نقل از کمونيست شماره ١١٦

 

اعتراض معلمان و لزوم اتحاد در محيطهاي آموزشي

 

خالد حاج محمدي

 

روز معلم شاهد اعتراض سراسري معلمان در شهرهاي ايران بوديم. در اين روز چندين هزار معلم در شهرهاي مختلف در مقابل وزارت آموزش و پرورش تجمع کرده و به وضع اسفبار خود اعتراض کردند. از تهران،  تبريز و اصفهان تا رشت، کرمانشاه  و ...  شاهد اعتراضي هماهنگ و وسيع معلمان کشور بوديم. در تعدادي از شهرها دانش آموزان همراه معلمين خود و در دفاع از خواستهاي آنها به اين صف پيوسته بودند. خواستهاي معلمين از اعتراض به عدم پرداخت حقوقهاي معوقه، تا خواست افزايش حقوق و اعتراض به اخراج معلمين مبارز و احجافات را در بر ميگرفت. به اين ترتيب روز معلم تبديل به اعتراضي نسبتا وسيع به وضع زندگي و معيشت معلمان شد. تلاشهاي نيروهاي امنيتي براي ممانعت از ايجاد اين تجمعات به جايي نرسيد. بدون ترديد حرکت سراسري و نسبتا  وسيع معلمان نقطه شروع خوبي براي شروع يکدوره مبارزه متحدانه عليه تعرض دولت جمهوري اسلامي به سطح معيشت آنها و سلب آزادي و امنيت در محيطهاي آموزشي و اخراج معلمان مبارز بود. اما در اين خصوص توجه به چند نکته در ادامه اين مبارزات ضروري است.

اولين مسئله اين است که هماهنگي و اتحاد صف خود معلمان لازم و حياتي است که بايد بيش از پيش مورد توجه قرار گيرد. وسعت دادن به مبارازت در ابعاد سراسري و ايجاد صفي متحد از تهران و اصفهان تا سنندج و رشت و مشهد يک نياز حياتي است. اين اتحاد قبل از هر چيز در گرو ايجاد ارتباط و اتحاد صفي از رهبران و فعالين و نمايندگان دلسوز معلمان است. اين صف ميتواند نقش تسمه نقاله اي داشته باشد که نيروي معلمان را در ابعادي وسيع به هم وصل کند. زنده کردن و فعال کردن تشکل معلمان در دل اين تلاش و ايجاد آن در شهرهايي که چنين انجمن و تشکلي هنوز ايجاد نشده است کاري است که بايد در دستور قرار بگيرد. در همين رابطه فاکتور جدي در ايجاد اين انجمنها و تشکلات تعيين خواست و مطالباتي است که ميتواند اين صف را در ابعاد وسيع دور هم متحد کند.

مسئله ديگر که از جديدترين مشکلاتي است که نه تنها معلمين بلکه بخشهاي ديگر از مردم و کل فرهنگيان از دانشجويان تا دانش آموزان و راستش فراتر از آنها کارگران، پرستاران و اقشار مختلف مردم با آن دست به گريبانند، و آن اتحاد عليه تعرض رژيم و اخراج و ايجاد فضاي پليسي و نظامي در محيط کار و زندگي و مراکز آموزشي است. هم اکنون و دقيقا در همين مدت که اعتراض اخير معلمان به مناسبت روز معلم در جريان بود، ما شاهد موجي از تعرض جمهوري اسلامي به دانشگاهها هستيم. اخبار اخراجها و احظار و تهديد فعالين دانشجويي، بستن نشريات و تشکلها و تلاش براي ايجاد فضاي مختنق بر همه کس عيان است. بخش زيادي از مشکلاتي که معلمان با آن دست به گريبان هستند، در مدارس و دانشگاهها نيز دانش آموزان و دانشجويان با آن طرفند. آوردن نيروهاي بسيج به دانشگاهها، کنترل و تهديد و ارعاب آنها و اخراج نمايندگان و فعالين دلسوز در ميان آنها، همان مشکلي است که معلمان نيز روزانه با آن دست به گريبان هستند. خواست فضاي انساني و غير نظامي در محيطهاي آموزشي، برداشتن  فشار و تهديد و ارعاب عليه مخالفين  در اين محيطها، مقابله با محدود کردن آزاديهاي سياسي چون آزادي تشکل و بيان و محکوميت دستگيري و تهديد و ارعاب به جرم عقايد، عينا در تمام محيطهاي آموزشي مطرح و مشترک هستند. حول اين مسائل لازم و حياتي است که کل اين صف را متحد کرد. اين اتحاد و دفاع از خواست و مطالبات همديگر درست در شرايطي که جمهوري اسلامي همه اين محيطها را هدف قرار داده است از نان شب واجبتر است.

