تهاجم رژيم عراق و وظايف ما
١) تصادمات نظامى بين رژيم جمهورى اسلامى و رژيم بعثى عراق که مدتها پيش آغاز شده بود با تهاجم رژيم بعث به درون مرزهاى ايران ابعاد گستردهترى يافته و به يکى از مسائل حاد اوضاع کنونى بدل گشته است. ٢) محتواى عملى سياست رژيم بعث عراق، به عنوان حکومتى سرمايهدراى و نماينده منافع سرمايه انحصارى، به طور کلى عبارت است از: الف - سرپوش گذاشتن بر تناقضات درونى سرمايه دارى عراق و جلوگيرى از بالاگرفتن شعلههاى انقلاب تودهاى در درون مرزهاى اين کشور؛ ب - احياى ثبات و امنيت امپرياليستى خليج فارس، که در اثر انقلاب ايران ضرباتى کارى بر آن وارد آمده، و تامين و صيانت منافع انحصارات نفتى در خليج فارس که عملا در جهت تحکيم حاکميت امپرياليسم آمريکا بر منطقه خليج قرار ميگيرد. تهاجم رژيم بعث عراق به ايران که در پوشش ادعاهاى ارضى صورت ميگيرد، ادامه اين سياست بوده و به طور مشخص اهداف تاکتيکى ذيل را دنبال ميکند: تسهيل و تسريع تثبيت هژمونى بورژوازى انحصارى در صفوف بورژوازى ايران به طور اعم، و جايگزين شدن رژيم جمهورى اسلامى - که بيش از پيش ظرفيت خود را در سرکوب انقلاب ايران از دست ميدهد - با حکومتى از نمايندگان مستقيم و فعال بورژوازى انحصارى ايران و امپرياليسم آمريکا (اپوزيسيون امپرياليستى بختيار، پاليزبان، مدنى...) به طور اخص. تهاجم رژيم بعث عراق به ايران در ادامه خود و بسته به شرايط معينى، امکان آن را دارد که به جنگى الحاق طلبانه (در شکل تجزيه ايران، اشغال نظامى ايران، الحاق مناطقى از ايران به عراق...) بدل گردد. اين تهاجم، در واقعيت امر در خدمت فراهم ساختن زمينهها، امکانات و کمک به ضد انقلاب بورژوا- امپرياليستى در انجام يورش نهائىاش به انقلاب ايران قرار داشته و بدين ترتيب در ماهيت خود عليه انقلاب کارگران و زحمتکشان ايران ميباشد. ٣) رژيم جمهورى اسلامى، از آنجا که حکومتى سرمايه دارى است و به عنوان جزء فعال ضد انقلاب بورژوا- امپرياليستى در خدمت سرکوب انقلاب ايران عمل کرده و عمل ميکند، بنا بر ماهيت خود در قبال تهاجم عراق نه از انقلاب کارگران ايران، بلکه صرفا از موجوديت خود دفاع ميکند. اين رژيم نه ميخواهد و نه ميتواند که به تودهها و تسليح آنان اتکاء نمايد و در پرتو جنگ با عراق و در زير لواى وجود شرايط اضطرارى، هجوم دشمن خارجى، ضرورت "دفاع از ميهن اسلامى" و... با اتکاء به نيروهاى نظامى سازمان يافته خود خواهد کوشيد: الف - سياست خود را مبنى بر سلب آزاديهاى سياسى و سرکوب کمونيستها و انقلابيون ديگر فعالانهتر دنبال نمايد؛ ب - حمله به کارگران مبارز و تشکلهاى صنفى- سياسى کارگرى را شدت بخشيده، کارگران را براى افزايش توليد، بيش از پيش تحت فشار گذارده و محيط کار را ميليتاريزه نمايد؛ ج - شرايط و مقررات شبه حکومت نظامى را بر کشور مستقر ساخته، نيروهاى نظامى را بطور فعالتر و مستقيمترى در خدمت سرکوب اپوزيسيون انقلابى و نابودى حقوق دمکراتيک قرار دهد؛ د - بر تبليغات عوامفريبانه خود هر چه بيشتر بيافزايد و با ضد امپرياليست جلوه دادن خود، جريان رويگردانى کارگران و زحمتکشان را از حکومت کُند نمايد؛ هـ - ... ٤) با توجه به آنچه گفته شد: اولا، کارگران انقلابى ايران هيچگونه خصومت و اختلاف منافعى با کارگران و زحمتکشان عراق ندارند؛ ثانيا، کارگران و زحمتکشان ايران جنگ حاضر را، جنگى ميان دو حکومت سرمايهدارى ارزيابى ميکنند که در برآيند خود در خدمت سرکوب و ممانعت از بسط دامنه انقلاب ايران قرار دارد. و لذا در مقابل جنگ سرمايهداران از انقلاب و دستاوردهاى آن دفاع ميکنند.
