يکبار ديگر "مذاکره" يا جاسوسى در حاشيه "گفتگوى خوانندگان ديمانه با عبدالله مهتدى" هفته نامه انتربتى ديمانه در تاريخ ٣٠،١٢،٢٠٠٤ گفتگويى با عبدالله مهتدى راجع به توجيه رابطه "سازمان زحمتکشان" با اطلاعات سپاه پاسداران درج کرده است. در اين گفتگو عبدالله مهتدى خواسته جوابى به نوشته اخير من ("مذاکره" يا جاسوسى) بدهد، که در آن به معرفى و افشاى کانون توطئه مشترک برادران مهتدى، عبدالله و صلاح و جلال طالبانى عليه مردم در کردستان ايران، پرداخته بودم.صرفنظر از محتواى گفتگو و تلاش بى ثمر عبدالله مهتدى براى ماستمالى کردن تماس هايشان با اطلاعات رژيم، اين مصاحبه صحت هشدارهاى قبلى مرا به نحو برجسته اى اثبات مى کند. عبدالله مهتدى اعتراف کرده که دو سال پيش با اطلاعات جمهورى اسلامى "مذاکره" داشته اند و "مذاکره" در مقر جلال طالبانى انجام گرفته است. جالب اينکه گفته است جمهورى اسلامى از چند طرف برايشان پيغام فرستاده اند و خواهان "مذاکره" شده است و بيشتر از يک سال از درخواست جمهورى اسلامى گذشته است تا رهبران زحمتکشان آن را در دستور خود گذاشته اند!!! من مجموعه اين اطلاعات و دقيق تر آنرا در نوشته قبلى بيان کرده ام، اينک اعترافات عبدالله مهتدى اين بخش از کار مرا آسان کرده است. باز هم بجا است تکرار کرد و پرسيد که چرا اطلاعات جمهورى اسلامى سازمانهاى اصلى در کردستان را دور زده و به دارودسته ايشان رو کرده است؟ جمهورى اسلامى با اين ماهيت و با اين درنده خويى در وجود سازمان زحمتکشان چه ظرفيت و خاصيتهايى را کشف کرده که "از چند طرف"! به آنها پيغام فرستاده است؟ چرا بعد از يک سال شانه بالا انداختن (بقول خودشان) براى جمهورى اسلامى و انتظار کشيدن رژيم براى "مذاکره" پشت در سازمان زحمتکشان، جواب رژيم را داده اند؟ اگر ادعاى عبداله مهتدى را باور کنيم بايد باز هم پرسيد اين همه علاقه ويژه رژيم به اين جريان براى چيست؟ آيا در تاريخ احزاب سياسى کردستان اتفاق افتاده است که رژيم هاى حاکم "از چند طرف" براى جريانى پيغام بفرستند، خواهان مذاکره شوند، بيشتر از يک سال منتظر بمانند و بعد به سختى جواب بگيرند!!؟ حقيقت اين است که جمهورى اسلامى متوجه ظرفيت باند سياهى دارودسته زحمتکشان مهتدى در قياس با ديگر نيروهاى سياسى در کردستان شده است. اطلاعات سپاه پاسداران با دورنما و برنامه استراتژيک ترى به معضل سياسى و نقش خود در کردستان و استفاده از سازمان زحمتکشان مهتدى براى مقاصد شوم خود نگاه مى کند. در مقطع معينى رژيم با وساطت جلال طالبانى و صلاح مهتدى با سازمان زحمتکشان رابطه گرفت و اطلاعات رژيم به مراد خود رسيده و اين سازمان را دم دست دارد. تفاوت اينجا است که الان شرايط رژيم و جنبش سرنگونى طلبى و آزاديخواهانه مردم بسيارى از فاکتورهاى قبلى را بهم زده است و شکى نيست هرگاه جمهورى اسلامى نياز پيدا کند مجددا به اين جريان مراجعه خواهد کرد. اما جنجالى که امروز سازمان زحمتکشان عبدالله مهتدى حول تماس دو سال قبل خود با اطلاعات سپاه پاسدارن براه انداخته است هدف ديگرى را تعقيب ميکند و همکارى با رژيم نيست. روى اصلى فرمايشات ايشان با جريانات سياسى کومه له و تشکيلات کردستان حزب کمونيست کارگرى حکمتيست و همچنين مخصوصا حزب دمکرات کردستان ايران است. قرار است مسئله کهنه و سپرى شده دو سال پيش وسيله نجات سازمان زحمتکشان از بن بست و سرگردانى فعلى و نوعى بازار گرمى براى آنها بشود. عبدالله مهتدى در توجيه سکوت دوساله و مخفى کردن رابطه سازمان زحمتکشان با اطلاعات جمهورى اسلامى مى گويد که دو سال پيش در راديوى محلى يک شهر به آن اشاره شده است و در ادامه مى گويد: "اگر از آن بيشتر درباره اش ننوشته ايم، به اين علت بوده که نرخ آن نشست و حاصلش، از آن بيشتر نميارزيده؛ زيرا جز نشستى مقدماتى براى شنيدن حرف يکديگر و امتحان يکديگر چيزى در بر نداشته." اگر من و خواننده اين مطلب سخنان عبدالله مهتدى را باور کنيم سوالات جدى ديگرى به ميان خواهد آمد. چرا اين نشست را که "نرخ"ش آنقدر پائين بوده و عاقبت هم "چيزى در بر نداشته"، در مقوله مذاکره مى پيچند؟ چرا حالا راجع به جلسه اى که در زمان انجامش ارزش نوشته اى در باره اش و يا علنى کردن نداشته است با اين آب و تاب صحبت مى کنند؟ و بدتر از آن چرا با وقاحت تمام اعلام مى کنند که با اين جلسه (بقول خود عبدالله مهتدى) بى ارزش، سر مردم کردستان را بلند کرده اند و آنرا از افتخارات مردم به حساب مياورند؟ نمى توان رو به سازمانهاى سياسى و براى ساکت کردنشان مسئله را کوچک و بى ارزش جا زد و همزمان رو به مردم و اين سازمانها از اين مسئله بى ارزش تاج افتخار ساخت و روى سر خود گذاشت. اينجا تناقضات عبدالله مهتدى بخوبى آشکار مى شود. اما ديدن اين تناقضات و بر ملا کردن آنها اصل مطلب نيست؛ مسئله اصلى درک اهدافى است که با بيان انبوه تناقض گويى در مصاحبه اش دنبال مى کند. سازمان زحمتکشان مهتدى ميخواهد از رابطه خود با اطلاعات جمهورى اسلامى دو بار استفاده کند. يک بار علاقه رژيم به خود را و همدستى با جلال طالبانى را بعنوان برگ برنده به رخ نيروهاى سياسى و مردم آزاديخواه در کردستان مى کشد، بار ديگر مى کوشد اين مسئله را دستمايه فشار به کومه له و مخصوصا حزب دمکرات کردستان ايران بنمايد تا به مراد جبهه مشترک با آنها برسد. در اينجا خود را کسى مسئول تر، عاقل تر، دلسوزتر به حال مردم و با درايت معرفى ميکند که گير ندانم کارى هاى رهبرى حزب دمکرات را خورده است. به اسکلت بندى گفتگو، به سئوال و جوابها و سرهمبندى کردن و ترتيب سوال ها توجه کنيد. بدنبال بحث "مذاکره" عبدالله مهتدى به جبهه مشترک با حزب دموکرات که کل روياهاى ديرين "سازمان زحمتکشان" است ميرسد. جريان زحمتکشان به جاى اينکه توسط کومه له و حزب دموکرات، بازخواست و طرد و رسوا شود، توطئه هايش با سکوت و مماشات مواجه ميشود. اين سکوت و مماشات براى اين جريانات تاوان سياسى بدنبال دارد. ما حکمتيست ها و مردم برابرى طلب در کردستان اجازه نمى دهيم خواستهاى عادلانه مردم و خواست رفع ستم ملى در کردستان فداى روابط حقير نيروهاى ناسيوناليست کرد گردد. جريان زحمتکشان با اتکا بر غلظت بالاى نژاد پرستى در کردستان زيست و تغذيه سياسى ميکند و از اين طريق رابطه با اطلاعات رژيم و حتى توطئه هاى خود را تبديل به تعرض در برابر کومه له و حزب دموکرات مى نمايد. آيا در اين رابطه دفاع از حزب دمکرات در برابر باند زحمتکشان به دفاع ما از کومه له اضافه شده است؟ مردم آزاديخواه سازمانهاى سياسى واقعيت اين است که برادران مهتدى، عبدالله و صلاح با همدستى جلال طالبانى يک مرکز توطئه عليه مردم در کردستان بهم زده اند. اينها با کودتا عليه کومه له، دارودسته خودشان را سرهمبندى کردند. سالهاست صلاح مهتدى در ارتباط با اين دارودسته در "بارگاه مام جلال" مستقر شده و بارها به تهران و سوريه براى تماس با مامورين اطلاعاتى رژيم سفر کرده است. اخيرا هم پرونده همکارى ايشان با ساواک رژيم شاه رو شده است. انکار شرکت صلاح مهتدى در جلسه با اطلاعات رژيم، نتنها دال بر بى نقشى ايشان نيست، حساسيت سازمان زحمتکشان نسبت به افشاى نقش صلاح مهتدى در اين رابطه و جديت مسئله و کار حساب شده اين جماعت را ميرساند. ما از روز اول اعلام کرده ايم که دارودسته زحمتکشان مهتدى، سازمان سياسى نيست، يک باند قوم پرست تمام عيار است که نام کومه له را ربوده و بر خود نهاده است. اين يک دارودسته ضد کمونيست و مضر به حال مردم و مبارزات عدالتخواهانه آنها است. خطرى که از جانب اين باند متوجه مردم در کردستان ميشود صرفا همکارى آنها با رژيم نيست. خطر ظرفيت نژادپرستانه و فاشيستى آنهاست که حد و مرز و پرنسيبى را به رسميت نمى شناسد. وجود چنين خاصيتى در اين دارودسته، به هر دولت و حزب و شخص پولدارى امکان مى دهد هر گاه بخواهند اين جماعت را عليه نيروهاى سياسى کردستان و مبارزات عادلانه آنها بکار گيرند و مزاحم جنبش چپ و کمونيستى در کردستان گردند. بايد اين جماعت را در کردستان بيشتر طرد و رسوا کرد و ما اين امر ضرورى را تضمين خواهيم کرد. ١٣،١، ٢٠٠٥ مجيد حسينى |