در باره وضعیت حاضر جنگ ایران و عراق

 آبان ٦٦ پلنوم ١٠ حزب کمونیست ایران

 

 

١- قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل برای خاتمه جنگ ایران و عراق٬ شروع رشته ای از فشارهای دیپلماتیک و سیاسی از طرف دول امپریالیستی غرب بر جمهوری اسلامی٬ توام شدن این فشارها با حضور فعال نظامی آمریکا در خلیج فارس از یکسو٬ بن بست نظامی در جبهه های جنگ پس ازعدم موفقیت آخرین حمله مهم ایران در منطقه بصره همراه با تهدیدات گسترش جنگ در حوزه خلیج٬ آخرین تحولات در جنگ ایران و عراق را ترسیم کرده اند. این تحولات از یک طرف به رقابت های امپریالیستی در حوزه خلیج تحرک تازه ای داده اند و صحنه ای از سیاست مداخله گری و قلدری نظامی امپریالیسم آمریکا را پدید آورده اند و از طرف دیگر دورنمای رسیدن به یک متارکه در جنگ هشت ساله ایران و عراق را در محور رشته ای از طرح کرده اند. 

٢- ادامه جنگ ایران و عراق از سوی جمهوری اسلامی عرصه اصلی تلاشهای این رژیم برای تبدیل پان اسلامیسم به جریان حکومتی مسلط در منطقه و قبولاندن آن به دول امپریالیستی بوده است. سست شدن اقتدار سیاسی- نظامی امپریالیسم آمریکا در منطقه و زمینه های یک بحران حکومتی در بسیاری از کشورهای منطقه٬ به جمهوری اسلامی امکان داد پان اسلامیسم خود را که با آن انقلاب مردم زحمتکش در ایران و تاثیرات آن در منطقه را فرو کوفته بود بعنوان یک آلترناتیو عملی بورژوا- امپریالیستی در قبال سیستم سیاسی متزلزل شده منطقه طرح کند و تداوم جنگ با عراق تحت لوای اهداف و شعار پان اسلامی٬ مداخله گری در قبال کانونهای بحران منطقه مانند لبنان و فلسطین تحریک و بخدمت گرفتن تروریسم اسلامی٬ تکیه گاه عمده رژیم اسلامی در قبولاندن آلترناتیو اسلامی در منطقه بوده اند. این تلاشهای جمهوری اسلامی که برای دوره ای توسط دولتهای امپریالیستی و در رقابتهای آنان بعنوان ابزار جدید٬ در خدمت کنترل و در کل بحران در منطقه مورد استفاده قرار گرفت. با بن بست نظامی در جنگ ایران و عراق تلاش های دول درگیر برای خروج از این بن بست و تهدید گسترش جنگ به حوزه خلیج- خطر فروپاشی سیستم حکومتی در منطقه٬ تبدیل ابعاد بحران موجود به وضع غیر قابل کنترل و در پی همه این ها تهدید نهفته برآیند و خیزش دوباره توده های مردم زحمتکش منطقه را در بورژوازی و دول امپریالیستی طرح کرد.  

٣- برای بورژوازی و دول امپریالیستی٬ جنگ ایران و عراق و به اعتبار آن موقعیت جمهوری اسلامی٬ عملا به گره گاه عمده اعمال کنترل بر بحران منطقه و حراست سیستم حکومتی موجود تبدیل شده است. خاتمه دادن به جنگ ایران و عراق و هرس کردن تمایلات و سیاستهای پان اسلامی دولت بورژوازی ایران معضلی که عملا وضع موجود در برابر بورژوازی و دول امپریالیستی قرار داده است.