از نقطه نظر کارگران و زحمتکشان ايران، تهاجم عراق جلوه ديگرى است از تلاشهاى
ضدانقلاب بورژوا- امپرياليستى در تدارک، و بوجود آوردن زمينهها و شرايط يورش
نهائىاش به کارگران و زحمتکشان انقلابى ايران. اين گونه تهاجمات چه از جانب
پاليزبانها، بختيارها، مدنىها و... صورت گيرد، چه از جانب رژيم اسلامى، و چه
از جانب ارتش کشورهاى منطقه و يا ارتش امپرياليسم آمريکا، تنها و تنها ميتواند
از طريق ايجاد جبهه انقلابى متکى به کارگران و زحمتکشان مسلـّح و تحت رهبرى
کمونيستها، به گونهاى انقلابى پاسخ گفته شود، تلاش در جهت سازماندهى اين جبهه
صرف نظر از بالفعل بودن اين يا آن تهاجم معين هم اکنون وظيفه جنبش کمونيستى
ايران است. (رئوس اين موضوع را که ما در پلاتفرم
پيشنهادى خود در مقابله با کودتا مطرح
کردهايم هنوز به قوّت خود باقى است). ١) کمونيستهاى ايران ميبايست با گرايشات و جرياناتى که: الف - در برخورد به جنگ کنونى، پرولتاريا را به حمايت از رژيم جمهورى اسلامى و يا حمايت از جناحى از آن دعوت ميکنند، ب - بى تفاوتى و يا پاسيفيسم را در برخورد با اين جنگ با اين بهانه که اين جنگ به پرولتاريا مربوط نيست تبليغ مينمايند، ج - صرفا مبارزه با رژيم کنونى را تبليغ ميکنند و جنگ عراق و سياستهايى را که به وسيله آن دنبال ميشود ناديده ميگيرند... قاطعانه مبارزه نمايند. ٢- کمونيستها ميبايست در جهت ايجاد صف مستقل پرولتاريا و تشکيل جبهه انقلابى در مبارزه عليه اين جنگ و اهداف آن به وظايف تهييجى و تشکيلاتى زير بطور پيگير عمل کنند: الف - افشاى همه جانبه ماهيت بورژوائى جنگ و اهداف ضدانقلابىاى که از طريق آن دنبال ميشود. ب - افشاى برخوردهاى ضد دمکراتيک رژيم در پوشش جنگ با عراق و تهييج و سازماندهى دفاع از آزادىهاى دمکراتيک به عنوان زمينه ضرورى بسيج تودهاى عليه کليه نيروهاى ضد انقلاب. ج - تهييج و سازماندهى کارگران و زحمتکشان عليه اقدامات و کوششهاى رژيم جهت ميليتاريزه کردن محيط کار. د - افشاى سياستها و عملکردهاى دو جناح هيات حاکمه در قبال جنگ و تلاشهايشان در استفاده از شرايط کنونى براى کسب امتيازاتى از يکديگر. ه - افشاى ماهيت ارتجاعى و سياستهاى ضد انقلابى اپوزيسيون امپرياليستى (اويسى، پاليزبان، بختيار، مدنى،...) و فعاليتهايش در سود جستن از شرايطى که جنگ ايجاد ميکند. و - تهييج تسليح مستقل تودهها و لزوم مسلح بودن دائمى تودهها و سازمانهاى انقلابى. ز - تهييج و سازماندهى کميتههاى دفاع، مستقل از حکومت و احزاب بورژوائى در کارخانهها، محلات، مدارس، ادارات و... ح - تهييج در مورد حقانيت جنبش انقلابى خلقِ کرد و مبارزات دليرانه زحمتکشان کردستان به عنوان نمونهاى از مقاومت مستقل و پيگير تودهاى در مقابله با يورش جريانات و نيروهاى ضد انقلاب. ط - تهييج تودهها بوسيله نمونههاى تاريخى پيروزمند مقاومت تودهاى به رهبرى کمونيستها (نمونههايى چون ويتنام، کره، آلبانى...) ى - تهييج و سازماندهى مقاومت تودهاى در مناطق اشغالى احتمالى به منظور بيرون راندن نيروهاى اشغالگر.
اتحاد مبارزان کمونيست
|