حزب و قدرت سياسى يا استراتژى انتظار؟ مساله اينست مضمون سياسى تحولات اخير در حزب کمونيست کارگرى ايران فاتح شيخ کنارهگيرى اکثريت کميته مرکزى حزب کمونيست کارگرى ايران از آن حزب و تشکيل حزب کمونيست کارگرى ايرانحکمتيست، چنانکه انتظار ميرفت بازتاب وسيعى در جامعه و در ميان اپوزيسيون جمهورى اسلامى داشته است. اين تحولات، سوالات جدى متعددى حول مضمون سياسى آنچه اتفاق افتاده، حول جايگاه جنبش کمونيسم کارگرى و احزاب آن در صحنه سياست و در جدال بر سر قدرت، حول آينده اين جنبش و همچنين حول سرنوشت قدرت سياسى در ايران، در اذهان بسيارى برانگيخته است. طى اين مدت، طيفى از جريانات اپوزيسيون، هر يک از زاويه خود به اين سوالات جوابهايى داده اند. با نگاهى گذرا به "جواب"ها (که به وفور در چندين سايت زير لينکهايى چون "ويژه انشعاب در حزب کمونيست کارگرى ايران" قابل دسترس اند)، ميشود ديد که "تحليلگران" مختلف، بيشتر از آنکه توانسته باشند (يا حتى خواسته باشند) به ماهيت و مضمون تحولات جواب بدهند، دارند تلاش ميکنند به اين تحولات جهت بدهند. اين هم البته انتظار ميرفت. موضعگيرى جريانات چپ در اين ميان بيش از همه جاى تامل است، چراکه وجوه اشتراک زيادى با مواضع رهبرى بخش بجامانده حزب کمونيست کارگرى ايران دارد. چه آنهايى که با چهره و اسم و رسم واقعى شان گفته اند و نوشته اند (مانند ابراهيم عليزاده و رفقاى ديگرش در حزب کمونيست ايران) چه آنها که از سوراخ مگسک اسم مستعار يا نوشته بى امضا دنياى پيرامونشان را نگاه و خطاب ميکنند (م. رازى، برديا، توفان، سربداران و ...)، موضعشان در ارتباط با مساله قدرت سياسى مخالف موضع حزب حکمتيست و نوعا مشابه بيانيه ها و اظهارات رفقاى رهبرى بخش بجامانده حزب کمونيست کارگرى ايران است. البته بايد گفت که "تحليل گران" چپ هنوز بيشتر احساس و واکنش اوليه شان در قبال اين تحولات را ابراز کرده اند نه اينکه کوشيده باشند بطور ابژکتيو و جدا از پيشداورى، خودويژگى آن را بشناسند و بفهمند. اين طبيعى است و بعضى ها با درج دوباره "تحليل"هاى گذشته خود، خواسته اند اين خلا را پر کنند که برعکس، نشان داده اند حرف تازه اى در قبال اين اتفاق تازه ندارند و دارند کهنه ها را تکرار ميکنند. اما بررسى و نقد اين طيف موضعگيريها کار نقد مواضع رهبرى بخش جامانده را آسان کرده است؛ به چند دليل: ١- اول از همه بستر مشترک چپ سنتى در مواضع فکرى و سياسى راجع به بحث حزب و قدرت سياسى به درجه زيادى درونمايه مشترک موضع جريانات چپ و گرايش چپ سنتى درون حزب کمونيست کارگرى ايران را برملا ميکند، طوريکه اگر از ما بپرسند مشکل چه بود که عليرغم تلاش زيادتان موفق نشديد با هم در يک چارچوب حزبى بمانيد؟ ميتوانيم در يک کلام بگوئيم مشکل شباهت زياد مواضع اين رفقا با منتقدان چپ خارج حزب در قبال بحثهاى سناريو سياه، حزب و قدرت سياسى، حزب و جامعه، حزب و شخصيت ها و همچنين در قبال اصول و موازين حزب سياسى بود. ٢- بر خلاف موضع رهبرى بخش باقيمانده حککا که زير جاروجنجال پوچ و وقيح "راست" و "حجاريانى" و غيره پوشانده شده، موضعگيرى جريانات چپ در اين مقطع، اکثرا خونسردانه و راست و روان است و در مواردى هم (مانند مطلوب ندانستن رويداد توسط ابراهيم عليزاده) مسئولانه است و قاطى ذوقزدگى ساده لوحانه، از نوعى که اين روزها روى روزنه ميريزند نيست. ٣- در مواضع حميد تقوايى و رفقاى همخطش آنقدر تناقضگويى، پيچ و خم و زيگزاگ هست که يک نقد جدى را مشکل ميکند. شخصا مواضعشان را خوب ميشناسم و طى دو سال گذشته، اگرچه پراکنده و موردى، در نقدشان اظهار نظر کرده ام، اما بهيچوجه گفته و نوشته اين رفقا را در شکل و بيان قره قاطى و افراطى و غيرمسئولانه فعلى آن جدى نميگيرم. بيشتر آن را آژيتاسيون عوامفريبانه اى که براى اين روزها لازم دارند ارزيابى ميکنم. بايد ديد آيا خارج از اين دايره چيز ديگرى از خود نشان ميدهند که در شان يک نقد جدى باشد يا خير، همچنان در حوضچه لجنيات "دولت حجاريانى" و "راست" و "مککارتيست" و غيره، غلط ميزنند و به جاى جدل فکرى و سياسى، گل و شل به حريفشان پرتاب ميکنند.
