اعلاميه
در باره "فراکسیون" اعلام شده در درون کومه له
جمعی از اعضا و کادرهای کومه له که از چهار سال قبل خود را تحت عنوان طرفداران "ضرورت فعالیت به نام کومه له" معرفی میکردند، بعد از یک دوره چهار ساله تردید و ابهام و بی تصمیمی ، طی بیانیه ای "فراکسیون فعالیت به نام کومه له" را در درون این سازمان اعلام کردند. برای هر انسان آشنا به تحولات سیاسی و سازمانی دو دهه اخیر کومه له، این پدیده اتفاق بدون زمینه و پیشینه و جدید نیست. آنچه جدید است شرایط سیاسی و اجتماعی اعلام رسمیت این فراکسیون از قبل موجود میباشد. در بررسی فراکسیون درونی کومه له به نکات زیر باید توجه کرد.
١- ماهیت سیاسی این فراکسیون
فراکسیون اعلام شده سربرآوردن یک گروهبندی ناسیونالیستی دیگر در درون کومه له است. ضدیت پلاتفرم اعلام شده آنها با کل پروسه ایجاد حزب کمونیست ایران و نفی تمامی لحظات حیات سیاسی مثبت مهمترین حرکت کمونیستی بعد از انقلاب ٥٧ و بسر بردن در رویای گذشته پوپولیستی کومه له ، ضدیت با مارکسیسم انقلابی و کمونیسم کارگری الهام بخش دوران درخشان حیات سیاسی کومه له و حزب کمونیست ایران، غیر عملی اعلام کردن تحق سوسیالیسم به زعم آنها به علت فراهم نبودن "ملزومات جهانی و منطقه ای و ناکافی بودن رشد نیروهای مولده" به وجد آمدن در قبال مسئله ملی و گرویدن به تبیین ها و لاجرم راه حل های ناسیونالیستی شناخته شده، تار وپود پلاتفرم بدون انسجام و سطحی آنها را نشان میدهد. این پلاتفرم و اظهار نظرهای تاکنونی سخنگویان این جریان گواه ماهیت راست و ناسیونالیستی این فراکسیون است.
٢- بستر مشترک خط مشی رهبری کومه له و فراکسیون
فراکسیون ناسیونالیستی جدید،همانند تجربه شکل گیری جریان ناسیونالیستی موسوم به سازمان زحمتکشان در ٨ سال قبل، از بطن کومه له موجود و با گرد آوری نیرو از درون آن پا به میدان گذاشته است. ناسیونالیسم کرد یگ گرایش همیشه موجود در حیات سیاسی کومه له از بدو پیدایش آن و تاکنون بوده است. بعد از انقلاب ٥٧ و عروج چپ و رادیکالیسم در جامعه وبا تشکیل حزب کمونیست ایران تحت هژمونی مارکسیسم انقلابی و سپس کمونیسم کارگری، گرایش ناسیونالیستی نقد و به حاشیه رانده شد.
اما این روند در دهه نود با شکست بلوک شرق و عروج ناسیونالیسم کرد در کردستان عراق قیچی شد. گرایش ناسیونالیستی درون کومه له از این اتفاقات اعتماد به نفس گرفت و بار دیگر افق و راه حل های خود را پيش كشيد. در نتیجه این اتفاق، ناسازگاری کمونیسم کارگری و ناسیونالیسم در کومه له تحت نام کشمکش " چپ و راست " تبلور یافت و به اوج رسيد. برای پایان دادن به این ناسازگاری و پیگیری سرراست اهداف و سیاست کمونیستی جریان کمونیسم کارگری و اکثریت قاطع رهبری، کادرها و اعضای حزب کمونیست ایران و کومه له در اوایل دهه نود از این جریان جدا شدند و در حزب کمونیست کارگری متشکل شدند. به دنبال این تحول مهم گرایش ناسیونالیستی باقیمانده در حزب کمونیست ایران و کومه له میداندار شد و جهت اصلی سیاست و بوِیژه پراتیک تاکنونی کومه له را تعیین کرده است. بر این اساس خط مشی و سنت و پراتیک ناسیونالیستی در این دو دهه اثرات عمیق سیاسی بر کومه له داشته است. در واقع، ناسیونالیسم، آن بستر مشترک سیاسی است که خط مشی کنونی رهبری کومه له و فراکسیون اخیر و جناح مهتدی – ایلخانی و "سازمان زحمتکشان" از آن تغذیه کرده اند. تمام هنر رهبری "ناسیونال- چپ" کنونی کومه له اینست که خود را در جناح چپ این گروهبندیهای صریحتر ناسیونالیستی تعریف کرده و در سازش مداوم با آنها بسر برده و نقطه تمایز جنبشی و سیاسی جدی را با آنها نمایندگی نکرده است. بلکه بر عکس این خط مشی هر از چند گاهی گروهبندیهای ناسیونالیستی درونی را از خود بیرون داده است. فراکسیون جدید حاصل فصل مشترک ناسیونالیستی جدی با خط مشی رهبری کنونی کومه له است.
