قطعنامه درباره طبقه کارگر و قدرت سياسىمصوب پلنوم بيستم کميته مرکزى حزب - مارس ٢٠٠٤
اين قطعنامه يکى از قطعنامه هاى کنگره چهارم حزب است. کنگره کليات قطعنامه را تصويب کرده بود و آنرا براى وارد کردن اصلاحاتى به کميته مرکزى حزب سپرد. پلنوم بيستم کميته مرکزى حزب پس از تصويب يک اصلاحيه پيشنهادى به بند ٨، کل قطعنامه را به اتفاق آرا تصويب کرد.
١- جمهورى اسلامى در يک بحران همه جانبه و علاج ناپذير اقتصادى و سياسى و اجتماعى قرار دارد. سرنگونى حکومت اسلامى از طريق يک انقلاب توده اى عظيم در دستور جامعه قرار گرفته است. دوره پرتلاطم جارى در تحولات سياسى ايران، دوره بيدارى و دوره بپاخاستن توده هاى عظيم مردم براى بدست گرفتن سرنوشت خويش و دوره جدالهاى تعيين کننده بر سر سهم انسانها از آزادى و رفاه و سعادت است. انقلاب آتى ايران انقلابى است که جامعه را حول دو طبقه کارگر و بورژوا قطبى خواهد کرد و در نهايت تکليف سرمايه را در ايران روشن ميکند. آغاز اين روند انقلابى براى سرنگونى جمهورى اسلامى، پلاريزاسيون اجتماعى و سياسى موجود در جامعه و واقعيات اقتصاد سياسى سرمايه دارى در ايران يک فرصت تاريخى براى طبقه کارگر و کمونيسم کارگرى براى برقرارى سوسياليسم در ايران فراهم کرده است. ٢- جمهورى اسلامى رفتنى است، اما تحولات امروز فقط بر سر بود و نبود جمهورى اسلامى نيست. نحوه زندگى و آينده دهها ميليون انسان بعد از جمهورى اسلامى، و رهائى آنها از استثمار، فقر، بيکارى، تبعيض، و انواع جهل و خرافه تماما در گرو پيروزى کمونيسم و ايجاد يک جامعه سوسياليستى است. طبقه کارگر و جنبش کمونيسم کارگرى بايد تضمين کند که مبارزه براى بزير کشيدن رژيم نکبت بار اسلامى هرچه گسترده تر، سازمانيافته تر، هدفمند تر و قدرتمند تر به پيش رود و هرچه سريعتر و کم مشقت تر به نتيجه برسد. کنگره چهارم حزب کمونيست کارگرى ايران بر عزم قاطع حزب براى حضور در صف مقدم اين مبارزه و برقرارى يک جمهورى سوسياليستى در ايران تاکيد ميکند. ٣- پيروزى کمونيسم کارگرى و رهائى مردم در جدال تاريخساز کنونى در ايران قبل از هر چيز منوط به اين است که طبقه کارگر بعنوان يک نيروى مستقل و تحت پرچم سوسياليستى خود پا به ميدان مبارزه بر سر قدرت سياسى بگذارد. اتحاد و متشکل بودن کارگران و اتکاى رهبران عملى مبارزات کارگرى به حزب و سياستهاى آن مهمترين پيش شرط براى پيروزى در اين مبارزه است. ٤- امکان حضور مستقل طبقه کارگر با پرچم سوسياليستى در يک انقلاب همگانى با وجود حزب کمونيست کارگرى ايران فراهم شده است. امروز، در جدال اجتماعى و طبقاتى عليه سرمايه دارى ايران و رژيم فعلى آن، حزب طبقه کارگر، حزب کمونيست کارگرى ايران، قدرتمند در صحنه سياست ايران حاضر است. حزب کمونيست کارگرى محصول عروج کارگر در انقلاب ٥٧ و ظهور يک جنبش حزبى مارکسيستى و متکى به نگرشى دخالتگر و راديکال در صحنه سياسى ايران است. دو و نيم دهه تلاش براى سازماندهى يک پراتيک کمونيستى در متن و مرکز جدال اجتماعى، حزب کمونيست کارگرى را به پرچمدار اصلى آزاديخواهى و برابرى طلبى، راديکاليسم و سوسياليسم در جامعه ايران بدل کرده است. حضور و موقعيت قدرتمند حزب کمونيست کارگرى امکان بالفعل و واقعى را براى انتخاب کمونيسم در مقابل جامعه قرار داده است. وجود حزب کمونيست کارگرى در صحنه سياست ايران مهمترين نقطه قدرت طبقه کارگر براى متحقق کردن سوسياليسم است. ٥- برپائى و سازمان يافتن تشکل هاى توده اى کارگران و قد علم کردن جنبش تعرضى و اعتصابى کارگرى ناقوس مرگ حکومت اسلامى را به صدا در مياورد. وقتى کارگران به حرکت خود سازمان دهند و با اعتراضات و اعتصابات خود بطور متشکل و تعرضى بميدان بيايند، وقتى کارگر نفت و کارگر صنعتى متشکل حرکت بکند، شمارش معکوس براى سرنگونى جمهورى اسلامى شروع ميشود. ٦ - اهميت حياتى و تعيين کننده حضور طبقه کارگر در جدال بر سر قدرت سياسى و نقش آن در بزير کشيدن حکومت سرمايه از جايگاه و قدرت کارگران در عرصه توليد نتيجه ميشود. کارگران اهرمهاى توليدى جامعه و شاهرگ حيات سرمايه و دولت آنرا در دست دارند و قادرند با اعتصابات گسترده و متوقف کردن