قدرت سياسى: چپ، هميشه در اطاق انتظار جريانات چپى که در اين مدت حول تحولات حزب کمونيست کارگرى ايران و تشکيل حزب کمونيست کارگرى ايرانحکمتيست، موضع گرفته اند در يک نقطه مشترکند: که نوک تيز حمله شان متوجه ما حکمتيست ها و خود منصور حکمت است و در مورد بخش بجامانده بصورت گروه فشارى ظاهر شده اند که آنها را هرچه بيشتر به عدول از مواضع و نظرات منصور حکمت سوق دهند. برخى از حاشيه اى ترينها حتى از تجديد چاپ عبارات پوسيده اى چون "هذيانهاى ماجراجويانه منصور حکمت" دريغ نورزيده اند تا کينه خودشان نسبت به ادعاى قدرت سياسى توسط منصور حکمت را به تندترين و سخيف ترين شيوه بروز دهند. اين موضع مشترک چپ سنتى در کينه توزى عليه ما و منصور حکمت و برخورد ملايمشان با خط حميد تقوايى در راستاى "ديالوگ انتقادى" با هدف راندنشان به فاصله گيرى بيشتر با خط منصور حکمت، براى هر کس که با آرايش سياسى اپوزيسيون و جايگاه اين چپ در دو دهه اخير آشنا باشد، خود به اندازه کافى گوياست.
اينها همه کينه اى را که از منصور حکمت داشتند امروز و بعد از اين جدايى متوجه ما حکمتيست ها کرده اند، در حاليکه ميکوشند به حرکت روبه عقب حميد تقوايى و رهبرى بخش بجامانده ان حزب در راستاى مورد نظرشان جهت بدهند. يکى ميگويد حرکت حميد تقوايى در نفى استراتژى حزب و قدرت سياسى منصور حکمت حرکت خوبى است اما اين بايد تا حد عقب نشستن از همه نظرات "ماجراجويانه" منصور حکمت ادامه پيدا کند، ديگرى حرکت حميد تقوايى را "بازگشت شرمگينانه" به نظرات منصور حکمت در بدو جدائى اش از حزب کمونيست ايران ارزيابى ميکند و دعوت ميکند که باز هم به مرحله قبل از جدايى و بعد از کنگره دو آن حزب برگردد. همگى درهايشان را براى استقبال از حميد تقوايى و رهبرى حککا طاقباز کرده اند. در دوره جدايى منصور حکمت و کمونيسم کارگرى هم نظير چنين اتفاقى افتاد. آن روز هم جريانات چپى که تا آن مقطع با حکا و کومهله سر سازگارى نداشتند و از آن حزب ازجمله با عناوينى چون "حزب کمونيست کوموله!" و "حزب کمونيست ميشکپه!" و غيره نام ميبردند، ناگهان به بخش بجامانده نزديک شدند و تمام هيسترى خصمانه سابقشان را به منصور حکمت و کمونيسم کارگرى منتقل کردند. اين بار هم همه طيف "چپ" مخالفت قبلى شان با حکا و بعدا حککا را تماما بصورت توپخانه اينترنتى به سنگرهاى ما گرفته اند تا پوشش لازم براى عقب نشينى حميد تقوايى و رفقايش در رهبرى بخش باقيمانده حککا تامين کنند.