٣- علت سربرآوردن فراکسیون در شرایط کنونی
در توضیح علت تشکیل فراکسیون کنونی وتحرک مجدد گروهبندیهای دیگری تحت نام " طیف کومه له" در این شرایط میتوان به عوامل زیر توجه کرد.
الف : سترونی سیاسی خط مشی رهبری کنونی کومه له، ناتوانی سیاسی این خط مشی از نمایندگی کردن فعالیت سیاسی و اجتماعی میلیتانت و موثر در صحنه سیاست کردستان، پاسیفیسم عمیق آن و نقش حاشیه ای آن در جنبش "کردایه تی" موجب نارضایتی عمیق جریان ناسیونالیستی صریحتر درون کومه له است. فراکسیون و دیگر گرایشات ناسیونالیستی بازگشت تمام و کمال به جنبش ملی و "کردایه تی" را راه حل ایفای نقش فعال کومه له میدانند، همان راه حل بی سرانجامی که به عبث ٨ سال قبل مهتدی- ایلخانی زاده با انشعاب خود در پیش گرفتند.
ب- عامل دیگری که مجال داده این فراکسیون نیرو بگیرد، انگشت گذاشتن آنها بر یک مسئله واقعی و آن هم حفظ فرمال اسم و قالب تشکیلاتی "حزب کمونیست ایران" توسط رهبری کنونی کومه له است. رهبری محدود نگر و مصلحت گرای فعلی کومه له هیچگاه این روند واقعی را درک نکرد، که با جدایی کمونیسم کارگری، حزب کمونیست ایران عمر سیاسی مفید ومثبت خود را سپری کرد. چسبیدن به آن اسم و قواره نه تنها فرمال بوده و هست، بلکه مجالی داد تا ناسیونالیستهای درون کومه له، در یکدوره محفل مهتدی- ایلخانی زاده و اکنون این جمع تحت نام بازگشت به قالب سازمانی کومه له نیرو جمع کنند. جریان ما و در راس آن منصور حکمت با تیزبینی مارکسیستی و با احساس مسئولیت ودرک درست، با قصد مصادره اعتبارکومه له توسط گرایش ناسیونالیستی به مقابله پرداخت. در مورد ضرورت کنار گذاشتن نام و قالب حزب کمونیست ایران در نوشته "دیپلماسی و یا انتخاب سیاسی" در سال ١٩٩٦ یعنی ٤ سال قبل ازانشعاب سازمان زحمتکشان و دوازده سال قبل از تشکیل این فراکسیون نوشت. در سخنرانی مشهور انجمن مارکس در سال ٢٠٠١ به روشنی از احیای کومه له کمونیست در مقابل کومه له ناسیونالیستها صحبت کرد. واقعیت اینست این انتخاب سیاسی در مقابل رهبری کنونی کومه له قرار گرفت. اما ظرفیت سیاسی و جسارت انقلابی انتخاب این راه حل را نداشتند. این فرصت را از دست دادند و اکنون عواقب کوته بینی سیاسی و اشتباهاتشان را تجربه میکنند.