چرخهاى توليد، حکومت سرمايه را به زانو در آورند. يک نمونه زنده اين واقعيت نقش کارگران صنعت نفت در انقلاب ٥٧ بود. اين موقعيت ويژه، طبقه کارگر را عملا و بطور عينى به محور و ستون فقرات جنبش انقلابى براى سرنگونى رژيم تبديل ميکند. در اوضاع سياسى حاضر، اعتصابات وسيع و سازمانيافته کارگرى بلافاصله مردم را در سطح وسيع اجتماعى به ميدان مبارزه براى بزير کشيدن حکومت ميکشاند. ٧- جنبش کارگرى ايران، بدليل بحران عميق اقتصادى سرمايه دارى و بدليل بيست و پنج سال اختناق و سرکوب افسار گسيخته جمهورى اسلامى متحمل شديدترين ضربات شده است. جمهورى اسلامى نه تنها قادر به تخفيف و حل اين بحران اقتصادى نيست، بلکه خود موجب تشديد آن است. رژيم با انداختن بار اين بحران اقتصادى بر دوش طبقه کارگر عملا کارگران و خانواده هاى آنان را به فلاکت اقتصادى مطلق کشانده است. تهاجم حکومت اسلامى به ابتدائى ترين حقوق و معيشت کارگران طبقه کارگر را به يک موقعيت تدافعى رانده است. وضعيت فعلى هم از نظر امکان ايفاى نقش تاريخساز و زير و رو کننده طبقه کارگر و هم از نقطه نظر وضع زندگى و سطح معيشت کنونى کارگران قابل ادامه نيست. تغيير اين وضعيت يک وظيفه کليدى حزب کمونيست کارگرى در شرايط فعلى است. ٨- پيشروى جنبش کارگرى، و تغيير و ارتقاء وضعيت تدافعى فعلى به يک موقعيت قدرتمند تعرضى، قبل از هر چيز در گرو متشکل شدن کارگران است. گسترش دامنه عمل و نفوذ شبکه کارگران کمونيست و رهبران کمونيست کارگران، ظاهر شدن اين رهبران بعنوان رهبران علنى و با هويت اجتماعى، سياسى و طبقاتى کارگران، ايجاد و گسترش سازمان حزب در محيط کار و زيست طبقه کارگر، و بالاخره دامن زدن به جنبش مجمع عمومى در کارخانه ها و واحدهاى توليدى ارکان اصلى عبور از موقعيت کنونى است. کنگره چهارم حزب بر ضرورت و عاجل بودن تشکيل حوزه ها و سازمان هاى حزبى در محيط هاى کار و زندگى کارگران تاکيد ميکند، و همه رهبران و فعالين راديکال مبارزات کارگرى را به دفاع و پشتيبانى فعالانه از اهداف و سياستهاى حزب و پيوستن آنان به حزب کمونيست کارگرى فراميخواند. کنگره همچنين بر نقش مجمع عمومى هم بعنوان تجمع هدفمند و آگاهانه براى تصميم گيرى و اعمال اراده جمعى کارگران در مبارزات جارى و هم بعنوان نطفه و پايه شوراهاى قدرتمند کارگرى و جنبش شورائى تاکيد ميکند. برپائى و دامن زدن به جنبش وسيع مجامع عمومى در کارخانه ها و مراکز توليدى فورى ترين و ضرورى ترين اقدام همه کارگران کمونيست و رهبران اعتراضات کارگرى براى ممکن کردن پيشروى طبقه کارگر است. ٩- عليرغم موقعيت تدافعى جنبش کارگرى، طبقه کارگر با وجود حزب خود، حزب کمونيست کارگرى، در عرصه مبارزه بر سر قدرت سياسى حضور قدرتمندى دارد. حزب کمونيست کارگرى طبقه کارگر را در عرصه سياست و در جنبش سرنگونى طلبانه که زنان و جوانان و مردم آزاديخواه در آن نقش فعالى دارند نمايندگى ميکند و نيروى پيشرو و راديکال جنبشهاى عمومى نظير جنبش عليه مذهب، مبارزه عليه آپارتايد جنسى و براى آزادى و رهائى زنان، آزاديهاى بيقيد و شرط و کلا در تمام عرصه هاى مبارزه عليه نظام اسلامى سرمايه در ايران است. رهبران عملى جنبش کارگرى بايد عميقا اين موقعيت پيشتاز حزب طبقاتى خود را در جدال بر سر قدرت سياسى بشناسند و اهميت وجود و جايگاه حزب را وسيعا به توده هاى کارگر بشناسانند. نفوذ و مقبوليت حزب و اهداف و سياستهاى کارگرى آن در سطح جامعه کارگران کمونيست و رهبران عملى جنبش کارگرى را در موقعيت بسيار مساعدى براى انسجام بخشيدن به صفوف کارگران در مبارزات جارى از يکسو و از سوى ديگر فعاليت و دخالت مستقيم در عرصه مبارزه سياسى و تعرض سياسى به جمهورى اسلامى قرار داده است. کنگره چهارم حزب کمونيست کارگرى همه فعالين حزب و کارگران کمونيست را فراميخواند که براى گسترش نفوذ حزب در ميان کارگران و جلب کردن توجه توده هاى کارگر به حزب و اهداف و سياستهاى آن فعالانه بکوشند و از همه فعالين و رهبران عملى جنبش کارگرى ميخواهد که با اتکا به اهداف و سياستهاى حزب زمينه دخالت و ايفاى نقش زير و رو کننده کارگر متشکل در صحنه مبارزه سياسى فراهم آورند.
|