اما علاوه بر اين موضع حمايتى، دفاع مضمونى شان از "استراتژى انتظار" در رابطه با قدرت سياسى در همآوايى با حميد و همراهانش تماشايى است. به رغم تفاوت ورژن ها، اين عزلت گزيدگان اطاق انتظار قدرت سياسى، اين خوابگردهاى دايره باطل گريز از دست بردن به قدرت هستند که خود را با استراتژى انتظار حميد تقوايى همسو ميبينند. يکى ميگويد نقطه ضعف اصلى رابطه با طبقه کارگر است و تا اين بطور کافى برطرف نشود صحبت از قدرت سياسى حزب خطاست، ديگرى به ناآمادگى شرايط عينى و ذهنى، به آماده نبودن طبقه کارگر و شوراهاى کارگرى و غيره اشاره ميکند و با يادآورى تجربه ساندينيست ها اخطار ميکند که اگر حزب به قدرت سياسى هم دست پيدا کند قادر به نگهدارى اش نخواهد بود. استراتژى انتظار به جاى استراتژى حزب و قدرت سياسى، آن ترجيع بندى است که اين جريانات به صد زبان تکرار کرده اند. اين اطراق دائم در اطاق انتظار "قدرت" و شباهت کامل آن با استراتژى انتظار حميد تقوايى که با چاشنى انشانويسى درباره انقلابى که خواهد آمد و آنها را روى سر خود ميگذارد مزه دار شده است، آن وجه مشترکى است که در صحنه جدال سياسى سه هفته اخير بعد از جدايى ما و تشکيل حزب حکمتيست، کل چپ سنتى و حاشيه اى را در همسويى با آنها و مخالفت با ما در يک صف به خط کرده است.
حزب کمونيست کارگرى ايران - حکمتيست در کنفرانس اول خود در ٤و ٥ سپتامبر با تصويب سندى در ارتباط با استراتژى حزب و قدرت سياسى تصريح کرد که در ادامه خط منصور حکمت، تصرف قدرت توسط حزب را تنها استراتژى واقع بينانه و انقلابى و ميان بر براى بقدرت رسيدن طبقه کارگر، براى رهبرى هر تلاطم و خيزش انقلابى در راستاى انقلاب کارگرى و قيام کمونيستى و استقرار دولت سوسياليستى بعنوان شرط انقلاب اجتماعى و برقرارى سوسياليسم ميداند. اين خطى است که به حزب سياسى کمونيستى مدعى قدرت نياز دارد، به آن نقش درجه اول ميدهد، آن را ميسازد، با دخالتگرى فعال در تحولات سياسى جامعه آن را قدرتمند و قدرتمندتر و پخته تر و آبديده تر ميکند تا جاييکه مورد اعتماد و انتخاب توده وسيع کارگران و مردم قرار گيرد و با نيرويى که به دور خود گرد ميآورد، به سوى قدرت خيز بر ميدارد و راسا آنرا تصرف ميکند. اين خط منصور حکمت است از مقطع نقد ليبراليسم چپ تا آخرين مقطع حياتش و هيچگونه بازگشتى کسى را به خلاف اين خط نميرساند. بازگشت حميد تقوايى و يارانش به خط استراتژى انتظار چپ سنتى است و به همين دليل با آغوش باز اين چپ در همين سه هفته روبرو شده است. جواب ما به جريانات چپ در زمينه حزب و قدرت سياسى اينست که ما در کنار منصور حکمت با استراتژى انتظار شما جدل کرديم و جدل کنونى مان با حميد تقوايى و خط او هم به دليل شباهت زياد آن با خط چندين و چند ساله شماست. ما خط مشترکتان را در اين زمينه و در همه زمينه هاى ديگر مربوط به جامعه و طبقه کارگر باز و باز هم نقد خواهيم کرد.