اعتراض اخير معلمان با تمام اهميت آن و با خواستهاي برحق و انسانيش هنوز قدمي در جهت اين همبستگي و اتحاد را با دانشگاه و کل محيط هاي آموزشي در بر نداشت. همچنانکه اشاره کردم ايجاد اين ارتباط، تلاش براي ايجاد همبستگي در صف دانشجويان و معلمين و دانش آموزان نيازي واقعي است که در نبود اين مهم کل نيروي که ميتواند در دفاع از مطالبات اين بخشها بسيج شود، هنوز پراکنده و غير متحد و به همين ميزان قابل در هم شکستن و به عقب راندن است. مبارزات معلمان و دانشجويان در اين چند سال با تمام اهميتي که در مقابله با فضاي اختناق و کاستن فشار جمهوري اسلامي داشته است، از نبودن اين همبستگي و اين اتحاد رنج برده  است.

کل ماجرا اين است که جمهوري اسلامي تعرضي را عليه مردم و براي به عقب راندن اعتراض و مبارزات آنها و تحميل زندگي مشقت بارتر و براي ايجاد فضاي مختنق شروع کرده است. تعرض به دانشگاهها، تهيه ليست دانشجويان معترض، احضار و اخراج آنها، ايجاد فضاي نظامي در کل محيطهاي آموزشي، اخراج معلمين مبارز، عدم پرداخت دستمزد ناچيز معلمان و کارگران و ساير کارکنان، افزايش فشار بر زنان و جمع کردن ماهواره و گراني و دهها مسئله کوچک و بزرگر ديگر بخشي از اين تعرض و فشار جمهوري اسلامي است. اين تعرض جمهوري اسلامي به سطح معيشت مردم و براي در هم شکستن اعتراضات بر حق آنها و براي ايجاد محدوديت بيشتر و به سکوت کشاندن ما مردم را بايد در هم شکست. براي اين کار طبيعتا اقشار مختلف مردم از کارگر تا معلم و دانشجو احتياج مبرم به اتحاد در صفوف خود دارند و اين قدم اول است. تا جايي که به بحث من در مورد اعتراض معلمان و فشار رژيم بر دانشجويان برگردد، هنوز اين قدم اول هم به تمامي برداشته نشده است. در مورد معلمان به آن اشاره کردم و دانشجويان هم با تمام اعتراضات جدي و مهمي که در اين مدت داشته اند، حتي از همان تشکل اوليه نيز محرومند. اما بحث اين است که دانشجو و دانش آموز و معلمين براي همين اهداف مشترکي که هر بخش جداگانه طرح ميکنند و با آن دست و پنجه نرم ميکنند، به ايجاد يک صف متحد، به ايجاد هماهنگي و همبستگي و به ايجاد رابطه و دفاع تنگاتنگ از خواست و مبارزه هم احتياج مبرم دارند. اين اتحاد و همبستگي ميتواند حول دفاع از آزادي بيان و عقيده و مقابله با ايجاد فضاي پليسي در محيط هاي آموزشي و محکوميت اخراج و احضار به جرم عقيده و نظر شکل بگيرد.

اما بدون ترديد اين کار خود بخود اتفاق نخواهد افتاد. ايجاد چنين سدي در مقابل جمهوري اسلامي، ايجاد چنين سطحي از اتحاد و همبستگي در محيطهاي آموزشي، در گرو نقشي است که رهبران و فعالين دلسوز و آينده نگر و هوشيار در اين محيطها براي خود خود قائل هستند. بستگي به اين دارد که اين صف چه ميزان اين مهم را وظيفه خود خواهند دانست و آگاهانه به استقبال برداشتن موانع اين اتحاد خواهند رفت. مسئله اصلي اين است که تقابل جدي با تعرض رژيم و به عقب راندن اين تعرض در گرو سطح بالاتري از اتحاد و همبستگي است. اين ديگر دست فعالين چپ، رهبران و فعالين دلسوز اين صف را ميبوسد.