تلاشهای بورژوازی و دول امپریالیست برای پاسخگویی به این معضل که در رشته ای از اقدامات دیپلماتیک٬ سیاسی آنان در جهت شکل دادن به متارکه در جنگ ایران و عراق و اعمال فشار بر جمهوری اسلامی جریان یافته است به رقابت دول امپریالیستی در منطقه تحرکی تازه داده است. امپریالیسم آمریکا که تحت لوای عظمت طلبی و تجدید سیاست قلدری و مداخله گری نظامی تا کنونی در بازگرداندن اقتدار آمریکا در منطقه ناتوان بوده٬ اوضاع جدید را فرصتی برای به صحنه آوردن علنی ( ....)  قدرت نمائی نظامی خود در حوزه خلیج قرار داده است و از این طریق در تلاش بوده است که دول اروپایی را زیر چتر برتری و رهبری خود بکشاند. در مقابل (....) و برخی دول اروپای غربی نیز حضور فعال نظامی آمریکا و رویارویی جدید در حوزه خلیج را برای نزدیک شدن به جمهوری اسلامی و بر این مبنا حضور قوی تر خود در رقابت خلیج مورد استفاده قرار داده اند. 

٤- رقابت قدرت های امپریالیستی٬ مداخله آمریکا در خلیج و فضائی که برای شعارهای پان اسلامی جمهوری اسلامی ایجاد میکند از یکسو٬ و پذیرش جمهوری اسلامی بعنوان دولت بورژوایی ایران بهررو یک مبنا برخورد کنونی تمام کشورهای امپریالیستی به بحران خلیج است به جریان پان اسلامی در راس این رژیم امکان می دهد که در مقابل متارکه جنگ و حذف دعاوی و سیاست های پان اسلامی اش در منطقه مقاومت کند و ادامه جنگ را سیاست رسمی کل رژیم اسلامی قرار دهد. با اینحال ناتوانی در کسب یک پیروزی نظامی که بدنبال آخرین حمله مهم ایران بار دیگر تاکید شده بود٬ ورشکستگی اقتصادی کشور زیر بار جنگ و سیاستهای بسیج جنگی٬ افزایش نارضایتی و انزجار عمومی مردم زحمتکش و احساس آسیب پذیری کل رژیم در قبال هر تحرک و خیزش مستقل از پایین همه جمهوری اسلامی را در تنگنای تناقض عملی بین منافع و مقتضیات ادامه موجودیت و تثبیت جمهوری اسلامی بعنوان دولت بورژوایی در ایران و منافع و سیاست های ادامه جنگ و تحکیم موقعیت پان اسلامیسم در منطقه قرار میدهد. این تعارض عملی بین منافع پا اسلامیستی رژیم اسلامی و مقتضیات تحکیم اثبات او به عنوان دولت بورژوائی ایران٬ شکاف در درون رژیم را موجب میشود٬ جریان پان اسلامیستی را به عقب نشینی و محدود کردن اهداف و سیاست پان اسلامی اش وامیدارد و در نتیجه تسلیم جمهوری به سیاست متارکه جنگ را در درون خود این رژیم نیز تبدیل به یک روند محتمل و عملی می نماید. 

٥- با توجه به آنچه گفته شد اولین وظیفه عملی و محوری که در قبال جنگ ایران و عراق پیشاروی طبقه کارگر و کارگران کمونیست قرار دارد کماکان بسیج و متشکل کردن جنبش اعتراضی توده های مردم حول شعار "قطع جنگ٬ بی درنگ" است. شکافها و تعارضاتی که در میان بورژوازی بر سر جنگ ایران و عراق پدیدار شد از نقطه نظر طبقه کارگر تنها میتواند این اهمیت راداشته باشد که از هر امیدی که در میان مردم برای خاتمه جنگ پدید می آید و از هر (......) و شکافی که در حکومت بورژوائی رخ میدهد برای بسیج مردم در جنبش مستقل آنان علیه جنگ و گسترش این جنبش با .... به تمام اقدامات بسیج جنگی حکومت موجود سود جوید. 