موضع مشترک چپ سنتى در قبال حزب کمونيست کارگرى عراق يک تشابه ديگر چپ سنتى با خط حميد تقوايى و يک تفاوت مهم و اساسى ما با همه آنها در زمينه برخورد به حزب کمونيست کارگرى عراق است. برخورد غيراصولى، ماجراجويانه و کينه توزانه خط حميد تقوايى و رهبرى بخش بجامانده حککا، به حزب کمونيست کارگرى عراق به خاطر "موضع" اين حزب در قبال آنها دقيقا کپيه برخوردى است که ظرف ١١ سال اخير از جانب چپ سنتى ايران و عراق به اين حزب شده است. نمونه وار موضع کومهله و حزب کمونيست ايران است که طى اين همه سال در حاليکه از هيچ تلاشى براى نزديکى به جريانات ناسيوناليست کرد در منطقه ابا و احتراز نداشت، همه تلاشهاى حزب کمونيست کارگرى عراق براى نزديک شدن به آنها را رد کرد، چرا بخاطر رابطه اى که اين حزب با حککا داشت. اين سنجش احزاب نه بر اساس موقعيت اجتماعى و پراتکى آنها بلکه بر اساس "موضع" آنها در برخورد به فرقه خود که توسط چپ سنتى ايران و عراق در ١١ سال در قبال حزب کمونيست کارگرى عراق اتخاذ شد امروز عينا توسط حميد تقوايى و همخطانش کپى بردارى شده است و کار را به بحران روابط فيمابينشان کشانده است.
اين در حالى است که اهميت جنبشى و تاريخى موضعگيرى حزب کمونيست کارگرى عراق در تحولات اخير و پختگى و آبديدگى سياسى اى که ريبوار احمد ليدر اين حزب و رهبرى و کادرهاى آن در اين شرايط بحرانى از خود نشان دادند، در حيات سياسى اين حزب نقطه درخشانى در دفاع از اصول کمونيسم کارگرى و در راس آن در دفاع از تحزب سياسى و اصول و موازين حزب سياسى کمونيستى بود. برخورد لاقيدانه حميد تقوايى و گروه کر ماجراجويان اطرافش، به حزب منصور حکمت در عراق که در شرايط بسيار دشوار سناريوى سياه ناشى از جنگ و اشغالگرى آمريکا و جولان تروريسم اسلامى و اسلام سياسى درگير فعاليت کمونيستى و کارگرى است، يک شاخص ديگر پشت کردن رهبرى بخش باقيمانده حککا به منصور حکمت و سنتهاى او و قرار گرفتن در صف چپ سنتى است. اين شاخص را هر عضو دوماهه حزب کمونيستى کارگرى ميتواند تشخيص دهد. اين همچنين شاخص ديگرى در لاقيدى اين خط نسبت به حزب سياسى کمونيستى درگير در جدال قدرت و اهميت آن براى طبقه کارگر و امر رهايى است. در پايان اين بحث و اين خط و اين جدال سر دراز دارد و بايد مکرر و مکرر در اين زمينه نوشت و سخن گفت. در پايان اين نوشته ميخواهم بگويم که ظاهر قضيه اينست که ما حکمتيست ها از حککا جدا شده ايم، اما واقعيتى که زير اين ظاهر هر روز بيش از روز پيش خود را با برجستگى نمايان ميکند اينست که اين در واقع سران بخش بجامانده اند که از خط حزب و از خط منصور حکمت جدا شده اند، و به خط چپ سنتى موجود در حاشيه جامعه پيوسته اند. مسيرى که در همين سه هفته در اين جهت پيموده اند حيرت آور، تاسف آور ولى واقعى و باور کردنى است. ما امکانات زيادى را از دست داده ايم اما با تحزب دادن به خط حکمتيسم در مدتى کوتاه، اين امکان را فراهم آورده ايم که دريچه اى که به قول منصور حکمت براى خيز برداشتن بسوى قدرت براى حزب ما و جنبش ما باز شده است را همچنان به روى حزب و جنبش مان باز نگهداريم و کارى کنيم که ماتريال انسانى حاصل ٢٥ سال خط منصور حکمت، در اين بحران هرچه کمتر به اغتشاش و نااميدى دچار شود. حتى کسانى که با طناب پوسيده حميد تقوايى و همخطانش به چاه چپ سنتى و کنگره کذايى اش روانه شده اند را هم همين خط ميتواند و موظف است که يارى دهد تا از آن چاه بيرون بيايند و مجال بيابند تا خط منصور حکمت و سنت کمونيسم کارگرى را ادامه دهند.
|