قدرت ضرورت پیدا کرده باشد.

 

 فرق آن با "پیشمرگ" چیست؟

 

گارد آزادی رقیب نیروهای ناسیونالیست و آلترتاتیو آنها نیست و از نظر اهداف و آرایش و وظایف با آنها تفاوت دارد. جای این نیرو در جامعه خالی است و انبوهی کار دارد بر روی زمین مانده است. برای احزاب ناسیونالیستی نیروی نظامی خود حزب و کل آن است، تغیر زندگی مردم امرشان نیست و مدافع رسوم عقب مانده و ضد زن و اسلامی هستند. به روستا  بیشتر از شهر توجه دارند، "پیشمرگ" را تقدیس می کنند و مردم را خدمتگذار آن می دانند، در اختلاف و شکاف بین دولتها زیست می کنند، کار نظامی در خدمت معامله گری این احزاب است برای بردن سهمی از قدرت و فرمول مشهور"مذاکره،جنگ، مذاکره"، سیستم جا افتاده ای است که از طریق ان به نیرهایشان افق و وعده دهند که امروز یا  فردا معامله اشان به جایی میرسد. کار نظامی در احزاب ناسیونالیستی ربطی به منافع مردم و سطح مبارزات انها ندارد. تا بخواهید عملیات نظامی را بزرگ جلوه می دهند تا مردم را در برابر خود مرعوب کنند. نیروی "پیشمرگ" نیروی مدافع آزادی های سیاسی نیست، مدافع منافع کارگر و زحمتکش نیست، نیروی رفع ستم ملی از مردم در کردستان نیست، مدافع برابری زن و مرد و حقوق کودک نیست. رهبران نیروی "پیشمرگ" دست در گردن اسلام دارند و دائما بین مردمی که با زبانهای مختلف صحبت می کنند تفزقه و نفاق ایجاد میکنند و کینه قومی و نژادی را باد می زنند. رهبری احزاب ناسیونالیستی نیروی "پیشمرگ" را دنباله رو ارتش آمریکا کرده اند و با چرخش شان به طرف فدرالیسم غلظت ارتجاعی و عقب مانده این نیرو را بالا برده اند.

 

فکر می کنم تحولات یک دهه اخیر در کردستان عراق، رشد شهر نشینی و تبدیل شدن شهرها به مرکز تحولات و تعین تکلیف قدرت، وجود باندهای اسلامی، پیدا شدن سرو کله باندهای قومی و نژاد پرست کُرد، تبدیل شدن ناسیونالیستها به چماق بدست آمریکا، امکانات ارتباطی از قبیل، تلفون، تلویزیون و کامپیوتر و بطور کلی زندگی مدرن این دوره مجموعه ای است قابل تعمق، که تناقضات نیروی نظامی احزاب قومی و ناسیونالیستی را برجسته تر کرده است. اگر کسی بتواند به روابط درونی جریانات ناسیونالیستی سری بکشد، فورا متوجه فاصله قشر جوان با سنتهای کهنه و تنش های اعصاب خرد کن آنها خواهد شد. نظامیگری و فعالیت نظامی به سبک ناسیونالیستها با زندگی مردم  جور در نمی آید. هر کسی به صفوف اینها رفت محکوم به این است که  تا آخرعمر بماند و به محض اینکه اسلحه گذاشت انگ "آش بتال " به سینه اش می زنند. بقول منصور حکمت راه ورود معلوم است اما راه خروجی در کار نیست و چنین نیرویی نمی تواند  گسترده و توده ای شود.

 

 جوانان و علاقه مندان به فعالیت در گارد آزادی چگونه به آن می پیوندند؟ وظایف این نیروی نظامی در شرایط فعلی در شهرها چیست و اسلحه را از کجا بیاورند؟ آیا حزب و گارد آزادی نیروی نظامی حرفه ای را سازمان می دهند؟

 

تمام کسانیکه مایل به فعالیت در گارد ازادی اند از همین ساعت می توانند خود را جزء این گارد به حساب بیاورند و فعالیت خود را در محل زندگی و کار خود شروع کنند. هر تک نفر و یا چند نفری که در محل کار و یا در محل زندگی شان در طی یک روابط  طبیعی به هم اعتماد پیدا کرده اند می توانند دور هم جمع شوند و بعنوان واحدی از گارد آزادی و یا فعالی از ان خود را سازمان دهند. می شود تک نفره، واحدهای دو، سه، چهارنفره  و ... را سازمان داد. باید پیوستن به گارد آزادی را وسیعا تبلیغ کرد. مردم  بخصوص جوانان را تشویق کرد به آن بپیوندند و پیوستن به گارد آزادی را می توان در همه شهرهای ایران به مد تبدیل کرد. باید تلاش کرد در هر محله، دانشگاه و مدرسه، در مراکز کاری و در هر روستا ده ها واحد کوچک و بزرگ گارد آزادی را سازمان داد. حزب ما بزودی آرم مخصوص این گارد و دیگر مشخصات و جوانب آن را اعلام خواهد کرد.