٦- تحولات اخیر در جنگ ایران و عراق دو دورنما برای خاتمه جنگ ایران و عراق را نیز طرح میکند. روند رسیدن به متارکه جنگ مستقل از تمام تعارضات و تناقضاتی که بر سر راه دارد اکنون در میان کل بورژوازی نیز به یک روند سیاست عملی تبدیل شده است. این دو روند عبارتند از اولی دورنمای که کارگران پیش روی مردم ستمدیده میکند٬ یعنی اعمال قطع فوری جنگ با نیروی جنبش اعتراضی خود مردم و پس گرفتن تاوان جنگ از بورژوازی خودی٬ دوره ای که برای کارگران ایران جزئی از مبارزه آنان برای سرنگونی جمهوری اسلامی و در عین حال رسیدن به یک صلح پایدار متکی به برادری و منافع مشترک کارگران و زحمتکشان در منطقه است. دومی دورنمای بورژوایی برای خاتمه جنگ که آنرا اساسا مبتنی ( ...) هدف تحکیم موقعیت بورژوازی در قبال توده های ستمکش دنبال میکند و با به ضعف کشیدن مبارزه جویی و تداوم بی حقوقی و فلاکت بر آنان همراه است. بورژوازی متارکه جنگ را از طریق کشناندن دعاوی جنگی به مجاری دیپلماتیک دنبال میکند و همراه آن در تلاش است که موقعیت بورژوازی و حکومت های خود را بر بستر بی حقوقی و فلاکتی که بیش از ٧ سال جنگ بر مردم ستمدیده تحمیل کرده است در برابر این مردم تحکیم کند. سیاست متارکه جنگ برای بورژوازی با منفعل کردن مردم ستمدیده٬ چشم انتظار نگهداشتن آنان به بالا دستیها٬ و گذاشتن آنان به تحمل مشقات جنگی کنونی و تلاشش برای تخفیف دادن و فروکش کردن مطالبات و انتظارات مردمن زحمتکش از قطع جنگ همراه است. 

٧- دورنمای قطع جنگ برای کارگران که آنرا با بسیج مستقل مردم علیه جنگ و در همان حال جزئی از مبارزه خود برای به زیر کشیدن حکومت بورژوایی دنبال میکنند٬ قطع جنگ را با مبارزه مردم ستمدیده برای کسب حقوق سیاسی و اقتصادی شان توام مکند. کارگران قطع جنگ را با گرفتن تاوان جنگ از بورژوازی و حکومت بورژوازی خودی معنی میکنند و قطع جنگ را نه فقط رفع یک ستمگری بورژوازی٬ بلکه در همان حال آوردن شرایط پیشروی مردم زحمتکش میدانند. کارگران کمونیست می کوشند که دورنمای طبقاتی خود را در قطع جنگ عملی کنند٬ همه مردم ستمدیده و ناراضی را برای آن به میدان بکشند و در این راه این دو دسته وظایف عملی  را پیش روی خود میگذارند. 

اول) بر انگیختن و سازماندادن جنبش اعتراضی برای قطع جنگ و پاسخ گفتن و خنثی کردن سیاستها و اقدامات جنگی حکومت بورژوایی.

در این وهله ضروری است کارگران معنای سیاست متارکه جنگ در میان بورژوازی را به مردم ستمدیده توضیح دهند. آنان را از چشم دوختن به بالا باز میدارند و آنان به اعتراض و اقدام مستقل برای پاسخ گفتن و خنثی کردن سیاست بسیج جنگی حکومت اسلامی و اقدامات جنگی فرامیخوانند. مبارزه عملی و اعتراضی حول شعار "قطع جنگ بیدرنگ"  برای کارگران و مردم زحمتکش در تمام این عرصه جریان می یابد.

-          محکوم کردن علنی رژیم اسلامی در ادامه جنگ و دست زدن به هر گونه تلاش های جنگی تازه.

-          فرار از جبهه٬ گریز از سربازی و مقاومت هرچه گسترده تر علیه سربازگیری.

