فاتح شیخ fateh_sh@yahoo.com
لبنان: بن بست سیاسی، نسبیت سیاسی!
بحران لبنان به بن بست خطرناکی کشانده شده است. شکافی که یکماه پیش با ترور تکاندهنده حریری در سیاست و جامعه لبنان دهان باز کرد، طی این هفته در پی برگزاری چند تظاهرات متقابل توسط مخالفان و موافقان حضور سوریه، به جایی رسیده که تحول بعدی میتواند شبیه شروع انفجار در میدان مین باشد. لبنان خون چکان از سالهای جنگ داخلی، هنوز یک انبار باروت است. هر آن هر دست نامسئولی میتواند ماشه کش فاجعه ای شود که نیروهای مسئول جامعه نه تنها قادر به مهارش نباشند بلکه نخستین قربانیان آن گردند.
جامعه لبنان از دوره بعد از جنگ جهانی دوم، سرزمین مردمانی سکولار و بهره مند از فرهنگ پیشرو و مدرن بوده است. طوریکه سویس خاورمیانه لقب یافته بود. اکنون صحنه جولان اسلام سیاسی است. جمهوری اسلامی در آن نفوذ زیادی بهم زده است. حزب الله لبنان محصول نفوذ جمهوری اسلامی از یکسو و دست اندازی اسرائیل از سوی دیگر است. اسرائیل بارها به لبنان تعرض نظامی کرد و سالها بخشهایی از آن را در اشغال داشت. مقاومت مسلحانه حزب الله در برابر تعرضات اسرائیل منبع جذب نیرو و سرچشمه توجیه سلطه میلیس و مافیای آن بر بخشی از مناطق ("شیعه نشین") لبنان بوده و هنوز هست. نیروهای نظامی و امنیتی سوریه سه دهه است که بر لبنان حکومت میکنند و به نوبه خود به جریانات وابسته ای نظیر "امل" نبیه بری شکل داده اند. به این ترتیب، لبنانی که پیشرفته ترین تکه خاورمیانه بود در منگنه جدال عقبمانده ترین جریانات قومی و مذهبی و دخالت نظامی دولتهای همسایه به مخروبه بدل شد.
مردم لبنان شوکه از ترور رفیق حریری، این روزها بر لبه تیغ وحشت از تجدید جنگ داخلی و امید به نجات از این گذشته خونبار راه میروند. بخش بزرگی از شهروندان جامعه بدون شک خواهان خاتمه یافتن سلطه نیروهای نظامی و امنیتی سوریه و میلیشیای حزب الله و امل بر حیات سیاسی و اجتماعی شان هستند. شعار خروج کامل نیروهای سوریه قبل از انتخابات ماه مه فرمول توهم آلود چنین خواستی است. بر موج این خواست موجه است که ائتلاف اپوزیسیون مرکب از طرفداران حریری و جنبلاط قادرند چنین جمعیت بزرگی را به خیابان بیاورند. از طرف دیگر بر متن نارضایتی بخش دیگری از جامعه از سیاست های آمریکا و اسرائیل در قبال مساله فلسطین و اشغال عراق است که حزب الله هم توانسته است جمعیتی حدودا در همان مقیاس بزرگ را بدنبال خود بکشاند. برگزاری متقابل تظاهرات های گسترده این دو قطب در روزهای گذشته به نوعی مسابقه نمایش قدرت و جنگ ایمیج شکل داد که جامعه را شدیدا نگران کرده است. بعد چه؟ این نمایش قدرت تا کی؟ مضمون بن بست کنونی لبنان نبودن جواب روشن به این سوال است.
جواب این سوال را نیروی سومی میتواند بدهد که در همان مقیاس اجتماعی قادر به بسیج توده ای باشد. چنین نیروی سیاسی سومی در صحنه حضور ندارد، اتحادیه های کارگری هرچند هرازگاه ابراز وجود کرده اند اما در فقدان حزب سیاسی دخیل در جدال اجتماعی قدرت، نتوانسته اند پا از دایره گروه فشار احزاب دیگر بودن بیرون بگذارند. جامعه لبنان نیازمند نیرویی است که پرچمدار تحقق خواست مردم برای خروج از بحران و بن بست موجود و برقراری یک نظام سیاسی سکولار بجای آن باشد.
نسبیت سیاسی دولت آمریکا با دخالت ماجراجویانه در سیاست روز لبنان، نسبیت سیاسی آشکاری را به نمایش گذاشته است. آمریکا خود حاضر نیست هیچگونه موعدی برای خروج از عراق و خاتمه دادن به اشغال آن کشور اعلام کند، اما از سوریه میخواهد که تا انتخابات ماه مه همه نیروهایش را از لبنان خارج کند. تا جایی که به توافقات نماینده کوفی انان و دولت سوریه بر سر جدول زمانی خروج هم وقعی نمیگذارد. آمریکا خواهان خروج فوری سوریه از لبنان است، اما حاضر نیست به اسرائیل برای خاتمه دادن به اشغال سرزمینهای فلسطینی فشاری وارد آورد. سیاست ماجراجویانه آمریکا در قبال سوریه و لبنان دفاع از دمکراسی نیست، دفاع از یک نسبیت سیاسی وقیح و ناموجه است و میتواند به تجدید جنگ داخلی در لبنان منجر شود.
مادام که اسرائیل سر از صلح و به رسمیت شناختن دولت فلسطین و پایان دادن به اشغال سرزمینهای فلسطینی باز زند، سوریه و حزب الله همچنان توجیه کافی برای جلب حمایت توده ای از خود در دست خواهند داشت. مادام حل عادلانه و شامل و کامل مساله فلسطین به تعویق بیفتد و مادام عراق در اشغال آمریکا بماند، حزب الله به این بهانه ها میتواند همچنان نیرو جذب کند و سلطه میلیشیایی اش بر حیات مردم لبنان را حفظ کند. حزب الله هیچگاه به رضای خود تن به خلع سلاح نخواهد داد. و در این صورت "انقلاب مخملی" موهوم میدیای غرب در لبنان با موشک و بمب و انتحاریات حزب الله به خون خواهد نشست. تقابل آمریکا و اسلام سیاسی در لبنان، این کشور را به وضعیت سناریو سیاهی سالهای جنگ داخلی بر خواهد گرداند.
در این میان اپوزیسیون راست جمهوری اسلامی ایران، طیف ناسیونالیسم محافظه کار اعم از سلطنتی و جمهوریخواه هم به تبعیت از سیاست آمریکا، همچنان به تلاش عوامفریبانه و زیانبار خود در اشاعه فرهنگ ناموجه نسبیت سیاسی و موهومات "انقلاب مخملی" لبنان! ادامه میدهد. 15 مارس 2005
|