 

وظایف این نیرو در این شرایط نظامی نیست، سیاسی تبلیغی است. هر واحدی می تواند با رعایت اکید مسائل امنیتی با پوشاندن سرو صورت خود در خیابان و محلات ظاهر شوند بشرطیکه که قیافه پوشیده او را هم نشناسند. این واحدها می توانند ماموریتهای چند دقیقه ای سریع و علنی بنام گارد آزادی انجام دهند، اوراق تبلیغی خزب را پخش و یا برای مردم سخنرانی کنند. این واحدها می توانند آرم گارد آزادی را تکثر و پخش کنند، آنرا بر در و دیوار بکوبند، شعارهای حزب را بنویسند و فراخوان های حزب را به هر روشی که مناسب می دانند به اطلاع مردم برسانند. باید مراحل این عملیاتها  و اهدافش توسط حزب تدقیق گردد. شاید بشود گفت هدف از عملیاتهای اولیه معرفی و شناساندن گارد آزادی به کارگران، زنان، جوانان و همه اقشار مردم است. تصورش را بکنید این گارد و واحدهای جدا جدای ان با چه سرعت و وسعتی قادرند فضای سیاسی شهرها و همه ایران تحت تاثیر قرار دهند.

 

تشکیل این واحدها منوط به داشتن اسلحه نیست. بدون اسلحه می توان واحد های گارد آزادی را تشکیل داد و یا عضو گارد آزادی شد. واحدهای این گارد در شهرهای خارج کردستان، اگر هم اسلحه داشته باشند فعلا نباید مسلحانه ظاهر شوند و یا  ابراز وجود نظامی و مسلحانه بنمایند. همینکه بتوانند بنام این نیروی نظامی، فعالیتی بکنند، ابراز وجود نمایند، نوعی از فعالیت نظامی به حساب می آید و تصویری از قدرت حزب و قابلیت نظامی و توانایی اش بدست می دهد. کار نظامی در سنت ما تنها پایگاه گرفتن و تقه کردن نیست. حضور واحدهایی از این گارد و اعلامش به مردم بمعنی فعالیت سیاسی نظامی با ارزشی است که روحیه مبارزاتی مردم را بالا می برد.

 

اما در کردستان اوضاع  با بقیه ایران  تفاوت دارد. واحدهای  گارد آزادی علاوه بر ظایف سیاسی تبلیغی که بحثش را کردیم، وظایف دیگری در دستورشان قرا می گیرد. اتفاقا در شهر و روستاهای کردستان واحدهای این گارد می توانند، و لازم است بطور مسلحانه ابراز وجود کنند. این درجه از فعالیت بسته به توانایی و امکانات هر واحد دارد. واحدهایی که بنا به هر محدودیتی ملزومات ابراز وجود نظامی را ندارند، نباید نسبت به اشکال دیگر ابراز وجود نظامی، یعنی ابراز وجود علنی بدون اسلحه، معرفی گارد آزادی، پخش اوراق تبلیغی حزب، بی توجهی نشان دهند و آن را دست کم بگیرند. فعلا انجام عملیات نظامی در شکل درگیری نظامی و حمله به نیروهای رژیم در دستور این گارد نیست. واحدهای این گارد می توانند در هنگام حضور رهبان کمونیست در کردستان همراه با آنها و یا جداگانه و هماهنگ در منطقه در طی روز و یا شب و غیره ظاهر شوند. با ظاهر شدن واحدهای گارد آزادی در چند شهرامکان دارد با سرعت زیادی این نیرو در بقیه شهرها گسترش یابد.  بدست دادن الگو در یک و یا چند شهر در اوایل اهمیت زیادی دارد و شرایط آماده است و نام گارد ازادی به گوش خیلی ها خورده است و باید بجنبیم .

 

منبع مالی وتامین احتیاجات حزب، مردم است. حزب نمی تواند برای همه واحدهای نظامیش اسلحه تهیه کند و بفرستد. نه امکانش را دارد و نه توان مالیش را. آن واحدهایی که می توانند و امکانش را دارند خود را مسلح کنند و یا چندقبضه اسلحه گیر بیاورند باید فورا دست بکار شوند. ولی بخش اصلی نیازهای تسلیحاتی مردم و احزاب کمونیستی از طریق خلع سلاح نیروهای رژیم  در دوران اعتلای جنبش اعتراضی مردم امکانپذیرمی گردد.

در پناه نیروهای گارد آزادی در محیط کار و زندگی مردم، حزب ما به نیروی نظامی حرفه ای قوی نیاز دارد. وجود نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی و آرایش نظامی دیگر احزاب، داشتن چنین نیرویی را برای ما ضروری کرده است.

سپتامر 2005