-          نپرداختن باج و خراج جنگی و اعتراض علیه فلاکتی که تحت لوای جنگ تحمیل میشود.

-          مقابله با فشارها٬ تبلیغات و اقدامات بسیج جنگی رژیم در محیط های کار٬ محلات و همه عرصه ها زندگی اجتماعی.

-          تلاش برای نشاندادن مودت و برادری سربازان دو جبهه دیگر و اعلام برادری و همبستگی کارگران و زحمتکشان دو کشور علیه جنگ و فشارهای جنگی.

-          محکوم کردن هر گونه الحاق طلبی٬ دعاوی ارضی و مقابله با تمام تبلیئات جنگی٬ ناسیونالیستی و پان اسلامی بورژوازی.

-          استفاده از تمام فرصتها٬ مانند سفرهای دیپلماتیک و نمایشات جنگ طلبی در میان بورژوازی برای نشاندادن اعتراض مستقل مردم زحمتکش و اعلام خواست قطع بی درنگ جنگ.

 

دوم) بر انگیختن و سازماندان مردم ستمدیده برای گرفتن تاوان جنگ از بورژوازی خودی

 

به همان درجه ای که نیروی مستقل مردم اکنون میسر سازد و یا مسئله متارکه جنگ از طرف بورژوازی اجازه دهد کارگران سازماندهی وسیع مستقل صفوف خود و مردم ستمکش را برای این اقدامات و خواستها را عملا  در دستور خود می بیند.

-          بسیج آوارگان جنگ برای گرفتن غرامت و خسارات٬ تامین مسکن و شغل و وسایل زندگی.

-          بسیج گسترده بیکار شدگان برای بازگشت به کار و بیکاران برای گرفتن بیمه بیکاری.

-          مبارزه گسترده برای افزایش دستمزدها و تامین و عرضه کالا و وسائل زندگی توسط دولت.

-          انحلال تمام نهادهای بسیج جنگی٬ در کارخانه ها٬ مدارس٬ محلات و در سطح کشور.

-          برگرداندن فوری تمام سربازان و بسیج شده گان از جبهه ها و تامین کار و معیشت آنان.

-          آزادی تمام بازداشت شدگان و زندانیان در دوره جنگ.

-          محاکمه و مجازات تمام عاملا ادامه جنگ٬ جانیان و ......جنگی.

-          آزادی مطبوعات و رسانه های جمعی در طرح شکایات و درخواست کارگران و مردم ستمدیده علیه جنگ و عاملان آن.

-          آزادی مردم برای اجتماعات٬ بیان اعتراضات و ایجاد تشکل های لازم ر احقاق حقوق خود.

 

٨- همراه با انجام این وظایف کارگران کمونیست خطاب به همه مردم ستمدیده٬ یادآور میشوند و به آنان نشان میدهند که چگونه محکوم شدن آنان بر بیش از ٨ سال تحمیل جنایات جنگی٬ جزئی از حکومتگری بورژوازی و صاحب قدرت ترین بورژوازی در جامعه بوده است. کارگران یادآور میشوند که خلاصی از جنگ و خاتمه دادن نهائی به این جنایات وقتی میسر خواهد بود که حکومت در دست کارگران قرار گیرد و مردم زحمتکش خود اداره کننده جامعه و زندگی اجتماعی شان شوند. کارگران کمونیست صلح پایدار را به همه مردم نوید میدهدند که نتیجه سرنگونی طبقه ستمگر و استثمارگر و متکی بر اتحادها و منافع مشترک کارگران و استثمار شوندگان همه کشورها است.

کارگران کمونیست با نوید دادن و ترسیم فردای بدون بورژوازی و بدون جنگ مردم را بر جنبش عملی و گسترده برای اعمال فوری قطع جنگ فرامیخوانند!

 

 

دست نوشته منصور حکمت، از آرشیو حزب حکمتیست. تایپ: خالد حاج محمدی، کلمات غیر قابل فهم با (…) مشخص شده است.