ج- و بالاخره عامل دیگری که اکنون جمع فراکسیون را وسوسه کرده، به این شکل ابراز وجود کنند، تاثیر شکست پروژه سازمان زحمتکشان است. سازمان زحمتکشان ٨ سال قبل با پلاتفرم مشابه "فعالیت تحت نام کومه له" و چرخش سریع به طرف جنبش ناسیونالیستی کرد و حتی در شرایط مناسبتر اقدام به جدایی از کومه له موجود نمود. روندهای بعدی بی پایگی محاسبات سطحی و بی مایگی انتخاب سیاسی آنها را نشان داد و موجب شکست وبحران سیاسی و سازمانی آنها را فراهم کرد. در شرایط شکست پروژه سازمان زحمتکشان و پاسیفیسم سیاسی کومه له کنونی، فراکسیون وسوسه شده که جریان سومی را تحت نام "کومه له" شکل دهد وبه بستر جمع کردن "طیف ناراضیان کومه له " از دو جریان دیگر تبدیل شود. این محاسبات بسیار سطحی تر و بی محتواتر از محاسبات گردانندگان سازمان زحمتکشان به چیزی جزناکامی این جریان منجر نخواهد شد.
٤- سیاست کمونیستی در قبال کومه له و فراکسیون درونی آن:
کومه له و تحولات سیاسی و سازمانی آن در جامعه کردستان بازتاب دارد. بخشی از کارگران ومردم زحمتکش با تاثیر گرفتن از گذشته رادیکال و انقلابی این جریان هنوز توهمات خود را نسبت به این جریان ادامه میدهند. لازم است کارگر و زحمتکش و جنبش رادیکال در کردستان به درستی معنای این تحولات را متوجه باشند، تا به دنباله رو این یا آن شاخه کومه له تبدیل نشوند. واقعیت اینست هم سیاستهای رهبری کنونی کومه له و هم سیاستها و اهداف این فراکسیون، دوری خود را با منافع کارگر و مردم زحمتکش در کردستان و گذشته چپ و کمونیستی کومه له به روشنی نشان داده است.
امروز به روشنی لازمست هر کارگر و هر انسان متوهم به کومه له و یا فراکسیون آن، بداند که سیاست کنونی اینها هر دو ریشه مشترک دارند و نه تنها امید به بازگشت به رادیکالیسم و چپ گرایی را در این جریان خشکانده ، بلکه کومه له را از انقلابی گری چپ تهی کرده اند. تجربه دو دهه اخیراین حقیقت را اثبات کرده که خط مشی حاکم بر کومه له و فراکسیون اعلام شده اخیر و شاخه های مختلف تحت نام کومه له چیزی جز ناسیونالیسم و بی ربطی به منافع کارگر و زحمتکش و بی ربطی به گذشته کمونیستی و رادیکال خود کومه له نیست. واقعیت اینست كه کومه له مدتها است پرچم کارگر و کمونیسم را در جامعه کردستان کنار گذاشته است.
اما مسئله مهم اینست كه، این پرچم بر زمین نمانده است. پرچم کارگر و کمونیسم و رهایی انسان را کمونیستهای صاحب سه دهه سنت مبارزه کمونیستی سیاسی و اجتماعی ونظامی جامعه کردستان و نسلی که اتفاقا در یک دوره معین کومه له کمونیست را ساختند و در هدایت آن نقش موثر ایفا کردند، ونسل جوان کمونیست ایندوره که در حزب حکمتیست متشکلند، همه این سالها این پرچم رابرافراشته نگه داشته اند. اکنون آلترناتیو قوی کمونیستی در دسترس کارگران و مردم قرار دارد.هر کارگر آگاه و ضد استثمار، هر زن ضد تبعیض و برابری طلب، هر جوان پرشور و چپ و هر انسان عدالتخواه و همه مبارزین پیگیر سرنگونی بورژوازی و جمهوری اسلامی در کردستان سر راست میتوانند به صف کمونیستها و حکمتیستهایی بپیوندد که به روشنی کمونیسم و رادیکالیسم مبارزه اجتماعی کردستان را نمایندگی میکنند. انتخاب حزب حکمتیست و گارد آزادی میتواند انتخاب سر راست و واقعی کارگران و کمونیستها در کردستان باشد.
حزب کمونیست کارگری ایران- حکمتیست
٣١ تیر ١٣٨٧ -
٢١جولای ٢٠٠٨