سازمان دادن مقاومت مردم چگونه؟

آيا با اراده ميتوان مقاومت مردم در مقابل تعرضات رژيم را سازمان داد؟

 

اين سوالاتي مهم و در عين حال واقعي هستند که يکي از رفقا براي ما ارسال کرده است. بگذار ببينيم خود ماجرا چه است و بعد به سوال رفيقمان هم بر خواهيم گشت. کل ماجرا اين است که جمهوري اسلامي تعرضي را عليه مردم شروع کرده است و لازم است در مقابل اين تعرض ايستاد. سوال اين است چگونه ميتوان در مقابل اين تعرضات مردم را سازمان داد.

بحث سراين نيست که با اراده ميتوان مردم را به مقابله کشاند. اينجور نيست که هر وقت خواستي مردم به خيابان مي آيند و اعتراض ميکنند و اعتصاب و تظاهرات راه مي اندازند. اينها احتياج به زمينه هاي واقعي دارد و در توازن قواي معيني و با اتکا به کارهايي که پيش برده ايم، اتفاق مي افتد. ميخواهم بگويم که بحث بر سر اراده نيست. زمينه واقعي اعتراضات موجود است. مردم آرزو ميکنند سر به تن جمهوري اسلامي نباشد. روزانه دهها مورد اعتراض بخشهاي مختلف مردم را در شهرهاي مختلف در ميان اقشار مردم شاهد هستيم. نارضايتي مردم بر کسي پوشيده نيست. اعتراضات مختلف کارگران، زنان ، جوانان در اين چند سال بر همه مشهود است. جمهوري اسلامي با اذعان بر اين حقايق و احساس خطر از رشد اعتراضات مردم در تلاش است تا تعرضي را عليه ما سازمان دهد. در فضاي جنگي که به  يمن جدالهاي دولت آمريکا عليه ايران به بهانه اتمي ايجاد شده و بعد از جنگ لبنان و ناکامي دولت اسرائيل و وضع عراق و نقشي که جمهوري اسلامي در عراق دارد، احساس ميکند فرجه اي برايش ايجاد شده است. از اين فرجه ميخواهد عليه مردم و براي به عقب راندن همين اعتراضات استفاده کند.  سوالي که در مقابل ماست چگونگي ايجاد مانع و سدي در مقابل اين تعرض است.

گفتم اعراضات را بايد سازمان داد، مردم را حول مسائل واقعي و براي رسيدن به خواستهاي واقعي ميتوان بسيج کرد. ايجاد اتحاد ميان مردم و جمع کردن آنها و دست آنها را در دست همديگر گذاشتن خود بخود ايجاد نخواهد شد. نارضايتي مردم و هر ميزان تنفر آنها براي شکست رژيم در هيچ عرصه اي کافي نيست و به جايي نخواهد رسيد. در طول تاريخ دهها مورد از اوج نارضايتي مردم را ميتوان نام برد که به طغيانهاي بزرگ تبديل شده است، رژيمهاي مستبد را کنار گذاشته اند و اما در نتيجه آن ناني به سفره مردم معترض و کارگر و زن و جوان و اقشار پايين اضافه نشده است.

همچنانکه گفتم زمينه واقعي اعتراض موجود است. ما بايد کاري کنيم که هدفمند اين نارضايتي را به صورتي کاناليزه کنيم که در نتيجه آن تغييري مثبت در زندگي آنها ايجاد شود. اين کار از همه کس ساخته نيست. وصل کردن مردم و جمع کردن آنها احتياج به کساني دارد که اين امر را مقدور کنند. که بستگي به موضوع اعتراض در کارخانه و محل و دانشگاه مورد اعتماد مردم باشند. که بتوانند جوانان محل را دور خود جمع کنند، که دلسوز و مدافع واقعي مردم باشند. اين کار قبل از هر کس بر دوش انسان آزاديخواه و کمونيست و برابري طلب در محل است. گفتم که اين کار خود بخود عملي نيست، بايد کار کرد، قانع کرد، راه نشان داد و بتوان امکان پيروزي در هرحرکت معيني را براي مردم ترسيم کرد. بدون اين کار کسي را نميتوان براي کاري جمع کرد، مردم حاضر نيستند به خيابان بيايند تا توسط پليس دستگير و زنداني شوند، تا کتک بخورند، تا از کار اخراج شوند و تا به مشکلات زندگي آنها اضافه شود. بايد احسا س کنند بطور مادي اين حرکت باعث بهبودي در زندگي آنها خواهد شد و ارزش خطر کردن را دارد.

اگر قرار است مقاومتي را در مقابل رژيم سازمان داد بايد قبل از هر چيز ديد سر کدام سوژه، در کدام محله و براي چه هدفي. بايد ديد سر کدام سوژه ميتوان بيشترين نيرو را به ميدان آورد و بيشترين بسيج مقدور است. آيا جمع کردن مثلا ماهواره است، اعتراض به کمبود بنزين است يا گران کردن نان و يا بازداشت چند نفر از فعالين کارگري. تازه قبل از اينها مهم است که فعالين و سوسياليستهاي محل، که رهبران و انسانهاي معتبر و دلسوز مردم را، که جوان با اتوريته و راديکال محل را متحد کرد، جمع کرد و قانع کرد. اينها تسمه نقاله هاي جمع کردن کارگر، زن و جوان در محل و کارخانه و مدرسه هستند. کساني که جلو صف مردم قرار دارند، کساني که سخنگوي مردم هستند، که رهبر و کسان با اتوريته در محل کار و زندگي مردمند، که زبان حال آنها هستند که جرائت ميکنند جلو صف آنها منافع مردم را نمايندگي کنند. اول از هر حرکتي بايد خود اين جمع متحد باشند. اينها هستند که با اعتبار و نفوذي که دارند ميوانند اگر ارداه کنند مردم را بسيج کنند. اينها هستند که کارگر و زن و جوان محل به حرفشان گوش ميدهند. اتحاد خود اينها قدم اول در هر تحرکي است. کمونيستي که ميخواهد عليه اخراج همکار خود در ايران خودرو اعتراضي راه بيندازاد بايد بداند که اين قدم اول است. نميتوان در محله اي در تهران، سنندج يا رشت در مقابل تعرض رژيم براي جمع کردن ماهواره اقدامي کرد مگر اينکه از قبل سطحي از اين ارتباطات و تدارک کار را ايجاد کرده باشيد. حرف حسابي زدن و دفاع از مردم و دلسوز بودن آنها براي ايجاد سدي در مقابل تعرض رژيم کافي نيست. اگر اين اتحاد و همفکري را بتوان انجام داد، اگر بتوان قدمهاي بعدي را در همکاري با هم در محل تعين و به توافق رسيد، اگر بتوان جمع شد و کل حرکت و موانع و مشکلات آن را ترسيم کرد و اگر بتوان نيروي را که لازمه پيشبرد اعتراض است بسيج کرد و پيروزي را در هدف مورد بحث از نظر جمع ترسيم و به توافق رسيد، آنوقت است که امکان عملي ايجاد حرکت اعتراضي را ايجاد کرده ايد. آنوقت است که فراخوان به اعتراض و مقابله اراده گرايانه نخواهد بود. آنوقت است که پا روي زمين سفت گذاشته و نقشه مند و آگاهانه ميخواهيد مانع تعرض رژيم شويد. گفتم بايد مردم را به ميدان آورد و براي اين کار اراده کردن کافي نيست. نقش اراده انسان آگاه اين است که با چشمان باز نگاه ميکند، موانع را ميبيند و تلاش ميکند آنها را از سر راه بردارد. در مقابل موانع و مشکلات تسليم نميشود و نقش و تاثير خود را ناديده نميگيرد. هدف تعريف ميکند، موانع و مشکلات را ميبيند و براي حل آنها راه پيش پا ميگزارد.  اما هيچ تحرکي را بدن اراده نميتوان پيش برد. به همين دليل است که بايد تصميم گرفت و براي حل موانع نقشه داشت و تلاش کرد و به جلو رفت.

کسي که در محل زندگي خود نقشي ايفا کرده است، باعث ايجادي فضاي متحدانه شده است، در مورد هر اتفاق و مسئله اي عده اي را دور هم جمع ميکند و صحبت ميکنند و راه پيش پا ميگزارند، طبيعتان از آمادگي بالايي در مقابل هر تعرض رژيم برخورداند. مردم که روزانه با جمهوري اسلامي، با اقدامات آنها، با قوانين و سنت و فرهنگ حاکم دست به گريبانند. ميخواهم بگويم کار فعال کمونيست در محل تعيين سوژه معيني و سازمادادن اعتراضي و رفتن خونه نيست. روزانه سر مسائل مختلف با دولت و قوانينش درگير است. روزانه تلاش ميکند در مقابل فضاي اسلامي، در مقابل فرهنگ حاکم و قوانين آنها، در مقابل تعرض به حقوق زن و کودک، در مقابل گراني و بيکاري با جمهوري اسلامي و صاحبان سرمايه درگير و در جدال است. در دل همين جدالها جايگاه خود را در ميان مردم محل، در کارخانه و مدرسه پيدا ميکند و مردم را به هم نزديک و به هم ميبافد. سازمندادن اعتراض عليه هر اقدام رژيم در محلي طبيعتا از دل همين فعاليتها و با اتکا به آنها ممکن است.

گفتم اين امر بر دوش هر انسان دلسوزي، هر انسان سکولار و آزاديخواهي و قبل از همه بر دوش فعال کمونيست و برابري طلب است. ايجاد مانع در مقابل تعرضات رژيم، سازماندادن مردم براي مقابله با فشارهاي آنها ممکن است و از ما ساخته است، اما اين کار بستگي به ميزان کاري است که از قبل کرده ايم، بستگي به ميزان نفوزي است که داريم و بستگي به ميزان نيروي است که جمع کرده ايم. اينها همگي فاکتورهاي واقعي هستند که با داشتن آنها سازمندان مردم را آسانتر و پيروزي مردم را در هر حرکتي ممکن خواهد کرد.

خالد حاج محمدي

Khaledhaji@yahoo.com